#حضرت_رقیه_س_شهادت
حالا که آمدی دگر از پیشمان نرو
خورشید شام تار خرابه بمان، نرو
دیگر بس است بیتو سفر، جان به لب شدم
دق میکنم اگر بروی مهربان، نرو
@hosenih
با کل شهر جان خودت قهر کردهام
از بس که طعنه خوردهام از این و آن نرو
با دختران شهر چقدر از تو گفتهام
میخواستم تو را ببرم پیششان نرو
این شامیان به من چقدَر حرف بد زدند
اصلا برای حرف بد دیگران نرو
خسته شدم ز بسکه سرم داد میکشند
این مردمان بیادب و بددهان نرو
رفتی و پشت هم ز همه خوردهام لگد
بابا ببین چگونه شدم قدکمان، نرو
ضربه تو خوردی و دل من تیر میکشد
خورده ترک غرور من از خیزران نرو
قرآن نخوان که زخم لبت درد میکند
قاری خوش صدای من ناتوان نرو
@hosenih
از گریههای من دل عمه کباب شد
پس لااقل برای دل عمهجان نرو
باشد، اگر که قصد سفر داری ای پدر
اما دگر بدون من از کاروان نرو
شاعر: #علی_اکبر_نازک_کار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
با سر رسیدهای بگو از پیکری که نیست
از مصحف ورقورق و پرپری که نیست
@hosenih
شبها که سر به سردی این خاک مینهم
کو دست مهربان نوازشگری که نیست
باید برای شستن گلزخمهای تو
باشد گلاب و زمزمی و کوثری که نیست
قاری خسته تشت طلا و تنور نه!
شایسته بود شان تو را منبری که نیست
آزاد شد شریعه همان عصر واقعه
یادش به خیر ساقی آبآوری که نیست
تشخیص چشمهای تو در این شب کبود
میخواست روشنایی چشم تری که نیست
دستی کشید عمه به این پلکها و گفت:
حالا شدی شبیه همان مادری که نیست
دیروز عصر داخل بازار شامیان
معلوم شد حکایت انگشتری که نیست
@hosenih
حتی صبور قافله بیصبر میشود
با خاطرات خستهترین دختری که نیست
شاعر: #یوسف_رحیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسین_ع_شهادت
حالا که مهمان تو در ماه صیامم
بر تشنه کام کربلا اول سلامم
مانند طفلی که زبان تازه گشوده است
با اشک روضه وا شود بر توبه کامم
@hosenih
با بسم رب الکربلا روزه گرفتم
با روضه داری روزهداری شد مقامم
یعنی که مهمانی تو بزم حسین است
بوی محرمم میدهد ماه صیامم
مهمان نوازی می کند او از غلامش
آن که به مهمانی نکردند احترامش
رحمی به نوزاد و جوان او نکردند
رحمی به طفل نیمه جان او نکردند
هر جا که گریه کرد خندیدند بر او
شش ماهه ای آورد خندیدند بر او
تشنه شدم تا آب دیدم گریه کردم
یاد لبش آهی کشیدم گریه کردم
وقتی هلال ماه را دیدم به چشمم
گویا سری بر نیزه ها دیدم به چشمم
ماهی که زلفش آسمان را تار میکرد
زخم جبینش خواهرش را زار میکرد
قرآن که خواندم روضه ای دیگر به پا شد
هر آیهی آن روضهی تشت طلا شد
با خیزران زد بر لبش قرآن نخواند
تا پرتوِ خورشیدی اش پنهان بماند
یارب عنایت کن به حق کشته اشک
در کاسهی چشمم بریز اشک مدامم
گرچه رفیق نیمه راهش بودم اما
حق رفاقت را به من کرده تمامم
با آنکه بد بودم ولی رزق مرا داد
نانی به غیر از نان او باشد حرامم
@hosenih
حتی نیاورده به رویم رو سیاهم
باز آبرو داده میان خاص و عامم
شرمنده ام شرمندهی روی حسینم
پیش مرام و لطف او من بی مرامم
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س_شهادت
صدای گریه شنیدی اگر صدای من است
مرا بزن به مرامت قسم سزای من است
دلت شکسته از این بنده ی نمک نشناس
دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است
@hosenih
بدی من که به دردت نمی خورد اما
تو خوبی ات همه جوره گره گشای من است
فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط
عنایتت سبب این برو بیای من است
هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟
همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است
تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است
نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است
دلیل اشکِ سر سفره، وقت افطارم
لبان تشنه ی ارباب با وفای من است
نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب
حسین راه نجات است و ناخدای من است
که گفته روزی من نیست دیدن حرمش
به دست دختر او رزق کربلای من است
@hosenih
فدای اشک رقیه که با پدر می گفت:
چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است
گرسنه مانده ام اما غذا نمی خواهم
چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#ماه_مبارک_رمضان
#اخلاقی_و_اندرز
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
در عرش، صدای «اِرجعی» پیچیدهست
یا اَیَّتُها النَّفس! بیا برگردیم
شاعر: #میلاد_عرفان_پور
@dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات
#شهدا_و_دفاع_مقدس
شهیدی در میان کاروانت می شوم یا نه؟
غبار رهگذار عاشقانت می شوم یا نه؟
@hosenih
دلم سنگ است می دانم، دلم تنگ است می دانی
نمی دانم که خاک آستانت می شوم یا نه؟
مرا با گوشهی چشمی خواندی اما کاش میگفتی
فدای چشمهای مهربانت می شوم یا نه؟
فدای تو چه جانهای جوانی شد بگو آیا
فدای آن شهیدان جوانت می شوم یا نه؟
@hosenih
سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا
بگو وقت شهادت، میهمانت میشوم یا نه؟
شاعر: #میلاد_عرفان_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
با درد آمديم امان را طلب کنیم
مهمان نوازی رمضان را طلب کنيم
ما سالهاست قسمتمان خشکسالی است
دریا کجاست اشک روان را طلب کنيم
@hosenih
موسی و شيوۀ سخنش مال ما نبود
پس بهتر آنکه درس شبان را طلب کنیم
موسی به یمن ضعف تکلم ، کلیم شد
باید که از سکوت ، بیان را طلب کنیم
در های و هوی ما به خدا که خدا نبود
ديگر بس است که هیجان را طلب کنیم
جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه
بگذار اختیار زبان را طلب کنیم
حاجات ما به درد تقرب نمی خورد
اصلا خودت بگو که همان را طلب کنيم
وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم
حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم
حیف است جای درد و دل و هم جواری اش
هی از کریم لقمۀ نان را طلب کنیم
حاجت روا شويم، بیا امتحان کنیم
یکبار حاجت دگران را طلب کنیم
یکبار هم برای رضای خدا نشد
که حاجت امام زمان را طلب کنیم
از دستهای ضامن آهو خدا کند
تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم
حاجات نوکرت رمضان هم محرم است
بودن،کنار سینه زنان را طلب کنیم
@hosenih
گمنامی شهید به ما درس می دهد
بازنده ایم ، نام و نشان را طلب کنیم
از دستهای بسته طفل سه ساله اش
با دست بسته دادن جان را طلب کنيم
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
هر که ز عشقت شده دلسوخته
بر دو جهان مِهر تو نفروخته
جز نظر مرحمتت یا رضا
نیست مرا توشه و اندوخته
سرد نشد آتش عشقی که رب
روز ازل در دلم افروخته
آهوی آواره ی صحن دلم
چشم به لطف نظرت دوخته
رحمت حق بر نفس مادرم
نوکری ات را به من آموخته
عشق، کشانده است مرا سوی طوس
عبد توام حضرت شمس الشموس
@hosenih
حل بشود یا نشود مشکلم
فرق ندارد، به درت سائلم
دار و ندارم فقط این گریه است
رد نکن این هدیه ی ناقابلم
نقص مرا حال که پوشانده ای
با نظر خویش نما کاملم
دُرّ گران است بهای صدف
معرفتت هست عیار دلم
خواستِ حق بوده که عبدت شوم
ریخته از خاک درت در گِلم
کاش بماند به سرم سایه ات
کاش شوم خادم و همسایه ات
@hosenih
ای که پناه دل هر مضطری
هر دو جهان دین مرا محوری
کس نخریده است متاع مرا
بار یخ عمر مرا می خری؟
حالِ مرا با نفسی چاره کن
زیر و رویم کن به دمی حیدری
جان جوادت که مراد من است
باز مرا کرب و بلا می بری؟
بر رد زخم روی پلکت قسم
از همه ی خلق حسینی تری
روضه بخوان ابن شبیبت شوم
گریه کن جد غریبت شوم
@hosenih
شرح بده علت جنجال را
داغ حسین و غم گودال را
چکمه نفهمید مقامات او
ریخت بهم آن همه اجلال را
خنجر اگر کُند شود، بی حساب
زجر دهد تشنه ی بدحال را
با که بگویم غم آن سینه ی...
زیر سم اسب لگدمال را
غارت پیراهن او بس نبود؟!
بُرد کسی از کمرش شال را
هلهله در معرکه تا پا گرفت
خولی ملعون سر او را گرفت
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#تشنگی در #ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_عباس_ع_شهادت
شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل
نوای چشمه ساران: يا اباالفضل
اگر که تشنگی جان بر لبت کرد
بگو با کام عطشان: يا اباالفضل
شاعر: #یوسف_رحیمی
@dobeity_robaey
#شهید_اصلانی
#شهید_حریم_رضوی
امشب دلم از آمدنش ناامید شد
لعنت به انتظار که مویم سفید شد
یابن شبیب روضهی بابا شبیه کیست؟
بابای من گرسنه و تشنه شهید شد💔
شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
@hosenih
♦️ هدیه به روح پرفتوح #شهدای_حریم_رضوی #شهیدان_اصلانی_و_دارایی
خوش است لالهی آغاز سررسید شدن
شهید اول صدسالهی جدید شدن
چنان که داد به تو رخصت شهادت را
مباد از کرم شاه ناامید شدن
چگونه زیسته بودی؟ که قسمتت این شد
میان ماه خدا در حرم شهید شدن
خودش چه کربوبلاییست، با لب تشنه
اسیر خنجر هممسلک یزید شدن
گرفتی از حرم عشق عیدی خود را
چقدر لحظه شمردی برای عید شدن
خوش است پیش نگاه امام جان دادن
به زیر سایهی خورشید روسفید شدن
کبوترانه به آغوش آسمان رفتن
میان پرتویی از نور ناپدید شدن
شاعر: #علی_سلیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴هدیه به روح پرفتوح #شهید_حریم_رضوی #شهید_اصلانی
مردی از جنس مردم مظلوم
باصفا، بی ریا، خدا باور
یک مدیر جهادی و محبوب
پیرو ناب احمد و حیدر
از حواشی اگر چه دوری داشت
شهر را بُرد سمت حاشیه ها
شهره شد در محیط تلفیقی
بس که کوشید در رضای خدا
دائما فکر مردم محروم
دائما صحبت از رعیت داشت
هرکجا صحبت از تعاون بود
بیشتر از بقیه سبقت داشت
@hosenih
خاطرم هست با دلی پر درد
نقد میکرد هر نهادی را
دائما صحبت از شهیدان داشت
تا که میدید هر جهادی را
تشنه و خسته در پی خدمت
راهی کوی آشنایی شد
با سلامی به حضرت خورشید
عازم کعبه ی رهایی شد
گرگی از دودمان حرمله ها
تشنه ی خون دوستان علی
حمله ور شد به او و یارانش
مُهر شد بر دلش نشان علی
سال ها تشنه ی شهادت بود
محو دارالزیاره اش کردند
قلب او جای مهر فاطمه بود
که به مسمار پاره اش کردند
بی نشان بوده و نشانی داشت
یک خط سرخ بر رویش زده اند
آن قدر داغدار فاطمه بود
چند چاقو به پهلویش زده اند
غم بزرگ است هرکه را دیدم
آه جانسوز و ناله ای دارد
همه آرام میشوند ولی
دختر هشت ساله ای دارد
در همین جا به او جسارت شد
در همین جا به خون خود غلتید
با لب تشنه و تنی مجروح
کمی از داغ کربلا را دید
با لب روزه در لباس رسول
چامه ی عاشقی سرود آنجا
لحظه ی آخر نفس زدنش
خوب شد دخترش نبود آنجا
تسلیت دختر گل بابا!
داغ بابا چقدر سنگین است
بعد از این جای خالی بابا
خاطراتی کبود و غمگین است
همه دیدند قاتل او را
هدف خشم و بغض مردم شد
آه از آن ساعتی که سبط رسول
زیر شمشیر و نیزه ها گم شد
@hosenih
فرقة بالسیوف، وای حسین
فرقة بالخشب، عجب غوغاست
فرقة بالعصا، در آن غوغا
صوت والشمر جالس برخواست
(تا که او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
دشنه ها مانده بود در گودال
با سپر می زدند زینب را)
فکر کن در حریم قدس رضا
خسته باشی و روزه هم باشی
خدمت خالصانه ی او را
جز شهادت نبود پاداشی!
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e