eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
276 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @angoshtar_herz با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
«رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد... ندیدم هیچ‌کس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد @hosseinieh_net
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 آن مرد با عمامهٔ خاکی نیامد ☝بخشی از شعرخوانی در مراسم تشییع رئیس‌جمهور و همراهان گرامی ایشان در دانشگاه تهران ❤️ @hosseinieh_net
🏴 متن شعرخوانی شاعر آیینی جناب آقای در مراسم وداع با پیکر در دانشگاه تهران دیروز اگر بودند دوشادوش مردم امروز برگشتند در آغوش مردم آن‌ها که محو عالم لاهوت هستند آری، همین‌هایی که در تابوت هستند پس چیست پایان دل آشوبی خدایا لانعلم منهم به جز خوبی خدایا یا رب ببین چشمان ما مبهوت‌ها را باور نداریم عکس بر تابوت‌ها را باور نداریم این چنین از ما گذشتند در اوج می‌رفتند، از دنیا گذشتند تا بی‌نهایت، تا خدا پرواز کردند راه شهادت را دوباره باز کردند این‌ها رها کردند پشت میزها را تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری در امتداد جاده‌ی خدمتگزاری در گوشه‌ای از مرزها در جای دوری در راه‌های ابری و صعب‌العبوری مردی که عشق مردمش در سینه‌اش بود شوق شهادت حسرت دیرینه‌اش بود مردی که می‌فهمید درد کشورش را آورد بین روستاها دفترش را مردی از اقلیم بلند روشنایی شد نسخه‌ی اصلی تکرار رجایی یادآور تصویر لبخند بهشتی از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی این مرد در آن‌روز با همسنگرانش پرواز کرد و رفت سوی آسمانش آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد این دفعه ابراهیم از آتش نیامد اینَک من و این چشم‌ها که اشک‌ریز است بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد آن مرد با عمامه‌ی خاکی نیامد برخیز ای آیینه! با تو کار داریم ما به دویدن‌های تو اقرار داریم رفتی و بعد از سال‌ها آرام خفتی چیزی به ما از خستگی‌هایت نگفتی رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش قبل از خیابان‌ها دل ما شد به نامش تاریخ امروز است، فردا می‌نویسند این جمعیت تاریخ ما را می‌نویسند این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است او یادمان داده است که هر لحظه دیر است خدمت بدون میز هم امکان‌پذیر است تاریخ بنویسد که ما را آزمودند جلادها از رفتنش خوشحال بودند تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است این صحنه فرق بین جلاد و شهید است آری ادامه دارد آن راهی که رفتش راه رئیسی، راه سال شصت و هفتش تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم پایان کار او شهادت نیست مردم :: ای سید ما! مرشد ما! رهبر ما! ای تکیه‌گاه مطمئن کشور ما! دلگرمی مایی، تو مثل آفتابی ای که سَرِ خُمِّ میِ این انقلابی این جمعیت با شوق دیدارت رسیده آقا بیا که از سفر یارت رسیده خورشید اگر باشی، چُنان ماهند این‌ها آقا بیا که خسته‌ی راهند این‌ها هر کس وفا کرده است با تو، روسفید است آنکه فدای امر تو گردد، شهید است آری! حیات ما، ممات ما حماسی‌ست لبخندها و اشک‌هامان هم سیاسی‌ست از جان گذشتن ادعا نه، پیشه‌ی ماست «یا لیتنا کنا معک» اندیشه‌ی ماست بیزار از مرگ به ناکامی‌ست این جان قربان جمهوری اسلامی‌ست این جان نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست «یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست :: ای عشق! ای آیینه! ای دلدار زینب «یا لیتنا کنا معک» سالار زینب آیینه! چِل منزل کنار سنگ بودی ای سر! فراز نیزه هم در جنگ بودی ما بی‌قرار داغ مظلومی غریبیم گریه کنان روضه‌ی ابن الشبیبیم یابن الشبیب! امید آخر را بریدند بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند یابن الشبیب! این داغ، داغی بی‌نظیر است جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است یابن الشبیب! آیینه را آخر شکستند دستان اهل بیت را تا شام بستند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 مثنوی جناب آقای که در مراسم وداع با پیکر در دانشگاه تهران قرائت کرد.
🌷 روی دست دوستان، سمت خراسان می‌روی آخرین بار است که پابوس سلطان می‌روی حوله‌ی احرامی از جنس کفن داری به تن موسم حج آمده، حج فقیران می‌روی@hosseinieh_net
آثار تب و تاب خودت را دیدی آن گوهر نایاب خودت را دیدی یادت نرود سلام مارا برسان... آن لحظه که ارباب خودت را دیدی@hosseinieh_net
غمگین بگیر بر دوش، تابوت یار خود را ای عشق می‌شناسی، خدمتگزار خود را باران و ابر بی تاب، چشم ستاره بی خواب حالا کجا بیابی، صبر و قرار خود را؟! در قتلگاه عشاق، از او نشان بجویید در رقص خون ببینید، نقش نگار خود را از تیر طعن و کینه، هرگز نمی‌هراسید بر روی دوش خود داشت، او چوب دار خود را بین سران سری بود، عمار دیگری بود ایمان خالصش داشت، وزن و عیار خود را اردیبهشت ما داشت، عطر فراق و ماتم با خود به آسمان برد، بوی بهار خود را هرگز کسی نفهمد، حال تو را مگر که از دست داده باشد، دار و ندار خود را اشک روان ما نیست آبی به روی آتش در قلب ما نهاده، سنگ مزار خود را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مه بود و آه رنگ خبرها پریده بود مه بود و ماه قامتش از غم خمیده بود مه بود و باد بین درختان سوگوار دنبال بالگرد تو، هرسو دویده بود بعد از شبی دقیقه دقیقه رجا و خوف ساعت به هشتِ صبحِ شهادت رسیده بود گل داده بود زخم تو در شیب دیزمار آتش تمام راه گل لاله چیده بود با جان هنوز می‌شنود مشکل مرا آن گوش‌ها که زخم‌زبان‌ها شنیده بود عطر حضور تو چقدر حرف تازه داشت با نسل نورسی که بهشتی ندیده بود ای دیده در رضایت مردم رضای او ای خادمی که مشی و مرامت پدیده بود دست تو مزد خدمت خود را چنین گرفت از دست‌های حق که تو را برگزیده بود چون حاج قاسم، آن شبِ بی بازگشتِ سرخ انگشتر عقیق تو در خون تپیده بود 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عدالت در میان مردمی برپا اگر باشد چه‌جای عیب اگر سهم فقیران بیشتر باشد؟ برای شاه «با رعیت نشستن» فخر خواهد بود اگر حتی غذای سفره‌‌ها خون جگر باشد کسی پیدا نخواهد کرد توفیق سعادت را مگر بیداری‌اش بسیار و خوابش مختصر باشد چگونه خواب راحت داری ای فرمانروا؟ وقتی که چشم یک‌نفر از زیردستان تو تر باشد...؟ نه طوفان...!، باد درمی‌آورد از جا درختی را که با خون آبیاری شد، ولی بی‌برگ‌وبر باشد «أشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» یعنی مرد در میدان برای دشمنان باید که چون تیغ دوسر باشد سکوت لاله‌ها اینجا صدای روشنی دارد نباید خون سربازان کشور بی‌ثمر باشد :: «رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد ندیدم هیچ‌کس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آهی که کشید، سرد و خاموش کشید یک بقچه غم از غم تو بر دوش کشید پیراهنش از گلاب عطرآگین است کوهی که تو را تنگ درآغوش کشید@hosseinieh_net
با عشق دوباره عهد بستیم ای مرگ! از دل، تبِ ترس را گسستیم ای مرگ! هر بار به شهر ما شهیدی آمد در مجلس ختم تو نشستیم ای مرگ! ✍ @hosseinieh_net