eitaa logo
حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
520 دنبال‌کننده
225 عکس
53 ویدیو
130 فایل
مباحث و یادداشت‌هایی هم‌سو با حسینیه اندیشه در موضوع جبهه مقاومت ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✔️آدرس کانال رسمی حسینیه اندیشه: https://eitaa.com/HossiniehAndisheh ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
اکلتنی السباع حیا خستگیِ پیاده‌روی برای من یکی که همچین حکمی داشت: انگار خودم را به سختی انداخته بودم تا عذاب وجدان آن همه کارهای نکرده را از یاد ببرم. مثل کارمندی که تمام سال را به بی‌کاری و بی‌عاری گذرانده و وقتی به آخر سال رسیده، مجبور شده بار سنگین کارهای عقب‌مانده را به دوش بکشد و آن‌وقت به جای اعتراف به تنبلی و تن‌پروری، هی از تلاش و زحمت و خستگی‌اش دم بزند. درست است که ثواب زیادی برای پیاده‌ها وارد شده اما بخاطر همین چیزها، شک داشتم که قدم‌های آدمی مثل من، قدر و قیمتی داشته باشند. گفتم اگر یک‌سری آدم آبرودار را در راه رفتنم شریک کنم، شاید اوضاع کمی بهتر شود. کمی فکر کردم تا یکی‌شان یادم آمد. همان کسی که شب جمله‌ای گفت که عشق از آن شعله می‌کشد و ترجمه‌کردنش از آن اشتباهات بزرگ است. یعنی همیشه مبهوت ترکیب واژه‌ها و موسیقی کلماتی بودم که « حضرمی» در آن شب به زبان آورده بود و حالا در راهپیمایی ، وقتش رسیده بود که جبران کنم. خبر اسارت پسر بشیر در مرزهای شمالی را شنیده بود و اجازه داده بود تا برود اما مرد حضرمی، انگار منتظر فرصت بود تا با آن ذوق سرشارش، قربان صدقه‌ی پسر فاطمه برود: *أکلتنی السباع حیاً إن فارقتک؛ و أسأل عنک الرکبان و اخذلک مع قله الاعوان؟!؟ لا یکون هذا ابداً* گرگ‌ها مرا زنده زنده بدَرند اگر از تو جدا شوم! جدا شوم و سرنوشت تو را از کاروان‌ها بپرسم و با این بی‌یاوری تنهایت بگذارم؟!؟ هرگز چنین نخواهد شد ... * آدم‌ها توی زندگی‌شان کلّی «اگر» می‌گویند که بعدش به «حتماً» تبدیل می‌شود. خوش به حال بشیر حضرمی که «اگر»ش، اگر ماند و مثل من «حتماً» نشد. من «حتماً» از شما جدا شده‌ام و بخاطر همین یکی از همان‌هایی هستم که دریده شده‌اند. و البته که «دریده» دو تا معنا دارد؛ یکی کسی است که بی‌حیا و بی‌خیال و لاابالی شده و یکی هم آن کسی که گرگ‌ها روی سرش ریخته‌اند... خلاصه‌اش کنم. در این دنیای بی‌شما که الحاد و التقاط دارند جولان می‌دهند و عربده می‌کشند، فقط خدا می‌داند که چقدر از هویت ایمانی‌مان تکّه‌تکّه شده و در کجاها بوده که خرج دستگاه کفر و نفاق شده‌ایم ... پی‌نوشت: شاید سلیقه‌ها عوض شده باشد و این تمثیل‌ها را کسی نپسندد اما مگر حقیقت را در جایی جز تمثیل‌های امام می‌توان پیدا کرد؟ همان تصویری را می‌گویم که حضرت باقر از بیچاره‌های دوران غیبت ترسیم کرده: «همانند گلّه‌ی بزی که برای‌شان فرقی ندارد چنگال تیز درندگان بر کجای بدن‌شان می‌نشیند» کافی جلد 8 حدیث 380 @msnote @hoseiniyehandisheh