هدایت شده از محمدصادق
خلوا عن ابن عمی
دلهای ما که زکام شده و بسیاری از دردها را نمیچشد و خیلی از مصیبتها را حسّ نمیکند. پس چرا وقتی فاطمیه میرسد، همین دلها از دودلی در میآیند و با روضههای #فاطمیه میسوزند و میلرزند و میگدازند؟ من گمان میکنم این تغییر حال در جای دیگری ریشه دارد و به ما بر نمیگردد. مثلا میتواند برگردد به سوز آن فریادی که فاطمه بر سر #سقیفه ایها زد؛ وقتی داشتند #علی را به زور از خانه بیرون میکشیدند. آنجا بود که ناموس خدا به دنبال شیر خدا به راه افتاد و با ندایش باطن هستی را به تلاطم درآورد:
*خلّوا عن ابن عمّی* پسرعمویم را رها کنید ...
سوز آن فریاد را کسی نتوانسته برایمان توصیف کند اما سلمان از آثارش برایمان تعریف کرده: «هنگام آن فریاد، در کنار #فاطمه بودم. به خدا قسم دیوارهای مسجد رسولالله را دیدم که از جا کنده شد و آن قدر از زمین فاصله گرفت که گرد و خاکش در مشاممان پیچید.»
دل ما کمتر از آن سنگها و گِلها که نیست؛ هست؟!
ـ علیاکبر لطیفیان چه خوب گفته:
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سرِ این خواستنِ خود، دو سه باری افتاد
نالهای زد که ستونهای حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد
اما خب؛ بعدش:
وقت برگشت به خانه، همهجا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
@msnote
هدایت شده از محمدصادق
ولتنصرنه
خدا که برای بندههایش جز لذّت و سرور و بهجت، چیز دیگری نخواسته. برای همین از همهشان خواسته تا زیر بار هر کسی نروند و بارکشِ دیگران نشوند. «علی» را برایشان خواسته که یکتنه به دل طوفانها و بحرانها میزد و به جای اینکه باری به دوش بقیه بگذارد، راه را برای بقیه باز میکرد و بعد دستشان را میگرفت تا به راه بیایند. البته که نگذاشتند مردم طعم نعمت را بچشند و به جایش جرعهجرعه نقمت در حلقومشان ریختند.
اما امیرالمومنین مردتر و امیرتر از این حرفهاست. خودش گفت: «ما یزیدنی کثره الناس حولی عزّه» جمعشدن مردم دور من، چیزی به عزّتم اضافه نمیکند. ظرفیت علی با کم و زیاد شدن مردم، نه کم میشود نه اضافه میشود و نه حتی هرز میرود. مگر میشود خدا همچین آیه و معجزهای برای بشریت بفرستد و بعد نافرمانی مردم، جلوی تابیدنِ نور علی را بگیرد؟! و مؤمنین زیر سایهی او باشند اما به لذت و بهجت و سرور نرسند؟! اگر شک دارید، بیایید برویم سراغ تفسیری که حضرت صادق از آیهی هشتادویکِ سورهی آل عمران به یادگار گذاشته. همانجایی که خدا برایمان از میثاق و عهد انبیائش حرف میزند و خبر میدهد که «و اذ اخذالله میثاق النبیین... ثم جاءکم رسول مصدّق لما معکم لتؤمنّن به و لتنصرنّه»
«اباعبدالله این آیه را خواند و گفت: همهی انبیاء پیمان بستند که به محمّد ایمان بیاورند و وصیّ او را یاری کنند... والله که خدا هیچ نبیّ و رسولی را نفرستاده مگر اینکه همه را به دنیا باز میگرداند تا در رکاب علیبنابیطالب بجنگند.»
مومنین که هیچ؛ حتی رشد و قرب انبیاء هم، کنار رکاب علی و در جوار نعلینِ پُر وصلهی او رقم خورده تا ظرفیت #علی به رخ تمامی مخلوقات کشیده شود. خدا «عالَم رجعت» را به راه انداخته تا بندگانش ذرّهای از نعمتِ «علیّ» را بچشند و زندگی با او و فرزندانش را تجربه کنند. خدا که برای بندههایش جز لذّت و سرور و بهجت، چیز دیگری نخواسته...
ـ در این دنیای کفرزده و نفاقآلود، آدم خوشسلیقه باید به چه عشقی زندگی کند جز عشقِ حضور در عالم رجعت و شمشیر زدن در رکاب امیرالمومنین؟! این بزم برای اهل رزم است و میگویند فقط «مؤمنین محض» را به آن لشگرِ رجعتکرده راه میدهند...
به امید گرفتن یک عیدی بزرگ در این روز عید، صلواتی هدیه میکنم به روح پرفتوحِ «سعد بن عبدالله قمی» که با کتاب «بصائر الدرجات»، این حدیث و بسیاری از روایات کمنظیر در وصف مقامات حضرت #حیدر و آقازادههایش را برایمان باقی گذاشت و مثل بقیهی فقهای عظام شیعه ثابت کرد که نور علی از طریق پیرغلامهایش به دیگران میرسد...
@msnote
ولتنصرنه
#یادداشت_های_حجت_الاسلام_حیدری
خدا که برای بندههایش جز لذّت و سرور و #بهجت، چیز دیگری نخواسته. برای همین از همهشان خواسته تا زیر بار هر کسی نروند و بارکشِ دیگران نشوند. «#علی» را برایشان خواسته که یکتنه به دل طوفانها و بحرانها میزد و به جای اینکه باری به دوش بقیه بگذارد، راه را برای بقیه باز میکرد و بعد دستشان را میگرفت تا به راه بیایند. البته که نگذاشتند مردم طعم #نعمت را بچشند و به جایش جرعهجرعه #نقمت در حلقومشان ریختند.
اما #امیر_المومنین مردتر و امیرتر از این حرفهاست. خودش گفت: «ما یزیدنی کثره الناس حولی عزّه» جمعشدن مردم دور من، چیزی به عزّتم اضافه نمیکند. #ظرفیت_علی با کم و زیاد شدن مردم، نه کم میشود نه اضافه میشود و نه حتی هرز میرود. مگر میشود خدا همچین #آیه و #معجزهای برای بشریت بفرستد و بعد نافرمانی مردم، جلوی تابیدنِ نور علی را بگیرد؟! و مؤمنین زیر سایهی او باشند اما به لذت و بهجت و سرور نرسند؟! اگر شک دارید، بیایید برویم سراغ تفسیری که حضرت صادق از آیهی هشتادویکِ سورهی آل عمران به یادگار گذاشته. همانجایی که خدا برایمان از میثاق و عهد انبیائش حرف میزند و خبر میدهد که «و اذ اخذالله میثاق النبیین... ثم جاءکم رسول مصدّق لما معکم لتؤمنّن به و لتنصرنّه»
«اباعبدالله این آیه را خواند و گفت: همهی انبیاء پیمان بستند که به محمّد ایمان بیاورند و وصیّ او را یاری کنند... والله که خدا هیچ نبیّ و رسولی را نفرستاده مگر اینکه همه را به دنیا باز میگرداند تا در رکاب علیبنابیطالب بجنگند.»
مومنین که هیچ؛ حتی رشد و #قرب #انبیاء هم، کنار رکاب #علی و در جوار نعلینِ پُر وصلهی او رقم خورده تا #ظرفیت علی به رخ تمامی #مخلوقات کشیده شود. خدا «عالَم #رجعت» را به راه انداخته تا بندگانش ذرّهای از #نعمتِ «#علیّ» را بچشند و زندگی با او و فرزندانش را #تجربه کنند. خدا که برای بندههایش جز لذّت و سرور و #بهجت، چیز دیگری نخواسته...
ـ در این دنیای #کفرزده و #نفاقآلود، آدم خوشسلیقه باید به چه عشقی زندگی کند جز عشقِ حضور در عالم #رجعت و شمشیر زدن در رکاب #امیر_المومنین؟! این بزم برای اهل رزم است و میگویند فقط «مؤمنین محض» را به آن لشگرِ رجعتکرده راه میدهند...
به امید گرفتن یک عیدی بزرگ در این روز عید، صلواتی هدیه میکنم به روح پرفتوحِ «سعد بن عبدالله قمی» که با کتاب «#بصائر_الدرجات»، این حدیث و بسیاری از روایات کمنظیر در وصف مقامات حضرت حیدر و آقازادههایش را برایمان باقی گذاشت و مثل بقیهی #فقها ی عظام شیعه ثابت کرد که نور علی از طریق پیرغلامهایش به دیگران میرسد...
عیدتون مبارک
التماس دعا
#بهجت
#نعمت
#معجزه
#آیه
#امیر_المومنین
#ظرفیت_علی
#کفر
#نفاق
#رجعت
#بصائر_الدرجات
#فقها
@msnote
@hoseiniyehandisheh
کلون بهشت
📝#یادداشت_های_حجت_الاسلام_حیدری
این دربازکنهای مدرن با اینکه تصویری شدهاند ورنگ و لعاب بهتری نسبت به «اف اف»ها پیدا کردهاند، هیچوقت به دل من یکی که ننشسته. چرا؟ چون وقتی دکمه را فشار میدهی، یک صدای روتین و تکراری و همیشگی ازشان در میآید. انگار نه انگار که آدم ِ پشت در؛ بعضی موقعها خستهاست و گاهی عجله دارد و پاریوقتها هم عاشق است. باز خدا رحمت کند کلونهای سنّتی و کوبههای قدیمی را. میتوانستی با محکمزدن یا آرام تکاندادنشان، بخشی از حسّت را به آن طرف در منتقل کنی.
اما اگر منصف باشیم، آن کلونها هم انتخاب خوبی نبودند. صدایی مثل «تق تق» ظرافت و زیبایی خاصی ندارد. قبول دارم که نمیشود از اصابت یک تکّهی آهنی به یک صفحهی چوبی انتظاری بیشتر از این داشت؛ اما چوب و آهن و صدای زمخت هم نمیتواند اولین گزینه برای آدمهای خوشسلیقهای باشد که هیچوقت به تناسبات موجود در این دنیا رضایت نمیدهند.
راه حل؟ به نظرم میتوانید سراغ «امالی شیخ صدوق» بروید و اواسط ِ هشتاد و ششمین جلوس ِ شیخ، گمشدهتان را پیدا کنید:
پیامبر فرمود کلون و کوبهی در بهشت، از *یاقوت سرخ* است که روی صفحهای از *طلا* قرار میگیرد. هنگامی که آن را بر در بکوبند، بانگ بر میآورد که: *یا #علی*
دیدید راست میگفتم! «تق تق»، زیبایی و ظرافت خاصی ندارد اگر پای طنین ِ «یا#علی» در میان باشد...
پینوشت:
برای این روزها که وقت ِ از علی نوشتن است.
بجز معجزهی مباهله، همین روزها بود که سورهی «هل اتی» در وصف علی و خانوادهاش نازل شد. پارسال دربارهی یکی از آیات این سوره، این را نوشتم:
#علی
👇🏻
@hoseiniyehandisheh
@msnote
نور لبخندت
📝#یادداشت_های_حجت_الاسلام_حیدری
همین روزها بود که مسکینی، یک شبه ثروتمند شد و داستانش همه ی ما مسکین ها را امیدوار کرد. همین روزها بود که یتیمی، طعم محبت پدر را چشید و ماجرایش، همه ی بی کس ها را نوید داد. همین روزها بود که اسیری، فقط با کوبیدن یک در، طعم آزادی را چشید و حکایتش، همه ی غل و زنجیرها را یاد گسسته شدن شان انداخت. و همه ی اینها تقدیر هر کسی است که لیاقت پیدا می کند تا به در خانه ی #علی پناه ببرد. خب خدا هم میخواست این همه فرصتی را که برای بندگانش فراهم کرده، به یادشان بیاورد و تاریخ را امیدوار کند. بخاطر همین گفت: «هل اتی علی الانسان حین من الدهر....» تا وصف بهشتی را که برای علی آفریده، همه بدانند. گفت و گفت و گفت تا رسید به اینجا که:
لا یرون فیها شمساً و لا زمهریراً
در #بهشت؛ نه خورشید را می بینند و نه سرما را
معلوم است که عشاق #علی حتی در بهشت هم، حرفهایی را که خدا درباره ی معشوق شان زده، فراموش نمی کنند. برای همین وقتی می بینند نوری را که همه ی #بهشت را روشن کرده، به خدا می گویند: این نور از کجاست؟ مگر خودت در کتابت نگفتی که ما در بهشت تو خورشید را نمی بینیم؟ خدا هم جبرئیل را به سوی شان می فرستد تا جوابشان را بدهد و مدح #علی، #بهشت را هم فرا بگیرد. جبرئیل می گوید: این نور خورشید نیست.
بلکه این #علی و #فاطمه بودند که خندیدند و با خنده شان، #بهشت روشن شد...
پ.ن: حدیث را مرحوم بحرانی در کتاب شریف البرهان نقل کرده از قول ابن عباس.
#بهشت
#علی
#فاطمه
@hoseiniyehandisheh
@msnote
•••─━━━⊱🔷✦◇﷽◇✦🔷⊰━━━─•••
♦الیک تأمیلی...♦
✅ خب چه کار کنیم؟ عادت کردهایم دیگر. عادت کردهایم که ذهنمان هی از این کلمات شما بپَرد به آن جملههایتان، از این نور به آن نور، از این دُرّ و گوهرها به آن لعل و لُعبتها. مثل وقتی که #ابوحمزه میخوانیم و به «الیک تأمیلی» میرسیم و فریاد میزنیم که «امیدواریم به توست». بعد لبهای مبارک حضرت #سجاد را تصور میکنیم که لابد موقع خواندن این دعا از اشک خیس شده و با گفتن این جمله در مدینه و مثلاً کنار قبر نبیاکرم، داشته به تاریخ امید میداده.
〰〰🔸🔹🔸🔺🔸🔹🔸〰〰
✅ بعد دوباره همان لبها را تصور میکنیم که این «تأمیلی» را جای دیگری هم تکرار کرده: وقتی سیدالساجدین به اطراف کوفه رفته و به نقطهای رسیده و همانجا ایستاده و گریه کرده _ و لابد لبهایش خیس اشک شده _ و کنار قبر گمشدهی علی، سلام به جدش #امیرالمومنین را شروع کرده: «السلام علی ابی الائمه و خلیل النبوه...» و گفته و گفته تا برای درخواست شفاعت از پسر ابوطالب، از این واژهها کمک گرفته: «و لی حق موالاتی و تأمیلی» من حقی دارم، حق دوستداشتن تو و حق امیدواری به تو...
〰〰🔸🔹🔸🔺🔸🔹🔸〰〰
✅ کدام دم و دستگاه است که بخاطر امیدبستن، حقی برای کسی قائل بشود؟! قربان خودت و دستگاهت بروم که کارتان از گذشت و بخشیدن گذشته و همینطور برای ما حق درست میکنید... حق امیدواری و امیدبستن! ای که «الیک تأمیلی»! من برای شب قدری _ که آن را هم خودت درست کردی _ به تو امید بستمها... قربانت بروم که شب #قدر را با یاد #علی و خون علی گره زدی و یک حق دیگر هم برای دوستدارانش دست و پا کردی تا شب قدر شان تضمینی بشود و وسط سینهزدن و اشک ریختن در چنین شبی، بتوانند امیرالمومنین را پیش خدا بهانه کنند و به علی بگویند: «و لی حق موالاتی و تأمیلی»
〰〰🔸🔹🔸🔺🔸🔹🔸〰〰
☑_ میشود بگویی که این چه وضعی است؟ میشود توضیح بدهی که چرا این قدر خوبی؟
@msnote
@hoseiniyehandisheh
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
🔆در امتداد «سوره ص»، «نبأ عظیم» و باقی قضایا🔆
🔹«ابن بابویه» از امام باقر ع نقل کرده که خواندن سورهی «صاد» در شبهای جمعه چه فضیلتهایی دارد. همان «صاد»ی که بنا به نقل «کلینی» از امام صادق ع، چشمهای در ستون راست عرش است و وقتی پیامبر به معراج رفت، به او گفته شد: به «صاد» نزدیک شو و از آن وضو بگیر و آن موقع بود که نماز پیامبر در معراج شروع شد. همان معراجی که خدا در آن، با گویشی مثل گویش علی، با پیامبرش حرف میزد. همان «علی» ای که خدا در همین سوره «صاد» از او صحبت کرده: «قل هو نبأ عظیم انتم عنه معرضون... بگو او خبری بزرگ است که شما از او رویگردانید» همان خبر بزرگی که در نجف روبروی ایوانش میایستیم و با زیارتی که شیخ مفید نقلش کرده، او را صدا میزنیم: السلام علیک ایها النبأ العظیم...
🔸طبیعی هم هست. در میان سیل امّتهایی که به پیروی از «ائمه نار» به سوی دنیا و لذاتش میدوَند و کفرآلود یا نفاقزده در سرابی از تاریکی غوطهورند، وقتی مردی پیدا میشود که به تنهایی در مقابل امواجی به بزرگیِ جوامع میایستد و در دفاع از خداپرستی، یکتنه به میانهی این سیل میزند و نور به مرداب ظلمات میپاشد و استوار و متین به سمت آخرت میرود، تصادمها و تقابلها قطعی میشود و در وسط همین درگیریهاست که «خبرهای بزرگ» تولید میشود. #علی همان خبر بزرگ است که از شمشیر تا سکوتش و از خشم تا بردباریاش، آبروی دشمنانش را برده و قدرت الهی را به رخ کشیده و قلبها را ذوب کرده و تا آخر تاریخ، خبرسازِ عرصهی درگیری دنیاپرستان با آخرتگرایان شده است...
🔹انگار مرام علی «خبرسازی» است و این مرام حتی در غیبت فرزندانش نباید تعطیل شود. اصلاً «نیابت عامّه» را برای همین گذاشتهاند که در مقابل قدرتهای مادی قد علم کند و با قوّت ایمان و ظرافت فقاهتش، قدرت برای مومنین به ارمغان بیاورد و برای خداپرستی سنگر درست کند و با اقتدار مظلومانهی توحید در مقابل ابهت طغیانگران، خبر بسازد و اینطور، به بشریتِ عاشق قدرت، برترین قدرت جهان را معرفی کند...
🔸مثل چی؟ مثل انقلاب #خمینی که با دست خالی پیروز شد و با وجود اینکه همه ابرقدرتها برای نابودیاش ائتلاف کردهاند، با ماندگاریاش، ابهت بتپرستی مدرن را شکسته و فرمولهای کنترل مادّی را به باد داده و خبرسازی کرده و با تولید جرأت روحی در جهان اسلام، زلزلهای در منطقه مسلمین به راه انداخته و حتی صدای توحید را تا فرسنگها دورتر به وجدان بشریت رسانده؛ آنجا که مبلغ شیعه در «برزیل» (مهد مسیحیت کاتولیک) از نماینده پاپ شنید که با پیروزیهای ایران خوشحال و از شکستهایش ناراحت می شود. و با تعجب گفت: «ما مسلمانان که رقیب دین شما هستیم» و پاسخ شنید: «شما به خداپرستی و دینداری آبرو دادید و آبروی شما، آبروی ماست.»
❤️ به یاد خمینی کبیر که هنوز هم از فراز دههها فراق، عظمتش قلبمان را گرم میکند و خبر میسازد و ما را به یاد قدرت خدا میاندازد و به یاد شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه که آینهای از یقین پولادینِ خامنهای عزیز برای دفاع از حیثیت توحید و موحدین در سراسر خاورمیانه بود و با فرماندهی بینظیرش و تشییع جنازهی حیرتآورش، خبر بزرگ روزگار ما شد و به یاد مرحوم استاد که از خبرهای بزرگ بعدی حرف میزد: «شدّتی که هیتلر برای دنیاخواهی و کشورگشایی داشت، باعث شد که محاسبات موجود برای ساخت بمب را کافی نبیند و سفارش بمب جدیدی را بدهد که منجر به ساخت بمب اتم شد. بر عکس آن، شدّت امام خمینی هم در آخرتخواهی تا حدّی است که محاسبات موجود حوزه و دانشگاه نه تنها به درد اداره انقلابش نمیخورد؛ که موجب هرج و مرج و ناهنجاری در روند انقلاب میشود. عمل ایشان به نحوی است که سفارش تولید علوم جدید برای اداره کشور میدهد...»
✍️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
✅https://eitaa.com/HossiniehAndisheh