eitaa logo
ن والقلم(حسینی لیلابی)
1.4هزار دنبال‌کننده
241 عکس
252 ویدیو
39 فایل
✔️ پاسخ به سؤالات اعتقادی ✔️ برگزاری مسابقات تحلیل ها ،نظرات و سخنرانی های حسینی لیلابی انتقادات و سوالات👈 @lilabi
مشاهده در ایتا
دانلود
(۷) [گفتگوی دوم امام با محمد حنفیه] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❇️تاریخ سیّد بن طاووس از امام صادق(ع) نقل مى کند:محمّد حنفیّه [که به قصد انجام حج در مکه حضور داشت]در شبى که فردایش امام(ع) از مکّه رهسپار عراق بود، به محضر امام(ع) شرفیاب شد و عرض کرد: اى برادر! تو بى وفایى کوفیان را نسبت به پدر و برادرت، شناخته اى، من نگرانم که با تو نیز چنین کنند. اگر در مکّه بمانى، تو عزیزترین و محترم ترین شخص خواهى بود. امام فرمود: «یا اَخِی قَدْ خِفْتُ اَنْ یَغْتالَنی یَزیدُ بْنُ مُعاوِیَةَ فِی الْحَرَمِ، فَاَکُونَ الَّذی یُسْتَباحُ بِهِ حُرْمَةُ هذَا الْبَیْتِ» برادر! من بیم از آن دارم که یزید، خونم را در حرم (امن خدا) بریزد و بدین سبب حرمت این خانه شکسته شود. محمّد بن حنفیّه عرض کرد: «اگر از این جهت نگرانى، به سمت یمن یا به سرزمین هاى ناشناخته دیگر کوچ کن که تو در آنجا محفوظ ترى و کسى به تو دست نخواهد یافت». امام(ع) پاسخ داد: «أَنْظُرُ فیما قُلْتَ»؛ در این باره مى اندیشم. سحرگاه همان شب محمّدحنفیّه با خبر شد امام حسین(ع) به مقصد عراق حرکت کرده اند ، در حالی که به شدت مریض بود با شتاب حرکت کرد و خود را به امام حسین (ع) رسانید، مهار شتر امام را که بر آن سوار بود، گرفت و عرض کرد: «برادرم مگر به من وعده ندادى که در مورد آنچه را به عرض رساندم بیندیشى؟»امام حسین (ع): آرى.محمّد: پس چرا با شتاب از مکّه خارج شدى؟ امام حسین (ع): بعد از آنکه از تو جدا شدم، رسول خدا (ص) [در بیدارى یا در خواب ] نزد من آمد و فرمود: «یا حسین! اخرج فانّ اللَّه قد شاء ان یراک قتیلا» اى حسین! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را (براى پیشرفت دین) کشته ببیند. محمّد: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ، اکنون که تو با این وضع حرکت مى کنى، همراه بردن این زنان با تو چه معنى دارد؟ امام حسین (ع): رسول خدا (ص) به من فرمود:«انّ اللَّه قد شاء ان یراهنّ سبایا» همانا خداوند چنین خواسته که آنان را اسیر و گرفتار بنگرد.» آنگاه امام حسین (ع)با محمّد خداحافظى کرد و به سوى عراق حرکت نمود. ✅پیام ها ➖امام حسین(ع) با بیان وحی و دریافت غیبی که در حالت خواب اتفاق افتاده بود تکلیف الهی خود را حرکت به سمت عراق و شهادت در آنجا و اسارت خانواده شان اعلام میکردند. گاه درهم شکستن دشمن سبب پیروزى و رسیدن به اهداف مقدّس مى شود و گاه شهادت و اسارت، و این بار نوبت شهادت و اسارت بود! ➖برخی حرکت امام به سمت کوفه را به جهت محفوظ ماندن از خطر یزید دانسته اند در حالی که مستندات تاریخی از جمله این گفتگو که در بالا نقل شد دقیقا برعکس این احتمال را اثبات می کند یعنی از نظر افراد مختلف ماندن در مکه خطر شهادت را کمتر می کرد اما امام طبق فرمایش خودشان اولا شهادت شان را قطعی می دانستند و شهادت در مکه را به جهت حفظ حرمت کعبه روا ندانسته اند. ➖ در اینکه شهادت امام حسین(ع) چه آثاری به دنبال داشته است افراد با مذاق های سیاسی، ،معنوی ،عرفانی نظرات مختلفی ارائه کرده اند. عده ای شهادت آن حضرت را مطابق با مسیحی ها،«شهادت فدیه ای» دانسته اند یعنی فدا شد تا شیعیان را به مقامات معنوی برساند، عده ای دیگر «شهادت عرفانی» دانسته اند یعنی خواست به مقام ارجمند شهادت نایل شود . چنانچه نیر تبریزی سروده است؛ بایدت در راه دین ای مقتدا کرد جان بهر گنهکاران فدا شست از فرزند و مال و عز و جاه دست تا باشی ضعیفان را پناه غرقه درخون با تن صدپاره باش بر گناه مجرمان کفاره باش 👈اما مشهور ترین نظریه عبارت است از اینکه شهادت آن حضرت از خلافت یزید به عنوان جانشین پیامبر سلب مشروعیت کرد و الا یزید به سبک زندگی اباحی گرانه نه فقط جامعه اسلامی آن زمان را بلکه دین اسلام به نابودی و ابتذال می کشاند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۸) [گفتگوی امام با فرزدق] [منبر کوتاه ] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❇️تاریخ هنگامی که امام(ع) به سوى کوفه پیش مى رفت فرزدق شاعر معروف عرب را دید، فرزدق سلام کرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى با آن که آنان پسر عمویت مسلم بن عقیل و پیروانش را کشتند؟» اشک از دیدگان امام جارى شد و فرمود: «رَحِمَ اللهُ مُسْلِماً فَلَقَدْ صارَ إِلى رَوْحِ اللهِ وَ رَیْحانِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ رِضْوانِهِ، أَلاَ إِنَّهُ قَدْ قَضَى ما عَلَیْهِ وَ بَقِىَ ما عَلَیْنا»؛ خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوى رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانید او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقى مانده است. سپس این اشعار را ایراد فرمود: فَإِنْ تَکُنِ الدُّنْیا تُعَدُّ نَفیسَةً فَدارُ ثَوابِ اللّهِ أَعْلى وَ أَنْبَلُ وَ إِنْ تَکُنِ الاَبْدانُ لِلْمُوتِ أُنْشِأَتْ فَقَتْلُ امْرِىء بِالسَّیْفِ فِی اللّهِ أَفْضَلُ وَ إِنْ تَکُنِ الاَرْزاقُ قِسْماً مُقَدَّراً فَقِلَّةُ حِرْصِ الْمَرْءِ فِی الرِّزْقِ أَجْمَلُ وَ إِنْ تَکُنِ الاَمْوالُ لِلتَّرْکِ جَمْعُها فَما بالُ مَتْرُوک بِهِ الْحُرُّ یَبْخَلُ اگر (لذّات) دنیوى با ارزش به شمار آید، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدن ها براى مرگ آفریده شده، شهادت در زیر ضربات شمشیر در راه خدا بهتر است و اگر روزى ها به تقدیر الهى تقسیم شده، حریص نبودن در طلب روزى زیباتر است و اگر اموال و دارایى براى واگذاشتن جمع آورى مى شود، چرا آزاد مردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟ طبق نقلی دیگر هنگامی که فرزدق با کاروان امام حسین(ع) برخورد کرد. امام(ع) از وضعیّت مردم کوفه سؤال کرد و فرزدق پاسخ داد: «دل هاى مردم با تو و شمشیرهایشان بر ضدّ توست!». امام(ع) فرمود: «یا فَرَزْدَقُ اِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانِ وَ تَرَکُوا طاعَةَ الرَّحْمانِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسادَ فِی الاَرْضِ وَ اَبْطَلُوا الْحُدُودَ وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ وَ اسْتَأْثَرُوا فِی أَمْوالِ الْفُقَراءِ وَ الْمَساکینَ وَ أَنَا أَوْلى مَنْ قامَ بِنُصْرَةِ دینِ اللّهِ وَ إِعْزازِ شَرْعِهِ وَ الْجِهادِ فِی سَبِیلِهِ؛ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِىَ الْعُلْیا»؛ (اى فرزدق! اینان گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز باشد. ✅پیام ها این سخن به خوبى نشان مى دهد که امام(ع) روى حمایت و وفادارى مردم کوفه به هیچ وجه حساب نمى کرد، بلکه رفتن به سوى سرزمینى که شهادت او در آن، موج عظیمى را در جهان اسلام بیندازد، و پایه هاى قدرت ظالمان فرومایه را متزلزل کند وظیفه خود مى دانست و الاّ سزاوار بود با شنیدن سخن فرزدق و با جوابى که خود به او داد، مسیر خویش را تغییر داده به مکّه بازگردد، یا راه دیگرى را در پیش گیرد. ➖ امام(ع) مبارزه با کسانى که اطاعت شیطان را بر اطاعت خدا مقدّم شمرده و حدود الهى را تعطیل و فسق و فجور را آشکار ساخته و حقوق مستضعفان را پایمال کرده بودند وظیفه اصلى خود مى دانست؛ به هر قیمتى که تمام شود و هر بهایى که لازم است براى آن بپردازد. ➖ در گفتگوی تاریخی امام حسین(ع) با شاعر معروف فرزذق ،سخن فرزدق که مورد تایید امام حسین(ع) قرار گرفته « تفاوت دلها و شمشیرها» پیام مهمی دارد و آن اینکه 👈پاک بودن دل که شعار برخی افراد شریعت گریز است زمانی ارزشمند است که عمل انسان آن با آن مطابقت کند و الا همان می‌شود که فرزدق گفت دل شان امام حسینی بود عمل شان یزیدی . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۹) [خرید زمین کربلا] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❇️تاریخ از امام حسین(ع) بعد از ورود به کربلا سخنان و سیره مهم در تاریخ ثبت شده است. یکی از مهم ترین سخنان آن حضرت است که فرمود:«إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ» به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آن هاست و مادام که برای معیشت آن ها باشد پیرامون آن اند و وقتی به بلا (و رنج و سختی) آزموده شوند دین داران اندک اند. 💠خرید زمین کربلا و شیخ بهایی در کشکولش آورده است که امام حسین علیه السلام وقتی که وارد زمین کربلا شد فرمان داد تا طایفه بنی اسد که مالک کربلا بودند ، حاضر شوند . پس از مذاکراتی که صورت گرفت چهار میل در چهار میل و به روایتی شش فرسخ به شصت هزار درهم از آنان خریداری کرد و سند مالکیت را حضرت عباس علیه السلام نوشت و پس از پرداخت قیمت فرمود اکنون زمین کربلا ملک من است و شما ها در این جا به زندگی خود ادامه دهید به شرط آنکه در روز دوازدهم محرم بیایید و کشته های ما را دفن نمائید و آگاه باشید که بعد ها از اطراف جهان به این مکان می آیند و سه روز آنان را پذیرائی کنید. ✅پیام ها یکی از هشدار های جدی امام حسین(ع) تعارض دین و دنیاست قرآن کریم درمورد آن می‌فرماید: «یا أیها النّاس! فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ» یعنی مواظب باشید که دنیا شما را گول نزند. باز قرآن کریم می خوانیم: «کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَی» یعنی در رفاه و ثروتمندی و احساس بی نیازی، خطرسرکش شدن انسان در برابر خداوند و دستورات خداوند پیش می آیند. 👈البته انسان اگر از راه حلال اموالي به دست آورد و در راه حلال مصرف كند، هيچ منافاتي با ارزش هاي معنوي او ندارد. و علاقه به اموال، زن و فرزند و ديگر مظاهر دنيوي در چارچوب شرع و در حدي كه انسان را از اهداف اصلي (توحيد، مسير حق و رشد) باز ندارد از نظر اسلام مجاز مي باشد. ➖در برخی کتب تاریخ نقل شده که سیدالشهدا(ع) شب عاشورا این شعر را زمزمه میکردند يَا مَنْ بِدُنْيَاهُ اِشْتَغَلْ قَدْ غَرَّهُ طُولُ اَلْأَمَلِ اَلْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةً وَ اَلْقَبْرُ صُنْدُوقُ اَلْعَمَلِ ای کسی که دنیا تورا مشغول خود ساخته و آرزوهای دراز فریبت داده است (بدان) مرگ ناگهان میرسد وقبر صندوق اعمال است ➖ خریداری زمین کربلا درس بزرگی به مؤمنان دارد که انسان باید نسبت به رعایت حقوق دیگران همیشه توجه داشته باشد و حق الناس را رعایت کند . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جالبه حتما بخوان در کتب معتبر اهل سنت نوشته شده است: عده ای از رزمندگان که در جنگ با رومیان شرکت کرده بودند نقل کرده اند: زمانی که با روم مي جنگيديم به يکي از کليساهاي ايشان وارد شديم .پس در آن سنگي بود که روي آن نوشته شده بود : أيرجوا معشر قتلوا حسينا شفاعة جده يوم الحساب آيا گروهی که حسين را مي کشند شفاعت جد او را در روز قيامت اميد دارند؟ به ما گفتیم این کلیسا کی بنا شده است؟ گفتند: سيصد سال قبل ازبعثت پیامبر شما ساخته شده است. عاشورای حسینی تسلیت🖤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۱۰) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❇️تاریخ پس از فرود حسین (ع) در کربلا و گزارش آن به وسیله «حُرّ» به عبیدالله بن زیاد، آن حرام زاده نامه ای به این مضمون برای پیشوای آزادی نوشت: «هان ای حسین! فرودت در کربلا به من گزارش شد، امیرمؤمنان! یزید به من نوشته است که سر بر بالش ننهم و سیر نخورم تا تو را به دیدار خدای لطیف بفرستم، و یا به حکم من و او گردن نهی و دست تسلیم بالا بری!» هنگامی که نامه آن عنصر حقیر و خودکامه به دست آن نُماد جاودانه درایت و آزادگی رسید و آن را خواند، به دور افکند و فرمود: «لا أفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَروا مَرْضاة المخْلوقِ بِسَخَطِ الخالِقِ.»گروهی که خشنودی مخلوقی ناتوان را به بهای ناخشنودی و خشم خدای توانا خریدند، رستگار و سربلند نخواهند شد. نامه رسان جواب نامه را طلبید، که آن پیکره صلابت و عزّت فرمود: «مالَهُ عِندی جوابٌ، لاِءنَّهُ قَدْ حَقَّتْ عَلَیْهِ کَلِمَةُ العَذابِ.» این نامه در خور پاسخ نیست؛ چرا که بر او عذاب خدا محقق شده است. ✅پیام ها ➖امام(ع) با این سخن کوتاه و پر معنى نشان داد که با کسانى که خشنودى بندگان طاغى و یاغى را بر خشنودى خدا مقدّم مى شمرند، هیچ سر سازش ندارد و نامه امثال ابن زیاد را که جزو این گروهند، لایق و شایسته پاسخ نمى داند، آن را مى خواند و به دور مى افکند، هر چند جان شریفش در خطر باشد. ➖افرادی که جهلشان بیشتر از عقلشان است شخصیت انعطاف ناپذیری دارند که فقط حرف خودشان را منطقی می‌دانند شما نمی‌توانید با همه تلاش تان شخص غیرمنطقی و نادان را به جاده منطق بیاورید، شما نمی‌توانید او را با زاویه دید خود آشنا کنید پس بهترین کار سکوت است. ➖ جمله امام حسین(ع) که فرمود«لاِءنَّهُ قَدْ حَقَّتْ عَلَیْهِ کَلِمَةُ العَذابِ»اشاره به مرحله از سقوط دارد که قلب انسان به حدی سیاه و تاریک شده است که هیچ امیدی به روشن شدنش نیست که در قرآن این حقیقت بیان شده است«الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ خَتَمَ اللَّهُ عَلىٰ قُلوبِهِم وَعَلىٰ سَمعِهِم ۖ وَعَلىٰ أَبصارِهِم غِشاوَةٌ ۖ وَلَهُم عَذابٌ عَظيمٌ«﴿ بقره،۶و۷﴾ کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست. ➖ آن قسمت از کلام سیدالشهدا که فرمود« آنهایی که رضایت مخلوق را با خشم خدا معامله میکنند به رستگاری و سربلندی و سعادت نمی رسند» باید برخی از افراد متدین را به این کلام توجه داد چرا که با مماشات با افرادی که این روزها تحت تأثیر جو دین ستیزانه و اخلاق گریزانه ، زیاده خواهی هایی دارند که اگر به بهانه آزادی و حق انتخاب یا هر عنوان دیگر به آنها میدان داده شود تا رضایت آنها جلب شود آسیب های غیر قابل جبرانی به دنبال خواهد داشت تا جایی که آنها اگر ظهور و بروز بیشتری پیدا کنند عرصه را بر متدینین تنگ خواهند کرد. 👈یادآوری برای عبرت مؤمنان لینک عاشورای حسینی تسلیت🖤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر بچه ای تعزیه را بهم ریخت😭 وقتی شبیه خوان امام حسین هل من ناصر سر میدهد پسر بچه ای کاری میکند که مدیریت از دست مسولین شبیه خوانی خارج میشه. عاشورای حسینی تسلیت🖤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
هدایت شده از #افق_ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 زنجیر زنی نماینده ولی فقیه استان و امام جمعه خرم آباد در روز عاشورای حسینی @ofogh_e_zohur
👌جالبه حتما بخوان داستان اولین اشک عاشورایی ام سلمه، همسر گرامی پیامبر می گوید: روزی رسول خدا (ص) مشغول استراحت بودند که دیدم امام حسین علیه السلام وارد شدند، و بر سینه پیامبر(ص ) نشستند، حضرت رسول (ص) فرمودند: مرحبا نور دیده ام، مرحبا میوه دلم، چون نشستن حسین علیه السلام بر سینه پیامبر (ص ) طولانی شد، پیش خودم گفتم! که شاید پیامبر(ص) ناراحت شوند، و جلو رفتم، تا حسین علیه السلام را بردارم. حضرت پیامبر (ص) فرمودند: امّ سلمه تا وقتی که حسینم خودش می خواهد بگذار بر سینه ام بنشیند، و بدان که هر کس باندازه تار مویی حسینم را اذیت کند مانند آن است که مرا اذیت کرده است. امّ سلمه می گوید: من از منزل خارج شدم، و وقتی باز گشتم به اتاق رسول خدا(ص ) دیدم پیامبر (ص ) گریه می کند، خیلی تعجّب کردم! و عرض کردم یا رسول اللّه خداوند هیچگاه تو را نگریاند، چراناراحتید؟ ملاحظه کردم و دیدم حضرت پیامبر(ص ) چیزی در دست دارد، و بدان مینگرد و می گرید. جلوتر رفتم و دیدم مشتی خاک در دست دارد. سؤ ال کردم یا رسول اللّه این چه خاکی است که تو را این همه ناراحت می کند. رسول اکرم (ص ) فرمودند: ای امّ سلمه الان جبرئیل بر من نازل شد و عرض کرد که این خاک از زمین کربلا است. و این خاک فرزند تو حسین علیه السلام است که در آنجا مدفون می شود. یا امّ سلمه بگیر این خاک را و بگذار در شیشه ای، هر وقت که دیدی رنگ خاک به خون گرائید، آنوقت بدان که فرزندم حسین علیه السلام به شهادت رسیده است. امّ سلمه می گوید: آن خاک را از رسول خدا(ص ) گرفتم که بوی عطر عجیبی میداد. هنگامی که امام حسین علیه السلام بسوی کربلا سفر کردند، من نگران بودم و هر روز به آن خاک نظر می کردم، تا یک روز دیدم که تمام خاک تبدیل به خون شده است و فهمیدم که امام حسین علیه السلام به شهادت رسیده اند. لذا شروع کردم به ناله و شیون کررم و آن روز تا شب برای حسین گریستم، آن روز هیچ غذا نخوردم تا شب فرا رسید، از شدّت ناراحتی و غصّه خوابم برد. 👈ماجرای فوق به حدیث قاروره( شیشه) شناخته می‌شود که در منابع معتبر حدیثی شیعه و سنی نقل شده است؛ 📗شیعه:بحار الانوار، ج۸۵، ص۱۵۳. 📕سنی: امتاع الاسماع،ج۱۲،ص۲۳۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
پنج نفر که زیاد گریه کرده اند امام صادق علیه السلام: پنج نفر گريه های زیاد داشته اند ؛ آدم و يعقوب و يوسف و فاطمه دختر محمد(ص)و علي بن الحسين(ع)؛ اما آدم براي دوري از بهشت آن چنان گريست كه اثر اشك همچون رودخانه برخسارش نمايان شد و اما يعقوب بر فراق يوسف باندازه اي گريست كه چشمش از دست رفت و او را گفتند اين چنين كه تو پيوسته بياد يوسف هستي بخدا از بيماري لاغر و نحيف گردي و يا خود را نابود خواهي نمود. اما يوسف از دوري يعقوب آن چنان گريست كه زندانيان ناراحت شدند و يوسف را گفتند يا شب گريه كن و روز آرام باش و يا روز گريه كن و شب آرام بگير يوسف نيز با پيشنهاد آنان ساخت كه در يكي از شبانه روز بگريد و اما فاطمه براي رسول خدا باندازه اي گريست كه اهل مدينه ناراحت شدند و بحضرتش عرض كردند از بس گريستي ما را آزرده نمودي پس از اين تذكر فاطمه از مدينه بيرون ميرفت و در گورستان شهر هر چه ميخواست گريه ميكرد و سپس باز ميگشت و اما علي بن الحسين بيست سال و يا چهل سال بر مصيبت پدرش گريست هر چه خوراك به پيش آن حضرت مينهادند ميگريست تا آنكه يكي از غلامانش عرض كرد يا بن رسول الله من به فدايت، ميترسم كه شما خود را هلاك سازيد. فرمود: شكوه غم و اندوه فراوان خود را فقط بنزد خداوند برم و من از جانب خداوند چيزي مي دانم كه شما از آن آگاه نيستيد خاطره قتلگاه فرزندان فاطمه را هر گاه كه بياد مي آورم گريه راه گلويم را ميگيرد. 📗خصال،ج۲،ص۲۷۲ شهادت امام زین العابدین علیه السلام تسلیت باد🖤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۱۱) 💠تاریخ عمر بن سعد که از معاریف کوفه و از هواداران بنی‌امیه بود، از طرف ابن زیاد یک روز پس از ورود امام حسین (ع) به کربلا ، روز سوم محرم جهت رویارویی با آن حضرت با لشکر چهار هزار نفری وارد کربلا شد سپاه هزار نفری حُر هم به او پیوست. و در این چند روز گفتگوهایی بین امام(ع) و عمر سعد اتفاق افتاده؛ خوارزمى روایت کرده است: امام حسین (ع) به فرستاده عمرسعد فرمود: «یا هذا بَلِّغْ صاحِبَکَ عَنِّی اِنِّی لَمْ اَرِدْ هذَا الْبَلَدَ، وَ لکِنْ کَتَبَ إِلَىَّ أَهْلُ مِصْرِکُمْ هذا اَنْ آتیهُمْ فَیُبایَعُونِی وَ یَمْنَعُونِی وَ یَنْصُرُونِی وَ لا یَخْذُلُونِی فَاِنْ کَرِهُونِی اِنْصَرَفْتُ عَنْهُمْ مِنْ حَیْثُ جِئْتُ»؛ از طرف من به امیرت بگو، من خود به این دیار نیامده ام، بلکه مردم این دیار مرا دعوت کردند تا به نزدشان بیایم و با من بیعت کنند و مرا از دشمنانم بازدارند و یاریم نمایند، پس اگر ناخشنودند از راهى که آمده ام باز مى گردم. وقتى فرستاده عمرسعد بازگشت و او را از جریان امر با خبر ساخت، ابن سعد گفت: امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با حسین(ع) برهاند. آنگاه این خواسته امام را به اطّلاع «ابن زیاد» رساند ولى او در پاسخ نوشت: «از حسین بن على(ع) بخواه، تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند. اگر چنین کرد، ما نظر خود را خواهیم نوشت...!». عمرسعد، متن نامه عبیدالله بن زیاد را نزد امام حسین (ع) فرستاد. امام فرمود: «لا أُجیبُ اِبْنَ زِیادَ بِذلِکَ اَبَداً، فَهَلْ هُوَ إِلاَّ الْمَوْتَ، فَمَرْحَبَاً بِهِ»من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا بالاتر از مرگ سرانجامى خواهد بود؟! خوشا چنین مرگى! ➖همچنین در عصر تاسوعا،امام حسین(ع) قاصدى نزد عمرسعد روانه ساخت که مى خواهم شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتى داشته باشیم. چون شب فرا رسید ابن سعد با بیست نفر از یارانش و امام حسین(ع) نیز با بیست تن از یاران خود در محلّ موعود حضور یافتند. امام(ع) به یاران خود دستور داد تا دور شوند تنها عبّاس برادرش و على اکبر فرزندش را نزد خود نگاه داشت. همین طور ابن سعد نیز به جز فرزندش حفص و غلامش، به بقیّه دستور داد،دور شوند. ابتدا امام(ع) آغاز سخن کرد و فرمود: «وَیْلَکَ یَابْنَ سَعْد أَما تَتَّقِی اللّهَ الَّذِی إِلَیْهِ مَعادُکَ؟ أَتُقاتِلُنِی وَ أَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ؟ ذَرْ هؤُلاءِ الْقَوْمَ وَ کُنْ مَعی، فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَکَ إِلَى اللّهِ تَعالى» واى بر تو، اى پسر سعد، آیا از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟ آیا با من مى جنگى در حالى که مى دانى من پسر چه کسى هستم؟ این گروه را رها کن و با ما باش که این موجب نزدیکى تو به خداست. ابن سعد گفت: اگر از این گروه جدا شوم مى ترسم خانه ام را ویران کنند. امام(ع) فرمود: «أَنَا أَبْنیها لَکَ»من آن را براى تو مى سازم. ابن سعد گفت: من بیمناکم که اموالم مصادره گردد. امام فرمود: «أَنَا أُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْها مِنْ مالِی بِالْحِجاز»من از مال خودم در حجاز، بهتر از آن را به تو مى دهم. ابن سعد گفت: من از جان خانواده ام بیمناکم [مى ترسم ابن زیاد بر آنان خشم گیرد و همه را از دم شمشیر بگذراند]. امام حسین(ع) هنگامى که مشاهده کرد ابن سعد از تصمیم خود باز نمى گردد، سکوت کرد و پاسخى نداد و از وى رو برگرداند و در حالى که از جا بر مى خاست، تو را اینگونه نفرین کرد: «مالَکَ، ذَبَحَکَ اللّهُ عَلى فِراشِکَ عاجِلا، وَ لا غَفَرَ لَکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَوَاللّهِ إِنِّی لاَرْجُوا أَلاّ تَأْکُلَ مِنْ بُرِّ الْعِراقِ إِلاّ یَسیراً»؛ تو را چه مى شود! خداوند به زودى در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد. به خدا سوگند! من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزى، نخورى. ابن سعد گستاخانه به استهزا گفت: «وَ فِی الشَّعیرِ کِفایَةٌ عَنِ الْبُرِّ»؛ جو مرا کافى است. ✔️نکات ➖امام(ع) در هر گام به اتمام حجّت مى پردازد تا هیچ کس فردا، ادّعاى بى اطّلاعى نکند، جالب این که فرمانده لشکر دشمن نیز تلویحاً حقّانیّت امام(ع) و ناحق بودن دشمن او را تصدیق مى کند، تنها عذرش ترس از بیرحمى و قساوت آنهاست و این اعتراف جالبى است! ➖تمام تلاش امام(ع) خاموش کردن آتش جنگ است و تمام تلاش دشمن افروختن این آتش است، غافل از این که این آتش سرانجام شعله مى کشد و تمام حکومت دودمان بنى امیّه را در کام خود فرو مى برد. ➖ عده ای با عنوان جهت توجیه روحیه سازشکارانه و اباحی گرانه خود، ناجوانمردانه دست به تحریف شخصیت ها میزنند و گاهی می گویند امام حسین(ع) به دشمن بی رحم از گل باریک تر نگفته و نفرین نداشته در این قسمت یکی از نفرین های جدی امام(ع) منعکس شده است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۱۲) کوتاه ترین نامه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 💠تاریخ امام باقر (ع) فرمودند: «كَتَبَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام إلى مُحَمَّدِ  بنِ عَلِيٍّ عليه السلام مِن كَربَلاءَ : بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، مِنَ الحُسَينِ بنِ عَلِي إلى مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ ومَن قِبَلَهُ مِن بَني هاشِمٍ ، أمّا بَعدُ ، فَكَأَنَّ الدُّنيا لَم تَكُن وكَأَنَّ الآخِرَةَ لَم تَزَل ، وَالسَّلامُ» امام حسین (ع) از کربلا نامه اى براى محمد بن حنفیه فرستاد که متن آن چنین بود: «بسم الله الرحمن الرحیم نامه اى است از حسین بن على به محمد بن على و دیگر بنى هاشم . اما بعد، مثل این که دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگى و دائم بوده و هست» ✅پیام ها ➖ این نامه کوتاه ترین نامه امام حسین(ع) است که با همه کوتاهی عبارات مضامین مهم و بلندی در خود قرار داده است. ➖ جهان بینی امام حسین(ع) و دیدگاه آن حضرت در باره دنیا و آخرت در این نامه کوتاه منعکس شده است؛ دیدگاه حضرت نسبت به دنیا، که باید همه آن را آن قدر زودگذر بدانند که گویا اصلاً وجود ندارد. دیدگاه حضرت نسبت به آخرت، این است که گویا از اوّل هر چه بوده آخرت بوده و در حقیقت دنیا هم مزرعه آخرت است. ➖ این نامه امام حسین(ع) یاد آور این نکته تفسیری است که آن حضرت نفس مطمئنه است ؛ سید بحرالعلوم در رساله سیر و سلوک، نفس مطمئنه را مرحله ورود به هجرت عُظمی دانسته که عبارت‌ است از مهاجرت‌ از وجود خود و رهاساختن و ترک آن‌ و مسافرت‌ به‌ عالم‌ِ وجودِ مطلق‌ و توجّه‌ تامّ به‌ آن‌. علامه طباطبایی نفس مطمئنه را نفسی می‌داند که در پرتو یاد خدا آرامش یافته و به هرچه خدا راضی است رضایت دارد و خود را مالک هیچ خیر و شر و نفع و ضرری نمی‌داند. همچنین گفته شده نفس مطمئنه، مرحله‌ای از نفس است که انسان به‌ واسطۀ مشاهده‌ نيستی خود در قبال‌ وجودِ ذات‌ حقّ، از خود رها شده و خود را تسلیم حق می‌کند. ازنظر امام خمینی «نَفْس مطمئنّه» یعنی آن نفسی که دیگر‏‎ ‎‏هیچ خواهشی ندارد و نشانه نفس غیر مطمئنه این است که تمام عالم را اگر یک لقمه کنند و به دست او بدهند، وقتی فکر می‌کند می‌بیند‏‎ ‎‏نقیصه دارد؛ خواهشش غیر این است. به باور او نفس آن وقت مطمئنه می‌شود که به کمالِ مطلق برسد.‏‎ ‎‏کمال مطلق آن وقتی است که فقط خدا باشد و غیر او نباشد. توجه به ریاست، توجه به‏‎ ‎‏سلطنت، توجه به عالم ماده، توجه به عالم‌های دیگر به غیب، به شهادت، هیچ نباشد. یاد‏‎ ‎‏منحصر شده باشد به یادِ خدا. ➖انسان بایستی یقین داشته باشد که دنیا نابود شدنى و آخرت دایمى است .البته باید دید چه مرحله اى از یقین اراده شده است؟ آیا مراد یقین در مرحله عمل است یا در مرحله تفکّر؟ از نظر اندیشه، یقین دارد که دنیا فانى است ولى در مرحله عمل، عمل او مانند کسى است که یقین به بقاى دنیا و فناى آخرت دارد. اگر یقین به فناى دنیا دارى، پس چرا این همه که براى دنیا کار مىکنى، براى آخرت کار نمىکنى!؟ سخن از زهد مىگوید، اما رفتارش چون رفتار طالبان دنیاست.«یَقُولُ فِى الدُّنْیا بِقَوْلِ الزّاهِدینَ وَ یَعْمَلُ فیها عَمَلَ الرّاغِبینَ»در دنیا همانند پارسایان سخن مىگوید اما همچون دلبستگان و شیفتگان دنیا عمل مىکند». ➖از یک جهت می توان این نامه را جلوه ای دیگر از مهربانی امام حسین(ع) نسبت به محمد حنفیه و سایر منسوبین دانست که در صدد تسلیت بخشی به آنهاست نظیر آنچه در وداع با حضرت زینب فرمود: «يا اُخَيَّةُ ، اتَّقِي اللّه َوتَعَزَّي بِعَزاءِ اللّه، وَاعلَمي أنَّ أهلَ الأَرضِ يَموتون، وأنَّ أهلَ السَّماءِ لا يَبقَون، وأنَّ كُلَّ شَيءٍ هالِكٌ إلّا وَجهَ اللّه ِ الَّذي خَلَقَ الأَرضَ بِقُدرَتِهِ، ويَبعَثُ الخَلقَ فَيَعودونَ و هُوَ فَردٌ وَحدَهُ، أبي خَيرٌ مِنّي، واُمّي خَيرٌ مِنّي، وأخي خَيرٌ مِنّي، ولي ولَهُم ولِكُلِّ مُسلِمٍ بِرَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ» خواهرم ! از خدا پروا كن و به تسلّى بخشىِ او آرام باش. بدان كه زمينيان مى‌ميرند و آسمانيان باقى نمى‌مانند و هر چيزى از ميان مى رود جز ذات خدا كه با قدرتش زمين را آفريده است و مردم را برمى‌انگيزد تا همه باز گردند و او تنها بمانَد. پدرم از من بهتر بود . مادرم از من بهتر بود . برادرم از من بهتر بود و سرمشق من و آنان و هر مسلمانى پيامبر خدا (ص)است» ➖ امام حسین(ع) امام صبر و مقاومت است یعنی نه تنها خود اهل شکیبایی است و به سخت ترین امتحان های الهی صبر می‌کند بلکه در سخن و در عمل دیگران را به صبر و مقاومت رهنمون میکنند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۱۳) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 💠تاریخ پس از اثبات تسلیم ناپذیرى امام حسین علیه السلام، عمرسعد براى گرفتن بیعت اجبارى و یا کشتن امام و یارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر کرد. با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى اباعبدالله(ع) روانه شدند، صداى همهمه آنها در بیابان کربلا پیچید و به گوش لشکریان امام(ع) رسید. حضرت عبّاس بن على(ع) محضر امام(ع) شرفیاب شد و عرض کرد: «اى برادر! دشمن بدین سو مى آید». امام حسین(ع) برخاست و فرمود: «یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ؟»; (اى عبّاس! جانم به فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟ حضرت عباس، با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسید: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟». گفتند: به تازگى فرمان امیر به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید یا آماده کارزار باشید. عبّاس فرمود: «شتاب مکنید تا نزد ابى عبدالله(ع) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم». آنان پذیرفتند و گفتند: «پیام ما را به ابى عبدالله(ع) برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن». عبّاس(ع) به تنهایى نزد امام(ع) برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا ماندند و به نصیحت سپاه ابن سعد پرداختند. هنگامى که عبّاس(ع) پیام ابن سعد را به عرض امام(ع) رساند، امام(ع) به برادر خطاب کرد و فرمود: «اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ» نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم.(۱) ✅پیام ها ➖ امام علیه السلام برای عبادت از دشمن مهلت خواست و آن شب به عبادت مشغول شدند؛ « بَاتَ الْحُسَیْنُ وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ». ➖این فرصت کوتاه برای انسان‌هایی که قابلیت هدایت را از دست نداده بودند، امکان تجدیدنظر به وجود می‌آورد. چنان‌که گروهی از سپاهیان دشمن به امام(ع) ملحق شدند. ➖ راز مهلت خواستن طبق تصریح کلام امام(ع) عبادت است اما برخی یکی از اسرار استمهال را «وصیت» امام(ع) به اهل بیت دانسته‌اند. و مسلم است که این وصیت، وصیت معمولی نبوده بلکه بقای امام(ع) با همین وصیت تضمین می‌شد. ➖آماده کردن یاران برای رسیدن به لقاء پرودگار و همین طور آماده کردن خانواده برای صبر به امتحان های سخت میتواند از رموز این مهلت خواستن باشد. حتی و دعاها و عبادات آن شب را نیز می توان در این راستا ارزیابی کرد یعنی با این مقدمات معنوی عالم وجود برای امتحان بزرگ آماده می شود. ➖با همه آنچه گفته شد باز هم تأکید میکنیم که علت اصلی مهلت خواهی همان عبادت است و امور دیگری که احتمال داده شد در مرتبه ها بعدی قرار دارند. که مقام عبودیت مقام رفیعی است. امام صادق(ع) فرمود:«یا فُضَیلُ اَلْعُبودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ کنْهُهَا الرُّبوبِیَّةُ» عبوديّت گوهرى است كه باطن آن ربوبيّت است.(۲) 💠داستان حضرت عيسي(ع) بعد از وفات حضرت مریم مقدس، از آن حضرت پرسيد: اي مادر مهربان من! آيا مي خواهي باز هم به دنيا بازگردي؟ حضرت مريم عليه السلام در چشم پسرش عيسي خيره شد و گفت: آري، دوست دارم برگردم، آن هم براي آنكه در شب سرد براي خدا نماز بگذارم.(۳) ـــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.ارشاد مفید،ص۲۴۹ ۲.مصباح الشريعة ،ص۵۳۷ ۳. منازل الآخرة، قم، ص۲۳. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
[در غریبی هم هزاران آشنا دارد حسین] اگر دیدی کافر از عشق به امام حسین حرف میزنه تعجب نکن. امام حسین باب الله الواسعه است؛ علیه السلام ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۱۴) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 💠تاریخ امام حسین (ع)شب عاشورا یاران را دور خود جمع کرد و اینگونه با آنها اتمام حجت فرمود: «أَمَّا بَعْدُ، فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی، وَلَاأَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَلَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی؛ فَجَزَاکمُ اللَهُ عَنِّی خَیرَ الْجَزَآءِ. أَلَا وَإنِّی قَدْ أَذِنْتُ لَکمْ، فَانْطَلِقُوا جَمِیعًا فِی حِلٍّ؛ لَیسَ عَلَیکمْ مِنِّی ذِمَامٌ. هَذَا اللَیلُ قَدْ غَشِیکمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا ، ثُمَّ لِيَأخُذ كُلُّ رَجُلٍ مِنكُم بِيَدِ رَجُلٍ مِن أهلِ بَيتي، تَفَرَّقوا في سَوادِكُم ومَدائِنِكُم حَتّى يُفَرِّجَ اللّهُ، فَإِنَّ القَومَ إنَّما يَطلُبُوني، ولَو قَد أصابوني لَهَوا عَن طَلَبِ غَيري». من حقّاً اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم، و نه اهل بیتی نیکوکارتر و با صِله و پیوندتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم؛ پس خداوند شما را از طرف من به بهترین جزائی پاداش دهد! آگاه باشید که من در رفتن به شما اذن و اجازه دادم؛ پس همگی بروید که عقد بیعت را از شما بگسستم و نسبت به خود، بر شما عهده و ذِمامی ندارم.اینک شب در رسیده است و پوشش آن شما را در بر گرفته است؛ آن را چون شتر راهواری بگیرید و متفرّق شوید! بگيرد و در دشت‏ها و شهرهايتان، پراكنده شويد تا خداوند، گشايشى دهد كه اين مردم، در پىِ من هستند و اگر به من دست بيابند، در پىِ ديگران نمى‏روند». بعد از این سخنان بود که حضرت عباس برخاست و فرمود :«لِمَ نَفْعَلُ ذَلِکَ لِنَبْقَى‏ بَعْدَک لا أَرانا اللّهُ ذلکَ أَبدا». چرا این کار را بکنیم؟ آیا براى اینکه بعد از تو باقى بمانیم؟!  خدا هرگز چنین روزى را نیاورد. سپس برادران، و فرزندان، و پسران برادر، و پسران عبدالله بن جعفر، و مسلم بن عَوسجه، و زهیر بن القَین، و جماعتی دیگر از اصحاب برخاستند و هر یک با زبانی اعتذار آمیز گفتند که: ما بعد از تو باقی نباشیم! و خداوند ما را پس از تو زنده نگذارد! ابداً ابداً چنین کاری نخواهیم کرد؛ بلکه آرزو داشتیم چندین جان داشتیم و همه را در راه تو فدا می کردیم!(۱) ✅پیام ها ➖ «صداقت»؛ امام علیه السلام ، الگوی راست گویان است که«راست حسینی» ضرب المثل شده است، در چنان شرایط جنگی و سخت کدام فرمانده است که دنبال فریب یاران نباشد و امید واهی پیروزی سخن گوید بلکه صادقانه بگوید که فرجام ماندن پیش من کشته شدن است؟! ➖ شجاعتِ اسطوره ای امام حسین علیه السلام، بازهم ضرب المثل دیگری را در بین مسلمانان ایجاد کرده است « شجاعت حسینی» است که در آن شب که به وحشی ترین موجودات عالم روبرو بود به یاران و خانواده هم اذن داد که او را با آن وحشی ها تنها بگذارند. شجاعت عبارت است از اعتدال در قوه‌ی غضبیه به این معنی که غضب قوى باشد و با وجود قوّت، فرمانبردار عقل باشد. شجاعت، یکی از اصول چهارگانه‌ی اخلاق اسلامی در کنار حکمت ، عفت و عدالت است این  صفت متعالی و ریشه‌ی اوصافی والا و منشأ آثار و صفات مثبت فراوان است. متزلزل نشدن در برابر اکثریت نلغزیدن از حق و حقیقت از جمله نتایج شجاعت است. ➖ «ایستادگی در هدف» یکی دیگر از جلوه های نورانی شب عاشوراست. ➖«وفاداری» و ثبات قدم مدال افتخاری است که شب عاشورا از طرف ولی خدا برای همیشه بر سینه یاران عاشورایی آویخته شد. همۀ شرافتهای انسانی در گرو معاهدات و پیمانهایی است که باه م می بندند و بسته به میزان وفاداری آنهاست. در بیان صریح قرآن کریم آمده است:« أوفوُا بِالعَهدَ أنَّ العَهد کانَ مَسؤُولاً»نسبت به پیمانهای خود وفادار باشید که شما نسبت به معاهدات خود مسؤولید.(۲) ـــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.المناقب؛ ابن شهرآشوب: ج۴ ص۹۹ ۲.اسرا،۳۴. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۱۵) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 💠تاریخ در شب عاشورا نافع بن هلال امام (ع) را دید به سمت اطراف خیمه ها حرکت کردند او آهسته به دنبال امام (ع) به راه افتاد. امام (ع) متوجه حضور نافع شدند از او پرسیدند: «چرا از خیمه بیرون آمدی؟» نافع گفت: «ای فرزند رسول خدا (ص)! خروج شما از خیمه‌گاه به طرف این سپاه طغیانگر، مرا به وحشت‌ انداخته است.» امام (ع) فرمود: «من از خیمه بیرون آمدم تا پیش از حمله فردا، از این تپه‌ها و بلندی‌ها و پستی‌ها بازدید کنم مبادا كمينگاهى براى هجوم آنان به خيام ما باشد». ایشان در حالی که دست نافع را گرفته بود به او فرمود:«يا هِلَالُ أَلا تَسْلُكُ ما بَينَ هَذَينِ الجَبَلَينِ مِنْ وَقْتِكَ هَذَا وَانْجِ بِنَفْسِكَ‌» آیا نمی‌خواهی در این شب تار از بین دو کوه بگذری و جان خودت را نجات دهی؟ نافع خود را به روی قدم‌های امام (ع)‌ انداخت، و در حالی که بر آن بوسه می‌زد گفت: «انّ سیفی بالفٍ و فرسی مثله، فوالله الّذی منّ بک علیّ لا فارقتک حتّی یکلا عن فریٍ و جریٍ» شمشیری دارم که به هزار درهم می‌ارزد و اسبی دارم که به همین‌اندازه می‌ارزد، پس به آن خدایی که بر من به حضور در رکاب شما منت نهاد سوگند، هرگز تا هنگامی که شمشیرم به کار آید از شما جدا نمی‌شوم.»  پس از آن گفتگو امام (ع) به اردوگاه برگشتند و وارد خیمه خواهرش زینب (ع) شدند. نافع بن هلال نیز در کنار خیمه به انتظار امام (ع) نشسته بود. در این هنگام نافع شنید که حضرت زینب (ع) به امام (ع) عرض کرد: «آیا شما یارانتان را آزموده‌اید؟ از این نگرانم که آنان نیز به ما پشت کنند و در هنگامه درگیری شما را تسلیم دشمن کنند» امام (ع) فرمود: «و اللّه لَقد بَلوتُهم فَما وَجدتُ فیهِم إلا الأشوس الأقعس یَستأنِسونَ بِالمَنیّة دونی استئناس الطّفل إلى مَحالب أمّه.»» به خدا سوگند، این‌ها را امتحان کرده‌ام پس آنان را مردانی یافتم که سینه سپر کرده‌اند، به گونه‌ای که مرگ را به گوشه چشمانشان می‌نگرند و به مرگ در راه من چنان شیرخواره به سینه مادرش انس دارند. ✅پیام هامراقبت از حريم اهل بيت: امام حسين (ع) حساسيّت فوق‌العاده‌اى نسبت به حريم خانواده داشتند و آن مراقبت دائم از آنان در قبال تهاجم و تعرّض دشمن بود. لذا اطراف خيمه‌ها را بررسى كرد تا راههاى نفوذى دشمن را شناسايى كند. ➖ صحنه واقعه عاشورا، مثل یک پازل و نقاشی بسیار زیباست که به دست هنرمند امام حسین(ع) بسیار دقیق و زیبا طراحی شده است که هر کدام از عناصر زیبای آن، از آن کم شود زیبایی این اثر مقدس ناقص خواهد شد.چنانچه اتمام حجت امام (ع) و اذن به آنها اگر نباشد عظمت وفاداری یاران مشخص نخواهد شد. ➖ امام (ع) از طرفی بارها یاران را در رفتن اذن دادند، از سوی دیگر از طرق مختلف برای سپاه مقابل فرصت بازگشت فراهم آوردند. ➖صحنه های زیبای مهربانی دو طرفه بین امام و یاران بارها هر انسانی را مجذوب شکوه این جمع مهربان می سازد مثلا در همین نقل تاریخی؛ نافع نگران سلامتی امام است و امام با مهربانی دست نافع میگیرد و راه فرار را به نشان می‌دهد . ➖ امام(ع) در پاسخ به حضرت زینب یاران خود را مشتاق مرگ ارزیایی کردند؛ مرگ آگاهی برای افراد فردی ترس آور است ،ابن سینا عوامل و اسباب ترس از مرگ را از دیدگاه اشخاص مختلف به شرح زیر مطرح می کند: الف - عده ای از مجهول و مرموز بودن مرگ می ترسند . ب - گروهی از معلوم نبودن سرنوشت انسان پس از متلاشی شدن بدن بیمناکند . ج - و بعضی ها از نابودی مطلق جسم و روح می ترسند . د - و برخی از درد و رنج جان دادن نگرانند . ه - و جمعی از عذاب بعد از مرگ می ترسند . و - و گروهی از جدایی از مال و جاه و لذایذ و خوشی های زندگی بیمناکند. اما ایمان خالص به آخرت و اطمینان به حیات جاودان در بهشت الهی نه تنها ترس از مرگ را از بین میبرد بلکه شخص مشتاقانه از مرگ استقبال میکند. امام زين العابدين(ع) مى گويد: «لَمَّا اشْتَدَّ الاْمْرُ بِالحُسَيْنِ بْنِ عَلِّى بْنِ اَبى طالِب... كانَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ تَشْرُقُ اَلْوانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوارِحُهُمْ وَ تَسْكُنُ نُفُوسُهُمْ، فَقالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْض اُنْظُرُوا لايُبالى بِالْمَوْتِ!»هنگامى كه كار بر امام حسين(ع) سخت شد، او و بعضى از يارانش [لحظه به لحظه] چهره هايشان برافروخته تر و اعضاى بدنشان آرام تر و خونسرديشان بيشتر مى شد، بعضى به بعضى ديگر گفتند ببينيد اينها اصلا اعتنائى به مرگ ندارند!(۲) ـــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.مقرم،مقتل الحسین،ص۲۲۷ ۲.پیام قرآن،ج۵،ص۳۵۱. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
🔰سخن تفتازانے عالم سنے درباره یزید تفتازانی بعد از تصریح به اینکه  اهانت یزید بہ اهل بيت پيامبر اکرم صلے الله عليہ و آلہ از متواترات است  مے‏گويد: «اگر سؤال شود پس چرا برخي از علماے مذهب، لعن يزيد را جايز نمےدانند با اين ڪہ مےدانند يزيد مستحق لعن و بيشتر از آن است، جواب گوييم: نگرانند که لعن یزید به بالاتر کشیده شود!!!» 👈به عبارت دیگر نگران هستند همه مسلمانان یکصدا بگویند؛ اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِیَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۱۶) [منبر کوتاه] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 💠تاریخ  از امام سجّاد(ع) روایت شده که[شب عاشورا] پس از سخنرانی امام حسین(ع) و جواب پرشور یاران آن حضرت(ع)، امام(ع) در حقّ آنها دعا کردند و فرمودند: «سرهایتان را بلند کنید و جایگاه خود را ببینید. پس یاران و اصحاب امام(ع) نظر کرده و جایگاه و مقام خود را در بهشت مشاهده کردند. امام(ع) جایگاه هر کدام از یاران را به آنها نشان می داد و می فرمود: «هذا مَنْزِلُکَ یا فُلانُ، وَ هذا قَصْرُکَ یا فُلانُ، وَ هذِهِ دَرَجَتُکَ یا فُلانُ» ای فلانی این منزل تو است و ای فلانی این منزل توست. پس یاران امام(ع) با سینه و صورت به استقبال شمشیر و نیزه می رفتند تا زودتر به درجات و منازلی که دیده بودند برسند.» پس از پایان جلسه، «بریر بن خضیر» از حضرت(ع) اجازه خواست تا برود و عمر بن سعد را موعظه کند، امام(ع) پذیرفت. آنگاه بریر نزد عمر بن سعد رفت و به چادرش وارد شد و بدون آنکه سلام کند نشست. عمر خشمگین شد و گفت: «ای برادر همدانی چه چیز تو را از سلام کردن بر من باز داشت؟ آیا مسلمان نیستم و خدا و رسولش را نمی شناسم و به حق گواهی نمی دهم؟» بریر گفت: «اگر آن طور که تو می گویی خدا و پیغمبر شناس بودی عازم کشتن خاندان پیامبر(ص) نمی گشتی وانگهی این فرات زلال است که امواجش مانند شکم مار درهم می پیچد و حیوانات عراق از آن می نوشند؛ اما حسین بن علی(ع) - و برادران و زنان و خاندانش- از تشنگی می میرند. تو آنان را از نوشیدن آب فرات مانع گشته ای و فکر می کنی که خدا و رسول(ص) او را می شناسی؟» عمر سعد اندکی سر به زیر انداخت و آنگاه سرش را بلند کرد و گفت: «ای بریر به خدا قسم یقین دارم که هر کس با آنان بجنگد و حقشان را غصب کند ناگزیر در آتش است؛ ولی ای بریر آیا از من می خواهی که ولایت ری را واگذارم که به دیگری برسد؟ به خدا سوگند نفس من چنین چیزی را نمی پذیرد.» آنگاه گفت: «عبیدالله به جای قوم خویش مرا به اجرای نقشه ای فرا خواند که اینک در پی انجام آنم به خدا سوگند، می دانم و سرگردانم و میان دو خطر خویش اندیشناکم آیا ملک ری را رها کنم، در حالی که آرزوی من است یا آنکه گناه قتل حسین(ع) را به گردن گیرم؟ در کشتن حسین(ع) آتشی است که جلوگیری از آن ممکن نیست و ملک ری نور چشم من است.» پس بریر نزد امام(ع) بازگشت و گفت: «ای فرزند رسول خدا(ص)، عمر بن سعد در برابر ملک ری به کشتن تو رضایت داده است.»(۱) ✅پیام ها ➖ خبر دادن از جزئیات شهادت یاران و نشان دادن بهشت به یاران؛ به علوم الهی و قدرت های غیبی امامان مربوط می شود که به مقتضای آیه شریفه «عِبَادٌ مُكْرَمُونَ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»بندگانى گرامى هستند که هرگز در سخن بر او پیشی نمی‌گیرند؛ و (پیوسته) به فرمان او عمل می‌کنند.(۲) از این دانش و قدرت های الهی فقط به مقداری که از طرف خداوند مأذون هستند استفاده میکنند. ➖«امر به معروف و نهی از منکر» در رفتار و گفتار امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت فراوان دیده می شود که یکی از آنها همان است که توسط بُریر در شب عاشورا انجام شد. ➖ اعتراف های فراوان از زبان جبهه دشمن در حقانیت امام حسین علیه السلام وجود دارد که سخنان عمرسعد با بریر یکی از آن هاست که جنگ با امام را باطل و مساوی با جهنمی شدن دانسته است. ➖ نقش «حُب دنیا» در سقوط افراد در این نقل تاریخی به عنوان یک عبرت مهم قابل توجه است ، امروز هم فراوانند افرادی که به خاطر رسیدن به موقعیت اجتماعی و به دست آوردن مادیات حاضرند کشور را بهم بریزند ، کشته شدن بی گناهان را دامن بزنند و با دشمنان دین و میهن همصدا شوند . ـــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحار الانوار،ج۴۴،ص۲۹۸ ۲.انبیا/۲۷ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
(۱۷) 💠تاریخ  امام سجاد (ع)می فرماید: آن شب که پدرم فرداى آن کشته شد نشسته بودم و عمّه‏‌ام زینب پرستارى من مى‏‌کرد ناگاه پدرم برخاست و در خیمه دیگر رفت و «جَون غلام ابوذر غفّارى نزد او بود و شمشیر او را اصلاح مى‌‏کرد و پدر من مى‏‌گفت: یا دهر افّ لک من خلیل‏  کم لک بالاشراق و الأصیل‏ من صاحب و طالب قتیل‏  و الدّهر لا یقنع بالبدیل‏ و انّما الامر الى الجلیل‏  و کلّ حىّ سالک سبیلى‏ یعنى: اى روزگار افّ بر تو باد که بد دوستى، چه بسیار در بامداد و شام یار خود و طالب حق را کشته‌‏اى و روزگار بدل قبول نمى‌‏کند. کار واگذارده به خداوند بزرگ است و هر زنده بر این راه که من روم رفتنى است. امام دو بار یا سه بار این ابیات را تکرار کرد تا من مقصود وى را دریافتم. پس گریه گلوى مرا بگرفت و سکوت کردم و دانستم بلا فرود آمد و اما عمه‏‌ام زینب آنچه من شنیدم بشنید و رقّت قلب و زارى کردن شأن زنان است خوددارى نتوانست، برجست با سر برهنه و دامن‏کشان رفت تا نزد پدرم و گفت: «واثکلاه لیت الموت اعدمنى الحیوة الیوم ماتت امّى فاطمة و ابى علىّ و اخى الحسن یا خلیفة الماضین و ثمال الباقین» واى از این مصیبت کاش مرگ آمده و زندگانى مرا نابود کرده بود امروز مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن از دنیا رفتند اى جانشین گذشتگان و پناه بازماندگان.»... پس حسین (ع) سوى او نگریست و گفت: «يا اُخَيَّةُ ، اتَّقِي اللّه َوتَعَزَّي بِعَزاءِ اللّه، وَاعلَمي أنَّ أهلَ الأَرضِ يَموتون، وأنَّ أهلَ السَّماءِ لا يَبقَون، وأنَّ كُلَّ شَيءٍ هالِكٌ إلّا وَجهَ اللّه ِ الَّذي خَلَقَ الأَرضَ بِقُدرَتِهِ، ويَبعَثُ الخَلقَ فَيَعودونَ و هُوَ فَردٌ وَحدَهُ، أبي خَيرٌ مِنّي، واُمّي خَيرٌ مِنّي، وأخي خَيرٌ مِنّي، ولي ولَهُم ولِكُلِّ مُسلِمٍ بِرَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ»: اى خواهرک من بردبارى تو را شیطان نبرد از خدا پروا كن و به تسلّى بخشىِ او آرام باش. بدان كه زمينيان مى‌ميرند و آسمانيان باقى نمى‌مانند و هر چيزى از ميان مى رود جز ذات خدا كه با قدرتش زمين را آفريده است و مردم را برمى‌انگيزد تا همه باز گردند و او تنها بمانَد. پدرم از من بهتر بود . مادرم از من بهتر بود . برادرم از من بهتر بود و سرمشق من و آنان و هر مسلمانى پيامبر خدا (ص) است امام حسين (ع) با اين سخن و مانند آن او را تسلّا داد و به او فرمود: «خواهرم! تو را سوگند مى‌دهم كه به اين [سفارشم] عمل كنى: بر [ مرگ ] من گريبانْ چاك مده و صورت مخراش و چون در گذشتم ناله و فغان مكن...» سپس او را آورد و كنار من نشاند و به سوى يارانش برگشت و به آنان فرمان داد تا خيمه هاى خود را به يكديگر نزديك كنند و طناب هاى خيمه ها را در هم بتابند و خودشان در ميان خيمه ها قرار بگيرند و فقط سمتى را كه دشمن از طريق آن مى آيد باز بگذارند.(۱) ✅پیام ها ➖ وهابی ها این نقل تاریخی را دست گرفته اند که امام حسین(ع) از گریه و عزاداری نهی کرده اند حال شماها چرا بعد از هزار و چهارصد سال عزاداری میکنید؟ در پاسخ باید گفت:امام (ع) ضمن تسلی دادن به خانواده‌اش، به آنها توصیه می‌نمایند که بی‌تاب نشوید، گریبان چاک نکنید، صورت نخراشید، از خدا شاکی نشوید و چیز نگویید که شایسته شما نیست و یا از مقام و منزلت شما می‌کاهد. توصیه می‌نماید که نه اجر خود را ذایل کنند و نه در آن معرکه با بی‌تابی سبب شادی دشمن گردند. اما هیچ نفرمودند که گریه نکنید عزاداری نکنید . در واقع امام از برخی مصادیق بی صبری نهی فرمودند. وانگهی در برابر این حدیث احادیث فراوانی هم از امام حسین هم از سایر معصومین علیهم السلام در تأکید بر گریه و عزاداری وارد شده است ؛ امام حسین(ع) فرموده اند؛«أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استعبر» من کشته اشکم [یعنی] هیج مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر آنکه اشک می ریزد .(۲) و احتمال دیگری هم به نظر می‌رسد که این دستور ویژه برای حضرت زینب بوده چرا که مأموریت مهمی بر عهده داشته که هر گونه بی تابی آن مأموریت را مختل میکرد از این روی گفته شده حضرت زینب بعد از آزادی از اسارت و در کنار قبور شهدا گریه و ماتم نمایانی داشته گویا آن محدودیت برای عزاداری ایشان تمام شده بود به قول شاعر ترک؛ یئتنده غم منه هر یئرده گیزلین آغلامیشام دویونجا آغلاماغی کربلایه ساخلامیشام ➖با اينكه اهل بیتِ امام، در اثر ايمان قوى از شيكبايى والايى برخوردار بودند، ولى باز هم آن حضرت با توجه به و استثنايى بودن حادثه در مواردى بانوان و دختران خردسال و اصحاب و يارانش را به استقامت و پايدارى و شكيبايى توصيه مى نمود و با بيانات مهم و اثر گذار بر دلهايشان نيرو و آرامش ‍ مى بخشيد و براى استقبال از شهادت و اسارت ، آماده تر و دلگرمتر مى ساخت. ـــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.ارشاد مفید،ص۴۴۴. ۲.بحارالانوار، ج ۱۱۰، ص ۳۵۶ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab