👌به عشق علی مرتضی بخوان
#مادرم_مرا_حیدر_نامید
پهلوان قوی پنجه یهودی تعداد زیادی از مسلمانان را به شهادت رسانید. کسی را یارای مبارزه با او نبود تا اینکه پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را به رزم او فرستاد.
امیرالمؤمنین(ع) به سوی مرحب رفت. هنگامی که مرحب امام را دید به سویش شتافت و زمانی که مشاهده کرد حضرت او را بزرگ و با اهمیت برنمیشمرد ناراحت شد و بر او بسیار سنگین آمد. سپس جلو آمد در حالی که میگفت: من کسی هستم که مادرم مرا مرحب نام نهاد؛
اَنَا الَّذی سَمَّتْنی اُمّی مرحبا
علی(ع) قدم پیش نهاد و فرمود: من کسی هستم که مادرم مرا حیدر نامید، شیر بیشهای که خشم و قهرش شدید است.
اَنَا الَّذی سَمَّتْنی اُمّی حَیدَرَة
ضِرْغَامُ آجَامٍ وَ لَيْثٌ قَسْوَرَةٌ
هنگامی که مرحب این سخن را شنید، گریخت و از جنگ با علی علیه السلام کناره گیری کرد چون زنی پیشگو به او گفته بود با هر کسی خواستی ستیز کن اما با کسی که اسمش حیدر باشد جنگ نکن و الا حیدر تو را خواهد کشت.
پس ابلیس در چهرۀ دانشمندی از دانشمندان یهود بر او مجسّم شد و گفت: مرحب کجا میروی؟
مرحب گفت: این هماورد، خود را حیدر میخواند!
ابلیس پرسید: مگر حیدر کیست؟
مرحب گفت: دایهام مرا از رزم با مردی به نام حیدر بیم میداد و میگفت: او تو را خواهد کشت.
ابلیس به او گفت: ننگ بر تو. اگر حیدر جز این یک نفر نبود هرگز مانند تویی از نزد چون اویی بازنمیگشت [و فرار نمیکرد]. تو سخن زنان را میپذیری در حالی که آنان بیش از آنچه درست بگویند به خطا میروند. حیدر در جهان فراوان است. اینک بازگرد شاید تو او را از بین ببری. پس اگر او را کُشتی بر قومت سَروَری و آقایی مییابی و من پشتیبان تو میباشم. [بازگرد که] یهودیان به تو پناه میجویند.
پس ابلیس او را بازگرداند و به خدا قسم اندکی نگذشت [به مقدار زمان میان دوشیدن شیر از شتر] که علی(علیهالسلام) ضربتی به او زد و او با صورت به زمین افتاد و یهودیان در حالی که میگفتند مرحب کشته شد، مرحب کشته شد، شکست خوردند…
📗خلاصه شده از ؛ امالی طوسی
مطلب مرتبط👈 لینک
#مسابقه
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی
🆔 @hosseinililab