eitaa logo
ن والقلم(حسینی لیلابی)
1.3هزار دنبال‌کننده
251 عکس
278 ویدیو
39 فایل
✔️ پاسخ به سؤالات اعتقادی ✔️ برگزاری مسابقات تحلیل ها ،نظرات و سخنرانی های حسینی لیلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات کاروان دانشجویان قسمت پنجم وقتی ناچاری چند کار بزرگ را در زمان کم انجام دهی سختی کار به تو فشار خواهد آورد، انجام دو زیارت در یک روز از این قبیل است. حسابی خسته شده بودیم البته از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان، داخل اتوبوس خر و پف‌مان بلند بود. شاید شما از آن دسته از افراد باشی که خر و پف نداری یا داری اما خبر نداری! اما در هر صورت ما اینیم، هر چه خسته تر، خر و پف وحشتناک تر میشه. خلاصه بعد از اذان صبح به شهر مقدس نجف رسیده بودیم و راننده با اخمی که داشت چند کوچه آن طرف تر پیاده‌مون کرد. منم در اون دقیقه‌های خداحافظی همه توان عربیتم را جمع کردم تا جمله بهش بگم که ما بیدارش نکردیم و رفیق خودش تا ما را دید بیدارش کرد؛ «سیدی! شکرا لکم من جمیع اخلاق خوبکم لکن لازم اقول لکم آنی بلا تقصیر فی انتباهکم من الخواب، صدیقکم السائق بمجرد مشاهدتنا مثل الاجل المعلق حاضر عند رأسکم و مانع من خر پفکم الجمیله خلاااااااااااااص» راننده حوصله تبسم کردن هم نداشت فقط سری تکان داد و گفت برامون دعا کنید و سپس ذکر حوقله را به زبان جاری کرد. و من آخرین نفر از اتوبوس پیاده شدم دو سه دقیقه رفتیم تا به محل اسکان رسیدیم؛ «مدارس العقیله الاهلیه للبنین علیها السلام» یعنی مدرسه غیر انتفاعی حضرت زینب علیها السلام ویژه پسران. وقتی به محل اسکان رسیدیم قسمت آقایان خدا رو شکر خلوت بود و من سریع نمازی خوندم و رفتم دوشی گرفتم و لباسی شستم و به خواب عمیق رفتم تا لنگ ظهر ان شاءالله. ارتباط ما با اهل کاروان مسدود بود بعدها از نقل خاطره‌هاشان معلوم شد که محل اسکان‌شان خوب بوده و به نوبت دوشی گرفته و خوابیده بودند و هر که نخوابیده بود معلوم بود که ترکه و داره چایی میخوره 😂 نکته بامزه‌ای که در خاطرات از آن اندرونی طایفه نسوان به بیرون درز کرد این بود که یکی از بچه ها حاجات ملتمسین را خیلی ریز و دقیق نوشته بود و در آن فرصت اسکان دفترش را درآورده بود مرور می‌کرد تا در آن اعتاب ، برای همه حوائج دست تمنایی به امید اجابت بر آورد. طبق شنیده‌ها از داخل آن اقامتگاه، که ده بیست نفری در هر اتاق بزرگ استراحت می‌کردند همدلی‌ها موج می‌زد و هر کس دارویی نیاز داشت هزاران نفر دارو می‌آوردند و داروهای امروزی و سنتی باریدن می‌گرفت؛ پماد، قرص، روغن زیتون، آبلیمو، عرق نعنا و.... الکلام یَجُر الکلام اینو بگم؛ قاعدتا هر کسی نباید دارو تجویز کند، هر خُرد و کلان نباید در تخصص دیگران اظهار نظر کند اما اینستاگرام همه را در همه رشته‌ها متخصص کرده، که البته در موارد زیادی تَجویزُ النُسَخ الاینستاگرامی به زودی آسیب‌های خود را نشان می‌دهد و چه بسیار افرادی که به خاطر همین مسأله اعضای خود را معیوب کرده‌اند... همین دیروز عکس ناراحت کننده ناخن‌های نابود شده دختران را می‌دیدم که در خبرها منتشر شده بود اما اظهار نظر افراد در تخصص ماها، آسیب‌هاش به این زودی معلوم نمیشه و امروزه سخنان دروغ و بزک شده که به نظر، جدید و امروزی میاد طرفدارش به مراتب بیشتر از آموزه‌های راستین و حقایق عالم بالاست! بگذریم... در نجف دو روز اقامت داشتیم و هنگام تشرف به حرم، دو دستگاه ون آمده بود و خانمی که حکم خدمتگذاری زوار را داشت صندلی ها را تعیین می‌کرد که کی کدام صندلی بشینه و اگر کسی صندلی را جابجا نشسته باشه بلندش می‌کرد. شاید بگویی صندلی‌ها مگر فرق داره! همان تمثیل معروف «اون آفتابه را بذار این یکی را بردار» بود و من با شنیدن و دیدن این گونه رفتارها از برخی از هموطنان که از طرف ارگانهای مختلف برای خدمت به زوار اعزام شده بودند، اما آنجا حکومتی برای خود دست و پا کرده بودند، چهارشنبه می‌شدم! اگر چه اون روز چهارشنبه نبود. از این حرفها که بگذریم به قول شاعر؛ هر دل که شکست ره به جایی دارد هر اهل دلی قبله نمایی دارد با آنکه بُود قبله ما کعبه ولی ایوان نجف عَجب صفایی دارد در تشرف به حرم آن امامِ اولین است که احساس می‌کنی در پناه امن آن پدر مهربان قرار داری و اهل کاروان از شب تا صبح در آن آرامش باشکوه لحظه‌های زندگی‌شان را با ابدیت پیوند زدند. در صحنه صحن باصفای شاه نجف، هر کسی نغمه‌ای از عشق می‌خواند؛ شیعیان مولا به هر لهجه ای که باشند، زبان‌شان زبان عشق است و دلدادگی. و زوار در این حریم مقدس به هر نغمه‌ای دل می‌سپرند و «علی» این زیباترین نام جهان را در قالب هر زبانی که باشد زمزمه می‌کنند. ستایشگری، درست مقابل ایوان طلا به فارسی و ترکی معرکه‌ای گرفته است و زائران دور او حلقه‌ها می‌زنند و هر لحظه بر جمعیت حلقه اضافه می‌شود، کودکی که از کنار این حلقه عبور می‌کرد وارد معرکه می‌شود و با شعرهای زیبایی که از حفظ می‌خوانَد، تریبون از آن ستایشگر اول می رباید و با زیبایی تمام که اجرا می کند دلهای حاضران و رهگذران را نیز می‌رباید.... ادامه دارد 🆔 @Karbala_tpnu