eitaa logo
ن والقلم(حسینی لیلابی)
1.2هزار دنبال‌کننده
253 عکس
282 ویدیو
39 فایل
✔️ پاسخ به سؤالات اعتقادی ✔️ برگزاری مسابقات تحلیل ها ،نظرات و سخنرانی های حسینی لیلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
حج یا صدقه(۲) [حتما بخوان] بهانه ، کمک به معاش خانواده و بهانه کمک به فقرا برای به چالش کشیدن حج یک شگرد قدیمی است که پیامبر و امامان با بیان های جالب با این توطئه ها مبارزه کرده اند ، دو نمونه را نقل میکنیم؛ 🔹امام صادق(ع)به شخصی به نام عذافر فرمود: مَا یَمْنَعُکَ مِنَ الْحَجِّ فِی کُلِّ سَنَةٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الْعِیَالُ قَالَ فَقَالَ إِذَا مِتَّ فَمَنْ لِعِیَالِکَ أَطْعِمْ عِیَالَکَ الْخَلَّ وَ الزَّیْتَ وَ حُجَّ بِهِمْ کُلَّ سَنَةٍ. چه چیز مانع می‌شود کن هر سال به حج نروی؟ او گفت: فدایت شوم اهل و عیال. امام فرمود: اگر تو بمیری چه کسی به اهل و عیال رسیدگی می‌کند؟ [ لازم شد] به اهل و عیال سرکه و زیتون اطعام کن[کنایه از قناعت] اما هر سال به حج برو.(۱) 🔹امام صادق (ع)فرمود: «لَمَّا أَفَاضَ رَسُولُ اَللَّهِ (ص)تَلَقَّاهُ أَعْرَابِيٌّ بِالْأَبْطَحِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنِّي خَرَجْتُ أُرِيدُ اَلْحَجَّ فَعَاقَنِي وَ أَنَا رَجُلٌ مَيِّلٌ يَعْنِي كَثِيرَ اَلْمَالِ فَمُرْنِي أَصْنَعُ فِي مَالِي مَا أَبْلُغُ بِهِ مَا يَبْلُغُ بِهِ اَلْحَاجُّ قَالَ فَالْتَفَتَ رَسُولُ اَللَّهِ (ص)إِلَى أَبِي قُبَيْسٍ فَقَالَ لَوْ أَنَّ أَبَا قُبَيْسٍ لَكَ زِنَتَهُ ذَهَبَةٌ حَمْرَاءُ أَنْفَقْتَهُ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ مَا بَلَغْتَ مَا بَلَغَ اَلْحَاجُّ» . آن هنگام كه پيامبر خدا(ص) به عرفات ره مي پيمود، صحرانشيني در بيابان آن حضرت را ملاقات كرد و گفت: اي پيامبر خدا به راستي، من آهنگ حج نمودم ولي مشكلي پيش آمد و از حج باز ماندم. من مردي دارا هستم. بفرماييد كه با دارايي ام كاري انجام دهم كه به آنچه حج گزاران دست مي يابند، برسم. پيامبر (ص) به كوه ابو قبيس رو نموده و فرمود: چنانچه همسنگ كوه ابو قبيس طلاي سرخ داشته باشي و آن را در راه خدا انفاق كني، به آنچه كه حج گزاران دست يابند، نمي رسي.(۲) 👈 مطلب مرتبط ؛ حج یا صدقه 👈مطلب مرتبط؛ جیب عربها را پر نکنیم 🔺در مورد حج بازهم حرف خواهیم زد ـــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.کافی، ج‏۴ ؛ ص۲۵۶ ۲.همان،ص۲۵۸   ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
🔵دانش ؛ مأموریتِ ویژهِ امام پنجم علیه السلام طبق اعتقاد شیعیان خداوند به همه امامان امکان دسترسی به علوم غیبی الهی را عطا فرموده است اما هر کدام از امامان فراخور موقعیت و ظرف زمان مأموریتی ویژه داشته اند و مأموریت امام باقر(ع) گسترش علم و دانش بود. پیامبر(ص) به جابربن عبدالله انصاری فرمودند: «اِنّكَ سَتَدْرِكُ يا جابِرُ رَجُلاً مِنْ اَهْلِ بيتي اِسْمُهُ اِسْمِي وَ شمائِلُهُ شَمائِلي، يَبْقَرُ الْعِلْمَ بَقراً فَاِذا لَقِيتُهُ فَأقْرأهُ عَنِي السّلام» به درستي كه تو بزودي مردي از اهل بيت مرا درك مي كني كه او هم نام من هم سيماي من و شكافنده علم است هر وقت او را ملاقات كردي سلام مرا به او برسان شهادت امام محمد باقر علیه السلام تسلیت⚫️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
رُمان واقعی بسیار جالب و خواندنی مرد ِ مقدس، توسط حاکم به پایتخت فرا خوانده شده بود . او با فرزند جوانش ،در پایتخت حضور پیدا کرد و گفتگوهایی بین او و خلیفه انجام گرفت و خلیفه سعی داشت زهر چشمی از او بگیرد و او را از فعالیت های فرهنگی و عقیدتی باز دارد اما با پاسخ محکم آن مرد مقدس مواجه شد و خلیفه در برابر شکوه علم و معنویت آن مرد مقدس کم آورد و او را مرخص کرد. آن مرد مقدس با تهدید های خلیفه نه تنها جا نزد بلکه عزمش را جزم کرد تا مصمم تر برای نشر دانش و معنویت بکوشد و برتری معنویت و شریعت اسلامی را بر همگان بیان کند . او که پسرش در محله های پایتخت در حال عبور از منطقه ای از شهر متوجه شد که علما مسیحی گروه گروه با سوی منطقه ای در خارج از شهر در حال عزیمت هستند. از وضع آنها و علت اجتماع شان جویا شد، گفتند اینها کشیشیان و راهبان مسیحی هستند که در مجمع بزرک سالانه خود گرد آمده اند و طبق برنامه همه سال منتظر اسقف بزرک می باشند تا مشکلات عملی خود را از او بپرسند. او به میان جمعیت تشریف برده بطور ناشناس در آن مجمع بزرک شرکت کرد. این خبر فورا به خلیفه گزارش داده شد، خلیفه افرادی را مامور کرد تا در انجمن مزبور شرکت نموده از نزدیک ناظر جریان باشند. طولی نکشید اسقف بزرک فوق العاده پیرو سالخورده بود؛ در صدر مجلس قرار گرفت آنگاه نگاهی به جمعیت انداخت، سیمای آن مرد مقدس توجه وی را به خود جلب نمود، روبه او کرد و گفت: ➖از مسیحیان هستند یا از مسلمانان؟ ➕فرمود: از مسلمانان. ➖از دانشمندان آنان هستید یا افراد نادان؟ ➕«لَستُ مِن جُهّالِهِم» از افراد نادان نیستم!. ➖اول من سؤال کنم یا شما میپرسید؟ ➕اگر مایلید شما سؤال کنید. ➖به چه دلیل شما مسلمانان ادعا می کنید که اهل بهشت می خورند و می آشامند ولی مدفوعی ندارند؟ و آیا برای این موضوع، نمونه و نظیر روشنی در این جهت وجود دارد؟ ➕بله، نمونه روشن آن در این جهان جنین است که در شکم مادر تغذیه میکند ولی مدفوعی ندارد! ➖عجب! پس شما گفتید از دانشمندان نیستید. ؟ ➕من چنین نگفتم. بلکه گفتم از نادانان نیستم! ➖سؤال دیگری دارم. ➕بفرمائید. ➖به چه دلیل عقیده دارید که میوه ها و نعمتهای بهشتی کم نمی شود و هرچه از آنها مصرف شود، باز بحال خود باقی بوده کاهش پیدا نمی کنند؟و آیا نمونه روشنی از مشهودات این جهان میتوان برای این موضوع ذکر کرد؟ ➕آری، نمونه روشن آن در عالم محسوسات، آتش است، شما اگر از شعله چراغی، صدها چراغ روشن کنید، شعله چراغ اول بجای خود باقی است و از آن به هیچ وجه کاسته نمی شود! ➖سؤالی دیگر می‌پرسم. به من خبر بده از ساعتی که نه از شب است نه از روز. ➕آن همان ساعت بین طلوع فجر تا طلوع خورشید است که در این ساعت گرفتاران آرامش می‌یابند. 👈با شنیدن این جواب اسقف مسیحی فریادی کشید و گفت: ➖ یک مسئله باقی است. قسم به خدا که هرگز نتوانی جواب آن را بدهی. ➕مسلماً قسم دروغ خورده ای. دانشمند نصرانی: به من از دو مولود خبر بده که در یک روز به دنیا آمدند و در یک روز از دنیا رفتند در حالی که یکی پنجاه سال عمر کرد و دیگری صد و پنجاه سال. ➕آنان عزیر و عزیره بودند و چون به ۲۵ سالگی رسیدند، عزیر سوار بر درازگوش خود از قریه انطاکیه می‌گذشت که دید به کلی ویران شده است، گفت: چگونه خداوند این قریه را بعد از نابودیش دوباره زنده می‌کند؟ خداونداو را به مدت صد سال میراند به خاطر سخن ناشایستی که گفته بود و دوباره او را با درازگوش ش زنده کرد در حالی که غذا و نوشیدنیش تازه مانده بود .پس نزد عزیره بازگشت ولی عزیره برادرش را نشناخت، اما مهمان او شد. فرزندان عزیر و فرزندان فرزندانش به نزد او می‌آمدند در حالی که او خود جوانی ۲۵ ساله بود. ... 👈 اسقف هر سؤال مشکلی به نظرش می رسید، همه را پرسید و جواب قانع کننده شنید و چون خود را عاجز یافت، به شدت ناراحت و عصبانی شد و گفت: مردم!دانشمند والا مقامی را که به مراتب اطلاعات و معلومات مذهبی او از من بیشتر است، به اینجا آورده ای که مرا رسوا سازد تا مسلمانان بدانند پیشوایان آنها از ما برتر و داناترند؟!بخدا سوگند دیگر با شما سخن نخواهم گفت این را گفت و از جا برخاست و بیرون رفت. 👌خلاصه ای بود از ماجرای مسافرت امام باقر علیه السلام به دمشق که با خواست خلیفه اموی( هشام) انجام شد و گزارشی مختصر از مناظره آن حضرت با اسقف مسیحی که فرزند بزرگوارش امام صادق علیه السلام در این مسافرت تاریخی و در این جلسه علمی پدر را همراهی کرده اند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
مداح نابینا چشم انتظار دعای عرفه عُمر😂 در مراسمی در عربستان ، از من خواستند اگر چیزی غیر از قرآن بلد هستم براشون بخوانم فراز هایی از دعای کمیل، دعای عرفه و دعای ابوحمزه را برایشان خواندم. متوجه شدم که حاضران اشک میریزند. مسئولان جلسه خواستند در مقابل این اجرای هنری ادعیه ، به من، جایزه بدهند گفتم آنچه خواندم از کمیل امام علی بود و عرفه امام حسین و ابوحمزه امام سجاد علیهم السلام ، اگر میخواهید به من جایزه بدهید و منو خوشحال کنید فرازهایی عرفانی از خلفا را بدهید که به عنوان سوغاتی معنوی ببرم ایران . تا این حرف را گفتم سکوتی بر جلسه حاکم شد، علما سُنی حاضر در جلسه به همدیگر نگاه کردند، آخر گفتند آدرس پستی تان را بدهید در بین کتب می گردیم اگر دعاهای خلفا را پیدا کردیم براتون پست میکنیم. ☑️هنوزم منتظریم تا دعای تعلیمی ابوبکر و عمر و عثمان را از عربستان بفرستند هنوز خبری نشده.😂 🔻خاطره از مداح نابینای اصفهانی حاج مهدی منصوری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
🌸 تسبیحات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روز عرفه که معروف به تسبیحات عشر است ؛‼️ 1⃣- سُبْحَانَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ عَرْشُهُ منزه آن خدايى كه عرش با عظمت او در آسمان است. 2⃣- سُبْحَانَ الَّذِي فِي الْأَرْضِ حُكْمُهُ‏ منزه است آن خدايى كه فرمانش در زمين است. 3⃣- سُبْحَانَ الَّذِي فِي الْقُبُورِ قَضَاؤُهُ منزه است آن خدايى كه در قبرها قضاى او جارى شده. 4⃣- سُبْحَانَ الَّذِي فِي الْبَحْرِ سَبِيلُهُ منزه است آن خدايى كه در دريا راه دارد. (منزه است خدایى که راهش در دریاست) 5⃣- سُبْحَانَ الَّذِي فِي النَّارِ سُلْطَانُهُ‏ منزه است آن خدايى كه در دوزخ فرمانفرمايى دارد. 6⃣- سُبْحَانَ الَّذِي فِي الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ منزه است خدايى كه در بهشت است رحمتش. 7⃣- سُبْحَانَ الَّذِي فِي الْقِيَامَةِ عَدْلُهُ‏ منزه است خدايى كه عدالتش در قيامت ظاهر مى ‏شود. 8⃣- سُبْحَانَ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاءَ منزه است خدايى كه آسمان را برافراشت. 9⃣- سُبْحَانَ الَّذِي بَسَطَ الْأَرْضَ منزه است خدايى كه زمين را بگسترد. 🔟- سُبْحَانَ الَّذِي لاَ مَلْجَأَ وَ لاَ مَنْجَى مِنْهُ إِلاَّ إِلَيْهِ‏  منزه است خدايى كه جز به درگاه او پناه و راه نجاتى نيست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
ماجرای یک مأموریت عجیب «ذبح فرزند» حضرت ابراهیم(ع) به امتحانی بسیار دشوار برگزیده شد و در خواب به او ماموریت داده شد که فرزندش را قربانی کند. فرزند را به پیش فرا خواند و گفت: اسماعيل‌جان! «إِنِّي أَرَي فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» پسر نازنينم! در خواب به من امر شده تو را در راه خدا قرباني كنم «فَانظُرْ مَاذَا تَرَي» نظر تو چيست؟! چقدر زيبا جواب داد : «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّابِرِينَ» ‌اي پدر! هرآنچه بدان مأموري انجام بده، ان‌شاءالله مرا از بندگان صبور و شكيبا خواهي يافت. خيال ابراهيم(ع) بيشتر آرام گرفت و وي بر داشتن چنين پسري خداي را سپاس و بر خود مباهات كرد. آن‌گاه پسر را با ملاطفت و مهرباني بسيار در آغوش فشرد و بوسه‌اي بر فرقش زد و دست محبت و نوازش بر سر و گيسوانش كشيد. به منا رسيدند. بي‌درنگ دستان اسماعيلش را از پشت بست در حالي كه براي آخرين بار با محبّت پدرانه سيماي نازنين اسماعيل را به تماشا نشسته بود، لبانش را با آب خنك زمزم‌ تر نمود و آن‌گاه چشمانش را با پارچه‌اي لطيف و ظريف پوشانيد ، زمين محل خوابيدن اسماعيل را با كف دستان پدرانه‌اش جارو نمود و خار و خاشاك و سنگ‌ريزه‌ها را رُفت تا نكند خراشي بر پيكر نازنين اسماعيل وارد شود. لحظه اجراي دستور فرارسيده بود. چاقو بر گلوی اسماعیل گذاشت. در این هنگام، پیرمردی آمد و گفت: ما تُریدُ مِن هذَا الغُلامِ؟ از این جوان، چه می خواهی؟ ابراهیم(ع) گفت:اُریدُ أن أذبَحَهُ. «می خواهم او را قربانی کنم». پیر مرد گفت:سُبحانَ اللّهِ! غُلامٌ لَم یعصِ اللّهَ طَرفَةَ عَینٍ تَذبَحُهُ؟ پناه بر خدا! جوانی را که هرگز گناهی مرتکب نشده، قربانی می کنی؟! ابراهیم(ع) گفت:نَعَم، إنَّ اللّهَ قَد أمَرَنی بِذَبحِهِ. «بلی! خداوند، مرا بدان دستور داد». پیر مرد گفت:بَل رَبُّک نَهاک عَن ذَبحِهِ، وإنَّما أمَرَک بِهذَا الشَّیطانُ فی مَنامِک پروردگارت تو را از این کار نهی کرده و همانا شیطان، در خواب، این مطلب را به تو القا کرده است. ابراهیم(ع) گفت: وَیلَک! الکلامُ الَّذی سَمِعتُ هُوَ الَّذی بَلَغَ بی ماتَری، لا وَاللّهِ لا اُکلِّمُک، ثُمَّ عَزَمَ عَلَی الذَّبحِ.«صدایی که شنیدم، همان صدایی بود که مرا بدین منزلت و مرتبت (پیامبری) رسانید. به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نمی گویم». سپس تصمیم بر قربانی کردن گرفت. پیرمرد گفت: یا إبراهیمُ، إنَّک إمامٌ یقتَدی بِک فَإِن ذَبَحتَ وَلَدَک ذَبَحَ النّاسُ أولادَهُم، فَمَهلاً ای ابراهیم! تو پیشوایی هستی که به تو اقتدا می گردد. اگر فرزندت را قربانی کنی، مردم هم فرزندان خود را قربانی می کنند. پس در این کار، درنگ کن. ابراهیم(ع) با وی سخن نگفت. اما هر چه كشيد، كارد تيز نبريد. ابراهيم بر قدرت دست افزود و با تواني دوچندان بر دسته چاقوي تيز فشار وارد كرد و آن را با شدت كشيد؛ اما گويي از اين چاقو، در عالم چاقويي كُندتر وجود ندارد! ناگاه ابراهيم از شدت عصبانيّت كارد را بر سنگي در آن نزديكي فرود آورد و آن سنگ به دو نيم شد. ابراهيم با تعجب و عصبانيت به كارد خطاب كرد كه: اي چاقو! گلوي اسماعيلم را براي خدا نمي‌بُري، اما سنگ را خُرد مي‌كني؟! گويا چاقو به آواز درآمد كه: اي ابراهيم! تو مي‌گويي و مي‌خواهي ببُرمش، اما خدا مي‌گويد نَبُر. «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ» هر دو تسليم گشتند و ابراهيم براي ذبح اسماعيل، وي را بر زمين خوابانيد، پس «وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ» ندايش كرديم كه اي ابراهيم!‌تو مأموريتي را كه در عالم رؤيا به تو سپرديم، را به نيكي انجام دادي. پس كارد از گلوي اسماعيل بردار و «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» آن گوسفندي را كه فرستاديم را قرباني كن. مبارک ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
🟢پاراگرافی از یک کتاب اروپایی 📕ترس و لرز 🖋نوشته کیرکگارد ابراهیم از نگاه من پدر ایمان است چرا؟ در حقیقت نه تنها نمی توان از ابراهیم فراتر رفت بلکه حتی نمی توان به او رسید. باید ایمان را وصف کرد اما باید دانست که هر وصفی از ایمان نارسا است، زیرا نخستین چیزی که از ایمان دانسته ایم این است که ایمان رابطه ای خصوصی با خداست .  ابراهیم ایمان داشت و شک نکرد، او به محال ایمان داشت . عظمت او در این بود که به خدا چنان عشق می ورزید که مایل بود بهترین چیز خود را برای او قربانی کند.  من نمی توانم ابراهیم را درک کنم؛ به یک معنا تنها چیزی که می توانم از او بیاموزم حیرانی است 👌منظور از «محال» در متن فوق امری است که با قواعد عادی عقل بشری قابل فهم نباشد که از این امور با عبارت «فرا عقل» تعبیر میشود. 👈مطلب قبلی را هم بخوان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
💠 دعاهایی که هنگام ذبح قربانی عید قربان خوانده میشود 🔷دعا پیامبر(ص)موقع ذبح «أللهمّ تقبّل من محمّد و آل محمّد و من أمّة محمّد». 🔷دعا أمیرالمؤمنین(ع) موقع ذبح بسم اللَّه و اللَّه اكبر وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً مسلما وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ،إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ. 🔷دعا ذبح به نقل از مناسک حج: «وَجَّهْت ُ وَجْهِي َ لِلَّذِي ْ فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأرْضَ حَنِيْفاَ مُسْلِماَ وَما أنا مِن َ الْمُشْرِكِيْنَ إنَّ صَلاتِي ْ وَ نُسُكِي ْ وَ محيايَ وَمَماتيِْ لِلّه رَبِّ الْعالَمِيْن َ لاشَريْك َ لَهُ‌ وَ بِذالِك َ اُمِرْتُ وَ أنا مِنَ الْمُسلِمِيْن َ، ألَّلهُمَّ مِنْك َ وَ لَكَ‌ بِسْمِ الله ِ وَالله ُ أكْبَرُ،‌ ألَّلهُمَّ تَقَبَّل مِنـِّي» 👈خواندن دعا واجب نیست بلکه یک امر مستحب میباشد و هر کدام از دعاهای فوق خوانده شود کفایت میکند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab