🔴 #حضرت_زینب_الگوی_همسران
💠 یکی از درسهایی که #همسران در شب رحلت حضرت زینب (س) میتوانند بگیرند این است:👇
💠موقعی که ابن زیاد به حضرت #زینب سلاماللهعلیها طعنه زد که دیدی خدا با برادرت چه کرد فرمود: مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا؛ من چیزی جز #زیبایی ندیدم.
💠 زیبانگری به #مشکلات از اسباب تحمل آنهاست. #صبوری در برابر سختیها، ما را پخته میکند.
💠 وقتی میخواهند برنج، در دیگ بزرگ، به خوبی پخته شود، در اطراف درب آن، خمیر میچسبانند تا برنجِ داخل دیگ که جایی برای نفس کشیدن ندارد، تحت فشار، پخته شود.
💠 ما نیز وقتی تحت فشار سختیهای روزگار قرار میگیریم روحمان #رشد کرده و پخته میشویم.
💠 مهم آن است که در سختیها، بیقراری و جَزَع و فَزَع نکنیم و با یاد #خدا و #زیبانگری، به آرامش برسیم و با آرامش خود، مشکلات را #مدیریت کنیم.
🔴 #ایستاده_در_غبار_مشکلات
👌حتما تا آخر بخوانید
💠 گاهی یک بچّهی #خردسال، بخاطر نداشتن یک خوراکی یا اسباب بازی گریه میکند امّا وقتی خواهر، برادر یا بچّههای همسن و سال خودش را به او نشان میدهیم و میگوییم نگاه کن آنها هم ندارند و #گریه نمیکنند تحمّلش بالاتر میرود مخصوصاً اگر بچّههایی که همبازی او هستند به او دلداری دهند که "ببین ما هم نداریم بیا با هم #بازی کنیم" از داد و قال کردن دست میکشد. چرا که میبیند دیگران نیز #مثل خودش از آن چیز محروم هستند و لذا آرام میگیرد.
💠 یکی از فرمولهای خوبی که به زن و شوهر کمک میکند تا در زندگی، سختیها و فشارها را #تحمّل کنند این است که سختیهای بزرگتر دیگران مخصوصاً افراد #متدیّن مثل اهل بیت علیهمالسلام، اولیاء خدا، شهدا و نیز اطرافیان و اقوام خود را تصوّر کنند.
💠 این تکنیک اوّلاً به ما یاد میدهد سختیها جنبهی #امتحان الهی دارند و عمومی و همهگیر هستند. ثانیاً در ما انگیزهی #صبوری ایجاد کرده و میآموزد که میتوان مثل هزاران زن و شوهر دیگر در #غُبار مشکلات یا بدرفتاری و بدخُلقی همسر، ایستاد و زندگی را به زیبایی ساخته و #مدیریّت کرد.
💠 اصل وجود سختیها برای #رشد انسانها طرّاحی شده است. لذا بجای آسایش باید دنبال #آرامش بود که تنها راه کسب آن فقط یاد خداست. بجای معامله با همسر، با خدا معامله کنید تا افکار، گفتار و رفتارتان #زیبا شده و آستانهی استقامت و صبرتان بالا رود.
🆔 @hosseinnabavinasab
🔸بچه را آزاد بگذارید؛ روحیه و ارادۀ او را خرد نکنید!🔸
▫️انبیاء، فرزندانشان را بیشتر از ما آزاد میگذاشتند! روزی خلیفۀ اول بالای منبر بود. امام مجتبی (ع) نیز طفلی چهارپنجساله بود. از منبر بالا رفت تا دست او را بکشد و پایین بیاورد. به او گفته بود: «از منبر جدم بیا پایین».
این را به حضرت گفتند. حضرت فرمود: والله من یادش ندادم، این خودش اینگونه است!
سپس شاهد آوردند و فرمودند: شما میدانید وقتی پیغمبر در حال نماز بود، حسن از وسط صفها رد میشد و خودش را به پیغمبر میرساند. سوار گردنِ پیغمبر میشد، درحالیکه ایشان در سجده بود. پیامبر سر از سجده برنمیداشت تا او پایین بیاید. همچنین وقتی حضرت میخواست بایستد، یک دستش روی زانویش بود و یک دستش بر شانۀ حسن. پیامبر نمیگفت این بچه مشغولم میکند. نمیگفت این #مزاحم_نمازم است.
▫️چرا حضرت، اینطور می کرد؟ زیرا دورۀ طبیعت فرزندش است. میخواهد او #رشد کند، نمیخواهد بچه #بسوزد. میخواهد واهمۀ بچه از مردم، از بین برود. میخواهد این بچه در بزرگسالی مشرک نشود، عابد و مقلد مردم نباشد. بر اثر همین رفتارها است که وقتی امام حسن (ع) میبیند مصلحت اسلام در صلح با معاویه است، دریغ نمیکند؛ درحالیکه مخالفها که هیچ، دوستانش هم به او معترض بودند. چهکسی میتواند جلوی این موج بایستد؟ آنکه در بچگی اینچنین رشدش داده باشند.
▫️ما بچههای خود را #خُرد_و_خمیر میکنیم. او چگونه جلوی استعمار بایستند؟! ما فکر میکنیم او بیادب و بیتربیت است؛ لذا با خشونتهایمان، تمام #روحیه و عصارۀ #اراده را در بچه میشکنیم.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹