#حضرت_زهرا_س_مدح #فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
هَرچه داریم هَمه از کَرَمِ فاطمه است
دوجهان قَطره ای از موجِ یَمِ فاطمه است
آن بهشتی که خُدا وصف به قرآن کرده
گوشه ای از حَرمِ مُحتَرَمِ فاطمه است
هرکسی عزَّتِ خود را زِ خدا می طَلبد
راهِ آن خاک شدن بر قَدَمِ فاطمه است
هَست جبریل، دُعاگوی مُحِبُّ الزَّهراء
تا زمانی که به زیرِ عَلَمِ فاطمه است
جُز خدا هیچ کسی بر حَرَمَش مَحرَم نیست
قبله ی کعبه به سَمتِ حَرَمِ فاطمه است
نامِ حیدر که روی دَربِ جَنان حَک شُده است
نَقش و طَرّاحیِ آن با قَلَمِ فاطمه است
نُه فَلَک، فیض زِ ایّامِ ظُهورش بُردند
نوحه ی عَرش بَر آن عُمرِ کَمِ فاطمه است
هرکسی که به حِمایت زِ ولایت بَرخاست
می توان گُفت؛ که او هم قَسَمِ فاطمه است
پَرچَم فاطِمیّه تا به قیامت بالاست
صاحبِ روضه ی او مُنتَقِمِ فاطمه است
شاعر: #رضا_رسول_زاده
© اشعار آیینی حسینیه
@hossienebnali
#حضرت_زهرا_س_مدح #فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
هَرچه داریم هَمه از کَرَمِ فاطمه است
دوجهان قَطره ای از موجِ یَمِ فاطمه است
آن بهشتی که خُدا وصف به قرآن کرده
گوشه ای از حَرمِ مُحتَرَمِ فاطمه است
هرکسی عزَّتِ خود را زِ خدا می طَلبد
راهِ آن خاک شدن بر قَدَمِ فاطمه است
هَست جبریل، دُعاگوی مُحِبُّ الزَّهراء
تا زمانی که به زیرِ عَلَمِ فاطمه است
جُز خدا هیچ کسی بر حَرَمَش مَحرَم نیست
قبله ی کعبه به سَمتِ حَرَمِ فاطمه است
نامِ حیدر که روی دَربِ جَنان حَک شُده است
نَقش و طَرّاحیِ آن با قَلَمِ فاطمه است
نُه فَلَک، فیض زِ ایّامِ ظُهورش بُردند
نوحه ی عَرش بَر آن عُمرِ کَمِ فاطمه است
هرکسی که به حِمایت زِ ولایت بَرخاست
می توان گُفت؛ که او هم قَسَمِ فاطمه است
پَرچَم فاطِمیّه تا به قیامت بالاست
صاحبِ روضه ی او مُنتَقِمِ فاطمه است
شاعر: #رضا_رسول_زاده
@hossienebnali
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
دوباره شَب شُد و چَشمانِ ماه بیدار است
دوباره شَب شُد و دل، تَنگِ دیدنِ یار است
سَرِ مَزارِ تو می آیم و زِ طِفلانَم
نَهان نِمودنِ این راز، سَخت و دُشوار است
زِ جای خیز، که حیدر رِسیده زَهرا جان
زِ جای خیز، که اَکنون زَمانِ دیدار است
زِ زیرِ خاک، بِتاب اِی هَمیشه مَهتابم
بِبین که دیده ی مَن، بی حُضورِ تو تار است
حَسَن هنوز اَز آن روزِ تَلخ بَدخواب اَست
به این قَبیل مُصیبات، عَلی گِرِفتار است
هَنوز بوی تو از خِشت های خانه رِسَد
هنوز رنگِ هَمان فاجِعه به دیوار است
برای مَرگِ علی گِریه ی تو کافی بود
وَلی هَنوز مَدینه به فکرِ آزار است
تو را زَدند و به مَن نیز تَسلیَت گُفتند!
بِبین چِگونه عَلی را، فَلَک هَوادار است
به روی دوش گُذارم، غَمِ تو را زَهرا
میانِ شَهر، که این داغ را خَریدار است؟
تو زیرِ خاکی و حِیدَر غَریب تر اَز پیش
کِنارِ قَبرِ تو چَشمَش، چو اَبرِ پُر بار است
دوباره شَب شُده زَهرا، بِخواب آسوده
سه ماه می شَوَد این چَشمِ خَسته بیدار است
شاعر: #رضا_رسول_زاده
© اشعار آیینی
@hossienebnali