#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مقتل_الحسین
⭕️مقتل شماره 105
🩸دو جاییل که امیرالمؤمنین علیهالسلام با صورت به زمین خورد، وسط معرکه جنگ نبود؛ بلکه ...
در نقلها آمده است:
🥀 وقتیکه امیرالمؤمنین علیهالسّلام سر از سجده اول برداشت، ابن ملجم ملعون، از پشت سر، با شمشیرش چنان ضربهای بر فرق مبارک آن حضرت زد که:
📋ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَى مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَى مَوْضِعِ السُّجُودِ،
▪️ضربه شمشیر آن لعین، سر مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام را تا سجده گاهِ آن حضرت شکافت.
📋 فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه
▪️پس در این هنگام، امام علیه.السلام اثر ضربهای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد. اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود، اما ناگهان با صورت بر زمین افتاد.
📚بحارالأنوار، ج۴۲، ص۲۸۲
✍ اما آن جای دیگری که مولا علی علیهالسلام با صورت به زمین خورد، حتی ضربه شمشیری هم در کار نبود؛ اما یک خبر با دل مولا چه کرد که تاریخ مینویسد:
🥀 ... حسنین علیهماالسلام سراسیمه وارد مسجد شدند؛ مولا علی علیهالسلام وقتی حالت پریشانی آنان را دید و از آنان پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ آنان گفتند :
📋 قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها
▪️مادرمان فاطمه سلاماللهعلیها از دنیا رفته است!
📋 فَوَقَعَ عَلِيٌّ علیهالسلام عَلَى وَجْهِه
▪️در اینجا بود که مولا علی علیهالسلام با صورت بر زمین افتاد...
📚کشف الغمه،اربلی، ج۱، ص۵۰۰
📝 از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا
دست قضا غریب دو عالم نوشته است
زهرای من! تو رفتی و از بعد رفتنت
تنها خدا برای دلم غم نوشته است
سی سال میشود که بدون تو ماندهام
رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی
شهر مدینه شیرهی جان مرا کشید
من را میان این همه غم جا گذاشتی
وقتی میان کوچه بن بست میرسم
انگار میرسم به دو دست کبود تو
امشب بیا به خانه قلبم سری بزن
خسته شدم عزیز دلم در نبود تو
درد بدی است درد فراق تو و علی
من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم
کردم وصیت، اینکه من از پا فتادهام
سی سال پیش، کشتهٔ دیوار و در شدم
عمری است لب گزیدم و کابوس کوچهها
لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است
تیغی که در سجود، شکسته سر مرا
قبلا غلاف او کمرم را شکسته است ...
#امیرالمؤمنین
#مقتل
کانال رأس الحسین علیه السلام 👇
🆔 @hossinemazlom
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مقتل_الحسین
#مقتل
⭕️مقتل شماره 106
🩸 حسنجانم! بیتابی مکن! مادرت فاطمه «سلاماللهعلیها» به دنبالم آمده ...
به نقل مرحوم علامه مجلسی:
🥀 بعد از آنکه مردمِ در مسجد، به امامت امام حسن علیهالسلام نماز صبح را خواندند،
📋 فَأَخَذَ الْحَسَنُ علیهالسلام رَأْسَهُ فِی حِجْرِهِ فَوَجَدَهُ مَغْشِیّاً عَلَیْهِ
▪️ آن حضرت آمدند و سر مطهر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را به دامن خود گرفتند و دیدند که مولا علی علیهالسلام از هوش رفته است.
📋 فَعِنْدَهَا بَکَی بُکَاءً شَدِیداً وَ جَعَلَ یُقَبِّلُ وَجْهَ أَبِیهِ وَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ مَوْضِعَ سُجُودِهِ
▪️در اینجا بود که امام حسن علیهالسلام به شدت گریستند و صورت و پیشانی و محل سجده امیرالمؤمنین علیهالسلام بوسه میزدند.
📋 و الْحَسَنُ علیهالسلام یُنَادِی وَا انْقِطَاعَ ظَهْرَاهُ یَعِزُّ وَ اللَّهِ عَلَیَّ أَنْ أَرَاکَ هَکَذَا
▪️امام مجتبی علیهالسلام فریاد میزد: کمرم شکست پدر جان! به خدا قسم برای من سخت است شما را با این وضع ببینم!
📋 فَسَقَطَ مِنْ دُمُوعِهِ قَطَرَاتٌ عَلَی وَجْهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام فَفَتَحَ عَیْنَیْهِ فَرَآهُ بَاکِیاً
▪️در آن هنگام چند قطره از اشک مبارک امام حسن علیهالسلام بر صورت مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام ریخت؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام چشم گشودند و دیدند که فرزندشان اینگونه گریه میکند!
🥀 در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسّلام با همان صدای خسته و بیرمق به امام مجتبی علیهالسلام فرمودند:
📋 یَا بُنَیَّ لَا جَزَعَ عَلَی أَبِیکَ بَعْدَ الْیَوْمِ هَذَا جَدُّکَ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَی وَ جَدَّتُکَ خَدِیجَةُ الْکُبْرَی وَ أُمُّکَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ وَ الْحُورُ الْعِینُ مُحْدِقُونَ مُنْتَظِرُونَ قُدُومَ أَبِیکَ فَطِبْ نَفْساً ...
▪️پسرم! از این پس بر من بیتابی مکن! این، جدَّت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و این جدّهات خدیجه کبری سلاماللّهعلیها است. و این، مادرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است! و این ها حوریه های بهشتی هستند که گرداگرد من حلقه زدهاند و منتظر من میباشند! پس خاطرت آسوده باشد ای پسرم!
📚بحارالانوار ج۴۲ ص۲۸۳
✍ خدایا مشکل از کار منِ مشکلگشا وا کن
بُوَد درمان من زهرا، مرا مهمان زهرا کن
اجل! از بعد زهرا منتظر بودم که برگردی
بیا امشب علی را بین شهر کوفه پیدا کن
من از تو یاد دارم فاطمه «عجِّل وفاتی» را
بیا مرگ مرا از حق به جای من تمنا کن
نشانِ من نمیدادی اگر آن روز رویت را
کنون رخسار سیلی خوردهی خود را هویدا کن
طبیبم را بگو زینب که من دارو نمیخواهم
ز خاک چادر زهرا تو زخمم را مداوا کن
بدان ای کوفه هر چه خواستی بر من جفا کردی
گذشت آب از سرم اما تو با زینب مدارا کن
؛؛؛؛
#مقتل
کانال رأس الحسین علیه السلام 👇
🆔 @hossinemazlom
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#مقتل_الحسین
⭕️مقتل شماره 107
🩸یا عباس! مبادا آب بنوشی و برادرت حسین «علیهالسلام»، تشنه باشد ...
در نقلی آمده است:
🥀 مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، در شب ٢١ ماه رمضان ، اباالفضل العباس علیهالسلام را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و فرمود:
📋 وَلَدي! سَتَقِرُّ عَيني بِكَ في يَومِ القيامة
▪️ای پسرم! به زودى در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مىگردد.
🥀 سپس فرمود:
📋 ايّاكَ اَنْ تَشرِبَ الماءَ و اَخوكَ الحُسَين علیهالسلام عَطشان
▪️ پسرم! هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدى ، مبادا آب بياشامى در حالى كه برادرت حسین علیهالسلام تشنه است.
📚معالي السّبطين، ج١ ص۴۵۴
#مقتل
کانال رأس الحسین علیه السلام 👇
🆔 @hossinemazlom
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مقتل_الحسین
⭕️مقتل شماره 108
🩸عبارتهایی که دلِ یک «دلسوخته» را به اینسو و آنسو میکشاند...
در چند روایت با تعابیر مختلفی آمده است که رسولان معظّم و ملائکه مقرّب، در غسل و تشییع و دفن امیرالمؤمنین علیهالسلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را یاری میکردند...
🥀 طبق یکی از این روایات، امام حسـین علیهالسلام، هنگام غسل امیرالمؤمنین علیهالسلام رو به برادر بزرگوارش امام حسن علیهالسلام کرد و فرمود: برادرجان! آیا سـبُکی بدن مطهر پدرمان امیرالمؤمنین علیهالسلام را نمیبینی؟!
🥀 امام حسن علیهالسلام فرمودند:
📋 يَاأَبَاعَبْدِ اللَّهِ! إِنَّ مَعَنَا قَوْماً يُعِينُونَنَا
▪️اي اباعبدالله! همراه ما کسانی هستند که ما را در این امر کمک میکنند.
📚المناقب، ج۵ ص۴۹۹
✍ گریز نیست... بلکه این عبارتهاست که دلِ یک «دلسوخته» را به این سو و آن سو میکشاند... در اینجا امام حسن علیهالسلام فرمود:
📜 «إِنَّ مَعَنَا قَوْماً يُعِينُونَنَا»
▪️همراه ما کسانی هستند که ما را در این امر کمک میکنند...
🥀 مثل این عبارت هم در یک جای دیگر از تاریخ آمده است:
... مردان بني اسد پیش آمدند تا امام سجاد علیهالسلام را کمک کنند... اما امام علیهالسلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند:
📜 أنا أكِفيكُم أمرَه!
▪️من به تنهایی کفایت میکنم.
🥀 به امام علیهالسلام گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی میتوانی این بدن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای این پیکر را تکان بدهیم ...
📜 فَبَکٰی بُکاءً شَدیداً
▪️در این هنگام امام علیهالسلام به شدت گریه کردند.
🥀 سپس رو به بنی اسد نموده و فرمودند:
📜 «إنَّ مَعِیَ مَنْ یُعِینُنی عَلَیه»
▪️همراه من کسانی هستند که مرا در دفن پیکر مطهر پدرم کمک دهند...
🥀 سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیهالسلام را بلند کردند و فرمودند: بسم اللّه و باللّه و في سبيل اللّه و على ملّة رسول اللّه...
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص۱۱
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۶
#مقتل
کانال رأس الحسین علیه السلام 👇
🆔 @hossinemazlom
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مقتل
⭕️مقتل شماره 168
🩸دو جایی که امیرالمؤمنین علیهالسلام با صورت به زمین خورد، وسط معرکه جنگ نبود؛ بلکه ...
در نقلها آمده است:
🥀 وقتیکه امیرالمؤمنین علیهالسّلام سر از سجده اول برداشت، ابن ملجم ملعون، از پشت سر، با شمشیرش چنان ضربهای بر فرق مبارک آن حضرت زد که:
📋ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَى مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَى مَوْضِعِ السُّجُودِ،
▪️ضربه شمشیر آن لعین، سر مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام را تا سجده گاهِ آن حضرت شکافت.
📋 فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه
▪️پس در این هنگام، امام علیه.السلام اثر ضربهای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد. اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود، اما ناگهان با صورت بر زمین افتاد.
📚بحارالأنوار، ج۴۲، ص۲۸۲
✍ اما آن جای دیگری که مولا علی علیهالسلام با صورت به زمین خورد، حتی ضربه شمشیری هم در کار نبود؛ اما یک خبر با دل مولا چه کرد که تاریخ مینویسد:
🥀 ... حسنین علیهماالسلام سراسیمه وارد مسجد شدند؛ مولا علی علیهالسلام وقتی حالت پریشانی آنان را دید و از آنان پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ آنان گفتند :
📋 قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها
▪️مادرمان فاطمه سلاماللهعلیها از دنیا رفته است!
📋 فَوَقَعَ عَلِيٌّ علیهالسلام عَلَى وَجْهِه
▪️در اینجا بود که مولا علی علیهالسلام با صورت بر زمین افتاد...
📚کشف الغمه،اربلی، ج۱، ص۵۰۰
📝 از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا
دست قضا غریب دو عالم نوشته است
زهرای من! تو رفتی و از بعد رفتنت
تنها خدا برای دلم غم نوشته است
سی سال میشود که بدون تو ماندهام
رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی
شهر مدینه شیرهی جان مرا کشید
من را میان این همه غم جا گذاشتی
وقتی میان کوچه بن بست میرسم
انگار میرسم به دو دست کبود تو
امشب بیا به خانه قلبم سری بزن
خسته شدم عزیز دلم در نبود تو
درد بدی است درد فراق تو و علی
من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم
کردم وصیت، اینکه من از پا فتادهام
سی سال پیش، کشتهٔ دیوار و در شدم
عمری است لب گزیدم و کابوس کوچهها
لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است
تیغی که در سجود، شکسته سر مرا
قبلا غلاف او کمرم را شکسته است ...
#مقتل
کانال رأس الحسین علیه السلام 👇
🆔@hossinemazlom
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مقتل
#أخت_الحسین
#مقتل_الحسین
⭕️مقتل شماره 169
🩸یا عباس! جانِ تو و جانِ زینب! این دختر، امانت من است در نزد تو ...
در نقلی آمده است؛
🥀 لحظات احتضار امیرالمؤمنین علیهالسلام بود که پیوسته از هوش میرفت و به هوش میآمد. در لحظات آخر چشمان مبارکش را گشود و فرمود:
📋 فَلیَخرُج مَنْ فِی الدّار وَلْیَبقِ بَنو فاطمَة سلاماللهعلیها
▪️همه از خانه خارج شوند و فقط فرزندان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بمانند.
🥀 در این هنگام حضرت عباس علیهالسلام قصد خروج از خانه را نمود که امیرمؤمنان علیهالسلام رو به او کرد و فرمود: کجا میروی پسرم؟ ابالفضل العباس علیهالسلام عرضه داشت:
شما امر فرمودید که غیر از فرزندان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، از اتاق بیرون روند!
🥀 مولا علی علیهالسلام فرمودند: تو نور چشم زهرایی! اینجا بمان! سپس حضرت شروع به وصیت نمود و در آخر رو به ابالفضل العباس علیهالسلام کرد و با دست اشارهای به حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها کرد و فرمود:
📋 یٰا بُنیَّ هٰذِه وَدیعَةٌ مِنّی إلیک؛ أوصیکَ بِأُختِکَ الحَوراء زَینَب سلاماللهعلیها
▪️ای پسرم! این دختر، امانت من در نزد توست؛ تو را وصیت میکنم که مواظب خواهرت، زینبِ حوراء سلاماللهعلیها باشی!
🥀 در حالیکه که اشک بر گونههای اباالفضل العباس علیهالسلام جاری شده بود، عرضه داشت؛ ای پدرجان! چشم شما را روشن خواهم کرد...
📚مولد العباس بن علی «علیهماالسلام»، ص۷۱
📚العبرة الساکتة، ج۱ ص۹۶
✍ چشم های به رنگ خونت را
بر پرستار خود کمی وا کن
دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کن
گرچه بستم شکاف زخمت را
خونِ تازه دوباره میریزد
گر چه با معجرم گره زدهام
لخته خون، پاره پاره میریزد
مُردم از روضه خوانیات امشب
سوختم پایِ هر وصیت تو
سرِ شب از شکاف در دیدم
حال عباس را ز نیت تو
دست او را گرفتی و گفتی
رو سپیدم کن ای رشید علی
پیش زهرا کن آبرو داری
آبرویم بخر، امید علی
جان تو، جان خواهرت زینب
ای علمدار کاروان حسین
حیدر بی مثال عاشورا
جان تو، جان دخترانِ حسین
نکند کودکی شود تشنه
نکند دختری زمین بخورد
نشود با تو خیمهای بی تاب
نکند مادری زمین بخورد
دست هایت اگر زمین افتاد
نام زهرا به لب ببر، جان گیر
بدنت را سپر کن و بشتاب
خم شو و مشک را به دندان گیر
تشنه لب مشک آب را
به لب کودک بی زبان بگیر
تیر وقتی به چشم هایت خورد
مدد از زانوان بگیر
دست وقتی که نیست با صورت
از سرِ زین به خاک میافتی
غرق در تیر، ای کمان ابرو
به زمین چاک چاک میافتی
مادری می رسد به بالینت
دست دارد به روی پهلویش
کاش چشمت نبیندش وقتی
جای یک دست مانده بر رویش
#مقتل
کانال رأس الحسین علیه السلام 👇
🆔@hossinemazlom