eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
523 ویدیو
183 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ آناتومی شخصیت حضرت زینب رسالت را شناخت؛ وظیفه را دانست؛ جامعه را حلاجی کرد؛ آدم ها را الک ساخت؛ تشکیلات، راه انداخت؛ شمشیر رسانه، به دست گرفت؛ دامنه را رها کرد، قله شد؛ متن کامل در کانال ✍️ سیدجواد محمدزاده @HOWZAVIAN
این نوشته به دلم نشست، رفتن بسیاری از دوستان طلبه را به یادم آورد😔👇 سالهاست صبح های جمعه در و دیوار منزلمون دلتنگ نوای گرم طلبه و مداح مخلص اهل‌بیت آقا مجید آقادادی رحمة الله علیه، پسر دائی بزرگوارم است. زمزمه ایشون در روضه مادر این بود: مادر سر قبر تو مخفیانه همراه با بابا آئیم شبانه مظلوم یا زهرا مظلوم زهرا (2) ما ای خدا دیگر مادر نداریم بر روی قبر او سر می گذاریم..... هم حجره ای های ایشان اذعان می کردند آقا مجید، با حضرت حجت دیدار و سَر و سِرّی داشتند. سال گذشته کلاس استاد مظلوم زاده یادم هست ایشان وقتی می خواستند خاطره ی یک عارف و فرد متقی که تشرف به محضر امام زمان داشته را تعریف کنند خاطره ی آقا مجید را تعریف کردند، که در زمان ایشان در جامعه کمتر هنجار شکنی علنی صورت می گرفت، یکبار تو خیابون یه ماشین عروس خیلی جلب توجه کرده بود. ایشان همان لحظه دوچرخه شونو میگذارن کنار پیاده رو و بی موقع شروع به اذان گفتن می کنند، تا توجه مردم به سمت ایشان جلب بشه و ماشین عروس عبور کند. و اگه اشتباه نکنم یکی از شهدا نیز همین کار رو انجام دادند. یه بار هم اومدند خونه مون بدون دوچرخه مامانم گفتند عمه، پس دوچرخه تون کو؟! ایشان گفتند دست یه بنده خدایی است که بیشتر از من به اون نیاز داشت. بعدها از زبان زن دائی شنیدیم که دوچرخه ی آقا مجید را دزدیده بودند. امروز روز رحلت آقا مجید است، که حقیر کسب افتخار سربازی امام زمان را مدیون ایشان هستم هر گاه دعای عهد بخوانم صدای عرشی ایشان در خاطرم نقش می بندد سه مرتبه دست خود را... و می گویید. ✍️رمضان قاسم @HOWZAVIAN
👌آشنایی با پرسش های فقه هدایت 👈 متن کامل یادداشت 👌فرصت سوزی نکنیم! 👈 امین محمدلو 👌عالمان دین، در خط مقدم جهاد جمعیتی اند 👈 گروه کلام مؤسسه امام 👌 فتنه های تبرج 👈 نوید نیری 👌 شیرینی انتقاد 👈 باران نجاتی @HOWZAVIAN
💠 استاد فلاح را سال‌هاست می‌شناسم، در رسانه‌ای شدن بسیاری از طلاب کوتاهی نکرده است‌ هیچ، که در این وادی مجاهدی ست بی‌قرار آموختن. کوتاه بگویم؛ طلبه‌‌ی مجاهد و فاضلی که عمرش را تاکنون وقف صدور اسلام و انقلاب کرده است. حالا می‌خواهد از تجربه و دانشش برای طلاب و علاقه‌مندان به تبلیغ بین اللمل بگوید. @HOWZAVIAN
👌 معادن خاطرات خواب‎گاه‎ها معادن خاطرات بودند و من یاد این آیه افتادم: و اخرجت الارض اثقالها و زمین بارهای سنگین خودش را بیرون می‎ریزد... و ساختمان 4 و 5 و 6 و 9 خواب‎گاه‎ها داشتند بارهای سنگین خودشان را برمن فرومی‎ریختند... نگاه کردم به اتاقی که چهار سال در آن بودم و اتاقی که یک سال در آن زندگی کردم. زندگی که نه انگار فرشتگی... باورتان نمی‎شود به وصف درنمی‎آید که آن سال‎ها با همۀ سختی‎هایش چه سال‎هایی بود... توی همین فکرها بودم که صدایی از خواب‎گاه شش مرا به خودم آورد. یکی از سرایدارهای خواب‎گاه‎ها ازم می‎پرسید چه می‎خواهی این وسط؟ باورتان می‎شود؟ مرا از خلجان خاطرات به درآورد و گفت: چه می‎خواهی؟ اما چه باک یا چه فایده که خود همان که تو را از عمق خاطرات به سطح رسانده دوباره فروببردت در اعماق. سفری داشته باشی در اعماق. او خود سرایداری بود که من هم او را می‎شناختم و هم او مرا. او گفت: قیافه‎ات آشناست؟ و من هم گفتم: آشنایید... گفتم سالِ 81 دانش‎جو شدم و او گفت: دو سه سال دیگر بیش‎تر ندارم تا بازنشست بشوم... او گفت: شما رفتید و ما این‎جا ماندیم اما او خود خبر ندارد که بخشی از زندگی‎ام را این‎جا جا گذاشته بودم... آن وقت بود که حالِ بعضی از بچه‎بزرگ‎هایی را که می‎آیند به مدرسه و ازما می‎خواهند تا اجازه دهیم که فرصت دیدار از کلاس‎ها و میزها و نیمکت‎ها را داشته باشند و بعد می‎روند پشت میزها می‎نشینند یا کند راه می‎روند و بعد گیج و منگ خداحافظی می‎کنند را بهتر می‎فهمم... من هم باید از این گرداب می‎آمدم بیرون و آمدم گیج و منگ... ✍ حسین ابراهیمی @HOWZAVIAN
🔹 در ایستگاه سوم 🔻 سومین شماره دوفصلنامه نظام ولایی (پاییز و زمستان 1399) با مقالاتی از اساتید و پژوهشگران حوزه و دانشگاه منتشر شد. 💠 عناوین مقالات شماره سوم به به شرح ذیل است: 1. فقه کاربردی / احمد رهدار 2. مدیریت امام خامنه‏‌ای (محور سوم و چهارم: مديريت «رفتار» و «فرهنگ» سازماني) / سید صمصام الدین قوامی 3. بایسته‏‌های نظری و عینی امتداد نظریه ولایت فقیه در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی (با تأکید بر گام دوم انقلاب) / مجید تقی‏زاده رحمت‏آبادی / عباسعلی مشکانی سبزواری 4. خمس‌طلا و تكانه‌هاي اقتصادي / سید محمد حسین متولی امامی 5. بررسی فقهی اصل حاکم بر عقود و قراردادها: آزادی یا توقیف؟! / اسماعیل پرور 6. نقدی بر روایت تقی‏زاده‏های جدید از مشروطیت / داود مهدوی‏زادگان 7. بررسی و نقد: «فقه و سیاست در ایران معاصر» (فقه سیاسی و فقه مشروطه) / محقق خراسانی ✍ نظام ولایی @HOWZAVIAN
🔅نگاهی به الگوسازی رسانه ای نسل جدید ✅ انیمیشن های خارجی جای بوستان وگلستان را برای کودکان و نوجوانان گرفته است. در میان خواب خرگوشی بعضی مسئولین، پدر ومادرها، به عنوان پایه گذاران تربیت فرزندشان، باید تلاشی مضاعف و اهتمامی ویژه به این امر داشته باشند. خبرگزاری حوزه ✍️ زهرانجاتی @HOWZAVIAN
✍️ زیرژانرهای روایت غیرداستانی(6) ♦️جستار (Essay) پیش از آنکه در قرن شانزدهم میلادی، مونتنی و بیکن واژه‌ی «essay» را برای اولین بار به کار ببرند، چیزی را که امروزه جستار می‌نامیم، رساله می‌نامیدند. نمونه‌های اولیه‌ی جستار را می‌توان در نوشته‌های سیسرو درباره‌ی شکوه دوران قدیم یا هنر «پیش‌گویی»، یا نوشته‌های سنکا درباره‌ی خشم یا بخشایش دید. جستار عبارت است از بحثی منثور و نسبتاً کوتاه درباره‌ی موضوعی مشخص. دسته‌بندی انواع جستارها کار ساده‌ای نیست. اما یک دسته‌بندی اولیه و البته بسیار مفید می‌تواند این‌طور باشد: جستار رسمی و جستار غیررسمی. جستار غیررسمی شامل جستارهای حکیمانه‌ای مثل آثار بیکن، جستارهای ادواری مثل آثار آدیسون و جستارهای شخصی مثل آثار لَمب می‌شود. این ویژگی‌ها باعث می‌شوند که جستار غیررسمی باشد: عناصر شخصی، طنز، سبک فاخر، ساختار نه‌چندان منسجم، خرق عادت و نوآوری، رهایی از جمود و تکلف و بررسی ناکامل یا غیرقطعی موضوع متن. ویژگی‌های جستار رسمی عبارت‌اند از: داشتن هدف جدی، وقار، سازمان‌بندی و طول منطقی. اصطلاح «جستار» ممکن است هم به مباحث کوتاه توضیحی یا جدلی (مثل مجله‌ی جدیِ آرتیکل) و هم به رساله‌های بلندتر (مثل فصل‌هایی از کتاب قهرمانان و قهرمان‌ستایی اثر کارلایل) اطلاق شود. البته حتی همین تمایز بین جستارهای رسمی و غیررسمی هم همیشه کارساز نیست و اینکه اغلب جستار غیررسمی در حوزه‌ی ادبیات می‌گنجد تا جستار رسمی. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 🔻آیا به عصر داغ جستارنویسی رسیدیم؟
نوشتن با تنفس آغاز می‌شود کتاب «نوشتن با تنفس آغاز می‌شود: پیکربخشی صدای معتبرتان» نوشته لرن هرینگ(-۱۹۶۸)، است. در این کتاب یاد می‌گیرید دست نگه دارید و به قدر لازم صبر کنید تا کارکردِ نوشتاریِ ژرفِ خودتان را ببینید. نوشتن عمیق از بدن ما، از نفس ما و از این توانایی به دست می‌آید که بتوانیم در موقعیت‌هایی که ما را می‌ترساند آرامش‌مان را نگه داریم؛ از این‌جا می‌آید که بتوانیم با آن‌چه می‌نویسیم در هم بیامیزیم (از این‌که الگوهایمان را در هم حل کنیم تا کارمان حالت واقعی پیدا کند) و موقعیت ما ربطی به آن ندارد. یکی از چیزهایی که برای عمیق‌نوشتن به آن نیاز داریم آگاهی از بدن است. ما به‌راحتی اهمیت بدنمان را در فرایند نوشتار به فراموشی می‌سپاریم. واژه‌ها و زبان ساخته‌های ذهن ما هستند، به همین دلیل ما همیشه روند نوشتار را فقط به اندیشه‌مان ربط می‌دهیم. درست است که زبان از اندیشه می‌آید اما داستان‌هایی که از صدای معتبر ما (فقط صدای معتبر خودمان) ریشه می‌گیرد از درون تن ما می‌آید. بدن ما تجربه‌های ما را حفظ کرده است ــ تجربه‌های بیان‌شده و بیان‌ناشده، و حتی تجربه‌های فراموش‌شده. باید یاد بگیریم داستان‌هایمان را با نوشتن پیکردهی کنیم. برای این‌کار باید ابتدا در بدن خودمان حاضر باشیم و ذهنمان را ساکت کنیم تا نوشتن شروع به کار کند و داستان درونمان شنیده بشود. این کتاب راه‌هایی نشان می‌دهد که ذهنتان و خودتان را در فرایند نوشتن بررسی کنید. @HOWZAVIAN
🔮 بایا تبلیغ زندگی ماشینی لاکچری پیراهنش پاره شده ، میگه یه نو بخر مبل کثیف میشه میگه بایا کن ! تهش هم میگه هر چی لازم داری بایا کن 😖 اینکه برای رفع کوچکترین مشکلات خونه دست تو جیب کنی و کمترین تلاشی نداشته باشی ، تنبلی و غرب زدگیه ! وقتی یاد بگیری تمام مشکلات رو با ابزار رفع کنی و از خودت هیچ کمکی نگیری میشی یه آدم ضعیفِ متکی به غیر . امان از صداوسیما.... 🆔 لطائف @HOWZAVIAN
می خواستم راهنماییم کنید علاقه زیادی به نوشتن دارم هر شب کتاب بخوانید هر صبح بنویسید @HOWZAVIAN
📌داد از دادخواهان بی امام علی رغم آنکه همواره "ده نمکی" عادت داشته و دارد تا به صورت خیلی صریح، انبوهی از نمادها و شعارهایِ مرتبط یا غیرمرتبطِ با تم و موضوعاتِ داستان هایش را بجا یا بیجا در سراسر روایت هایش استفاده کند، اما این بار خبری از حضور تمام قامت یک روحانی در عرصه کنشگری «دادِستان» نبود که نبود! آری؛ انگار "ده نمکی" نیز نسبت به حل مسئله عدالتخواهی از مجرای حوزه و روحانیت ناامید شده است و صرفا در قالب صدای سوم شخص غایب یا همان Voice of God نوای شماری از روحانیون انقلابی (بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مرتضی مطهری، سیدمحمدبهشتی، حسن رحیم پور ازغدی و...) را به گوش مخاطبانش رساند؛ که از اصلاح‌طلب ترین افراد این نظام تا اصولگراترین آنها، معتقدند این افراد از دل حوزه بیرون نیامده‌اند و جزء استثنائات حوزه علمیه به شمار رفته و همچنان می‌روند. راستی! آخر داستان دادِستان هم که به سلامتی به صورت خیلی خیلی بالیوودی، همه چیز بر سر جریان مبهم، رمزآلود و همه جا حاضرِ «نفوذ» خراب شد! ✍️ابوذر محمدی @HOWZAVIAN