eitaa logo
مدرسه علمیه حضرت معصومه س جم
634 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
310 فایل
کانال اخلاقی بصیرتی حوزه علمیه حضرت معصومه سلام الله علیها جم لینک کانال: https://eitaa.com/howzeh1399 ✅راه های ارتباطی با خادمین خود درکانال @CANCELER99 https://eitaa.com/Tb3248 https://eitaa.com/gomnam66 @Mersad99
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠موشن گرافیک احکام: رو اینا تیمم کن ! 🔸احکامی که باید بدانیم https://eitaa.com/howzeh1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(علیه السلام): 🍃 باعث وفور و مصونیت از و تهیدستی است. 📚تحف العقول 🔻هر چند انسان از شمارش نعمت های الهی عاجز است و این موضوع در آیه « وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» ☘و اگر بخواهید که نعمتهای خدا را شماره کنید هرگز نتوانید، که خدا در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است. 📚 سوره نحل، آیه ۱۸🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک بار یکی از دوستان همدرس، از جمعی از ما دوستان که حدود هشت نفر بودیم، دعوت کرد و چون ما وضع اقتصادی یکدیگر را می دانستیم، شرط کردیم که اگر آبگوشت ساده ای بدون مخلفات می دهی. می پذیریم. او قبول کرد و فردای آن روز برای ناهار به خانه اش رفتیم؛ ولی برخلاف شرط خود از ما پذیرایی بهتری کرد و برای ناهار پلوخورشت و میوه تهیه کرده بود. پرسیدیم که چرا خلف وعده کردید؟ گفت: «دلم آرام نمی گرفت که جمعی از دوستان صمیمی را دعوت کنم و یک آبگوشت ساده به آن ها بدهم؛ امروز رفتم به حرم مطهر؛ عرض کردم: یا علی بن موسی الرضا (ع)! این درست است که بعد از سالیانی عده ای از رفقای خود را دعوت کنم و نتوانم از آنان پذیرایی نمایم؟ شما این را می پسندید؟.... یک مقداری با حضرت عامیانه، ولی صادقانه صحبت کردم و آمدم بیرون؛ وارد صحن کهنه (عتیق) شدم؛ دیدم آیه الله مروارید ایستاده اند؛ گویا منتظر کسی هستند و چون چشممان به یکدیگر افتاد، رفتم جلو و سلام نمودم؛ ایشان با لبی متبسم فرمودند: فلانی این وقت روز، وقت تشرف شماها نبوده، آیا خبری است که مشرّف شده ای؟ عرض کردم: ما همیشه محتاج این دریم. ایشان تبسمی کردند و دستشان به جیب رفت و یک تعداد اسکناس، بدون این که بشمرند، به من دادند و از یکدیگر خداحافظی نمودیم و من آمدم بازار و وسایل پذیرایی را تهیه کردم» منبع:سیدعباس موسوی مطلق در کتاب کرامات معنوی https://eitaa.com/howzeh1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا