‎#داستان_امروز "کلاغ سیاه بدبخت" خانمه تا چشمم بهم افتاد شروع کرد به صحبت بلند بلند در نقد #انتخابات و شرکت در انتخابات بعدم زل زد تو چشمامو گفت: من که ۲۰ ساله رای ندادم گفتم: آفرین 😊 گفت: مردشور این مملکتو ببره که وضع اقتصادمون اینجوریه گفتم: مگه نگفتی رای ندادم⁉️ گفت: چه ربطی داره⁉️ گفتم: مامان میپرسه غذا چی دوست دارید درست کنم همه نظر میدن غیر یکی، مامان بنا بنظر جمع غذامیپزه،سفره که پهن میشه اونکه نظر نداده میاد و شروع میکنه غرزدن که من این غذار و دوست ندارم! به نظرتون این آدم اینجا حق اظهارنظر داره⁉️ _نیم دقیقه سکوت کرد و بعد با هوار پاسخ داد: معلومه که دارههههههههه شما کلاغ سیاها عادت دارید به دیکتاتوری😳 خااااک تو سر خودتونو نظامتونو ... که آزادی رو ازمون گرفتید‼️ گفتم: آره عزیزم درست میفرمایید آزادی رو ازتون گرفتیم که تو مترو جمهوری اسلامی هم قانونش رو کنارگذاشتی و بی روسری میچرخی، هم داری به نفر اول مملکت توهین میکنی و کسی به کارت کاری نداره... #بانوی_تمدن_ساز https://eitaa.com/joinchat/3589996566C30f040f3b9

‏‎#داستان_امروز "روز خوب پیروزی" #سلام_سردار امروزو دوست دارم میدونم شما هم خوشحالید حس پیروزی حس قشنگیه حقیقتش اصلا فکرنمیکردم تو این شرایط اقتصادی وفرهنگی وشایعه کرونا و ... بازم مردم تا این حد از انتخابات استقبال کند زیاد برام مهم نیست کی برنده میشه مهم اینه که مردم بیدارشدند ‏همه دلشون شور میزد و هر کس در حد خودش سعی کرد که خائن به مجلس ورود نکنه یکی فکر میکرد لیستی وبا وحدت رای بدیم بهتره یکی نگران شناخت افرادبود درهرحال همه دغدغه نظام رو داشتند #سردار الان که به عقب برمیگردم وخاطرات حرص و جوشهایی که خوردیم رو مرور میکنم حس خوبی دارم حتی دعواهامون هم به نظرم شیرین میاد وقتی به قضیه از دورتر نگاه میکنی ومیبینی هدف همه سربلندی نظام و پیروی از رهبره دلت گرم وقدمت قرص میشه و حتی توهینها و تهمتها هم شیرین میشن :) #سردار قبول دارید که این انتخابات یه پله سطح بصیرتیمونو بالا برد؟ اصلا مثل دفعه های قبل نبود که دعواها در سطح نخبگانی و دانشجویی خلاصه بشه انگار سختیها هممونو آگاه تر کرده دیگه هیچکس حاضرنیست به هیچ قیمتی اجازه بده خائن سرکاربیاد #سردار ازمون راضی باشید برامون دعاکنید این دنیا وروزمرگی هاش مارو باخودش نبره دعاکنید رهبرمون رو تنها نگذاریم دعاکنید بصیرت کافی پیداکنیم دعاکنید برای ما جامونده ها ... https://t.co/TDIhoLkqzQ‎ @banooyetamadonsaz

‌‎#داستان_امروز "خودکفایی لذت دارد" مادر بزرگم یک شالیزار داشت یک باغ کوچک زیتون هم داشت که کنارش یک باغچه کوچک درست کرده بود در طویله کنار خانه اش سه گوسفند، دو گاو، یک گوساله که البته هرسال بیشتر میشدند و میفروخنتد و چندین مرغ و یک خروس هم داشت در باغچه اش گوجه فرنگی، خیار، سبزی‏... و کدو میکاشت بادمجان وسیر هم بود در حیات خانه که متصل بود به باغ زیتون پنج درخت نارنج، سه انجیر، یک توت، سه پرتقال، یادم نیست دقیق؛ سه یا چهار درخت سیب، چندین درخت گردو و آلبالو گیلاس هم داشت تقریبا در همه چیز خودکفا بود کوکب خانمی بود برای خودش پنیر، کشک، کره، مربا، ترشی‏ و ... حتی قره قروت دست ساز خودش بود گندم نمیخرید تهاتر میکرد با تولیداتش، آرد میکرد و نان میپخت بوی نانش در تنور کنار حیاط که میپیچید همه نوه ها جمع میشدند برای گرفتن سهم همسایه ها و پخش تخم مرغ پخته هایش هنوز به خاطرم هست مزه شان خیلی فرق میکرد خوشمزه تر از همه غذاهای سنتی و مدرن‏ گلیم و قالی میبافت دستکش و جوراب پشمیش را هنوز دارم نمیدانم چطور به این همه میرسید! اما خودکفایی را به چشم میدیدی و به جان لمس میکردی در زلزله رودبار که رفت، همه چیز سرجایش بود اما آنکه همت تولید داشته باشد نه ... دیگر هیچ چیز مزه سابق را نداشت مزه زندگی مزه خودکفایی مزه اقتدار زنی که وقتی در شهرستان قدم میزد همه به حرمتش تعظیم میکردند حتی دشمنان قسم خورده پسر شهیدش! نا گفته نماند اینها که شمردم از اول نبود و با تلاش زنانه اش ایجاد شده بود من از قدرت و تلاش او و مادرم به این یقین رسیدم که میشود اگر چشم گدایی برغیر ببندی وبه توان خودت تکیه کنی و دست همت به زانو بزنی و بر خدا توکل کنی چشم واقع بین که باز میکنم میبینم؛ ما در این مملکت نعمت کم نداریم که این خود مهمترین دلیل طمع دشمنان به کشورمان ایران است چیزی که ما باورش نکردیم و دشمن عالمانه در حسرت به چنگ آوردنش تلاش میکند ایرانیان! برادران و خواهران مقاوم بیایید به نام و یاد شهدا کمر همت ببندیم در ‎#جهش_تولید هر کس به سهم و ظرفیت خود که این شدنیست اگر باور کنیم و بخواهیم ... ✍م.طالبی.دارستانی 🌐https://twitter.com/mTalebid1/status/1241269268488040448?s=19 @banooyetamadonsaz