⭕️زبانحالی براى همسران شهدا.....
🌷روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
🌷دمنوش #خاطرات تو را دم گذاشتم
🌷شد آخرین #لباس تنت، دستمال اشک
🌷این #روضه را برای محرّم گذاشتم
🌷گفتی که #صبر پیشه کن ای #باغ_مریمم
🌷هر روز ختم سورهی #مریم گذاشتم
🌷هر بار روی #خون تو قیمت گذاشتند
🌷غمهای تازهای به روی #غم گذاشتم
🌷 #هرگز تکان شانهی من را کسی ندید
🌷من #داغ لرزه را به #دل بم گذاشتم
🌷تو در #رکاب «حضرت زینب» #قدم زدی
🌷من بر رکاب #صبر تو، خاتم گذاشتم
🌷حالا من و یتیمی گلهای #باغ تو
🌷عمری که پای #چادر بختم گذاشتم
🌷این خانه بعد رفتن تو #سنگر من است
🌷این گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
#امام_حسین_علیه_السلام
#حرکت_کاروان_سیدالشهدا_علیه_السلام
🌷#وقتی.که.میرفتند،دنیا گریه میکرد
شهر مدینه مثل #زهرا گریه میکرد
🍃وقتی که میرفتند پشت پای آنها
#چشمان.جبرائیل حتی گریه میکرد
🌷پائین پای ناقه #مریم گریه میکرد
دور سر گهواره #عیسی گریه میکرد
🍃این است آن #داغ.عظیمی که برایش
حتی میان تشت، #یحیی گریه میکرد
🌷این است #زینب بانویی که زیر پایش
زانوی لرزه دار #سقّا گریه میکرد
🍃بوسید #اکبر دستهای مادرش را
در زیر چـادر، #امّ.لیلا گریه میکرد
🌷بر روی دامن مادری در گوش طفلش
آهسته تا میگفت لالا گریه میکرد
🍃یک کاروان گریه شد وقتی #رقیه
با گـفتن بابا،بابا گـریه میکـرد
🌷در زیر پای محمل مستوره عشق
منزل به منزل ریگ صحرا گریه میکرد
🍃وقتی که میرفتند #عالم.سینه.میزد
وقتی که میرفتند دنیا گریه میکرد
✍علی.اکبر.لطیفیان
#بابی.انت.و.امی.یاحسین
#بهار_به_طعم_خدا
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra