به تصاویر #زلزله‌‌ خوب بنگرید ... درماندگی خیلی عظیم انسان ها را ببینید که نمی‌دانند باید به کجا پناه ببرند ... فرار کردن ها را ببینید .... غصه ها و زخم هایشان را ببینید ... خانه ها ماشین ها و سرمایه هایشان را ببینید ... که از آن‌ها جز تلی از خاک باقی نمانده است ... دوستانشان را ببینید که آن‌ها را رها کرده و به فکر خودشان هستند ... خانواده‌هارا ببینید که از هم پاشیده شده‌اند ... به این فکر کنید که این زلزله در مقابل اتفاقات قیامت و حوادثی که بر انسان می‌گذرد مانند قطره‌ای در برابر دریاست .... به کدام دارایی و قدرت خودمان می‌بالیم که متکبرانه در زمینی‌که مهمان آن هستیم زندگی می‌کنیم..! ✅کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/joinchat/1979252750C33ed740bf9

🔎ماجرای نیمروز و یک سِلفی با طعم متفاوت ▫️در یک روز کاری دیگر، فلکه آقاصادق را مقصد جهاد و تبلیغ قرار دادیم و با یک تیم سه نفره به کمپ موجود در این منطقه وارد شدیم. بیش از ۴۰ چادر در این کمپ برپا شده بود و مملو از کودکانی بود که درگیر سرما و زلزله و دوری از خانه های امن خود شده بودند. ▫️به محض اینکه رسیدیم، بچه ها را دور خود جمع کردیم و استارت بازی و سرگرمی را زدیم. پدر و مادرها که چه بسا حال و حوصله درستی بخاطر وضعیت موجود نداشتند، رضایت خود را از مشغولیت بچه ها ابراز کردند. در میان خرسندی از طلابی که بانی این سرگرمی شده بودند تعجب بر چهره‌هایشان نقش بسته بود. ▫️حدود ۳۰ کودک و بچه ۴ تا ۱۲ ساله دور ما جمع شدند و وقتی طلاب عمامه به سر با لباس بسیجی را همراه خود در جست و خیز کودکانه شان می‌دیدند، ذوق و شوق مصاعفی در چهره‌هایشان موج میزد. ماجرای نیمروز تبلیغی و کار فرهنگی ما در کوران زلزله بقدری جذاب بود که از سردی هوا و پس‌لرزه‌های گاه و بیگاه و اخبار منفی عبور کرده بودیم. ▫️در واقع انرژی و صفای کودکان از طرفی و همراهی و خرسندی خانواده‌ها از طرفی دیگر ما را به این نتیجه می‌رساند که تقاضا برای حضور پررنگ #روحانیت در چرخه اثر اجتماعی همیشه وجود دارد ولی باید به فکر زمینه‌ها و روش‌های نوین عرضه محتوای دینی در جامعه باشیم. ▫️سلفی پایانی اما طعم متفاوتی داشت. یادآور این عبارت معروف یکی از چریک‌های قدیمی بود که در موقعیت های سخت، زمزمه می‌کرد: دیگر نباید خفت.آری وقتی با صمیمیت و خلاقیت و کارتیمی می‌توان فاتح قلب‌ها شد و اعتمادها را جلب نمود چرا تاخیر چرا تردید 🌏@tablighateslamikhoy

🔸یک روپایی از یک روحانی که شادی کودکان را به همراه داشت... ▫️حوالی ساعت ده و یازده طرف صبح، با دونفر از طلاب شهرستان خوی، عازم کمپی واقع در #مدرسه_اباچی‌پور شدیم. آدرس آشنا و خیلی سرراستی نبود و تا به مقصد برسیم، برخی برنامه ها و پیش‌بینی ها را باهمدیگر مرور کردیم. قرار بر این بود که علاوه بر فعالیت خدماتی و توزیع تدارکات و اقلام ضروری بسته‌بندی شده، یک فعالیت حال خوب کن و شاداب را هم با اهالی کمپ به اشتراک بگذاریم. ▫️وضعیت کمپ، دلگیر بود و چند ده خانواده که تا قبل زلزله چه بسا در خانه های حیاط دار و باصفا زندگی می‌کردند و بچه هایی که بازی و شادی و شیطنت در کوچه‌پس کوچه های شهر و روستا، جدی‌ترین فعالیت روزمره‌شان محسوب می‌شد، به جبر زلزله بایستی در چادرهای هلال احمر، شب را به صبح می‌رساندند و فضا و بهانه ای هم برای خنده‌های بلند و شیطنت های کودکانه برایشان فراهم نبود. ▫️رسیدیم و یک فراخوان سریع و شاداب برای تجمع کودکان انجام دادیم و با سر و صدای بازی و مسابقه همه را از چادرها بیرون کشیدیم. برخی خواب‌آلود و برخی ذوق زده و ازخداخواسته و عده‌ای هم با خجالت یا تعجب و تاتی تاتی خود را به موقعیت ما رساندند. ▫️حاج‌آقا توپ را چندباری زمین زد و پسرهای کمپ را برای مسابقه روپایی به خط کرد و بقدری مهارت به خرج داد که بزرگترهای کمپ را هم به وجد آورد و به همراهی دعوت نمود. دخترهای جمع نیز منتظر مسابقه شعر و سرود بودند. از قلم نیفتد که جدی‌ترین و جایزه‌‌دارترین قسمت ماجرا به مسابقات دو و بشین و پاشو تعلق داشت که با استقبال زیادی هم همراه شد. 🌏@tablighateslamikhoy

🎥 خاطره‌ای دیگر از آقای خاص و مبلّغ فعال اینروزهای مناطق زلزله‌زده ▫️بعد نماز و یه شام سرپایی و فشرده، خودم و دو عدد علی(شیخ علی شریفلو عزیز و شیخ علی نقیلو بزرگوار) اسباب بازی ها و وسایل بازی و جوایز فرهنگی را برداشتیم و حرکت کردیم. ▫️راهی منطقه‌‌ای شدیم که جمشیدآباد نام داشت و اهالی اش بعد زلزله، در سالن ورزشی‌ بادامچی که تقریبا ۷۰ چادر برپا داشت، ساکن بودند. 🔹به محض اینکه وارد سالن شدیم یه لحظه منو جو گرفت فریاد زدم: اووشاااخلاااار گلووون بووراااا🤦🏻‍♂️😂اوشاخلار گلدیلر ▫️حاج علی شریفلو(آقای خاص اینروزهای تبلیغ برای کودک و نوجوان) با مهارت مثال‌زدنی خودش، بازی و ارتباطات لازم را شروع کرد و نه تنها بچه ها که خانواده بچه ها را هم حسابی دلشاد کرد و لبخند رضایت را بر لبان چهره‌های مغموم از زلزله اخیر هدیه نمود. 💯 ▫️با برخی از بزرگترها و جوان‌ها هم لابه‌لای بازی با کودکان، گپ میزدیم و تا جایی که دانش و داده‌های مان به روز بود و جواب میداد، برخی شبهات را پاسخ گفتیم و نادانسته‌هایمان را یادداشت کردیم و فرصت شنیدن حرف های ملت‌ را غنیمت شمردیم. ▫️تجربه‌ زیسته ما گویای این بود که گاهی باید فقط شنید و نیازی به زبان گویا نیست و در برخی موقعیت‌ها چه بسا گوش شنوا، موثرتر از زبان گویاست. #زلزله_خوی #تبلیغات_اسلامی_خوی _______________ به جمع ما بپیوندید👇👇👇 🔸️صفحه رسمی تبلیغات اسلامی خوی 🌏@tablighateslamikhoy