#اجرای_حداقلی_فقه_حکومتی_اسلام_در_شرایط_به_حداقل_رسیدن_تقیدات_دینی_اکثریت_جامعه ♦️می گویند #ولایتمداری شبیه این است که اگر پشت سر کسی روی برف راه بروی جز رد پای یک نفر قابل مشاهده نباشد! بعد نتیجه می گیرند که ولایتمداری به این است که هرگاه رهبر جامعه در مورد یک شخص یا گروه یا برنامه یا سیاستی سکوت کرد،تو هم سکوت کنی،هر گاه فریاد زد فریاد بزنی،هر جا تقیه کرد تقیه کنی ، هر جا موضع گرفت موضع بگیری و خلاصه نظیر یک #ربات عمل کنی که حرکات و سکنات فقیه حاکم را شبیه سازی و تقلید می کند! ♦️اما با این استدلال: حضرت زهرا (سلام الله علیها) از دایره ی ولایتمداری خارج و به #ضد_ولایت تبدیل می شود.زیرا در قضیه ی خلافت علی بن ابی طالب (علیه السلام) خود آن حضرت مامور به سکوت بود ولی حضرت زهرا ،فریاد می کشید و در جمع مسلمین سخنرانی می کرد. ♦️پس ولایتمداری چیست؟! ولایت مداری حقیقی آن است که پیروان ولایت #افکار_و_مطالبات_عمومی و سایر #شرایط زمینه ساز برای تصمیمات حکومتی را به گونه ای مدیریت کنند که #ولی_فقیه ولایت و حاکمیت خود را به نحو مطلوب و به اقتضای ادله و احکام اولیه - که ایده آل شارع و حکومت اسلامی هستند - اعمال نماید،نه اضطرارا و بر اساس ادله و احکام ثانویه. ✅به عنوان نمونه یکی از احکام اولیه،#وجوب_حج است مگر اینکه مسلمانان یک کشور اسلامی،با #انتخاب_غلط خود برای حکم مذکور #استثنا درست کنند ،به این صورت که دولتمردانی ذلت پذیر،ترسو و سازشکار را روی کار بیاورند که آل سعود و وهابیت آنان را هیچ تلقی کنند و در نتیجه بدون احساس تهدید و خطر از ناحیه ی آن ها به راحتی دست به کشتار زائران خانه خدا بزنند.اینجاست که #ولی_فقیه برای دفع ضرر و حفظ جان مسلمانان مجبور می شود موقتا و به اقتضای شرایطی که مردم با دست خود فراهم کرده اند،تصمیمی بگیرد که با قواعد ثانویه ی فقهی از جمله قاعده ی"لاضرر و لا ضرر فی الاسلام" همخوانی دارد نه با قواعدی که #مبنای_نخست_تصمیم_سازی برای حاکم اسلامی هستند. ✅مثال دیگر قضیه ی #صلح_امام_حسن (علیه السلام) با معاویه است.در مورد شخصی با تفکرات معاویه حکم اولیه و اولویت اول برای امام جامعه #جنگ است نه صلح و سازش،از این رو پیش از امام حسن،امیرالمومنین(علیهما السلام)فرماندهی جنگی را عهده دار شد که تا پشت خیمه ی معاویه کشیده شد.درست در این نقطه با ترفند #قرآن_و_نیزه ،خواست اکثریت تغییر کرد و زمینه های تصمیم امام برای ادامه ی جنگ را به شرائط پذیرش صلح مبدل ساخت.در زمان امام حسن نیز تاریخ تکرار شد.در آن مقطع این امام نبود که #مذل_المومنین شد بلکه #سازش_طلبی_اکثریت راهی جز قبول صلح باقی نگذاشت.امام جامعه مامور به جنگ با جبهه ی کفر است نه جنگ با اکثریت سازش طلب از جبهه ی اسلام. ✅نمونه ی دیگر اینکه وقتی فقیه حاکم،#مذاکره با آمریکا را #نرمش_قهرمانانه توصیف می کند، معنایش آن است که ایشان به خاطر شرایطی که اکثریت با رای خود فراهم آورده اند، از اصل اولی #ممنوعیت_سازش_با_کفار(توبه،۷۳) و نیز #قاعده_ی_نفی سبیل(نساء، ۱۴۱) و همچنین حکم خدا مبنی بر مبارزه با طواغیت(واجتنبوا الطاغوت/نحل،۳۶) کوتاه آمده و اضطرارا به اجرای اصل جایگزین و حکم ثانویه روی آورده است. دفع ضرر #فتنه ی خواص منافق،پیش گیری از #تفرقه و جنگ داخلی، حفظ وحدت و... از اهداف این تغییر موضع مدبرانه به شمار می روند. ♦️در چنین مواردی وظیفه ی اصلی مدعیان ولایتمداری آن است که: نسبت به زمینه ها و شرائط نامطلوب جامعه اعم از فکری،فرهنگی،سیاسی و اقتصادی که مقتضی صدور احکام ثانویه و #اجرای_حداقلی_فقه_حکومتی_اسلام هستند،ناراضی و معترض باشند،نه نسبب به تصمیماتی که از سوی حاکم اسلامی متناسب با این زمینه ها گرفته می شود.به عبارت دیگر توقع صدور دائمی تصمیمات اصیل دینی از رهبر امت اسلامی - چه امام معصوم باشد و چه نائب او - و انتظار #اجرای_حداکثری_فقه_حکومتی را در تغییر دادن شرایط نامطلوب و مطالبات نامعقول اکثریت جستجو کنند،نه در اعتراض به مواضع و سیاست های منطقی و مشروع پیشوای دینی. 🔻سخن آخر اینکه :اعتراض به سیاست ها و برنامه های فقیهی که به نیابت از معصوم غائب علیه السلام حکمرانی می کند،در حقیقت اعتراض به فقه حکومتی اسلام و انکار #انعطاف_پذیری_فقه_سیاسی در مواجهه با شرایط دشوار و توهم برنامه نداشتن دین برای اداره ی حکومت،هنگام به حداقل رسیدن تقیدات دینی اکثریت جامعه است. علت تغییر ندادن برخی از بدعت‌ها(حدود۲۰بدعت) توسط امیرالمؤمنین(علیه السلام)در زمان خلافتشان (کلینی،الکافی، ج 8، ص 58)ریشه در همین انعطاف پذیری فقه حکومتی و #وسیع_بودن_افق_دید شارع دارد. 🔻نتیجه:پا جای پای ولایت یعنی؛#خلق_شرایط_ایده_آل_برای_تصمیمات_ایده_آل 🖌محمد حسین محمودی