#داستان_روایی
🔹روزى #اميرالمؤمنين عليه السّلام از مسیری عبور می کرد .شخصی #يهودى كه از يهوديان #خيبر بود با آن حضرت همراه شد . در بين راه به درّهاى - كه بر اثر سيل آب زيادی در آن جمع شده بود - رسيدند .
🔸يهودى فوراً پارچهاى را به خود پيچيد و روى آب به راه افتاد . مقدارى كه رفت على عليه السّلام را صدا زد و گفت :
اگر آنچه را من مىدانم تو مىدانستى از آب عبور مىكردى همانطور كه من عبور كردم !
🔹اميرالمؤمنين عليه السّلام به او فرمودند: قدرى توقّف كن ؛ سپس اشارهاى فرمود ، فوراً آب منجمد شد و حضرت به روى آن به راه افتاد .
🔸يهودى كه چنين ديد خود را بر قدمهاى مبارک امیرالمومنین عليه السّلام انداخت و عرض كرد : اى جوانمرد ! چه چيزى گفتى كه آب را به سنگ تبديل كردى؟
🔹اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود:
تو چه چيز گفتى كه بر روى آب عبور كردى؟
گفت :
« أنا دعوت الله بإسمه الأعظم
من خدا را به #اسم_اعظم او خواندم . »
🔸اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود :
اسم اعظم خدا چيست؟
عرض كرد : اسم جانشين حضرت #محمد صلّى الله عليه و آله.
🔹اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود :
من جانشين حضرت محمّد هستم .
يهودى به حقانيّت آن حضرت اعتراف كرد و مسلمان شد.
🗂منبع : مدینة المعاجز ، ج ۱ ،ص ۴۳۰
🌐 alghadirhowzeh.com
🆔️ @howzehalghadir