eitaa logo
معاونت علمی حوزه علمیه خراسان
11.7هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
682 ویدیو
1.2هزار فایل
1️⃣🏢 معاونت علمی حوزه علمیه خراسان 2️⃣☎️ دفتر معاونت علمی حوزه علمیه خراسان: ۰۵۱۳۲۰۰۸۴۱۰ 3️⃣📚 سامانه پاسخگویی و نشر تحقیقات اسلامی حوزه علمیه خراسان (اشتراک گذاری کتاب و مقاله، درباره تمامی موضوعات علوم اسلامی): 🆔 @sepenta110
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ تفاوت علت و حکمت: 🔻«» در اصطلاح فقها دلیلی است که هم تعمیم می دهد و هم تخصیص می زند. [تعمّم و تخصّص]؛ بنابراین اگر ثابت شود امری علت حکم است، با نبود آن امر، حکم از همان موضوع اصلی هم منتفی می شود (تخصّص) و با وجود آن امر در موضوع دیگر، حکم شامل آن موضوع هم می شود (تعمّم)؛ 🔹 اما «» در اصطلاح فقها تعمیم می دهد، ولی تخصیص نمی زند [تعمّم و لاتخصّص]؛ یعنی اگر ثابت شود امری حکمت حکم است، با نبود آن امر، حکم از آن موضوع اصلی منتفی نمی شود (لاتخصّص)، ولی با وجود آن امر در موضوع دیگر، حکم شامل آن موضوع دیگر نیز می شود (تعمّم). 👈 به عنوان نمونه: اگر «اسکار» علت حرمت خمر باشد، در جایی که خمر مسکر نباشد، ـ مثل یک قطره از خمر ـ حرمت نیز منتفی می شود (تخصّص) و جایی هم که ماده دیگری (مثل فقاع) اسکار داشته باشد، حرمت به آن نیز خواهد کرد. (تعمّم)؛ اما اگر اسکار حکمت حرمت باشد، درست است که فقاع مسکر هم حرام خواهد بود (تعمّم)، ولی خمر - حتی اگر مسکر نباشد - حرام است. (لاتخصّص) بنابراین حکمت قوی تر از علت است. 🔸 پس در مثال های مختلف باید بدانیم یک دلیل، علت حکم است و یا حکمت آن؛ مثلا با مشخص شدن اینکه بارداری در زنان، حکمت عده در طلاق است، حتی جایی که زن قطعا باردار نباشد، باز عده واجب خواهد بود. یا با مشخص شدن اینکه ظلم، حکمت ربا است، حتی در جایی که ربا موجب ظلم نباشد، حرام خواهد بود؛ مثل تعویض برنج خوب با برنج بد، به مقدار بیشتر. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان: http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe ╔═📚📒════╗ @howzehamozesh ╚════📖🔖═╝┛
💠 حجیت معصوم 🔻 سیره معصومین ع بر دو نوع است: الف. معصوم ب. معصوم ✅ فعل معصوم تنها جواز (به معنای اباحه) را می‌رساند و وجوب و استحباب را نمی‌توان از آن استخراج کرد. 👈 مگر در مورد، که می توان حداقل را از فعل و سیره معصوم استفاده کرد: 1⃣ اگر فعل در کلام خود آن معصوم یا در کلام معصوم دیگری بیان شده باشد؛ که در این صورت به منزله است. 🔺 مثلا: امام صادق ع فعل امیرالمؤمنین علی ع را نقل کند. 2⃣ اگر فعل و سیره معصوم از سنخ باشد. 🔺 مثلا: معصوم ع فلان ذکر را بعد از نماز بگوید. 3⃣ اگر آن فعل توسط معصوم شود. 🔺 مثلا: معصوم ع همیشه قبل از غذا نمک بخورد. 4⃣ آن فعل و سیره به صورتی نقل شده باشد که دالّ بر برداشت اِعمال مولویت معصوم در آن سیره توسط راوی باشد. 🔺 مثلا: معصوم ع در مقام آموزش باشد. 📚 برگرفته از درس خارج فقه آیت الله استاد (1395/8/3) 📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان: http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe ╔═📚📒════╗ @howzehamozesh ╚════📖🔖═
💠 آشنایی با عقد صلح: 🔻 تعریف عقد صلح: 👈 «توافق و سازش میان دو یا چند نفر بر ایجاد چیزی میان خودشان، از قبیل تملّک عین مال یا منفعت آن و یا نقل حقی و یا اسقاط آن و یا ابراء دینی و غیر آن» 🔻 انواع صلح: 🔹 صلح معوض: صلح در مقابل دریافت چیزی 🔸 صلح غیر معوض: صلح رایگان و بدون عوض 🔻 ماهیت عقد صلح (اختلافی): 1️⃣ گروهی از فقها بر این باورند که صلح تنها به فرض وجود منازعه اختصاص دارد (محقق حلی، شرایع، ج2، ص99) 2️⃣ برخی از فقها صلح را عقدی می‌دانند که بدون فرض منازعه نیز مشروعیت دارد (شهید ثانی، الروضه البهیه، ج4، ص173؛ بحرانی، الحدائق، ج21، ص84) 3️⃣ برخی دیگر معتقدند صلح هرچند در اصل برای از بین بردن نزاع تشریع شده است؛ لیکن قطع نزاع حکمت تشریع است و نه علت آن؛ از این رو، لازم نیست در همه موارد صلح نزاعی وجود داشته باشد (نجفی، جواهر، ج26، ص211) ✅ ثمره نزاع 👇👇 🔻 گروه دوم و سوم برای حل مشکل بیع هایی که دارای اشکال هستند، می‌توانند از «» استفاده کنند، اما گروه اول در مواردی که نزاعی در بین نیست، نمی‌توانند از این راهکار بهره ببرند. 🔺 به عنوان نمونه: «قرارداد آتی» در بحث دارای اشکالاتی است که نمی‌توان آن را بیع دانست، (بیع کالی به کالی که مشهور آن را باطل می‌دانند) اما گروه دوم و سوم می‌توانند با راهکار این معامله را تصحیح کرده و آن را عقدی شرعی بدانند. 📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان: http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe ╔═📚📒════╗ @howzehamozesh ╚════📖🔖═
💠 انواع روایات تقیه‌ای: 1️⃣ گاهی در مقام مراعات تقیه می‌شود. مثلا: امام به علی بن یقطین فرمود: «تَوَضَّأْ ثَلَاثاً ثَلَاثاً» (استبصار، ج1، ص71) 2️⃣ گاهی در مقام مراعات تقیه می‌شود؛ 🔹الف. یا بخاطر خوف از مثلا: در زمان بنی امیه، خلفاء به مسأله صید عقاب و باز شکاری حساس بوده اند، لذا امام باقر ع از آنها تقیه کرده، اما در زمان امام صادق ع عامل تقیه از بین رفته است. (تهذیب الاحکام، ج9، ص33) 🔸 ب. یا بخاطر خوف از به این بیان که اگر امام مسلمات عامه را زیر سؤال ببرد، موقعیت اجتماعی و علمی اش زیر سؤال رفته و دیگر نمی‌تواند نقش خود را در جامعه ایفاء کند. 🔻 اشکال: تقیه نسبت به کسی انجام می‌شود که دارای قدرت باشد، در حالی که اکثر فقهاء عامه صاحب قدرت نبودند. 🔺پاسخ: اولا امثال ابوحنیفه فقیه عراق بودند و شاگردانش (ابن ابی لیلی و شیبانی) در زمان خلافت بنی عباس به قدرت رسیدند و ابن ابی لیلی قاضی القضات بوده است. ثانیا گاهی منشأ فتوای امثال ابوحنیفه و شافعی و.. روایتی است که بین عامه مطرح بوده و بر اثر این روایت، بعدها شافعی و ابوحنیفه نیز به آن نظریه قائل شده‌اند. 3️⃣ گاهی تقیه ائمه علیهم‌السلام از خود بوده است. به این بیان که گاهی نفس القاء اختلاف بین شیعه به جهت تقیه بوده است، تا شیعیان شناخته نشوند. 📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد آیت الله (1397/6/10) 📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان: http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe ╔═📚📒════╗ @howzehamozesh ╚════📖🔖═
#نکات_فقهی #اصطلاحات_فقهی #نفی_منفی 💠 مراد از مثال برای نفی و مثال برای منفی: 🔻 گاهی در عبارات فقها بعد از جمله منفی، مثالی زده می‌شود و محشین و اساتید در توضیح آن می‌گویند: (این مثال برای #منفی است، نه نفی) و یا (این مثال برای #نفی است، نه منفی)؛ مراد چیست؟ 🔹 اگر مثال برای کل جمله باشد [لا و مدخول آن]، در این صورت مثال برای نفی است؛ ولی اگر مثال برای مدخول «لا» باشد، مثال برای منفی است. 🔸 مثال: 1⃣ مثال اول: «... بحيث لا يمكن إصلاحه كتجفيف العنب» (الروضۀ البهیۀ، ج4، ص72) 🔹 در این جمله تجفیف عنب، مثال برای جایی است که قابل اصلاح باشد؛ به همین جهت مثال برای #منفی (اصلاح) است نه نفی (عدم امکان اصلاح). 🔸ولی اگر می‌گفت «بحيث لا يمكن إصلاحه کطهارۀ العین النجس». مثال برای #نفی می‌شد؛ چون مثال برای کل جمله (عدم امکان اصلاح) بود. 2⃣ مثال دوم: «هذا إذا لم تكن يد من تلفت في يده يد ضمان كالعارية المضمونة». (الروضۀ البهیۀ، ج7، ص26) 🔹 «العاریۀ المضمونه» مثال برای جایی است که ید، ید ضمان باشد، پس مثال برای #منفی است نه نفی (عدم کون یده ید ضمان) 🔸 ولی اگر موردی مثال زده می‌شد که ید ضمان نباشد مثلا می‌گفت: «کالعاریۀ بالنسبۀ الی الامین» مثال برای #نفی می‌شد. 📚 الروضة البهیة ج4، ص72 و ج7، ص26 🔺 پ.ن: تصویر مربوط به منزل و مسجد شهید ثانی (رحمة الله علیه) در لبنان است. 📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان: http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe ╔═📚📒════╗ @howzehamozesh ╚════📖🔖═
💠 محل جریان قاعده ارشاد جاهل: ✅ شخصی که جاهل است، یا جهل به موضوع دارد (مثل اینکه نمی‌داند این شیء نجس است) و یا جهل به حکم دارد (مثل اینکه نمی‌داند خوردن غذای نجس حرام است) 1⃣ حکم جهل به : 🔻 دو حالت دارد: 🔹 الف. موضوع از موضوعاتی است که شارع مقدس به آن اهتمام ویژه دارد (بحث دماء و اعراض و اموال) 👈 مثال: جهل به موضوع موجب خطرات جانی و یا مالی شود؛ مثلا شکارچی به سمت انسانی به خیال اینکه حیوان است در حال تیر اندازی است؛ در این صورت قطعا ارشاد جاهل است. 🔸ب. موضوع از موارد فوق نیست. 👈 مثال: پاکی و نجاست اشیاء یا اشتباه در تشخیص قبله و...؛ که در این صورت ارشاد جاهل واجب نیست، بلکه راجح هم نیست. 2⃣ حکم جهل به : 🔻 سه حالت دارد، که تنها در یک حالت بحث ارشاد جاهل مطرح است: 🔹 الف. گاهی شخص مسأله را می‌داند، ولی عمداً خطا می‌کند، در اینجا ارشاد او از باب «» واجب است. 🔸 ب. گاهی شخص مسأله را می‌داند، ولی از روی غفلت خطا می‌کند، در اینجا ارشاد او از باب «» واجب است. 🔹 ج. گاهی شخص مسأله را نمی‌داند، در این صورت ارشاد او از باب «» واجب است. 📚 ر.ک: مکاسب، شیخ انصاری، ج1، ص76؛ مستمسک، مرحوم حکیم، ج1، ص523؛ مصباح الهدی، ج2، ص42. 📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان: http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe ╔═📚📒════╗ @howzehamozesh ╚════📖🔖═