eitaa logo
حوزه انقلابی
13.8هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
11.6هزار ویدیو
655 فایل
صاحب امتیاز: گروه و تشکّل جهادی «حوزه انقلابی» مدیران: جمعی از فضلای سطوح عالی «حوزه علمیه قم» هدف: نفی نظام سلطه و دنباله‌های سکولار/لیبرال/لندنی 🔰حوزه انقلابی ↘️ https://eitaa.com/joinchat/307429376Ccb9b7c02da 👈مدیریت کانال @Iran_mohammad @EAHIMI
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اندیشه مقاومت
در حاشیه یک اعدام شب‌های پاییز سال ۷۴ مردم سرگرم دیدن دادگاهی بودند که بزرگترین اختلاس تاریخ انقلاب لقب گرفت. فاصل خداداد با همکاری مرتضی رفیق دوست(برادر محسن رفیق دوست، رییس بنیاد مستضعفان) و تبانی با کارمندان بانک صادرات اختلاس ۱۲۳ میلیاردی کرد. ریاست بانک صادرات در دستان ولی‌الله سیف بود. خداداد اول آذر ۷۴ اعدام شد. اما سیف که بزرگترین اختلاس تاریخ انقلاب در زمان مدیریت او رخ داد، بعدها به مدیرعاملی بانک‌های کارآفرین، ملت، صادرات، سپه و ملی رسید. حالا ۲۳سال از آن اعدام می‌گذرد و امروز وحید مظلومین معروف به سلطان سکه اعدام شد. او در آشفته بازاری که اتفاقا بازهم در ریاست سیف بر بانک مرکزی رخ داد، به سلطانیِ سکه رسید. این اولین و آخرین اعدام نیست؛ ۲۳ سال پیش خداداد و امروز هم مظلومین بالای دار رفت. اما همچنان مدیریت سیف‌ها ادامه دارد. خاصه آنکه رئیس‌جمهور، سیف را به سمت «مشاور رئیس‌جمهور در امور پولی و بانکی» منصوب کرده! اعدام امثال خداداد خوب و بجاست اما نباید مدیرانی که در دوران صدارت آنها این فسادها روی می‌دهد مورد مواخذه یا محاکمه قرار گیرند و یا حداقل خانه‌نشین شوند؟ منبع: مرد بحران‌ها؛ خاطرات هاشمی سال۷۴ 💠کانال فقه و انقلاب💠 @feghvaenghelab
هدایت شده از راه نشان
✖️زمانی که رهبر انقلاب به پهنای صورت اشک ریخت!! ✍️ : ▪️یکی از شاعران بنام انقلاب برایم نقل می‌کرد: شاید اواسط دهه هفتاد بود. درست خاطرم نیست. شام مهمان رهبر بودیم. برخی رجل سیاسی و مسئولان لشگری و کشوری هم بودند. جلسه که تمام شد، آقا رو به من کرد و گفت: «آقای فلانی! امشب شما چه کاره‌اید؟ منزل مهمان ندارید؟ حال دارید بریم شب‌گردی؟» گفتم در خدمت شما هستم آقا. رفتیم دیدار خانواده شهیدی؛ در محله‌ای در پایین شهر تهران. سوار ماشین پیکان شدیم. آقا جلو نشسته بود و من عقب. در راه موتورسواری ناگهان با آقا چشم در چشم شد. باورش نمی‌شد که رهبری را آن وقت شب در پیکانی در خیابان ببینید! آنقدر محو شده بود که به بیراه رفت! نزدیک بود بخورد زمین. رسیدیم منزل یکی از شهدا. از قبل بهشان گفته بودند که یکی از مسیولین به دیدارشان خواهد آمد. اما نمی‌دانستند که رهبریست. وارد خانه که شدیم، از شدت ذوق دست‌پاچه شدند. ناگهان مادر شهید گفت: حاج آقا! اجازه هست همسایه را هم خبر کنم؟ آقا قبول کرد. مادر و دختر همسایه آمدند. دختر رنگ به چهره نداشت. چهره‌اش زرد بود. مادر گفت ما مدت‌هاست که توان خرید گوشت نداریم. برخی از شب‌ها حتی گرسنه می‌خوابیم... ✖️آقا ناگهان رنگ از چهره‌اش برگشت. اما خودش را جمع و جور کرد و سعی کرد لبخند به صورتش باقی بماند. از دختر احوال‌پرسی کرد. محافظان هم نام و نشانی دختر و مادرش را یادداشت کردند. جلسه که تمام شد تا آقا نشست در ماشین، به من گفت: «می‌بینی آقای فلانی! آن وقت می‌گوید در کشور کسی شب گرسنه نمی‌خوابد! بخدا باید آن دنیا جواب بدهیم...» منظورشان آقای هاشمی رفسنجانی، رییس‌جمهور وقت بود. دقت که کردم، دیدم آقا به پهنای صورت دارد اشک می‌ریزد... ✍ای کارگزار سالک این گونه اشک را اشک جذبه ای گویند "جذبه من جذبات الرب تعدل عبادت الثقلین" باید باید برای مردم مثل شمع با همه وجود سوخت و گریست...(م،ص)✍ @rah_neshan
برای دو تا از محافظان شهید فخری زاده دعا کنید. «حامد اصغری» خودش را روی شهید می‌اندازد و ۴گلوله می‌خورَد. حالش وخیم است. ایضا «فیروزمند» که دو گلوله خورده است. هردو اتاق عمل هستند.  دعا کنید. تروریستها ۱۲ نفر بودند! بعلاوه ی یک ماشین انتحاری. محافظان تنها ۴نفر! دیگر احتمال ترور شهید فخری که شهره عام‌وخاص بود! نام فخری در تمام گزارش‌ها و اسناد بین‌المللی بود. این آخری‌ها صهیونیست‌ها نامش را در مصاحبه‌ها و کنفرانس‌ها هم می‌بردند. حال باید پرسید : سیستم امنیتی چه می‌کند؟ مگر محافظ سر صحنه چه می‌تواند بکند؟ وقتی ساعت و مکان دقیق عبور و مرور روزانه لو رفته و ۱۲نفر مهاجم آمده‌اند. آن هم بدون ماشین ضدگلوله!