#شعر_ولایت ۱ 🌷 خطاب آمده «»بلّغ«»: «علی ولی الله» 🌷 که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان 🌷 به برکت علی«اکملتُ دینَکُم» آمد 🌷 که با ولایت او کامل است این بنیان 🌷 خلافت است فقط لایق علی آری 🌷 «لَقَد تَقَمَّصَها» دیگری که وای بر آن 🌷 کسی که شیعه او نیست، غرق میگردد 🌷 علیست کشتی نوح و علیست کشتی بان 🌷 به جز غلامِ جوانش که بود پیرِ طریق؟! 🌷 به غیر پیرغلامش که راست بختِ جوان؟! 🌷 هر آنچه گفته نبی در حق علی وحی است 🌷 مُطَهّر است نبی از خطا و از هذیان 🌷 بدون حب علی راه بدتر از چاه است 🌷 به کعبه نه که رسد آخرش به ترکستان 🌷 اگر که تیغ به رویم کشند می مانم 🌷 نمی‌شوم ز مسیر غدیر روگردان 🌷 نجف به سایه ایوان نشستم و دیدم 🌷 به عرش می‌رسد انسان فقط از این ایوان 🌷 به حشر گر که شفاعت کند گناه مرا 🌷 ثواب می‌خورد آن روز غبطه بر عصیان 📝 شاعر: حجت‌الاسلام علی مقدم 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ✅ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان ┏━━━━━━📚┓ @howzehfarhang ┗📚━━━━━━┛

#شعر_ولایت ۲ 🌷 رسید از آسمان بارانی از فریاد برگردید... 🌷 به هر سو دسته گل می‌ریخت ابر و باد برگردید... 🌷 بگو با قطره‌ها با رودهای رفته از این دشت... 🌷 که باید دید دریا را که باید شاد برگردید... 🌷 صدا با شوق جاری در فضا شد گفت اگر امروز... 🌷 نبردید آفتاب صبح را از یاد برگردید... 🌷 نسیمی از حصار شهر نیشابور رد شد گفت... 🌷 کویری تا ابد باید شود آباد برگردید... 🌷 زمین گل کرد از شادی دهان وا کرد با احساس... 🌷 نیاسر از دل کاشان ندا سر داد برگردید.... 🌷 بگو با رفتگانِ دستِ خالی از غدیر خم... 🌷 به سوی عشق باید با مبارک‌باد برگردید... 🌷 رهایی از هوای نفس بی مولا میسر نیست... 🌷 برای آنکه باشید از قفس آزاد برگردید... 🌷 علی باید ولی باشد علی باید وصی باشد... 🌷 خدا می‌خواهد او را هرچه باد آباد برگردید... 📝 شاعر: حجت‌الاسلام سیدحسن مبارز 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ✅ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان ┏━━━━━━📚┓ @howzehfarhang ┗📚━━━━━━┛

#شعر_ولایت ۳ 🌷 به نام خاک کف پای دوستان علی 🌷 جهان شبی‌ است در آغاز داستان علی 🌷 جهن‌ پرنده‌ی‌ مستی‌ است روی گنبد صبح 🌷 رها شده‌ است در ایوان آسمان علی 🌷 هزار بار نوشتیم آنچه می‌گوییم 🌷 هزار مرتبه دور است از جهان علی 🌷 مکان‌ همیشه‌ به بن‌بست‌ خورده‌ پشت سرش 🌷 زمانه‌ باخته! جا مانده از زمان علی 🌷 همان زمان که علی بود و هیچ‌ چیز نبود 🌷 به غیر نام خداوند بر زبان علی 🌷 همان زمان که اولوالعزم‌ها قبول شدند 🌷 به لطف گوشه‌ی چشم‌اش‌در امتحان علی 🌷 عجیب نیست اگر رود‌ها پریشان‌اند 🌷 گرفته‌اند چهل جا شبی نشان علی 🌷 مگیر خورده اگر پس زدیم دنیا را 🌷 به ما نساخته‌ چیزی بغیر نان علی 🌷 جهان‌ اگر چه‌ که‌ نشناخت ما‌ شناخته‌ایم 🌷 خدای را سر هر کوچه با اذان علی 🌷 نجف به فاطمه‌ سوگند خورده‌ام مردم 🌷 که پای پس نکشم من از آستان علی 🌷 قسم به فاطمه را این جهان نمی‌فهمد 🌷 قسم به‌ فاطمه یعنی قسم به جان علی 📝 شاعر: حجت‌الاسلام سیدابوالفضل مبارز 📌 ارسال اشعار جهت انتشار در کانال «فتح»: 🆔 @mohammadshenavaei 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ✅ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان ┏━━━━━━📚┓ @howzehfarhang ┗📚━━━━━━┛

#شعر_ولایت ۴ 🌷 زبان به مدح و ثنایت گشودن، آسان نیست 🌷 نظیر نام علی در سپاه ایمان نیست 🌷 اگر چه هست میان صحابه چون سلمان 🌷 ولی شبیه علی، در جهان مسلمان نیست 🌷 تویی که شرط کمال رسالتی مولا 🌷 ولایت تو عیان است، امر پنهان نیست 🌷 قسم به نام بلندت که(لا فتی) جز تو 🌷 به نام فاتح خیبر که شبهه در آن نیست 🌷 به سوی کعبه نمازم قبول خواهد شد 🌷 چه خانه‌ای که در آن، جز تو هیچ مهمان نیست 🌷 اشاره‌اش به تو بود،(انّما ولی الله) 🌷 سند به محکمی آیه‌های قرآن نیست 🌷 غدیر آینه روشن مسلمانی است 🌷 نداشت حب تو را گر کسی مسلمان نیست 🌷 به آیه‌های پر از نور(هل اتی) سوگند 🌷 که بغض و دشمنیِ با تو غیر کفران نیست 🌷 نظیر شام سقیفه، سیاه، بسیار است 🌷 شبیه صبح غدیر تو، عهد و پیمان نیست 🌷 به غاصبان خلافت بگو به صوت رسا 🌷 که غیر حیدر کرار، مرد میدان نیست 🌷 گشوده اسقف نجران، زبان به مدح علی 🌷 که در مباهله جز به ولایت اذعان نیست 🌷 رسیده باز به دریای جودتان، قطره 🌷 که خوان لطف شما را کمی و نقصان نیست 📝 شاعر: سرکارخانم صباغ 📌 ارسال اشعار جهت انتشار در کانال «فتح»: 🆔 @mohammadshenavaei 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ✅ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان ┏━━━━━━📚┓ @howzehfarhang ┗📚━━━━━━┛

#شعر_ولایت ۵ 🌷 نور آفرید در دل هفت آسمان غدیر 🌷 تابید تا نهایت و تا بی‌کران غدیر 🌷 می‌رفت آفتاب که در دام شب اسیر 🌷 گردد، که عین آینه شد ناگهان غدیر 🌷 دست رسول آمد و دست ولی گرفت 🌷 تا آورد به سوی زمین آسمان غدیر 🌷 گل کرده بود خنده‌ی ابلیسیانِ شوم 🌷 خاموش کرد خنده‌ی ابلیسیان غدیر 🌷 اینک بهار، جاری از آن دست روشن است 🌷 گل ریخته است بی حد از آن کهکشان، غدیر 🌷 در سایه سار معرفت و شعر و شوکتید 🌷 امروز تا که هست شما را نشان، غدیر 🌷 باید که زیر پرتو این نور پر کشید 🌷 وقتی که داده است به بالت امان غدیر 🌷 دل تا به کی اسیر هیاهوی خاکدان؟! 🌷 بگذار تا طلوع کند یک جهان غدیر 📝 شاعر: طلبه گرانقدر جناب آقای دلیلی صالح 📌 ارسال اشعار جهت انتشار در کانال «فتح»: 🆔 @mohammadshenavaei 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ✅ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان ┏━━━━━━📚┓ @howzehfarhang ┗📚━━━━━━┛

#شعر_ولایت ۶ 🌷 در همان عصری که فرمان برد خورشید از علی 🌷 چشمه چشمه، اشک غربت خیز جوشید از علی 🌷 خطبه‌ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ 🌷 خطبه‌ی با آه را جز چاه، نشنید از علی 🌷 مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف... 🌷 دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!! 🌷 شان او را روزگار آورد پایین... روزگار 🌷 آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی 🌷 عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال 🌷 عدل را این طایفه کِی می‌پسندید از علی 🌷 تا قیامت هم عقیل اصرار اگر می‌کرد... باز 🌷 غیر از این برخورد، برخوردی نمی‌دید از علی 🌷 آی حاجی‌های بیعت کرده! از سمت غدیر 🌷 خانه برگردید...اما برنگردید از علی 🌷 دوخت چندین وصله‌ی نو بر عبای غربتش 🌷 بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی 📝 شاعر: طلبه گرانقدر جناب آقای یوسف‌پور 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ✅ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان ┏━━━━━━📚┓ @howzehfarhang ┗📚━━━━━━┛

#شعر_ولایت ۷ 🌷 طبع رمیده شعر را به ناگزیر می کشد 🌷 خیال تشنه کام را سوی کویر می کشد 🌷 به هم زند سراب را به هر مسیر می کشد 🌷 تشنه کند تو را سپس سمت غدیر می کشد 🌷 که در غدیر مصطفی ناز امیر می کشد 🌷 نقش دو آفتاب را چه بی نظیر می کشد 🌷 علی که بام خانه اش عرش به زیر می کشد 🌷 شبانه روی دوش خود بار فقیر می کشد 🌷 به جود خود نشان دهد صراط مستقیم را 🌷 کرم کند فقیر را اسیر را یتیم را 🌷 رسیده از سوی خدا امر سروش مصطفی 🌷 گشوده پرده ای خدایِ پرده پوش مصطفی 🌷 بار رسالت رسل نهد به دوش مصطفی 🌷 آب بقاء دین شده چشمه ی نوش مصطفی 🌷 ببین به مدح مرتضی جوش و خروش مصطفی 🌷 نگاه شوق فاطمه ربوده هوش مصطفی 🌷 لنگر آسمان زده تکیه به دوش مصطفی 🌷 نغمه یاعلی علی رسد به گوش مصطفی 🌷 علی که وصف شان او خدا به لافتی کند 🌷 به بازی یتیم ها قامت خود دوتا کند 🌷 علی که در دلش به جز خوف خدا قدم نزد 🌷 تیغ به جز رضای حق، به ذات حق قسم نزد 🌷 سر از تمام کفر زد، ز قدر خویش دم نزد 🌷 چو ضرب دست مرتضی عرب نزد عجم نزد 🌷 کسی چنان امینی از غربت او قلم نزد 🌷 به بام عدل هیچ کس چنان علی علم نزد 🌷 ستم کشید و دست خود به حربه ی ستم نزد 🌷 مجمع اهل فتنه را ز مصلحت به هم نزد 🌷 قسم به حق نمیشود مدیح او رقم شود 🌷 اگر بحار جوهر درخت ها قلم شود 🌷 علیست جان احمد و دار و ندار فاطمه 🌷 مظهر علم ایزد و صبر و قرار فاطمه 🌷 علیست صبح روشنی به روزگار فاطمه 🌷 چنان ستاره می دمد به شام تار فاطمه 🌷 علیست آن گلی که شد باغ و بهار فاطمه 🌷 رسد به اوج خویش تا رسد کنار فاطمه 🌷 فاطمه یار حیدر و علیست یار فاطمه 🌷 هستی خویش را کند علی نثار فاطمه 🌷 فاطمه نیز جان خود هدیه به مرتضی کند 🌷 اهل مدینه را به یاری از علی صدا کند 🌷 علی که هست ماسوا به صبر و حلم سائلش 🌷 زمان ندیده لحظه ای ز کردگار غافلش 🌷 علم تمام انبیا قطره ای از فضائلش 🌷 ملائک اند مُحرم صدق و صفای منزلش 🌷 چنان خداست در سرش چنان خداست در دلش 🌷 قهر کند به دشمنان مهر کند به قاتلش 🌷 اگر چه پیش چشم او شرر گرفت حاصلش 🌷 اگر چه خورد بر زمین فرشته ای مقابلش 🌷 علی صبور ماند و جمع فتنه را به هم نزد 🌷 به حفظ جان مسلمین از انتقام دم نزد 📝 شاعر: حجت‌الاسلام سید روح‌الله مؤید 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ✅ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان ┏━━━━━━📚┓ @howzehfarhang ┗📚━━━━━━┛

#شعر_ولایت ۸ 🌷 عشق هم از شوق ديدارت هياهو مي‌كند 🌷 دردعشق تو برايم كار دارو مي كند 🌷 راه صدهاساله اش در لحظه اي طي ميشود 🌷 زائري كه چند روزي با نجف خو ميكند 🌷 اين حرم در جاي جايش عرش را تصویر کرد 🌷 حضرت جبريل آن را آب وجارو ميكند 🌷 درد دلهايم فقط رازيست بين من وتو 🌷 اين گدا پيش تو دستش را فقط رو ميكند 🌷 حق تعالي گفت اينما تولوا وجه اوست 🌷 دل تو را مي بيند آقا رو به هر سو ميكند 🌷 در نمازت آنقدر محو خدايي بي گمان 🌷 قبله هم وقت اذان سمت شمارو ميكند 🌷 فرق بین آفتابش از نجف تا توس نیست 🌷 دلبری را گاه چشم و گاه ابرو می‌کند 📝 شاعر: حجت‌الاسلام رضا صادقی 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ✅ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان ┏━━━━━━📚┓ @howzehfarhang ┗📚━━━━━━┛

#شعر_ولایت ۹ 🌷 ذی‌الحجه بود و بار گران پیامبر 🌷 خم غدیر و خط و نشان پیامبر 🌷 شد جبرییل  نازل و پیغام نور داشت 🌷 محض  کمال دین جوان  پیامبر 🌷 روی جهازهای شتر  رفت، با شتاب 🌷 چشمان خلق بود و دهان پیامبر 🌷 مدح علی به لب، همه مبهوت شوق او 🌷 لبریز عشق بود بیان پیامبر 🌷 یکباره دست ساقی کوثر بلند شد 🌷 در دست‌های پرهیجان پیامبر 🌷 فرمود بعد من به علی اقتدا کنید  🌷 یعنی که حکم اوست بسان پیامبر 🌷 می‌خوانم از علی که نبی را برادر است 🌷 یک عمر بوده تاب و توان پیامبر 🌷 می‌گویم از کسی که به شرح مباهله 🌷 او را خدا ستود به جان پیامبر 🌷 آنکس که سر حضرت حق بود در زمین 🌷 آنکس که بود راز نهان پیامبر 🌷 مردی که کعبه از قدمش یافت آبرو 🌷 هم افتخار هردو جهان پیامبر 🌷 هم همسر نمونه‌ی تاریخ عاشقی 🌷 هم جداطهر  پسران پیامبر 🌷 تنها علی است آنکه سپر شد تمام عمر 🌷 در سوء قصدهای بجان پیامبر 🌷 معراج اندکی زکمالات عالی ات 🌷 والاترین امید و گمان پیامبر 🌷 داماد نازنین خداوندگار مهر 🌷 زیباتر است با تو جهان پیامبر 🌷 در لیله المبیت تو بودی که همچنان 🌷 آرام بود روح وروان پیامبر 🌷 با آنکه مرگ در نظرت خوار و زار بود 🌷 بودی همیشه دل نگران پیامبر 🌷 صفین و خیبر و جمل و وبدر عاشقت 🌷 تامین جان و  امن و امان پیامبر 🌷 لب تر کنی اگر همه سیراب می‌شویم 🌷 ای ماه روزه و رمضان پیامبر 🌷 فرزند کعبه ای تو و بابای کربلا 🌷 زیباترین صدای اذان پیامبر 🌷 هر شاعری به وصف تو شرمنده می شود 🌷 تا مدح توست ورد زبان پیامبر 🌷 عید غدیر می رسد و تازه می‌شود 🌷 آن عهد راستین و عیان پیامبر 📝 شاعر: حجت‌الاسلام سید حسین سیدی 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ✅ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان ┏━━━━━━📚┓ @howzehfarhang ┗📚━━━━━━┛