eitaa logo
حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
306 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
7هزار ویدیو
69 فایل
حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام مفتخراست تا کانال ارتباطی خودرا به علاقمندان به دین مبین اسلام معرفی نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ دعای کریمانه ✍ «اللَهُمَ اجْعَلْ نَفْسِی أَوَلَ کَرِیمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ کَرائِمِی»؛ خداوندا! نخستین موهبت از مواهب خویش را که از من می‌گیرى «جانِ» من قرار ده. 🔺 این دعای نورانی امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج‌البلاغه هست که قبلاً خواندید. ببینید دیگر فرزندی از حسنین (علیهم السلام) بالاتر که فرض نمی‌شود! پرستاری هم بالاتر از زینب کبری (سلام الله علیها) فرض نمی‌شود، اما دعای نورانی امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه این است که خدایا همهٔ اعضا و جوارح را به من دادی، حیات دادی، چشم دادی، دست و پا دادی و همهٔ این‌ها را هم ما باید تسلیم کنیم اما من نمی‌خواهم بدون کرامت زندگی کنم. آن‌چه شما از ما می‌گیرید اول جانمان باشد. این‌طور نباشد که اول چشم و گوش ما را بگیری، دست و پای ما را بگیری، من محتاج به حسن و حسین و زینب بشوم! همین دعای نورانی را قبلاً پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود و بعداً وجود مبارک سیدالشهدا (علیه السلام) در دعای عرفه ذکر می‌کند. این یک دعای کریمانه است. 👤 📝 ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨ 🌼قبل از حرف زدن، سخن را در مغزت هضم کن ✍پسر جوانی بیمار شد. اشتهایش کور شد و معده‌اش او را از خوردن هر چیزی معذور داشت.حکیم برایش عسل تجویز کرد. جوان می‌ترسید باز از خوردن عسل دچار دل‌پیچه شود، لذا نمی‌خورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی، معده‌اش عسل را پذیرفت. حکیم گفت: می‌دانی چرا معده تو عسل را قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟جوان گفت: نمی‌دانم.حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یک‌ بار در معده زنبور هضم شده است. پس بدان که عسل غذای معده تو و سخن غذای روح توست. اگر می‌خواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن مانند زنبور که عسل را در معده‌اش هضم می‌کند، تو نیز قبل از سخن گفتن، سخنانت را در مغزت سبک و سنگین و هضم کنی سپس بر زبان بیاوری! ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/592117774Cb596248863
✍️ رعایت حال خانواده میرزا جواد آقا تهرانی در یکی از شب‌ها، دیر وقت به منزل می‌آیند، در منزل که می‌رسند، متوجه می‌شوند کلید منزل همراهشان نیست، به خاطر رعایت حال خانواده‌شان که در خواب هستند، از در زدن خودداری کرده و با توجه به این که هوا هم قدری سرد بوده است، در کوچه می‌مانند و تا اذان صبح همانجا قدم می‌زنند. هنگام اذان که اهل خانه می‌باید برای نماز صبح بیدار شوند، آقا در می‌زنند و وارد خانه می‌شوند، یکی از فرزندان ایشان که از این قضیه خبردار می‌شود، سؤال می‌کند چرا زنگ نزدید؟ ایشان می‌گویند: شما خواب بودید، زنگ من موجب اذیت و آزار شما می‌شد! نقل دیگری را هم فرزند ایشان شنیده است که گویا همسر ایشان در رؤیا می‌بینند که مرحوم آقا پشت در منزل نشسته‌اند، لذا بیدار شده و هنگامی که در را باز می‌کنند می‌بینند که آقا آنجا منتظرند. ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/592117774Cb596248863
🔅 ✍ اثر حمایتی که ریشه در باور داشته باشه خیلی متفاوته 🔹پسرم درسش خوب نبود. تو مدرسه اذیتش می‌کردن. لاغر بود و عرضه هیچ ورزشی رو هم نداشت. من و زنم از اینکه این بچه این‌قدر بی‌عرضه‌ست، خجالت‌زده بودیم. 🔸گفتیم ازت حمایت می‌کنیم. تو می‌تونی. کلاس ورزش ثبت‌نامش کردیم. بچه همه‌اش تو ورزش سوتی می‌داد و بقیه مسخره‌اش می‌کردن. 🔹بهش می‌گفتیم به تو باور داریم تو می‌تونی. ازش هر جور می‌تونستیم حمایت می‌کردیم که موفق بشه اما هیچی به هیچی. 🔸اون سال‌ها به شرکت‌ها خدمات مشاوره مدیریت می‌دادم و روی این موضوع کار می‌کردم که شرکت‌هایی که مدیرهاشون از ناتوانی کارمندها شاکی هستن، مشکل اصلی کارمندها نیستن. مشکل از مدیره. چون مدیر واقعا کارمندهاش رو قبول نداره. به خاطر این نگاهش، علی‌رغم همه تلاشی که می‌کنه و در ظاهر تشویقشون می‌کنه اما در باطن کلا قبولشون نداره. برای همین کارمندها همیشه بهش وابسته هستن و به جایی نمی‌رسن. 🔹یک دفعه به شک افتادم که نکنه درمورد پسرم هم مشکل خود بچه نیست. مشکل از منه. تو خودم کنکاش کردم و دیدم آره، برخلاف اینکه تو ظاهر به بچه می‌گم تو می‌تونی و من ازت حمایت می‌کنم، تو باطن احساس می‌کنم ناتوانه. 🔸اصلا برای همین حمایتش می‌کنم. تو باطن و نهان وجودم باورش ندارم. 🔹به زنم این دریافتم رو گفتم. اون هم خوب که درمورد خودش عمیق شد، دید واقعا بچه رو قبول نداره و برای خود بچه و توانش احترامی قائل نیست. 🔸اینجا بود که فهمیدیم اونی که احتیاج به تغییر داره ما هستیم، نه بچه. بعد فهمیدیم ما می‌خوایم بچه موفق باشه تا پزش رو بدیم، چون اون رو بخشی از دارایی خودمون می‌دونیم. 🔹ناتوانی از ماست که بار خواسته خودمون و انتظاری که فکر می‌کنیم جامعه و اطرافیانمون از بچه‌های ما دارن رو به دوش اون‌ها گذاشتیم. ناتوانی از بچه نیست که شبیه خواسته‌ی ما نیست. 🔸سعی کردیم تغییر کنیم و اینجا بود که وقت گذاشتیم خود بچه رو بشناسیم. چیزی براش نخوایم و ببینیم خودش چی می‌خواد. 🔹و تازه از همین موقع بچه‌مون رو پذیرفتیم و از اینجا به بعد تازه شناختیمش و هرچی بیشتر خودش رو شناختیم و باهاش آشنا شدیم بیشتر ازش خوشمون اومد. تازه پذیرای خود واقعی‌اش شدیم. 🔸بچه تازه از اینجا به بعد حمایت ما رو حس کرد و پیشرفت کرد و الان زندگی موفق و خوبی داره. ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔅 ✍ برای بچه‌ات باغبان باش نه نجار 🔹نجار، قبل از اینکه شروع به ساختن چیزی کند، باید نقشۀ دقیق همه‌چیز را بکشد. او پیش از اینکه یک صندلی بسازد، دقیقاً می‌داند نتیجۀ کارش چه خواهد شد و اگر به اندازۀ کافی مهارت و تجربه داشته باشد، هیچ خطایی رخ نخواهد داد. 🔸اما باغبان چطور؟ او هم همۀ تلاشش را می‌کند، به جزئی‌ترین نشانه‌ها توجه دارد و بهترین شرایط را برای رشد گل‌ها و گیاهانش فراهم می‌کند. اما با وجود این، نمی‌تواند تعیین کند که درختی که کاشته یا گلی که پرورش داده، چه شکلی خواهد شد. 🔹باغبان برخلاف نجار، همیشه منتظر چیزهای پیش‌بینی‌نشده است. یک روز صبح از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند درخت‌ها زودتر از چیزی که انتظار داشت شکوفه کرده‌اند. یا می‌بیند گلدان سرسبزی ناگهان پژمرده شده است. 🔸بعضی از پدر و مادرها می‌خواهند برای بچه‌شان نجار باشند. از همان کودکی نقشۀ راه موفقیت او را پیش خودشان کشیده‌اند: پسرم باید دانشمند شود. دخترم باید پزشک شود! و بعد لحظه‌لحظۀ زندگی کودکشان را مثل نجارها با خط‌کش و پرگار و گونیا اندازه می‌گیرند. 🔹40 دقیقه بازی، دو ساعت درس، 20 دقیقه تلویزیون و همین‌طور تا آخر. 🔸آن‌ها تحت هیچ شرایطی اجازه نمی‌دهند این برنامه به‌هم بریزد، اما نکتۀ بزرگی را فراموش کرده‌اند این است که نجارها با چوب بی‌جان کار می‌کنند، ولی بچه‌ها نهال‌های زنده‌اند. باید برای بچه‌ها باغبان بود. 🔹باید به آن‌ها توجه کنیم، شرایط رشد و بالندگی‌شان را فراهم کنیم، اما بدانیم که آن‌ها باید راه خودشان را بروند. 🔸با بازی، زندگی‌کردن را بیاموزند و با شلختگی و به‌هم‌ریختگی، اهمیت نظم و برنامه‌ریزی را درک کنند. 🔹یادمان نرود که مرغوب‌ترین میز و صندلی‌ها هم هیچ‌وقت شکوفه نخواهند داد. ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔴 تقوا ✍تقوا یعنی مرتکبِ گناه نشدن؛ یعنی ترس؛ ترس از چیزهایی که راهِ آسمان را به رویت می‌بندد. یعنی مواظبِ چشممان باشيم؛ مواظبِ گوشمان باشيم به چراغ قرمزِ دين كه رسيديم، ترمز كنيم و از حرام پرهیز کنیم. شاه کلید اصلیِ رابطه با خدا همین است. یاران حضرت‌ مهدی علیه السلام چنین خصوصیاتی دارند. علاوه بر این، زرق و برق دنیا چشمشان را نمی‌گیرد و حضرت هم از آنان بیعت می‌گیرد که طلا و نقره پس‌انداز و گندم و جو ذخیره نکنند.(1) جاذبه‌های دنیایی دلِ آنان را نمی‌لرزاند و تاثیری در آنان ندارد. چنان ممتازند که پیامبر‌ اکرم آنان را بهترینِ امتش می‌داند.(2) رعایت این قوانین و چهارچوب‌هاست که انسان را نزدِ خدا و بندگانش محبوب‌ خواهد کرد. پس بدانید برای یار امام زمان شدن باید تقوای الهی پیشه کنیم. یعنی چه؟ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات. یعنی ترس از دست دادن توجه خدا و ولیّ او. 📚 1- روزگار رهایی، ج1، ص465 📚 2- کمال‌الدین و تمام‌النعمه، ج1، ص535 ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨ 🌼آدمِ كسی نباش! ✍علامه جعفری می‌گفت روزی طلبه‌ی فلسفه‌خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. ذهنِ نقاد و سوالات بديع داشت كه بی‌پاسخ مانده بود. پاسخ‌ها را كه می‌شنيد، مثل تشنه‌ای بود كه آب خنكی يافته باشد. خواهش كرد برايش درسی بگويم و من كه ارزشِ اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش اُبُهّت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت در او كاسته نشد. می‌دانستم اين شيفتگی، به اِستقلالِ فكرش صدمه می‌زند. تصميم گرفتم فرصتِ تعليم را قربانی اِستقلالِ ضميرش كنم. روزی كه قرار بود برای درس بيايد، درِ خانه را نيم‌باز گذاشتم. دوچرخه‌ی فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركاتِ كودكانه كردم. ديدمش كه سَرِ ساعت، آمد. از كنارِ در، دقايقی با شگفتی مرا نگريست. با هيجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی يك كلمه، رفت كه رفت. اين‌جا كه رسيد، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدماتِ فكری و فرهنگی به اسلام ، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، اميد دارم. يكی همين دوچرخه‌بازی آن روز است! درسِ استاد آن شب آن بود كه دنبالِ آدم‌های بزرگ بگرديد و سعی كنيد دركشان كرده از وجودشان توشه برگيريد. امّا مُريد و واله كسی نشويد. شما اِنسانيد و اَرزشتان به اِدراك و اِستقلالِ عقلتان است. عقلتان را تعطيل و تسليم كسی نكنيد. آدمِ كسی نشويد؛ هر چقدر هم طرف بزرگ باشد. ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨ 🌼آیت الله حائری شیرازی باید پله پله باشد ✍گفته‎اند لقمه را کوچک بگیرید و خوب بجوید، بعد بخورید. «توبه» هم همینطور است. ذره ذره. خرده خرده. .چرا وقتی زیاد تمرین خط می‎کنی، هر چه بیشتر می‎نویسی بد‎خط‎تر می‎شوی؟ کم بنویس اما خوب و با تأمل بنویس. «توبه» یک شبه، یک شبه هم از بین می‎رود. . بارانی که شدید و سریع می‎آید، سیل می‎شود و از بین می‎رود. چه بارانی در زمین فرو می‎رود؟ بارانی که رعد و برق ندارد، ملایم می‎بارد، دو شبانه روز، سه شبانه روز، هفت شبانه روز می‎بارد، یواش، یواش در زمین فرو می‎رود و سطح آب چاه‎ها را بالا می‎آورد، سیل نمی‎شود و در منزلگاه خودش قرار می‎گیرد. . «توبه» مثل نردبام، پلّه پلّه است.اگر چند تا از تخته‎ها را برداشتی آیا می‎توانی از این نردبام بالا بروی؟ تقریبا غیر ممکن می‎شود بالا رفتن از این نردبام. . بشین تأمل کن، با خدای خودت صحبت کن. بگو این تکه این جوری شده و می‎خواهم ذره ذره درستش کنم. امروز یک تکه ‎اش را تکرار نمی‎کنم. بعداً یک تکه‎ ی دیگر هم اضافه کن. نه قولی بدهی که نتوانی عملی کنی. بسیاری وقتی یک مقدار تنبّه پیدا کردند بلافاصله می‎گویند من هر شب باید پا بشوم و نماز شب بخوانم. تو همچین حرفی را نزن. بگو نه من نمی‎توانم هر شب پا بشوم. من عادت کرده‎ام هر شب بخوابم. . بگو من هفته‎ای یک شب پا می‎شوم. من از این نماز شب دو رکعتش را می‎توانم بخوانم. بعدش این را بکن چهار رکعت. بعد بکن هفته‎ای دو شب. . ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔴 اِستَوصُوا بِالنِّساءِ خَیرا؛ یکدیگر را به رفتار نیک با زنان سفارش کنید. (بحارالأنوار، ج33، ص628، ح744) ⏪همیشه زن به دلیل ضعف جسمانی و وابستگی عمیق تر به فرزند و خانه میتواند مورد ظلم و گروگان گیری عاطفی قرار بگیرد. تحمل بد اخلاق های همسر به خاطر وابستگی به فرزندان، تحمل دست بزن به خاطر وابستگی به فرزندان را بارها در زنان مشاهده کرده ایم، در این حدیث زیبا نه تنها مردان را از ظلم به زن منع کرده و آنان را دعوت به نیک رفتاری با زن میکند بلکه فراتر از ان عمل میکند. یعنی سفارش به نیکی ومحبت به زن را تبدیل به یک فرهنگ عمومی و مصداق های امر به معروف میکند. این نگاه ویژه بسیار متفاوت از جریان هایی فمنیستی است. چرا که جریان های فمنیستی اول زن را مظلوم و افسرده و وپر از خشم میکند ودر مرحله دوم او را اماده به ستیر با تمام ساختار ها وحتی مذهب میکند در حالی اگر همین مذهب اسلام به درستی اجرا شود، هسته آن دعوت عموم جامعه به کرامت بخشی زن است. ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔴به جای سردرگم شدن با انواع قوانین جذب به قرآن اعتماد کنیم و نمازمان را بخوانیم یه مورد از قانون جذب قرآنی را مشاهده فرمایید حمد است که برعکس بسیاری از سوره ها این انسان است که با خداوند صحبت می کند. 1⃣ ابتدا با نام پروردگار شروع می‌کنیم؛ (بسم الله) 2⃣ سپس او را شکر می گوییم و سپاسگزار می شویم؛ (الحمدالله رب العالمین) 3⃣ از او به نیکی یاد می کنیم که بخشنده و مهربان است؛ (الرحمن الرحیم) 4⃣باور داریم همه چیز از آن اوست شکی در آن نیست؛ (مالک یوم الدین) 5⃣ خلوص و ارادت خود را به او ابراز می نماییم؛ (ایاک نعبد و ایاک نستعین) 6⃣ اصل درخواست را مطرح می کنیم؛ (اهدنا الصراط المستقیم) 7⃣ جزئیات درخواست را نیز مطرح می کنیم؛ (صراط الذین انعمت علیهم…) این نشانه خود کافیست تا ما کلیه امور جهان هستی را با آموزه های قرآن بسنجیم و با رعایت همین 7 اصل -اگر در کلیه خواسته هایمان اعمال نماییم، بدون شک قانون جذب را توانسته ایم اجرا کنیم و به نتیجه دلخواه برسانیم. همه چیز دقیق گفته شد ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔅 ✍ این دفعه مهمان من! 🔹هفت یا هشت‌ساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن! 🔸پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمزرنگ که تقریباً هم‌قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش. 🔹میوه و سبزی رو خریدم. کل مبلغ شد 35 زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک 5زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه‌فروشی خریدم و روبه‌روی میوه‌فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم. 🔸خونه که برگشتم مادر گفت: مابقی پولو چه‌کار کردی؟ 🔹راستش ترسیدم بگم چه‌کار کردم. گفتم: بقیه پولی نبود. 🔸مادر چیزی نگفت و زیرلب غرولندی کرد. منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور می‌کردم اما اضطراب نهفته‌ای آزارم می‌‌داد. 🔹پس‌فردا به اتفاق مادر به سبزی‌فروشی رفتم. اضطرابم بیشتر شده بود. 🔸یهو مادر پرسید: آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ 🔹گفت: نه همشیره. 🔸مادر گفت: پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ 🔹آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلوی چشمش مرور می‌شد با لبخندی زیبا رو به من کرد و گفت: آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه. 🔸دنیا رو سرم چرخ می‌خورد. اگه حاجی لب باز می‌کرد و واقعیت رو می‌گفت، به‌خاطر دو گناه مجازات می‌شدم؛ یکی دروغ به مادرم، یکی هم تهمت به حاج‌آقا صبوری! 🔹مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی رو به من کرد و گفت: این دفعه مهمان من! ولی نمی‌دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت می‌کنه یا نه؟! 🔸به‌خدا هنوزم بعد از 44 سال لبخندش و پندش یادم هست! بارها با خودم می‌گم این آدما کجان و چرا نیستن؟ چرا تعدادشون کم شده؟ 🔹آدم‌هایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن و نه ادعای خواندن كتاب‌های روان‌شناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟ ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه و آبرویی نریزه. ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔺️فعالیت سفارت ایران در عربستان آغاز شد سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری: 🔹سفارت جمهوری اسلامی ایران در ریاض و کنسولگری در جده و دفتر سازمان همکاری اسلامی در ریاض به طور معمول و در گام های اولیه فعالیت خودشان را آغاز کرده اند. ✅ اخبار روز ایران و جهان 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4980736Cc3a5724030
‌💎💥شهادت روی پیاده‌رو توصیف اولیه از غیرتمندی مردی اهل دیار سربداران؛ شهید مهندس حمیدرضا الداغی: «بر اساس شنیده ها» 🔹ساعت به نُه و نیم نزدیک می شود؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟! 🔹چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده اند. چنگ می اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند. 🔹پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟! 🔹خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. دختر دیگر که موهایش ریخته ست روی شانه اش بدون روسری چیزی نمی گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت. 🔹دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها که کچل است می رود دو پسر را دور می کند. 🔹خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد می‌کند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است. 🔹یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید: - کمک 🔹یک نفر زنگ می زند 115. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى كما. 🔹آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می‌ گیرد می گوید: بابا نیومده کجاست؟ 🔹یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ می زنند به همسر حمید می گویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟» همسر حمید می گوید: «نه چرا می پرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟»... ✅ اخبار روز ایران و جهان 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4980736Cc3a5724030
ماه مبارک رمضان در حرم امام رضا طلبه ای در رواق دارالحجه پشت بلندگو قبل از اقامه ی نماز واجب به صراحت اعلام کرد کاشت ناخن و مژه توسط تمام مراجع تقلید ممنوع و حرام اعلام شده و پول حاصل دستمزد این امر حرام هست حتی وقتی شخصی مکانی در اختیار این افراد قرار میده جهت انجام این امر پول حاصل از اجاره ی آن هم حرام است علت آن هم فرمودند اگه به هر دلیلی نمازخوان نبود طرف یا حتی مقید هم بود کامل تحقیق نکرده بود و به احکام داخل آرایشگاه ها بسنده کرده و انجام واجبات شرعی رو با تیمم و وضوی جبیره انجام داد بعد مرگ جهت غسل میت عنوانی با غسل جبیره و تیمم و فلان تو این زمینه ی کاشت ناخن وجود ندارد و باید بدن تطهیر کامل صورت بگیره تنها راهش برداشتن ناخن هاست که هیچ غسالی اینکار رو انجام نمیده چون دیه گردن غساله میوفته و میت بدون غسل دفن میشه... قسم خورد گفت شمایی که شنیدید به همه بگید به هر کس که میخواد این کار رو انجام بده موظفید ابلاغ کنید لطفاً همه ی زنان مومن در گروه ها پخش کنید مخصوصا به دست آرایشگرها برسونید.
🚨سکوتی که بوی خون می‌دهد! 🔻صد سیلی به زن مسلمان بخورد باز هم عده‌ای چشم از خلخال زن یهودی بر نمی‌دارند!/ سوز چاقو بیشتر است یا ماست؟ محمد فخرا، فعال رسانه‌ای: 🔹نمی‌دانم شنیدید یا نه ولی در هفته‌ای که گذشت یازده گلوله بر تن انسانی اصابت کرد و چاقو سینه‌ای را شکافت و دو فرزند پانزده و شانزده ساله از نعمت پدر و مادر محروم شدند؛ خداروشکر اما ماست بر سر کسی ریخته نشد! احتمالا اینها به گوشتان نرسیده است چون بریده شدن گلوی یک طلبه آنقدر جذاب نیست که ترند فضای مجازی شود. یا مثلاً برای حمید علیمی و امثالش گلوله خوردن یک آیت الله کمتر از چپه شدن یک سطل ماست اهمیت دارد. حتی مسئله ماست هم نیست؛ مسئله کسی است که ماستی شده است. صد سیلی به زن مسلمان بخورد عده‌ای چشم از خلخال زن یهودی بر نمی‌دارند که مبادا خش بردارد. 🔹آیت الله سلیمانی عضو سابق خبرگان رهبری بر روی صندلی بانک مورد هدف یازده گلوله قرار گرفت. خب به ضارب هم حق بدهیم؛ با خود گفته دیگر کی فرصت می‌کنم یک چنین مقام سابقی را بدون خدم و حشم در یک مکان عمومی میان مردم پیدا کنم. شاید آمده پول شارژ بادیگاردها و ماشین ضد گلوله‌اش را تحویل بگیرد. در مجازی گفتند بحث روی عدد چهار میلیارد تومان بالا گرفته بود. تقصیر خود شهید بود که فکر می‌کرد آن مقدار پول در جیب عبا جای میگیرد و با خدمتکاران خود تعارف کرد بر سر تحویل پول از بانک. واقعیت این است که آیت الله سلیمانی میان مردم یازده گلوله خورد و آنها که در ذهن مشوش خود توانایی هضم بادیگارد و نوکر نداشتن عضو سابق خبرگان را هم ندارند، به او تهمت‌های میلیاردی زدند تا شاید وجدانشان را اینچنین گول بزنند. وجدانی که هر چند سنگ شده باشد اما از سکوت تناقض آمیز برای خون یک انسان اندکی بدرد میاید. 🔹به طلبه‌ی دیگری با ماشین حمله شد و سپس ضارب با چاقو به جان او افتاد و خون انسانی بر زمین جاری شد. خوشبختانه آن طلبه فوت نکرده است اما وجدان بعضی زودتر از اینها مرده است. هر چقدر مقایسه کنیم که سوز چاقو بیشتر است یا ماست کم گفتیم. شاید به آن ضارب هم گفته‌اند این طلبه‌ها خطرناکند. اگر با چاقو سینه‌شان را نشکافیم فردا روزی بر سر مردم ماست می‌ریزند. امروز بزن بر قلبش تا فردا ماستی نشوی. 🔹عده‌ای ناشناس زنی را در سراوان به شهادت رساندند. مولوی عبدالحمید بخاطر این زن بالای منبر می‌رود؟ حمید علیمی برای بچه‌های پانزده و شانزده ساله‌اش توئیت می‌زند؟ عزاداران خلخال زن یهودی و سطل ماست لبنیاتی آیا برای آنها عزاداری می‌کنند و هشتگ زن زندگی آزادی می‌زنند؟ یا وقتی بفهمند شوهر این خانم فرمانده نیروی انتظامی سراوان بوده و در ماشین همراه همسرش به شهادت رسیده است، روضه سکوت می‌گیرند؟ اینها یک طرف و شهید امر به معروف که برای دو دختر کم حجاب غیرت داشت یک طرف. باز هم هست و نیازی به گفتنش نیست. آخر کلام اینکه مواضعتان خونی شده است. توئیت‌های شما بوی خون می‌دهد. از ماست گفتن‌های‌تان خون می‌چکد. سکوت شما همه جا را خونی کرده است.
https://eitaa.com/joinchat/2289369210C313651a2a4 فوق العاده زیباست این متن👌 می‌خواستم خدا را نوازش کنم ! ندا رسید؛ کودک یتیم را نوازش کن.. خواستم چهره خداوند را ببینم !🌸 ندا آمد؛ به صورت مادرت بنگر.. خواستم به خانه خدا بروم ! ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن.. خواستم نور الهی را مشاهده کنم🌸 ندا آمد؛ ازپرخوری وشکم سیر فاصله‌بگیر. خواستم صبر خدای را ببینم !🌸 ندا آمد؛ بر زخم زبان بندگان صبر کن.. خواستم خدای را یاد کنم ! ندا آمد؛ ارحام و خویشانت را یاد کن.. خواستم که دیگر نخواهم ..🌸 ندا آمد امورت را به او واگذار کن و برو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ این فیلم جانسوز و تأثیرگذار به سمع و نظر برخی ازمسئولین که خود را بخواب زده اند و همچنین زنان بی حجاب خیابانی رسانده شود شاید بخودشان بیایند و ازاعمال غیر اسلامی و انسانی خود پشیمان شده تا قبل از اینکه به نفرین شهدا گرفتارشوند . 🌷 🔺 مدیونِ هر کس این فیلم را منتشر نکند و در سطح وسیع نشر دهید 😭😭😭😭😭😭😭😭😭
شاید در نگاه خام، تصوّر شود که مطهری چنین حساسیت‌هایی نداشته است و این قبیل دغدغه‌ها، «نازل» و «پیش‌پاافتاده» هستند، اما مطهری با آن مقام عملی و معرفتی برجسته، آشکارا چنین شرطی را مطرح کرده است. این دقت‌نظر وی نسبت به «حجاب بانوان» که یکی از شعائر اسلامی است، نشان می‌دهد که مطهری اگرچه اهتمام به «بنیان‌های فکری» دارد، امّا از «ظواهر» و «شعائر» نیز غافل نمی‌شود و مسیر تساهل و بی‌تفاوتی و سبک‌انگاری نسبت به پوسته دین را در پیش نمی‌گیرد. 🔸️زنده نگه‌ داشتن روح انقلابی او بیان کرد: مطهری در توصیف شرط سوّم می‌نویسد: متأسفانه، بعضی از مقامات دولتی، هر چندی یک‌بار، برخلاف نظر اولیای مؤسسه، جلسه‌ای در آن‌ تشکیل می‌دهند که تا حدودی به این مؤسسه رنگ دولتی می‌بخشد. با توجّه به روحیه مردم ما، این کار هر چند هیچ ربطی به اولیای مؤسسه ندارد، اما مانع رشد مؤسسه خواهد شد. این مشکل از مشکل جلسات ختم، کوچک‌تر نیست (همان، صفحه ۱۱۰). این شرط، حساسیت مطهری را نسبت به «انقلاب» و «انقلابی‌گری» نشان می‌دهد، تا آنجا که وی در آن شرایط اختناق‌آلود و مستبدانه، آشکارا آن را در نامه می‌آورد و حضور خود را در مسجد، مشروط به «ممنوعیّت برگزاری جلسات دولتی» در آن می‌کند. روشن است که هزینه این شرط، در نهایت متوجّه مطهری می‌شده و ساواک درمی‌یافت که مطهری چنین زاویه و اعتراضی دارد، امّا با این حال، وی پروایی از بیان و مطالبه آن ندارد. البتّه مطهری، زیرکانه و رندانه، حساسیت نسبت به این شرط را به مردم نسبت می‌دهد و در واقع می‌گوید مردم با حکومت پهلوی، همراه و موافق نیستند و اگر مسجد میان خود و حاکمیّت، فاصله نگذارد، مسجد نیز از لحاظ ارتباط با مردم، رشد نخواهد کرد. جمشیدی در انتها گفت: مطهری در پایان می‌نویسد اگر شروط بالا عملی نباشد، بنده حاضرم به‌عنوان یک مشاور در خدمت آن مؤسسه باشم و هم حاضرم جلسات تفسیر شب‌های جمعه را ادامه دهم ولی مسئولیّت نمی‌پذیرم. همچنین شرکت برای اقامه جماعت نیز کاری نیست که ضرورت داشته باشد اینجانب متصدی شوم(همان، صفحه۱۱۰). این‌همه باریک‌اندیشی و دقت‌نظر در طراحی مناسبات خویش با جریان‌ها و نیروها و مراکز فکری و فرهنگی، نشان‌گر عمق و پختگی استاد مطهری در قلمرو منطق عملی است. به‌راستی، او نه‌تنها یک متفکّر متمایز بود، بلکه در صورت‌بندی تعاملاتش نیز بسیار حکیمانه رفتار کرده است.
🔻ناکفته‌هایی از پشت پرده قاچاق سوخت در کشور سیدمرتضی اولادعلی معاون مرزبانی استان هرمزگان گفت: 🔹روزانه قریب به ۱۰ میلیون لیتر سوخت از استان هرمزگان قاچاق می‌شود. با وجود برخورد قاطع با سر شبکه‌ها و توقیف هزاران دستگاه خودرو و صدها فروند شناور حامل سوخت، اما همچنان میلیون‌ها لیتر گازوئیل معادل ده‌ها هزار  میلیارد تومان قاچاق می‌شود. 🔹وقتی یک جوان بیان می‌کند که روزانه می‌تواند ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان از راه قاچاق سوخت درآمد داشته باشد، قطعاً از شغل‌های کارگری و ساختمانی یا اداری با حقوق ماهیانه ۸ تا ۱۰ میلیون تومان استقبال نمی‌کند و بسیاری از آمارهای بیکاری هرمزگان با واقعیت میدانی همخوانی ندارد. 🔹کل خودروهای مینی‌بوس یکی از استان‌های مرکزی کشور در جاده‌های درون استانی حدود ۲۰۰ دستگاه می‌باشد اما در یک روستای نوار مرزی هرمزگان بیش از ۷۰۰ دستگاه مینی‌بوس در چرخه قاچاق سوخت هستند و در برخی از منازل بیش از ۱۰ دستگاه خودرو برای فعالیت در امر قاچاق سوخت مستقر است. ✅ @Rajanews
🔻ناکفته‌هایی از پشت پرده قاچاق سوخت در کشور سیدمرتضی اولادعلی معاون مرزبانی استان هرمزگان گفت: 🔹روزانه قریب به ۱۰ میلیون لیتر سوخت از استان هرمزگان قاچاق می‌شود. با وجود برخورد قاطع با سر شبکه‌ها و توقیف هزاران دستگاه خودرو و صدها فروند شناور حامل سوخت، اما همچنان میلیون‌ها لیتر گازوئیل معادل ده‌ها هزار  میلیارد تومان قاچاق می‌شود. 🔹وقتی یک جوان بیان می‌کند که روزانه می‌تواند ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان از راه قاچاق سوخت درآمد داشته باشد، قطعاً از شغل‌های کارگری و ساختمانی یا اداری با حقوق ماهیانه ۸ تا ۱۰ میلیون تومان استقبال نمی‌کند و بسیاری از آمارهای بیکاری هرمزگان با واقعیت میدانی همخوانی ندارد. 🔹کل خودروهای مینی‌بوس یکی از استان‌های مرکزی کشور در جاده‌های درون استانی حدود ۲۰۰ دستگاه می‌باشد اما در یک روستای نوار مرزی هرمزگان بیش از ۷۰۰ دستگاه مینی‌بوس در چرخه قاچاق سوخت هستند و در برخی از منازل بیش از ۱۰ دستگاه خودرو برای فعالیت در امر قاچاق سوخت مستقر است. ✅ @Rajanews
🟠هیات نظارت مجلس: اظهارات نماینده تبریز کذب تشخیص داده شد ❗️ سخنگوی هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس: 🔹بررسی اظهارات آقای علیرضابیگی، اظهارات وی کذب تشخیص داده شد و پرونده وی در دستگاه قضایی مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. 🔸همچنین آقای علیرضابیگی مستندی برای اثبات ادعای خود به این هیئت ارائه نکرد و در مقابل مطالبه اعضای هیئت، تنها لیستی را ارائه کرد که اولا فاقد اسامی ۷۵ نماینده بود، ثانیا ارتباطی بین ادعای مطرح شده و استیضاح وجود نداشت و ثالثا فاقد ارزش حقوقی بود. 🔹بر این اساس ادعای ایشان مبنی بر پس گرفتن امضای استیضاح وزیر صمت توسط ۷۵ نماینده در قبال گرفتن خودرو کذب تشخیص داده شد و موضوع اظهارات کذب ایشان در دستگاه‌های قضایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت / صابرین نیوز بنقل تسنیم ┄┅══════┅ ✅'صداقت و شفافیت در عمل' ـــــــــــــــــــــــــ لینک گروه هم اندیشی و خبری.. هرمزگان زیبا https://eitaa.com/joinchat/3991798019C88d703979a
شروط جالب شهید مطهری برای پذیرش امام جماعتی مسجد الجواد یک پژوهشگر حوزه فرهنگ گفت: حساسیت شهید مطهری نسبت به «شعاع تأثیر مسجد» یادآور سخن شهیدحاج‌قاسم سلیمانی است که می‌گفت امام جماعت باید آنچنان تلاش کند که محله را در اختیار خود داشته باشد و بتواند محله را به منطقه عملیات خود تبدیل کند.  به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، هنوز هم که هنوز است نام شهید مرتضی مطهری در سپهر اندیشه‌ای انقلاب اسلامی می‌درخشد. معلم انقلاب کماکان در مکتب خمینی دانش‌آموزانی را تربیت می‌کند تا راهگشای دشواری‌های زمان باشند. مهدی جمشیدی، پژوهشگر حوزه فرهنگ و نویسنده کتاب «نظریه فرهنگی استاد مطهری» با تحلیل یک اتفاق در حیات علمی و سیاسی شهید مطهری سعی کرد زوایای شخصیتی این شخصیت بارز اندیشه‌ای را مورد ارزیابی قرار دهد. در ادامه روایت او را از شهید مطهری می‌خوانیم.  🔸️از حسینیه ارشاد تا مسجدالجواد جمشیدی در ابتدا گفت: پس از آن‌که استاد مطهری از حسینیه ارشاد کناره‌گیری کرد، از طرف هیأت امنای مسجد الجواد تهران دعوت شد که امامت جماعت این مسجد را بپذیرد. او این دعوت را قبول کرد و در مدت اندکی، این مسجد تحول یافت و به یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های تفکّر اصیل اسلامی و انقلابی تبدیل شد. از این‌رو، حکومت پهلوی نتوانست بیش از دو سال، حضور استاد مطهری را در این مسجد تحمّل کند و در نهایت، آن را تعطیل کرد. مسأله مهمی که در این میان وجود دارد و مغفول مانده است، شرط‌های استاد مطهری برای پذیرش امامت این مسجد است. اودر تاریخ ۲۶ تیرماه سال ۱۳۵۰، نامه‌ای به هیأت متولیان مسجد الجواد می‌نویسد که مشتمل بر نکته‌های فکری و فرهنگیِ بسیار تعیین‌کننده‌ای است.  مهدی جمشیدی 🔸️پایگاه «مسجد»، به مثابه منشأ اثر اجتماعی  نویسنده کتاب نظریه فرهنگی استاد مطهری افزود: وی در ابتدای این نامه تأکید می‌کند: برای این بنده، قبول جایگاه امام جماعت در یک مسجد، «وسیله» است، نه «هدف»و من از آن نظر این جایگاه را می‌پذیرم که در محل، امکان ایجاد یک «مرکز اسلامی» که شعاعش از حدود ناحیه و حتّی از حدود یک شهر، وسیع‌تر باشد وجود داشته باشد (مرتضی مطهری، نامه‌ها و ناگفته‌ها، صفحه۱۰۹ـ۱۱۰). او به دنبال این بوده است که یک «قرارگاه فکری و فرهنگی» ایجاد کند که روی جامعه اثر بگذارد؛ چنان‌که این قرارگاه، نه‌ فقط «محله» و «شهر» را در بر بگیرد، بلکه جنبه‌های «ملّی» نیز داشته باشد. حساسیت مطهری نسبت به «شعاع تأثیر مسجد»، یادآور سخن شهیدحاج‌ قاسم سلیمانی است که می‌گفت امام جماعت باید آنچنان تلاش کند که محله را در اختیار خود داشته باشد و بتواند محله را به منطقه عملیات خود تبدیل کند. در بیان مطهری، حتّی باید از محله و بلکه شهر نیز فراتر رفت و هدف‌های ملّی را دنبال کرد. واکنش حکومت پهلوی در کوتاه‌مدّت نسبت به این مسجد، گویای این حقیقت است که مطهری توانست منشأ اثر شود و دامنه تأثیر خود را بگستراند و برای آنها، چالش جدّی ایجاد کند. 🔸️انحصارطلبی در مسیرِ صحیح! وی افزود: آن‌گاه مطهری می‌نویسد برای این‌که چنین هدفی عملی شود، چند شرط لازم است که نخستین آن، «اختیارات کامل در همه شؤون اعم از اداری، مالی، تبلیغاتی و تعلیماتی» است (همان، صفحه۱۱۰). مطهری می‌داند که چنانچه زمام و عنان کار در اختیار همگان باشد، کار پیش نخواهد رفت و تجربه تلخ حسینیه ارشاد تکرار خواهد شد. از این‌رو، در همین نقطه آغاز تأکید می‌کند که لازمه ایجاد قرارگاه فکری و فرهنگی، «وحدت فرماندهیِ» آن است. کسی چون او باید بتواند برنامه‌های حکیمانه و خلّاقانه خود را با خیال آسوده و فراغ بال به اجرا بگذارد و توانش صرف چانه‌زنی با نیروهای دیگر نشود. در غیر این صورت، تعارض‌ها و سنگ‌اندازی‌ها و ندانم‌کاری‌ها، ظرفیّت‌ها را صرف «اصطکاک‌های درونی» خواهد کرد. 🔸️توجه به ظواهر و شعائر جمشیدی گفت: شرط دوّمی که مطهری نگاشته این است که چون وضع «جلسات ختم»، به‌خصوص با شرکت بانوان، حیثیّت این مؤسسه را پایین می‌آورد و هرگز نخواهد گذاشت این مؤسسه، یک مؤسسه آبرومند و مورد احترام بشود، لازم است از جلسات ختم صرف‌نظر شود و بودجه دیگری در نظر گرفته شود (همان، صفحه ۱۱۰). بیان‌ شدن این شرط از فیلسوفی همچون مطهری که وجودش غرق در تحقیق و مطالعه و فهم عمیق دین است، بسیار جالب است.