🟢#داستان
🔸رؤیای نورانی و حل مشکلات مالی
ازحضرت آیه الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (متوفای شهریور 1369 ش.) نقل شده است:
روزگاری که جوانتر بودم، روزی بر اثر مشکلات فراوانی که داشتم، از جمله می خواستم دخترم را شوهر دهم، ولی مال و ثروتی نداشتم تا برای دخترم جهیزیّه تهیه کنم. با ناراحتی به حرم حضرت معصومه علیها السلام رفتم و با عتاب و خطاب در حالی که اشکهایم سرازیر بود گفتم:
«ای سیّده و مولای من! چرا نسبت به امر زندگی من اهمیّت نمی دهی؟
من چگونه با این دست خالی دخترم را شوهر دهم؟»
سپس با دلی شکسته به خانه برگشتم، حالت غشوه مرا فرا گرفت.
در همان حال شنیدم در می زنند.
رفتم و در را باز کردم، شخصی را دیدم که در پشت در ایستاده، وقتی مرا دید گفت: «سیّده تو را می طلبد.»
با شتاب به حرم رفتم.
وقتی که وارد صحن شریف آن حضرت شدم، چند کنیز را دیدم که به تمیز کردن ایوان طلا اشتغال داشتند.
از سبب آن پرسیدم.
گفتند: اکنون سیّده می آید،
پس از اندکی، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام آمد، در حالی که در شکل و شمایل، مانند مادرم فاطمه زهرا علیها السلام بود. (چون جدّه ام زهرا علیها السلام را سه بار قبل از آن، در خواب دیده بودم)
نزد عمّه ام حضرت معصومه علیها السلام رفتم و دستش را بوسیدم،
به من فرمود: «ای شهاب! کی ما در فکر تو نبوده ایم، که ما را مورد عتاب قرار داده، از دست ما شاکی هستی، تو از زمانی که به قم آمدی زیر نظر ما و مورد عنایت ما بوده ای.»
وقتی که از خواب بیدار شدم، فهمیدم که نسبت به حضرت معصومه علیها السلام اسائه ادب کرده ام. هماندم برای عذرخواهی به حرم شریفش رفتم، از آن پس حاجتم برآورده شد و در کارم گشایشی صورت گرفت و مشکل زندگیم حل و آسان گردید.
📕شهاب شریعت، ص 288
#ولادت_حضرت_معصومه
#میلاد_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92