نزدیک و نزدیک را به تو دور می نمایاند.
2⃣👈 از همنشینی با گناهکار و لاابالی بپرهیز، زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن می فروشد.
3⃣👈 از همنشینی با بخیل برحذر باش، که او از کمک مالی به تو آنگاه که بسیار به آن نیازمندی، مضایقه می کند.
4⃣👈از همنشینی با احمق ( کم عقل ) اجنتاب کن، زیرا او می خواهد به تو سودی رساند؛ ولی به زیان تو می انجامد.
5⃣👈از همنشینی با « قاطع رحم » ( کسی که با خویشاوندان قطع رابطه نموده است ) بپرهیز، که او در سه جای قران لعن و نفرین شده است. حتّی کسانی که دارای اراده قوی هم باشند به نصّ روایت ناخودآگاه از رفیق بد تأثیر می پذیرند، چه رسد به کودکان و نوجوانان که به طریق اولی باید آنان را از مصاحبت با افراد منحرف و فاسد منع کرد
📗مجموعه ورام، ج 2، ص 15
🌷 آیت الله #کشمیری (ره) :
✍ اگر می خواهید طعم و شیرینی #عبادت را بچشید ، #دروغ را باید ترک کنید . جدی و شوخی آن را.
🌈 @range_khodaa
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
🌷 آیت الله #کشمیری (ره) :
✍ اگر می خواهید طعم و شیرینی #عبادت را بچشید ، #دروغ را باید ترک کنید . جدی و شوخی آن را.
🌈 @range_khodaa
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🎥 اعتراض مردم ترکیه به حضور رئیس جمهور رژیم صهیونیستی در این کشور؛ فریاد "ما همه سلیمانی هستیم" در ترکیه طنین انداز شد!*
💢 فعالین فرهنگی و سیاسی ترکیه با تجمع، اعتراض خود را نسبت به حضور "هرتزوگ" رئیس جمهور رژیم صهیونیستی در این کشور ابراز داشتند!
🔺 فریاد معترضین: مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، سلام بر حزب الله، ما همه شهید سلیمانی هستیم و اسرائیل کارگردان پشت پرده کودتای ( 15ژوئیه ۲۰۱۶ ) علیه ترکیه بوده است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ماجرای خیلی خری در سخنرانی امام☺️
✡️جاسوسای انگلیسی به روحانیون و مردم میگفتن؛ سیاست کثیفه..سیاست پدرومادر نداره..سیاست دروغه..
▪️شما نمازو روزتون رو بخونید و کار به سیاست نداشته باشید..خودتون رو کثیف نکنید...
🛢️از اون طرف نـفـت ایران رو میدزدیدن و میبردن...
▪️الانم هنوز مردم و بعضی روحانیون میگن؛ سیاست کثیفه و فلانه...
📛 همون حرفای جاسوسای انگلیسی رو میزنن..خودشونم نمیدونن کی انداخت رو زبونشون..
*اما امثال آیت الله کاشانی باعث شدن، صنعت نفت ملی بشه*...
#همه_باید_در_سیاست_دخالت_کنند
# دین_از_سیاست_جدا_نیست
[2/25, 6:30 AM] اقای تشیع حاج بسطامی: ✅ در انتظار منجی بشریت (۹۷)🌹
✍️ عن علي بن جعفر عن الإمام موسى بن جعفر (ع) أنه قال:
«إِذَا فُقِدَ الخَامِسُ مِن وُلدِ السَّابِعِ فَاللهَ اللهَ فِي أَديَانِكُم لاَ يُزِيلُكُم عَنهَا أَحَدٌ. يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لاَبُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلأمرِ مِن غَيبَةٍ حَتَّى يَرجِعَ عَن هَذَا الأمرِ مَن كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحنَةٌ مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ اِمتَحَنَ بِهَا خَلقَهُ، لَو عَلِمَ آبَاؤُكُم وَأَجدَادُكُم دِيناً أَصَحَّ مِن هَذَا لَاتَّبَعُوهُ.
قَالَ فَقُلتُ يَا سَيِّدِي مَنِ الخَامِسُ مِن وُلدِ السَّابِعِ؟ فَقَالَ يَا بُنَيَّ عُقُولُكُم تَصغُرُ عَن هَذَا وَأَحلاَمُكُم تَضِيقُ عَن حَملِهِ وَلَكِن إِن تَعِيشُوا فَسَوفَ تُدرِكُونَهُ.»[شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۶۰]
❇️ جناب علی بن جعفر از حضرت امام موسی بن جعفر(ع) نقل میکند که فرمودند:
«هنگامیکه پنجمین فرزند وصیِّ هفتم از دیدگان ناپدید شود، از خدا بترسید در مورد دین خود، به خدا پناه ببرید در بارهی دینتان که هرگز کسی نتواند شما را در مورد دینتان بلغزاند.
پسر جان! بیتردید برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود تا بیشترِ معتقدین به آن، از اعتقاد خود برگردند. این یک آزمون الهی استکه شما را با آن آزمایش خواهد کرد. اگر نیاکان شما دینی بهتر از این مییافتند آنرا میپذیرفتند».
علی بن جعفر میگوید عرض کردم: سرور من مقصود از پنجمین فرزند وصیِ هفتم کیست؟ فرمود: «پسر جان! عقلهای شما از درک آن ناتوان و استعدادهای شما از حمل آن عاجز است. اگر خداوند عمری دهد آن روز را درک خواهید نمود.»
ای منجی دلهای خزاندیده کجایی
کی میرسد آن جمعهی موعود بیایی
ای نبضِ زمان، ذکرِ دعای فرجِ تو
مافوقِ مکان در نظرِ اهلِ ولایی
کنزُ الفقرایی و همانند نداری
تو رحمتِ موصولهی احسان خدایی
عیب از دل ما نیست گرفتارِ تو هستیم
عیب است کریمان که برانند گدایی
باید که تقاصِ دمِ مظلوم بگیری
چون منتقمِ خونِ امام الشهدایی
یک جمعه بیایی همه باشیم کنارت
گر میل کنی یا که اراده بنمایی
👈 یادآوری:
اینک ١١١٣ سال از غیبت کبرای امام زمان(عج) میگذرد و اکنون پنجاه و شش هزار و دویست و پنجاه و چهار جمعه استکه جهان در انتظار منجی عالم بشریت بسر میبرد.
شاید این جمعه بیاید، شاید...! (۱۴۰۰/۱٢/۶)
برای سلامتی و تعجیل در ظهورش، صلوات بفرستید.
[3/4, 6:06 AM] اقای تشیع حاج بسطامی: ✅ در انتظار منجی بشریت (۹۸) 🌹
☘️🌷🌷🌱🌻🌱🌷🌷☘️
حلول ماه شعبان المعظم و اعیاد شعبانیه بر تمامی مسلمانان مبارک باد!
✍️ عن النبي (ص): مِن ذُُرَّيتي المَهدي إِذا خَرجَ نَزَلَ عِیسَی بنُ مَریَمَ(ع) لِنُصرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَصَلَّی خَلفَهُ.
[ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الأمالی، ص۲۸۷، ح۴]
❇️ از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمودند:
مهدی(ع) از فرزندان من است، زمانی که قیام میکند عیسی بن مریم(ع) جهت نصرت و یاری او (از آسمان) فرود میآید و حضرتش را برای نماز مقدّم میدارد و به او اقتدا مینماید.
🌺🌳🌳🌸🌻🌸🌳🌳🌺
مجنون شدم که راهیِ صحرا کنی مرا
گاهی غبارِ جادهی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطفِ بزرگ نیست
قطره شدم که راهیِ دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گرهها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
من، سالهاست میوهی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
من گم شدم؛ تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
🌿💐💐🌱🌻🌱💐💐🌿
👈 یادآوری:
اینک ١١١٣ سال از غیبت کبرای امام زمان(عج) میگذرد و اکنون پنجاه و شش هزار و دویست و پنجاه و چهار جمعه استکه جهان در انتظار منجی عالم بشریت بسر میبرد.
شاید این جمعه بیاید، شاید...! (۱۴۰۰/۱٢/۱۳)
برای سلامتی و تعجیل در ظهورش، صلوات بفرستید.
[3/11, 6:04 AM] اقای تشیع حاج بسطامی: ✅ در انتظار منجی بشریت (۹۹) 🌹
✍️ عن مولانا أمير المؤمنين علي (ع):
لِلقَائِمِ مِنَّا غَیبَةٌ أَمَدُهَا طَوِیلٌ کَأَنِّي بِالشِّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِي غَیبَتِهِ یَطلُبُونَ المَرعَى فَلَا یَجِدُونَهُ. أَلَا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم عَلَى دِینِهِ وَلَم یَقسُ قَلبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِي فِي دَرَجَتِي یَومَ القِیَامَة.»
[شیخ صدوق، کمال الدین وتمام النعمة، ج ۱، ص: ۳۰٢]
❇️ مولا أمير مؤمنان على (ع) فرمودند:
براى قائم ما غیبتى است که مدتش طولانى است، گویا شیعه را در دوران غیبت او مىبینم که جولان مىدهد مانند جولان چهارپایان، چراگاهى را مىجویند اما آن را نمىیابند. بدانید هر که در آن دوران[غيبت كبرا] در دینش استوار باشد و قلبش به واسطه طول غیبت امامش سخت نشود، او در روز قیامت همدرجه من است.
🌸☘️🌷🍃🌻🍃🌷☘️🌸
عشق از سرای این دلِ من، پا نمیشود
مجنون دلش به جز سوی لیلا نمیشود
بالای تختِ یوسفِ کنعان نوشتهاند
هر یوسفی که یوسفِ زهرا نمیشود
این زندگی بدون تو تلخ است و بیثمر
بیروی یار، آب گوارا نمیشود
تعجیل کن وگرنه که از دست میروم
این کارها به صبر و مدارا نمیشود
هرگز مکن سؤال چرا ما نرفتهایم
هر قطرهای که فانیِ دریا نمیشود
سایه کجا و دیدن تشریفِ آفتاب
میخواستم ببینمت اما نمیشود
بر من مگیر خرده که دردِ فراقِ دوست
جز با نگاهِ دوست، مداوا نمیشود
👈 یادآوری:
اینک ١١١٣ سال از غیبت کبرای امام زمان(عج) میگذرد و اکنون پنجاه و شش هزار و دویست و پنجاه و پنج جمعه استکه جهان در انتظار منجی عالم بشریت بسر میبرد.
شاید این جمعه بیاید، شاید...! (۱۴۰۰/۱٢/۲۰)
برای سلامتی و تعجیل در ظهورش، صلوات بفرستید.
[3/12, 7:10 AM] +98 910 773 3714: قال رسول الله ِصلي الله عليه و آله:
اَوَّلُ ما يُوزَنُ فِى الْمِيْزانِ اَلْخُلْقُ الْحَسَنُ.
¤¤¤¤¤¤
پيامبر اکرم(ص):
[ درقیامت ] نخستين چيزى كه برای سنجیدن درترازو [ یِ اعمال ] قرارمی گیرد، اخلاق نيكوست.
نهج الفصاحه، ص 197، ح 982
[3/12, 7:10 AM] +98 910 773 3714: قال علي عليه السّلام :
أكرِمْ ذَوي رَحِمِك ... فإنَّهم لَكَ نِعمَ العُدّةُ في الشّدةِ و الرّخاءِ.
¤¤¤¤¤¤
امام علی(ع):
خويشاوندان خود را گرامی بدار ...؛ که آنان در سختی و راحتی، بهترين پشتيبان و كمك برای تو هستند.
غررالحكم، ص 407، ح 9330
[3/12, 7:10 AM] +98 910 773 3714: قال السّجاد عليه السلام:
اَوْحَى اللهُ تَبارَكَ وَ تَعالى اِلى داوُودَ عَلَيهِ السَّلام : يا داوُودُ اذْكُرْنى فِى اَيّامِ سَرّائِكَ كَى اَسْتَجيبَ فِى اَيّامِ ضَرّائِكَ.
¤¤¤¤¤¤
امام سجاد(ع):
خداوند تبارك و تعالى به داوود عليه السلام وحى فرمود :
اى داوود ! در روزهاى خوشى و راحتی ات مرا ياد كن ، تا در روزهاى سختی وبدحالی ات، تو را پاسخ گويم.
جامع الاحاديث الشيعة ، ج15، ص207،ح 29
حاج آقای قرائتی
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
عشق حسین چها که نمی کند
اقایم حسین هر حرکتی برایش را بردارید هزار برابر جواب می دهد👌
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد!🌹
در زمان تدريس در دانشگاه پرينستون، دکتر حسابي تصميم مي گيرند سفره ي هفت سيني براي انيشتين و جمعي از بزرگترين دانشمندان دنيا از جمله "بور"، "فرمي"، "شوريندگر" و "ديراگ" و ديگر استادان دانشگاه بچينند و ايشان را براي سال نو دعوت کنند...
آقاي دکتر خودشان کارت هاي دعوت را طراحي مي کنند و حاشيه ي آن را با گل هاي نيلوفر که زير ستون هاي تخت جمشيد هست (لوتوس) تزئين مي کنند و منشا و مفهوم اين گل ها را هم توضيح مي دهند.
چون مي دانستند وقتي ريشه مشخص شود براي طرف مقابل دلدادگي ايجاد مي کند.
دکتر مي گفت:
"براي همه کارت دعوت فرستادم و چون مي دانستم انيشتين بدون ويالونش جايي نمي رود، تاکيد کردم که سازش را هم با خود بياورد.
همه سر وقت آمدند اما انيشتين 20دقيقه ديرتر آمد و گفت:
چون خواهرم را خيلي دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ايرانيان را ببيند.
من فورا يک شمع به شمع هاي روشن اضافه کردم و براي انيشتين توضيح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضاي خانواده شمع روشن مي کنيم و اين شمع را هم براي خواهر شما اضافه کردم.
به هر حال بعد از يک سري صحبت هاي عمومي، انيشتين از من خواست که با دميدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم.
من در پاسخ او گفتم:
ايراني ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنايي را نگه داشته اند و از آن پاسداري کرده اند.
براي ما ايراني ها شمع نماد زندگيست و ما معتقديم که زندگي در دست خداست و تنها او مي تواند اين شعله را خاموش کند يا روشن نگه دارد."
آقاي دکتر مي خواست اتصال به اين تمدن را حفظ کند و مي گفت بعدها انيشتين به من گفت: "وقتي برمي گشتيم به خواهرم گفتم حالا مي فهمم معني يک تمدن 10هزارساله چيست.
ما براي کريسمس به جنگل مي رويم درخت قطع مي کنيم و بعد با گلهاي مصنوعي آن را زينت مي دهيم اما وقتي از جشن سال نو ايراني ها برمي گرديم همه درخت ها سبزند و در کنار خيابان گل و سبزه روييده است."
بالاخره آقاي دکتر جشن نوروز را با خواندن دعاي تحويل سال آغاز مي کنند و بعد اين دعا را برای مهمانان تحليل و تفسير مي کنند...
به گفته ي ايشان همه در آن جلسه از معاني اين دعا و معاني ارزشمندي که در تعاليم مذهبي ماست شگفت زده شده بودند.
بعد با شيريني هاي محلي از مهمانان پذيرايي مي کنند و کوک ويلون انيشتين را عوض مي کنند و يک آهنگ ايراني مي نوازند.
همه از اين آوا متعجب مي شوند و از آقاي دکتر توضيح مي خواهند.
ايشان پاسخ می دهند که موسيقي ايراني يک فلسفه، يک طرز تفکر و بيان اميد و آرزوست.
انيشتين از آقاي دکتر مي خواهند که قطعه ي ديگري بنوازند.
پس از پايان اين قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انيشتين که چشم هايش را بسته بود چشم هايش را باز کرد و گفت:
"دقيقا من هم همين را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره ی هفت سين را ببيند..."
آقاي دکتر تمام وسايل آزمايشگاه فيزيک را که نام آنها با "س" شروع مي شد توي سفره چيده بود و يک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرينستون گرفته بود.
بعد توضيح مي دهد که اين در واقع هفت چين يعني 7 انتخاب بوده است.
تنها سبزه با "س" شروع مي شود به نشانه ي رويش...
ماهي با "م" به نشانه ي جنبش،
آينه با "آ" به نشانه ي يکرنگي،
شمع با "ش" به نشانه ي فروغ زندگي و ...
همه متعجب مي شوند و انيشتين مي گويد آداب و سنن شما چه چيزهايي را از دوستي، احترام و حقوق بشر و حفظ محيط زيست به شما ياد مي دهد.
آن هم در زماني که دنيا هنوز اين حرف ها را نمي زد و نخبگاني مثل انيشتين، بور، فرمي و ديراک اين مفاهيم عميق را درک مي کردند.
يک کاسه آب هم روي ميز گذاشته بودند و يک نارنج داخل آب قرار داده بودند.
آقاي دکتر براي مهمانان توضيح مي دهند که فلسفه ی اين کاسه 10هزارسال قدمت دارد.
آب نشانه ي فضاست و نارنج نشانه ي کره ي زمين است و اين بيانگر تعليق کره زمين در فضاست.
انيشتين رنگش مي پرد عقب عقب مي رود و روي صندلي مي افتد و حالش بد مي شود.
از او مي پرسند که چه اتفاقي افتاده؟
مي گويد:
"ما در مملکت خودمان 200 سال پيش دانشمندي داشتيم که وقتي اين حرف را زد کليسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پيش اين مطلب را به زيبايي به فرزندانتان آموزش مي دهيد.
علم شما کجا و علم ما کجا؟!"
خيلي جالب است که آدم به بهانه ي نوروز يا هر بهانه ي خوب ديگر، فرهنگ و اعتبار ملي خودش را به جهانيان معرفي کند.
برگرفته از کتاب خاطرات دکتر محمود حسابی بنام استاد عشق که توسط فرزندش ایرج حسابی چاپ و نشر گردیده،خواندن این کتاب را به همه عزیزان بخصوص فرزندان آنها پیشنهاد می کنم.
🙏🌹♥️
[3/12, 8:51 AM] Mohsen: حاج آقای قرائتی
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
عشق حسین چها که نمی کند
اقایم حسین هر حرکتی برایش را بردارید هزار برابر جواب می دهد👌
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد!🌹
[3/13, 5:37 AM] Mohsen: 🌹 صلي الله عليك يا ابا عبدالله
🌹🌹سلام روز به خیر و عافیت انشاالله🌹🌹
نهج البلاغه
حکمت 204 - دلسرد نشدن از ناسپاسی مردم
وَ قَالَ عليهالسلام لاَ يُزَهِّدَنَّكَ فِي اَلْمَعْرُوفِ مَنْ لاَ يَشْكُرُهُ لَكَ فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لاَ يَسْتَمْتِعُ بِشَيْءٍ مِنْهُ
و درود خدا بر او، فرمود: ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانى، بى آن كه از تو سودى برند تو را مىستايند
وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ اَلشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ اَلْكَافِرُ وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلْمُحْسِنِينَ
چه بسا ستايش اندك آنان براى تو، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد. (و خداوند نيكوكاران را دوست دارد)
دانلود برنامه اندرویدی نهج البلاغه:
http://noo.rs/nahj_share
[3/13, 5:37 AM] Mohsen: 🌸🌸🌸 کلامکم نور
✅ قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله:
الضَّيفُ يَنزِلُ برِزقِهِ، ويَرتَحِلُ بذُنوبِ أهلِ البيتِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند:
ميهمان ، روزى خود را مى آوردو گناهان اهل خانه را مى برد .
بحار الأنوار : 75/461/14 .
✅ قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله:
عَلَى اليَدِ ما أخَذَت حتّى تُؤَدِّيَهُ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمای