فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی بود یکی نبود...
قصهی امروز ما به نقل از همسر شهید همت و ماجرای خداحافظی او با همسرش در آخرین دیدار
🌸 همسر #شهید_همت درباره آخرین دیدار و خداحافظی با شهید همت میگوید:
آن شب بریدن حاجی را دیدم. برخورد سرد او گویای همه چیز بود. به خودم لرزیدم، یک لحظه احساس کردم نکند آخرین شب دیدارمان باشد...
حاجی گفته بود که صبح روز بعد ماشین جلوی منزل باشد. کمی زودتر بلند شد و خود را آماده کرد؛ اما ماشین نیامد.
ساعت ۷ راننده بدون ماشین آمد و گفت: "ماشین دچار نقص فنی شده!" حاجی تا ساعت ۹ صبح در خانه ماند. دو ساعت تمام بی آنکه چیزی بگوید .
قطرات پیوسته اشکی را که از گونههایش جاری بود، دیدم. ماشین که از راه رسید حاجی آماده حرکت بود.
وقت خداحافظی سرش را پایین انداخت و گفت: "خداروشکر ماشین دیر اومد و تونستم بیشتر پیش شما باشم! ... خب دیگه ما رفتیم. اگر ما رو ندیدی حلالمون کن."
معنی حرفهای او را کاملا میدانستم. با اینحال گفتم: امکان نداره که شهید بشی.
پرسید: "چطور مگه؟"
گفتم: "باور نمیکنم خداوند در یک لحظه همه چیز بندهاش را از او بگیرد... "
وقتی صدای حرکت ماشین به گوشم رسید، احساس از دست دادن او در قلبم قوت گرفت.
شهادت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲
عملیات خیبر - جزیره مجنون
#سیره_شهدا
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران
@howzehkhaharantehran