eitaa logo
روابط عمومی حوزه علمیه امام خمینی (ره) مه ولات
32 دنبال‌کننده
361 عکس
54 ویدیو
15 فایل
اطلاع رسانی برنامه های حوزه علمیه مه ولات ارتباط با مدیر: @mohtashammoradi
مشاهده در ایتا
دانلود
روابط عمومی حوزه علمیه امام خمینی (ره) مه ولات
شهید علیرضا کریمی❤️ 📚مسافر کربلا #pdf °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° @howzehmahvelat ✍
دوستان حتما در مسابقه کتابخوانی شرکت کنند 😉 سوال ها بعد از مطالعه راس ساعت ۲۰:۲۰ در کانال گذاشته میشود تا صفحه ۲۱ خوانده شود🙏 °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° @howzehmahvelat
شب اول
۱-شاعر ابیات روی سنگ قبر شهید چه کسی بود⁉️ الف: عموی شهید ب: رفیق شهید ج : دایی شهید د: برادر شهید ۲-شهید علیرضا کریمی اهل کجا هست⁉️ الف: اصفهان نائین ب: اصفهان سیچان ج:کرمان جیرفت د: تهران پاکدشت ۳-شهید علیرضا کریمی در چندسالگی به شهادت رسیدند⁉️ الف: ۱۶ سالگی ب: ۱۷ سالگی ج:۱۸ سالگی د:۱۹ سالگی ۴- نام پدر شهید علیرضا کریمی چه بود⁉️ الف: سجاد ب: محمد ج: باقر د: موسی «تشریحی» ۵-پیکر شهید علیرضا کریمی چگونه پیدا شد⁉️ °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° @howzehmahvelat
روابط عمومی حوزه علمیه امام خمینی (ره) مه ولات
#مسابقه_کتابخوانی #سیره_شهدا #کتاب_کتابخوانی #مسافر_کربلا دوستان حتما در مسابقه کتابخوانی شرکت کنند
دوستان حتما در مسابقه کتابخوانی شرکت کنند 😉 سوال ها بعد از مطالعه راس ساعت ۲۰:۲۰ در کانال گذاشته میشود تا صفحه ۲۱ خوانده شود🙏
شب دوم
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° @howzehmahvelat
شب دوم
۱-شهید یه کدام دعا خیلی اهمیت میداد⁉️ الف: زیارت عاشورا ب: دعای توسل ج:دعای کمیل د: دعای فرج ۲-حدیث ذیل از چه کسی است⁉️ «هیچ بنده ای مزه ایمان را نمی چشد مگر اینکه دروغ را چه شوخی چه جدی ترک کند» الف: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ب: امیر المومنین علیه السلام ج: امام صادق علیه السلام د: امام حسن عسکری علیه السلام ۳-شهید در چند سالگی وارد بسیج شد⁉️ الف: ۱۲ سالگی ب: ۱۳ سالگی ج: ۱۴ سالگی د:۱۵ سالگی ۴-شهید از چند سالگی به نماز شب مقید شد⁉️ الف: ۱۱ سالگی ب: ۱۲ سالگی ج: ۱۳ سالگی د: ۱۴ سالگی چند سال خانواده شهید از آن پولی‌که جوان سید به پدر شهید داده بود استفاده کردند⁉️ الف: ۴سال ب: ۵ سال ج:۱۰ سال د:۱۵ سال «تشریحی» ۶-پدر شهید برای پیدا کردن شاگرد چه میکرد⁉️ ۷-شهید در جواب اینکه تو خیلی غرق قرآن شده چه جوابی داد⁉️ °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° @howzehmahvelat
شب سوم ۱-فرمانده تیپ امام حسین علیه السلام چه کسی بود⁉️ الف: شهید ابراهیم هادی ب: شهید محمد ابراهیم همت ج : شهید حاج حسین خرازی د: حاج احمد متوسلیان ۲- شهید چه کسی در خواب دید که تبشون خوب شد⁉️ الف: حضرت ابالفضل ب: امام حسین علیه السلام ج:امام خمینی(ره) د: پدر ۳-شهید علیرضا کریمی هنگامی که به جبهه میرفتن در زمان بیکاری چه چیزی درست میکرد⁉️ الف: مقوا برای نماز خانه که داخلش زیارت نامه و امثال اینها بود ب: وسایلی که خراب شده بود رو تعمیر میکرد ج: مُهر درست میکرد د: کفش های سربازانی که خراب شده بود رو تعمیر میکرد «تشریحی» ۴-خواسته فرمانده خسروی از شهید کریمی چه بود⁉️ ۵-توصیه شهید کریمی به خواهرش چه بود⁉️ °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° @howzehmahvelat
شب چهارم
۱-نحوه شهادت شهید کریمی چگونه بود⁉️ الف: با اصابت تیر به سرشون ب: افراد عراقی با تانک از روی پیکرشون رد شدند ج: چون مجروح شده بودن با تیر خلاصی عراقی ها د: زنده به گور کردن عراقی ها😱 ۲-خبر شهادت شهید چگونه به پدرش رسید⁉️ الف: برادر شهید به پدرشون خبر دادند ب : عموی شهید به پدرشان خبر دادند ج : همرزمان شهید به پدر شهید خبر دادند د: در خواب متوجه شدند پسرشان شهید شده است ۳-بعد چند سال پیکر شهید کریمی برگشت⁉️ الف: ۱۶ سال ب: ۱۰ سال ج : ۸ سال د: ۵ سال ۴- چه شبی شهید کریمی بازگشت⁉️ الف: شب شهادت امام رضا ب: شب اول محرم ج : اربعین حسینی د: شب تاسوعا ۵- طریقه تشیع شهید را چه کسی معلوم کرده بود ، (این خبر را در خواب به مادر شهید راد پی گفته بودند)⁉️ الف: امام خمینی ب: حضرت ابوالفضل ج : حضرت زهرا سلام الله علیها د : امام حسین علیه السلام «تشریحی» ۶- دلیل اینکه مادر شهید برای شهادت علیرضا دیگر نارحت نبود چه بود⁉️ °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° @howzehmahvelat
شب آخر
۱-پیکر شهید در کدام منطقه پیدا شد⁉️ الف: فکه ب: شلمچه ج: طلاییه د: هور العظیم ۲-آقای غلامی مسئول تفحص وقتی شهدا رو پیدا میکرد چه میکرد⁉️ الف: زیارت عاشورا میخواند ب: دعای توسل میخواند ج: نماز شکر میخواند د:زیارت حضرت ززهر سلام الله علیها را میخواند ۳- خانم هایی که می امدند سر مزار شهید چه عملی انجام میدادند⁉️ الف: زیارت عاشورا میخواندند ب: دعای توسل میخواندند ج: دعای کمیل میخواندند د: فقط فاتحه میخواندند و درد و دل میکردند ۴-شهید کریمی چه زمانی وصیت نامه شان را نوشتند⁉️ الف: یک ماه قبل شهادت ب: ۲ماه قبل شهادت ج: ۳ ماه قبل شهادت د: ۴ ماه قبل شهادت «تشریحی» ۵- آن خانم ها چگونه با شهید آشنا شدند⁉️ ۶- وصیت نامه شهید به مادرشان چه بود⁉️ °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° @howzehmahvelat
عباسعلی بچه دولت آباد اصفهان بود. سال شصت به شش زبان زنده ی دنیا تسلط داشت. تک فرزند خانواده هم بود. زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم… عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه…. بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: «به هیچوقت با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… و تخریبچی ها رفتند…» یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه. برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه. گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی می گفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته. اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…. جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین. گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه!ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگ های عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد… @howzehmahvelat. ✍