eitaa logo
دوره تابستانه حوزه
1.5هزار دنبال‌کننده
1 عکس
2 ویدیو
0 فایل
هدف: ارتقایی حضوری و تکمیل نواقص 🌺 ارتباط با معاونت آموزش حوزه علمیه مدینه العلم @margbaramrikaa دفتر: 03153230179 کانال مدینه العلم شهرضا @madinatolelm_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حکمرانی مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.....•° اینکه مردم رئیس جمهور رو انتخاب میکنن بعضا آسیب میزنه به نظام ::) جواب متفاوت آیت الله مصباح نگاه مون رو اصلاح میکنه 🤔 🔸واقعاً عالی بود 🔸دقیق چند بار ببینید 🔸لازم برای این روزها
از حضرت آیت الله بهجت پرسیدند: بالاترین ذکر چیست؟ فرمودند: بالاترین ذکر عملی این است که نیت کند ... عالماً عامداً و مختاراً معصیت خدا نکند. اگر همه ما این کار را بکنیم همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم اگر این ذکرمان دوام داشته باشد... ————————— @latayeff ┈••✾•🌺•✾••┈
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (‌علیه السلام )‌ 🌹قالیچه سوخته چقدر بها دارد؟ مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود، يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. مجبور بود، همون رو برداشت برد بازار برای فروش. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه می‌رﻓﺖ، می‌گفتن: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ می‌رفت. داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﻫﺎ، حاج جواد فرشچی از منصف‌های بازار و از ارادتمندان اهل بیت(علیهم السلام) پرﺳﯿﺪ: قالی خوبیه، چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ. حاج جواد یک تکونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله. گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ یه ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ می‌خرﻡ. قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود، گل محمدی پرپر می‌کرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته تو چایی‌شون می‌ریختند. اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ، قیمت گرفت. حالا اگر دل کسی برا روضه حسین و کربلای حسین بسوزه به نظرتون چقدر قیمت پیدا می کنه؟ ..... مادرش زهرا سلام الله علیها چقدر می خره این دل رو .... ————————— @latayeff ┈••✾•🌺•✾••┈
باﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ ! ﺍﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ اینکه خیس نشود ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ————————— @latayeff ┈••✾•🌺•✾••┈
🌺اتفاق های بزرگ معمولا 🌸 با شروع های کوچک آغاز میشن ————————— @latayeff ┈••✾•🌺•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت عزت نفس داخل قصابی ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻭ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ... ﯾﻪ ﺁﻗﺎﯼ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﯽ ﻫﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﮔﻔﺖ : ﺍِﺑﺮﺍﻡ ﺁﻗﺎ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺩﺳﺘﺖ ﭘﻨﺞ ﮐﯿﻠﻮ ﻓﯿﻠﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺑﮑﺶ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺍﺭﻡ ... ﺁﻗﺎﯼ ﻗﺼﺎﺏ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﻓﯿﻠﻪ ﻭ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ هاش ... ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﺎﺭﺷﻮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻧﻨﻪ؟؟ ! ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺍﻭﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﯾﮏ ﭘﻮﻧﺼﺪ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻫَﻤﯿﻨﻮ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺪﻩ ﻧﻨﻪ ... ﻗﺼﺎﺏ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﭘﻮﻧﺼﺪﺗﻮﻣﻨﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﻧﺼﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﮔﻮﺷﺖ ﻣﯿﺸﻪ ﻧﻨﻪ، ﺑﺪﻡ؟؟ ! ﭘﯿﺮﺯﻥ ﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﺪﻩ ﻧﻨﻪ !!! ﻗﺼﺎﺏ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﮔﻮﺷﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺟﻮﻭﻥ ﺭﻭ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ ﺑﺮای ﭘﯿﺮﺯن ... ﺍﻭﻥ ﺟﻮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺶ ﺑﺎزی ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ سگ ﻣﯽﺧﻮﺍی ﻣﺎﺩﺭ؟؟؟ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺟﻮﻭﻥ ﮐﺮﺩ . ﮔﻔﺖ : ﺳَﮓ ؟؟ ﺟﻮﻭﻥ ﮔﻔﺖ ﺁﺭﻩ ..... سگِ من ﺍﯾﻦ فیله ها ﺭﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻧﺎﺯ ﻣﯽﺧﻮﺭﻩ ..... ﺳﮓ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺟﻮﺭی ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ؟ ! ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻨﻪ ... ﺷﮑﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺳﻨﮕﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ... ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﺑﺮﺍی ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ ﺑﺬﺍﺭﻡ. ﺟﻮﻭﻧﻪ ﺭﻧﮕﺶ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ ... ﯾﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﺘﺎی ﻓﯿﻠﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ، ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﮔﻮﺷﺖ ﭘﯿﺮﺯﻥ ... ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﻣﮕﻪ ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﺑﺮای ﺳﮕﺖ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدی ؟؟ ﺟﻮﻭﻥ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ... ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﺎ ﻏﺬﺍی سگ نمیخوریم ننه !!! ﺑﻌﺪ ﮔﻮﺷﺖ ﻓﯿﻠﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺍﻭﻥ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﮔﻮﺷﺘﺎﺵ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖﻭ ﺭﻓﺖ ... ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﺮ ﺣﺮﻓﯽ ﺭﻭ ﻫﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﻮﻥ ﻧﯿﺎﺭﯾﻢ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ ﺧﺒﺮی ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ... ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺣﺮﻑ نسنجیده قلب بزرگ ﺁﺩﻣﯽ بشکند... ————————— @latayeff ┈••✾•🌺•✾••┈
✏️ روزی دست پسر بچه‌ای در گلدان کوچکی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. گلدان گرانقیمت بود، اما پدر تصمیم گرفته بود که آن را بشکند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشت‌هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می‌کنم دستت بیرون می‌آید.» پسر گفت: «می‌دانم اما نمی‌توانم این کار را بکنم.» پدر که از این جواب پسرش شگفت‌زده شده بود پرسید: «چرا نمی‌توانی؟» پسر گفت: «اگر این کار را بکنم سکه‌ای که در مشتم است، بیرون می‌افتد.» : شاید شما هم به ساده‌لوحی این پسر بخندید، اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم می‌بینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کم‌ارزش، چنان می‌چسبیم که ارزش دارایی‌های پرارزشمان را فراموش می‌کنیم و در نتیجه آنها را از دست می‌دهیم. ————————— @latayeff ┈••✾•🌺•✾••┈
تأمل پیش از تصمیم آیت اللّه خرازی در حالات مرحوم آیت اللّه سید احمد خوانساری نوشته اند که ایشان گفتند: زمانی با قطار به مشهد می رفتیم. در کوپه قطار به هم کوپه ای ها گفتم: هر کسی قصه ای تعریف کند تا زمان بگذرد. هر کسی قصه ای تعریف کرد. یک نفر از جمع ما قصه ای گفت که تکان دهنده بود. البته این قصه مربوط به ده ها سال پیش است. الآن ارتباطات بسیار پیشرفته است. من یادم هست پیر مردی در شهرستانی میزبان ما بود و می گفت: ما وقتی برای تجارت به کشور های دیگر به مسافرت های طولانی می رفتیم، ارتباطی با خانواده نداشتیم. اگر برمی گشتیم معلوم می شد زنده هستیم. اگر برنمی گشتیم .... این آقا تعریف کرد که من شغلی داشتم که باید چندین سال از شهر و دیار و خانه ام دور باشم. به این خاطر مسافرتی رفتم که چندین سال طول کشید. خانمم را به همراه پسر بچه دوازده ساله ام گذاشتم و رفتم. وقتی برگشتم شب بود. از شکاف در نگاه کردم دیدم ای داد و بی داد! ما این همه دنبال کار و زندگی و آواره در شهر و بیابان بودیم، خانم من با جوانی نشسته است و با هم می گویند و می خندند! خیلی ناراحت و عصبانی شدم. اسلحه ای داشتم. اسلحه را کشیدم تا همان جا این ها را به قتل برسانم. یک مرتبه یاد حرف کسی افتادم که به من نصیحت کرده بود که هر وقت عصبانی شدی، چند لحظه صبر کن تا آرام شوى، بعد تصمیم بگیر. من کمی خودم را کنترل کردم تا آرام شدم. تا وارد خانه شدم این جوان گفت: به به بابا جان کجا بودی؟ نگو این بچه دوازده ساله حالا یک جوان هجده ساله شده است. اگر یک لحظه تأمل نکرده بود، بچه خودش را کشته بود. داستانهای سمت خدا ج2 ص 78 ————————— @latayeff ┈••✾•🌺•✾••┈
فراموش شده 👌لطفاً با حوصله بخوانید؛ ☄️وقتی دارم میمیرم اصلاً نگران نیستم و هیچ اهمیتی به جسد خشکیده‌ام نمی‌دهم... ✅چون دوستان مسلمانم آنچه را که لازم است انجام خواهند داد؛ ان شاءالله ... آنان : 1. لباسهایم را از تنم بیرون می‌آورند ... 2. مرا می‌شویند ... 3. کفنم می‌کنند ... 4. مرا از خانه‌ام بیرون می‌برند و به خانه جدیدم (قبر) منتقلم می‌کنند ... 5. افراد زیادی برای تشییع جنازه‌ام می آیند ... ⏰🕛خیلی‌ها برای دفن من کارهایشان را تعطیل و قرارهایشان را لغو می‌کنند. 🤔این در حالی است که خیلی از این افراد یک بار هم به فکر نصیحت من نبوده‌اند ... ✅6. از همه وسایلم جدا می شوم ... کلیدهایم ... کتابهایم ... کیفم ... لباس هایم ... و ... ✅ شاید توفیق نصیب خانواده‌ام شود و به خاطر من این وسایل را صدقه بدهند. 😔مطمئن باشید که دنیا بر من ماتم نخواهد گرفت ... ✅با مرگ‌ من جهان از حرکت باز نخواهد ایستاد ... ✅چرخه اقتصاد خواهد چرخید ... کارم به کسی دیگر واگذار خواهد شد ... اموالم در اختیار وارثان قرار خواهد گرفت اما حسابش را من باید پس بدهم ... چه کم چه زیاد چه کوچک چه بزرگ ...😭 ✅نخستین چیزی که پس از مرگم از من گرفته می‌شود نام من است!!! وقتی مُردم ، می‌گویند : "جسد کجاست"؟ هرگز مرا به نامم صدا نمی‌زنند ... وقتی می‌خواهند بر من نماز بخوانند می‌گویند : "جنازه را بیاورید"؟ هرگز مرا به نامم صدا نمی‌زنند ... وقتی می‌خواهند مرا دفن کنند می‌گویند : "میت را نزدیک بیاورید" ... و باز هم نامم را به زبان نمی‌آورند ... 🤔به همین خاطر هیچ گاه فریفته نسب و قبیله و منصب و شهرتم نشده‌ام... 🤔وه که این دنیا چقدر کوچک است و سرانجام ما چه بزرگ! 👀ای کسی که اکنون زنده‌ای... بدان که به سه گونه بر تو اندوهگین خواهند‌‌‌ شد. 1. کسانی که آشنایی سطحی از تو دارند؛ خواهند گفت: بیچاره مرد ... 2. دوستانت ؛ چند ساعتی یا چند روزی غمگین خواهند بود و پس از آن به سخنان روزانه و خنده‌هایشان باز خواهند گشت. 3. اندوه عمیق در خانه‌ات؛ خانواده‌ات بر تو غصه خواهند خورد... یک هفته... دوهفته... یک ماه... دوماه... یا یک سال... 😔پس از آن تو را به آلبوم خاطراتشان خواهندسپرد... 😔بدین ترتیب داستانت در میان مردم به پایان می‌رسد. 👁اما داستان واقعی تو که همان آخرت است آغاز می‌گردد... 😔زیبایی، دارایی، سلامتی، فرزند، خانه، قصر و همسر از تو جدا شده اند... 👌فقط عملت در کنار توست... زندگی واقعی شروع شده است.. ⁉️سوال اینجاست که : تا کنون برای قبرت و برای آخرتت چه فراهم آورده‌ای؟! 🤔این حقیقتی است که نیاز به تامل دارد. ✅بنابراین حریص باش بر: 🌸فریضه‌ها (واجباتی مانند نماز و روزه و خمس و ... ) 🌸سخنان نیکو 🌸صدقه پنهانی... 🌸خوش اخلاقی با همسر وفرزندانت 🌸کار نیکو ... 🌸نماز شب ... 🌸تلاوت قرآن ... 🌸نیکی به پدر و مادر ... 🌸صله رحم ... و.... شاید که نجات یابی!!! ————————— @latayeff ┈••✾•🌺•✾••┈