eitaa logo
حوزه هنری شهرستان قدس
272 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
480 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸نمک گیر حسین از دار دنیا فقط یک پسر دارد. هنوز یکسال نشده که عروس آورده. سر سفره وقتی داشت عدس‌پلوی شام غریبان را می‌خورد گفت: من از حق مادریم گذشتم، اگه جنگ شد بچم و میفرستم بره. نگاه کردم توی چشم‌های تازه عروسش. گفتم حالاست که اشک توی چشمش حلقه بزند و بگوید عع! چرا شوهر من..‌. با کمال عشق گفت: معلومه که منم میفرستم بره، چرا نره! مگه مملکت ما نیست! بعد از شام دور هم زیارت عاشورا خواندیم. تعداد زن‌ها زیاد نبود. آهسته و با غم انگار که دور خیمه‌ی سوخته باشیم، سلام دادیم. توی دلم گفتم، از این عروس و مادرشوهر توی این جمع زیاد است. هرکسی که دور سفره‌ی اباعبدالله نشسته و نان و نمک روضه خورده، اگر پایش بیفتد بخاطر وطن و به خاطر خدا،از جگرگوشه‌هایش می‌گذرد. می‌گذرد و دوباره پای سفره حسین می‌نشیند و خم به ابرو نمی‌آورد. این خاصیتِ عشق به سیدالشهداست. خواهی نخواهی نمک‌گیر می‌شوی. نمک‌گیر حسین. 🖋سمیرا چوبداری 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/hozehonariqods
﷽ 🇮🇷✨️ کوه‌های کرج از هر طرف شهر که نگاه کنی پیداست. خصوصا قله‌ی کوه، با اون دوتا توپ سفیدش که برای ما از بچگی جذاب بوده. حتی توی نقاشی‌هامونم یه کوه می‌کشیدیم با یه توپک بالای سرش. نوجوان بودم که به واسطه‌ی یکی از خواستگارام فهمیدم اون بالا چه خبره. اونجا کلی رادار هست و جای مهمیه. و اوشونم اونجا کار میکردن. بگذریم که جواب من به اون بنده خدا منفی بود. توی این جنگ تحمیلی، اسرائیل کثافت اون دوتا توپک سفید و زد. بارها زد. هر دفعه که دود از کله‌ی کوه بالا می‌رفت دلمون مچاله میشد. نوستالژی بچگی‌هامون دیگه نوک کوه نبود. جای خالیش می‌رفت تو چشممون. اما این چند روز یه چیزی خیلی دلمو خنک کرد. گویا وسط پایگاه نظامی العدید قطر که واسه آمریکای لعنتیه، یه توپک سفید بوده که خیلی براشون عزیز بود. رادارهایی داشته که ارتباطات امن و سِری‌شون با اون انجام می‌شد. اما خب موشک‌های ایرانی از خجالتش دراومدن و یه اِفتِرِر و بِفتِرِر زیبا ازش ساختن... گفتم الهی شکر این به اون دَر.... توپک زدی توپک‌تو زدیم والا....😌 مرگ بر آمریکای لعنتی اسرائیل الهی بمیری 🖋سمیرا چوبداری 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/hozehonariqods
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این قصه قهرمان دارد و قهرمان این قصهْ است... 🎥 ببینید| کلیپ فرماندهی میدان جنگ 🎞🇮🇷🎞🇮🇷🎞🇮🇷🎞🇮🇷🎞🇮🇷 https://eitaa.com/hozehonariqods
نیم‌روز در بهشت ساعت ۲ و نیم قرار همه میدان قدس. این آخرین پیامی بود که از آقای حسینی، مدیر حوزه هنری شهرقدس شنیدم. ۲و ۱۰ دقیقه رسیدم میدان. خورشید چسبیده بود وسط آسمان و تکان نمی‌خورد. هوا جوری داغ بود که حتی توی سایه ایستادن هم تفاوتی با زیر آفتاب نداشت. باد داغی به صورت آدم می‌زد. انگار توی مسیر اربعین هستی. یک بطری آب معدنی خنک خریدم. یک جرعه خوردم و از دور دوستان را دیدم. خودم را به جمع‌شان رساندم و گپ و گفت تا آمدن سایر دوستان ادامه داشت. بعد از نیم ساعت به مقصد بهشت زهرا به راه افتادیم. بعد از تشییع شهدای جنگ تحمیلی ۱۲روزه اسرائیل، این اولین بار بود که راهی بهشت زهرا میشدم. بین دوستان با دختر جوانی که نقاش بود آشنا شدم. شبیه تمام هنرمندها آرام و دوست‌داشتنی بود. نامش فریبا بود. می‌گفت خیلی وقت است بهشت زهرا نیامده. او هم مثل من فضای آرام و معنوی بهشت را دوست داشت. از شهید صیاد شیرازی و شهید همدانی شروع کردیم. به شهید آوینی سر زدیم و رسیدیم به مزار شهید نوید صفری. برای فریبا،از قرار زیارت عاشورای شهید نوید گفتم. چشم‌هاش خیس اشک شد. گفت میشه یه بار دبگه بریم سر مزارش؟ گفتم بله که میشه. شهید رسول خلیلی را دیدیم و برایش گفتم که شهید نوید رزق شهادتش را از رسول خلیلی گرفته. بعد از همانجا به راه افتادیم و رسیدیم قطعه ۴۲. قرار شد کنار مزار شهدا روایتگری کنم. حال و هوای قطعه ۴۲ با آمدن آن همه شهید، قلب همه را پر از غم کرده بود. این همه زن و کودک به چه گناهی باید کشته میشدند؟ هر لحظه قلبمان از نفرت به اسرائیل و آمریکا پُر بود. ایستادیم کنار رایان ۲ماهه و مادرش. از جمله‌ی آخر شهیده زهره رسولی (مادر رایان) گفتم. که با تمام جراحت و سوختگی که داشت رو به پدرش گفته بود به منشی زنگ بزن و بگو فردا نیستم. بگو مریضا معطل نشن. گفتم این سبک زندگی و این خدمتگزاری به مردم بود که شهادت را برگ زرین زندگی اینها کرد. آدم‌های مختلفی دور قبور شهدا نشسته بودند. به تیپ و چهره‌ی خیلی از آنها نمی‌آمد که خانواده‌ی شهید باشند. اما معامله خدا که با تیپ و قیافه نيست. آنها عزیزانشان را در راه خدا داده بودند. رفتیم به زیارت خانواده‌ای که ۷نفره راهی بهشت شده بودند. دانشمند شهید سید مصطفی ساداتی. همسرش، دو دختر زیبایش و سیدعلی پسر سه ساله‌اش. کنارشان پدر و مادر همسرش هم بودند. یک جمع خانوادگی شهید. گرچه برای آنها چیزی جز نور نیست اما برای بازماندگان سخت است. چرخی زدیم و از کنار امیرعلی امینی نوجوان تکواندو کار و پدرش گذشتیم. هوا هنوز داغ بود. کنار شهدا ایستگاه صلواتی گذاشته بودند. شربت و آب خنک می‌دادند. اینجور وقت‌ها شربت و آب به نیت شهادت خورده می‌شود. و نیت همه ما همین بود. هرکسی لیوان شربت را میگرفت می‌گفت: شربت شهادته؟ نفس‌مان تازه شد و سری به سردار باقری زدیم. دختر و همسرش هم کنارش بودند. پشت سرشان شهید طهرانی‌مقدم، با آن نگاه عمیق و نوشته‌ی ردی مزارش برای لحظاتی میخکوبمان کرد. اینجا مدفن کسی است که اسراییل را نابود خواهد کرد. همه گفتیم خدا ازت راضی باشه. انگار خیلی‌ها تازه فهمیده بودند او که بود و چه کار کرد. با فریبا ایستادیم کنار شهید چمران. سنگ مزارش پرچم ایران بود. یک دانشمند امریکا رفته‌ی هنرمند باکلاس، که تمام اینها را داد و برای وطن شهید شد. چه جمع باشکوهی بودند. ولی کامِ ما تلخ بود. حتی با آن شربت شهادت‌ها و شکلات‌های نذری هم تلخی‌اش نرفت. سخت‌ترین جا اما قطعه ۵۰ بود. قدم‌هایمان به طرف قطعه ۵۰ کُندتر بود. شهدای مدافع حرم و سردار حاجی‌‌زاده دورهمی داشتند. به بچه‌ها گفتم کی فکرش را می‌کرد اینجوری بشود. هرکسی از غم آن روزی که مجری شبکه خبر ، شهادت سردار حاجی زاده را اعلام کرده بود، گفت. همه‌مان آن روز یک آرزو داشتیم. که ای کاش نام سردار حاجی زاده جزء شهدا نباشد ولی شد. آقای نوروزی شاعر و مدیحه‌سرای جمع ما بود. ایستاد بالای مزار سردار حاجی زاده و برایمان خواند‌. دامن کشان رفتی.... و ما تمام دلتنگی‌مان،از روز ۲۳خرداد تا به الان را گریه کردیم. مردم دور مزار سردار حلقه زده بودند و هیچکس دلتنگی‌اش را پنهان نمی‌کرد. این را میشد از هق‌هق گریه‌ها فهمید. گشتم ‌زنی ما در بهشت با غروب آفتاب به پایان رسید. اما کار زیاد داریم. باید از شهدا بگوییم و بنویسیم و مثل آنها برای دشمن زحمت بتراشیم. خارِشان کنیم. و عزت اسلام را بالا ببریم. سخت است ولی ناممکن نیست. با کمک شهدا حتما می‌شود. 🖋سمیرا چوبداری 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/hozehonariqods
🔹شب خاطره در آغوش نام🔹 🔸با یاد شهید هنر و رسانه و از خادمان نماز جمعه شهرستان قدس «ابولفضل فتحی» ▫️شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ 📍مکان: دفتر امام جمعه شهرستان قدس 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/hozehonariqods
▫️میز خدمت حوزه هنری شهرستان قدس در مصلی نماز جمعه 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 https://eitaa.com/hozehonariqods
🔹هم اکنون برگزاری برنامه شب خاطره در آغوش نام به یاد شهید ابوالفضل فتحی ▫️دفتر امام جمعه شهرستان قدس 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/hozehonariqods
🎞اکران فیلم سینمایی اسفند 🔹یکشنبه ۵ مرداد ماه 🔸بعد از اذان مغرب عشا ▫️مصلی شهرستان قدس 🔘«اسفند» مقطع مهمی از زندگی شهید علی هاشمی از فرماندهان مطرح دوران دفاع مقدس در شناسایی و طرح‌ریزی عملیات خیبر در قرارگاه سری نصرت را به تصویر می‌کشد. 💠ورود مردم شریف شهرستان قدس رایگان می باشد. 🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞 https://eitaa.com/hozehonariqods
📸گزارش تصویری از اکران فیلم‌ سینمایی «اسفند» 🔸۵ مرداد ۱۴۰۴ 🔹مصلی شهرستان قدس 🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞 https://eitaa.com/hozehonariqods
🎨برگزاری نمایشگاه عکس از عمارت تا مصلی 🔹بمناسبت سالروز اولین اقامه نماز جمعه نمایشگاه از عمارت تا مصلی در نمازجمعه این هفته اکران گردید. این نمایشگاه عکس شامل عکس های تاریخچه برگزاری نماز جمعه در شهرستان قدس می باشد. به پیوست این اکران عکس های شهدای عزیز دفاع مقدس ۱۲ روزه شهرستان قدس و خانواده این جنگ تحمیلی به نمایش گذاشته شد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/hozehonariqods
🔚پس‌فردای نابودی اسرائیل 🔅مقلوبه‌ی واقعی 📖 موهای ریحان را بافتم. از دیروز دیگر نگران بازی بچه‌ها توی کوچه‌ها نیستم. همه‌جا آرام است و صدای غُرّش هیچ موشک و جنگنده‌ای شنیده نمی‌شود‌. باور نمی‌کنم اما اسرائیل نابود شده. بعد از مدتها میتوانم آشپزی کنم! کمک‌های مردمی دیروز به غزه رسید. آنقدر همه چیز زیاد است که می‌توانم از تمام مردم منطقه پذیرایی کنم. باید برای جوان‌هایی که کوچه و خیابان‌ها را پاکسازی می‌کنند غذا بپزم. چند بسته سبزیجات و مرغ و برنج و روغن برایم آوردند. با تکه‌های شکسته‌ی کمد ریحان اجاق را برپا میکنم. دیگر ناراحت نیستم. بهتر از این‌ها را برایش خواهم خرید. بادمجان‌ها را سرخ میکنم و برنج هم دارد جوش می‌زند. حالا تهِ قابلمه‌ را از سیب‌زمینی پُر میکنم. امید مثل عطر غذا موج می‌زند توی شهر. یک لایه برنج یک لایه گوشت یک لایه بادمجان. غذا را روی آتش دم می‌گذارم. از مناره‌های شکسته صدای الله‌اکبر می‌آید. جوانان ایرانی و لبنانی و یمنی ایستاده اند به نماز.  سفره را پهن میکنم و مقلوبه را روی سینی برمی‌گردانم. یک عمر به عشق چنین روزی مقلوبه پُختم‌. به امید روزی که اسرائیل هم شبیه این غذا واژگون بشود که شد. ✍سمیرا چوبداری 🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/hozehonariqods
🔸کیست این کودک کیست این کودک خدای مهربان همسفر گردیده با این کاروان کیست این کودک پریشان میرود همچو باران اشک ریزان میرود کیست این کودک ۳ساله دختراست صورتی معصومه دارد مظتر است کیست این کودک یقین شهزاده است گرچه‌دستگیر است اماکاملا آزاده است کیست این کودک که ان مرد لعین کرده او را با کتک نقش زمین کیست این کودک که در ویرانه ای داده تشکیل او وزارتخانه ای کیست این کودک سفیر شهرشام جانشین زینب است او والسلام کیست این کودک رقیه نام اوست کاخ استکبار زیر گام اوست ✍شاعر :زهیر میری 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 https://eitaa.com/hozehonariqods