eitaa logo
در تکاپو | حمیدرضا تیموری
73 دنبال‌کننده
203 عکس
48 ویدیو
19 فایل
پنجره‌ای به «فرهنگ، هنر و فناوری» در تکاپو باشید ... ارتباط با من: @hrteimouri
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ 7 دی 1403 یکی از دوستان قدیمی و عزیزم (که همیشه به من لطف دارد) در کانال شخصی‌اش بچه‌های فرهنگی را به «تهرونی» و «غیرتهرونی» تقسیم کرده و با تعریف «فضای کار» به «جبهه» گفته: «متأسفانه عدۀ خیلی زیادی که اتفاقاً آدم‌های قوی و باامکاناتی هم هستند، این‌طوری‌اند که چند وقت توی این سنگرند، بعد یهو پا می‌شن می‌رن توی سنگر بعدی. هیچ عِرقی هم نسبت به سنگر قبلی ندارند. راحت هم این کار رو انجام می‌دن. این‌ها توی غیرتهران چون مناصب و پول و پله کمه، کم‌اند ولی توی تهران ...» البته ایشان دلیل این کوچ را هم بیان می‌کنند: «چون مقداری فلان جا دست‌انداز بوده میاد بیرون و می‌ره جایی که بیشتر به پاش بریزن» (همراه با تلخیص). بااینکه متن خطاب به من نبود (و نمی‌دانم خطاب به که بود) ولی خود را مخاطب آن یافتم؛ چون من هم چند وقتی است که به ساکن‌شدن در تهران فکر می‌کنم. اما چرا؟ 1. دوست فرهنگی ما استخدام یکی از سازمان‌های عریض‌وطویل کشور است و چه کارش را سریع و دقیق تحویل بدهد و چه ندهد سر ماه حقوق و مزایایش را (نوش جانش) دریافت می‌کند و دغدغه‌های فرهنگی‌اش را هم از طریق کانالش به اطلاع همگان می‌رساند. دوست ما صبح که سر کار می‌رود دغدغۀ اجارۀ سر ماه دفتر و هزینه‌های شارژ ساختمان و قبض آب و برق و ... را ندارد. او حتی دغدغه‌های کوچک‌تری مثل تمیزکردن میز شخصی و ریختن چایی را هم لابد ندارد و کسی هست که برایش این کارها را انجام دهد. اما کسانی چون ما که به‌صورت آزاد در فضای فرهنگی کار می‌کنند، مجبورند اجاره و مخارج ماهیانۀ دفتر کارشان را از محل درآمدشان پرداخت کنند. به علاوه باید برای توسعۀ کسب‌وکارشان هم هزینه کنند. 2. دوست ما لابد نمی‌داند برای نگه‌داشتن همان دفتر 70 متری معمولی باید سالیانه حداقل 200 میلیون تومان روی رهن دفتر گذاشت. او لابد نمی‌داند برای اضافه‌کردن یک نیروی کار تدوین‌گر یا گرافیست حداقل 180 میلیون تومان باید هزینه کرد. او لابد نمی‌داند برای ایجاد یک استودیوی پرتابل صدا حداقل 45 میلیون تومان باید هزینه کرد. او لابد نمی‌داند در یک مجموعۀ فرهنگی، برای داشتن کتابخانه‌ای با هزار جلد کتاب باید نزدیک به 250 میلیون تومان هزینه کرد. او از هزینه‌ها چه می‌داند؟! 3. اینجا اصفهان است؛ شهری آشناکُش و غریب‌پرور. در همین تلویزیون اصفهان بنا به مناسبت‌های مختلف، مجریان و خواننده‌ها و استندآپ‌کمدین‌ها و هنرمندان و ... را از تهرانِ جان دعوت می‌کنند تا فلان ویژه‌برنامه را روی آنتن ببرند. طبیعتاً تهیه‌کننده و کارگردان برنامه خواهند گفت: «مغز خر نخورده‌ایم که مجری کارنابلد و هنرمند خُنک اصفهانی را دعوت کنیم. تهران‌نشین‌ها بهتر اجرا می‌کنند و در نتیجه بیشتر مخاطب جذب می‌کنند. مدیرکل هم از همیشه راضی‌تر خواهد بود». آن‌ها این نکته را نمی‌بینند که یکی از دلایل اجرای بهتر هنرمندان تهرانی به دلیل قرارگرفتنشان در تجربه‌های مختلف تلویزیونی است. اگر به مجری و گوینده و هنرمند اصفهانی هم فضای کار داده می‌شد، چه بسا قوی‌تر عمل می‌کردند. 4. یک سؤال مهم دارم (واقعاً هم برایم سؤال است و اگر کسی می‌تواند پاسخ دهد): مدیر دولتی ما از «اقتصاد و فرهنگ» چه می‌داند؟! وقتی با یک حکم وزیر و مدیرکل از تهران، فردی بر فلان صندلی می‌نشیند و فلان مقدار بودجه به او داده می‌شود و ده‌ها نفر زیر دست او قرار می‌گیرند، او از گردش مالی یک دفتر فرهنگی چه می‌فهمد؟ او از چک سر ماه و وصول‌نشدن مطالبات چه می‌داند؟ تهیه‌کننده و کارگردان و هنرمند و پژوهشگر و نویسنده و تدوین‌گر و گوینده هم روبه‌روی ایشان باید سر خم کنند و ساعت‌ها بنشینند پروپوزال بنویسند و جلسات توجیهی بگذارند تا مگر مدیر محترم از آن طرح خوشش بیاید. تازه این‌ها به شرطی است که پروپوزال شما را ملاحظه بفرمایند و اذن جلسه دهند. 📎 پی‌نوشت: احتمالاً دوستانی خواهند آمد و از سر خیرخواهی خواهند گفت: این‌قدر انتقاد نکن! از توی لیست فلان مدیر و فلان سازمان خط می‌خوری! مگر من در لیست سازمانی هم هستم که بخواهند خطم بزنند برادر؟! 🔆 @hrteimouri_ir