هدایت شده از معروفانه
#ویراستی
راستش شرایط طوری بود که یکم ترسیده بودم و سختم بود تذکر بدم ...، ولی وقتی شنیدم یه نفر دیگه همین الان بهشون تذکر داده ، واااقعا قدرت گرفتم و تذکر دادم 😍
و وقتی دیدم یه آقاپسر نوجوون بود واااقعا خوشحال شدم 🧡
معروفانه در ویراستی رو دنبال کنید👇
https://virasty.com/Maroofane/1686865521526368952
📣📣📣📣📣📣📣📣📣
دوستان ما در قاسم آباد پارکی رو داشتیم که پر از سگ گردانی و اعتیاد و..... بود با کمک همسایه ها طرحی زده شد که کلا بعد از یک هفته این معضلات بطور کامل از اونجا پاکسازی و در اختیار مومنین قرار گرفت
ما شب اول چهار نفری با بچه هامون رفتیم و به سگ گردان ها تذکر محترمانه همراه با اعتراض مردمی دادیم
از شب های بعد اونجا زیر انداز آوردیم و نماز جماعت برگزار کردیم از 4 نفر شروع شد و بعد از یک هفته به 70 نفر رسید
از شما عزیزان خواهشمندم
دوشنبه شب 29 خرداد ماه تشریف بیارید بوستان ایثارگران واقع در اندیشه ی 71/2 در قاسم آباد
که هم شکوه این نماز رو مشاهده کنید و هم انگیزه ای بشه برای شما عزیزان که از وضعیت عفاف و حجاب بوستان نزدیک منزلتون ناراضی هستید
هدایت شده از هاشمی
تجربه امر به معروف یکی از عزیزان 🌹🌹😍😍😍🌹🌹
♦️وضعیت خیلی بد بود😔😔
تعداد سگ های پاک کم کم داشت با تعداد انسان ها برابری میکرد😥
کشف حجاب وجود معتادین روابط نامتعارف و ....😨😨
1️⃣روز اول یک ملافه کوچیک وسط پارک پهن کردم و اول اذان شروع کردم به نماز خوندن.همه فکر میکردن دیوانه شدم
2️⃣ روز دوم ملافه رو بزرگتر کردم و به حاضرین اطرافم گفتم بیاین رو ملافه جاهست شما هم نمازتون رو بخونید شدیم ۳ نفر
3️⃣ روز سوم صدای ذان رو پخش کردم جمعیت بیشتری برای نماز اول وقت جمع شدند.
این اتفاق تلنگری شد که به فکر نماز جماعت بیفتم.
چند جا تماس گرفتم و بالاخره قول روز چهارم رو گرفتم
4️⃣روز چهارم تو کل پارک راه رفتم و یکی به یکی اعلام کردم نماز برگزار میشه.جمعیت بیشتری اومدند..بعد از نماز از بچه ها پذیرایی شد
5️⃣ روز پنجم از در خونه تا تو پاک هرکسی رو دیدم گفتم نماز تشریف بیارین و خداوند از غیب امام جماعت فرستاد.
6️⃣روز ششم کسبه و همسایه ها رو دعوت کردم و جمعیت حاضرین سیر صعودی گرفته بود.برای بچه ها جشن برگزار کردیم سرود خواندن و پذیرایی شدند
7️⃣ روز هفتم صوت های مهدوی از قبل از اذان پخش شد و بعد اذان و شروع نمار و مکبری کردن پسرم باعث شد جمعیت از روی فرش ها گذر کنند و روی زمین به امام جماعت اقتدا کنند.
8️⃣ روز هشتم افتاد شب جمعه.از آسمون سیستم بلند گو رسید امام جماعت رسید چای و قند و شربت و حلوا و خرما و بیسکوییت و ... رسید.
معجزه پشت معجزه.
به خودم اومدم دیدم یه موکت خیلی بزرگ اخر صف نماز گزارا پهن شده نفهمیدم از کجا اومد اما گفتن باشه واسه نمازجماعت.
خلاصه دعای کمیل برگزار شد.پذیرایی با برکت.اصلا تموم نمیشد انگار تهش به دریا وصل بود.بچه ها سرود خوندن نه یکی و دو تا نزدیک ۲۰ تا نوجوون.
در حال جمع کردن وسایل بودیم یه خانوم گفت اگه دعای ندبه برگزار میشه فردا عدسی به نیت شهیدم میارم دلشو نشکستیم با این که جمعیت رفته بودند گفتم بیارین ما میایم.
بالاخره صبح شد فقط چند نفری خبر داشتن اما ساعت ۶ مردم سر قرار همیشگی جمع شده بودن
خودشون فرش ها رو پهن کردن و دعا برگزار شد و بعد صرف صبحانه.
و حالا بعد ار ۸ شب
🌱 کلی فرش و موکت
🌱امام جماعت ثابت
🌱بچه ها و نوجوون ها جذب شدند
🌱بنر ممنوعیت سگ گردانی از جانب شهرداری نصب شد
🌱به ندرت سگ و کشف حجاب دیده میشود و در صورت مشاهده تذکر داده میشود
🌱و انشاالله مراسم دعا عزاداری و جشن اعیاد خواهیم داشت.
تمام این اتفاقات از یک حس شروع شد
حس اینکه فضای پاک باید برای نوجوون ها امن باشه.وجود سگ معتادین و .... باعث نا امنی است
نماز ها را درفضای باز برپا کنید تا نسل آینده از دیدن گناهان جامعه نا امید نشن.
نیت ، توکل بر خدا و سوره یاسین جاده صاف کن های مسیر هستن.
شما هم شروع کنید.
یا علی
#نماز_جماعت
#نماز_اول_وقت
#نماز_زیر_سقف_آسمان
امروز یک ماشین کشف حجابی پارک بود چند تا خانم داخلش رفتم سلام کردم گفتم ناظر فراجا هستم لطفا حجاب رعایت کنید زدن زیر خنده یکیشون گفت آزادی شده کجای کاری بعد منم بهشون لبخند زدم پلاکش آماده بود زدم همونجا براش پیامک رفت انگار برق سه فاز خورده بهش دوباره اومدم نزدیک گفتم اگه کافی نبود میتونیم چهره هاتون هم شناسایی کنیم اینو گفتم درجا حجاب کردن یکیشون گفت ببخشید داشتیم شوخی میکردیم به خدا منظوری نداشتیم گفتم ایندفعه تکرار کنید براتون پرونده قضایی تشکیل میشه مثل چیز ....ترسیده بودن 😂😂😂
با ترس و تعجب ماشین روشن کردن رفتن فک کنم دیگه تا عمر دارن کشف حجاب یادشون میره
روبروی مسجد یکی از نوجوانان حرفه ای در امر بمعروف به یک کشف حجاب که از جلو مسجد داشت رد میشد تذکر مقتدرانه ای داد و گفت خانم محترم لطفا حجابتان رعایت کنید،دختره زود درست کرد شالشو .
یکی میکفت،بچه های شش هفت ساله خوب امر بمعروف میکنند.
یک بار یک دختر شش ساله به اقوام و خویشان گفت،چادراتون شالتون درست کنید که بابام میاد الان.فوری جمعیت همه درست کردند.
یک بار با پنج نوجوان ۱۲ ساله رفتیم امر بمعروف
تجربه ی کمی در این داشتم
قبلاً رفته بودم،ولی اینبار جلو خودم که دیدم،کپ کردم
یکی رفت از جلو چهار پنج دختر کم حجاب رد شد بدون اینکه نگاهشان کند سر پایین و با ادب گفت
خانمای محترم حجابتان رعایت کنید
دیدم همه دخترا دست به شال شدند و بعد یکی از دخترا گفت چون تو گفتی چشم
هرجا رد شدند و تذکر کوتاهی دادند،مثل فتح خرمشهر ،مثل شهید حسین فهمیده پیروزی مطلق بود.
یک بنده خدایی که رعایت حدود خدا را مواظب است گفت که چون دلشان پاک است اثر دارد.ولی شیطان نخواهد گذاشت که این راه را ادامه دهند،حتی والدینشان مخالف خواهند شد،
حتی بهترین آدما مانع خواهند شد،مثل زمان امام حسین علیه السلام و امام علی علیه السلام که بهترین ها مانع شدند.مثل زبیر و طلحه که بهترین های امت بودند.
https://eitaa.com/httpsamrbmarofnahyazmonkar
شیاطین هر چه یاد گرفته اند از انسان ها ترفندهایشان را یاد گرفته اند.
بزرگترین موانع استدلالی خود را به بزرگترین واجب و زیربنای واجبات خرج میکنند.واعظ و تاثیر گذار به مردم رااستدلال میدهند که فریضه واجبی که همه واجبات به آن وابسته است،زیر بنای واجبات است ،فراموش شود،منع انجام شود.
https://eitaa.com/httpsamrbmarofnahyazmonkar
#خاطراتانه
سلام.جاتون خالی رفتم بازار گل برای خرید 😊 از خونه که زدم بیرون با خودم گفتم امروز به چه شیوه هایی تذکر بدم
باز چقدر باید با یه عده صحبت کنم که امر ب معروف و... واجبه باز چندتا کشف حجاب سر راهمن و تو مسیر بجای آرامش باید خودمو درگیر کنم😔😔😔
تو اتوبوس رو یه نگاه انداختم یه نفس عمیق کشیدم😁آخِیــــــــــــــــــش
همه با حجاب حالا شل حجاب بودن ولی بیحجاب هیچی
رسیدم جلوی بازار 😒بسم الله گفتمو رفتم داخل
باورم نمیشد دوساعتی اونجا بودم ولی یه کشف حجاب ندیدم تو همین فکر بودم و داشتم خداروشکر میکردم که چه روز خوب و بدون تنش و کشف و .... البته بگم شل حجاب بودن ولی کشف حجاب نه
خلاصه داشتم با خودم میشنگیدم که یه هووووووو
😳😳😳😳
یا ابولفضل یکی دیـــــــــــدم😂
با سرعت رفتم سمتش و انگار که میخوام رد بشم
با خودم احتمال دادم کسی که الان جایی که هیچ کی کشف حجاب نیست جرأت کرده سرشو لخت کنه با تذکر من گوش که نمیکنه هیچ یه فحشی مشتی لگدی نثارم میکنه😁😁😁😂
فوری و با قاطعیت گفتم : خانـــــــــم شالتون رو بپوشید و رد شدم
یعنی نزاشت جملم تموم شه سریع سرش که 💪💪💪منم لبخند روی لبم نقش بسته کــــــــــــه یه هــــــــــــو😒😒😒
مامانش که روسری داشت و حجاب معمولی داشت گفت :اگه سرش نکنه چی میشه ؟😡😡😡
منم رد شدم و چیزی نگفتم ولی از دور رصدش کردم شال سرش بود😊😊😊
کاش یه فیلم از بازار گل میگرفتم و میدیدین که کشف حجاب هیچی نبود
✅✅راستی میخواستم بگم احتمال تأثیر همه جا وجود داره😉
https://eitaa.com/httpsamrbmarofnahyazmonkar
یک نوجوان ۱۶یا۱۷ساله جلو مسجد بود ،یک دختر با حجاب کم رد شد،گفت خانم محترم حجابتان رعایت کنید.
دختره موبایل دستش بود ،مکان را فوری ترک کرد.https://eitaa.com/httpsamrbmarofnahyazmonkar
.سلام باید با روی خوش تذکر بدید وقتی هم فحش داد شما بگو خدایا هدایتش کن من وظیفه مو انجام دادم
اگر حالت دستوری تذکر بدید جبهه میگیرند و فحش ميدند
#خاطره#
ساجده
داشتم از سمت فلکه برق به سمت فلکه آب میرفتم بعدسلام دادنم خدمت آقاامام رضا علیه السلام،راه افتادم نیمه های راه دیدم بَه بَه صدای آهنگ اونم باصدای بلند میاد،اِ،اِ اینجا 😳رسیدم دیدم کلی بادکنک، ولی چه بد سلیقه اونم سیاه وسفید،اونقدر مشکیهاش به سیاهی میزدند که اصلا مبنابر تازه باز کردن مغازه نمیدیدی،(آخه یکم رنگ روشن یا سفیدهارو بیشتر لابلای سیاها جا میزدین)ی دستگاه بزرگ آهنگ بیرون مغازه نزدیک مغازه😳چه جالب!😕روبروی حرم امام مهربانیها🌸،اون همه مغازه داروآدم هم دارن رفت وآمد می کنند ولی مردم طبیعی رفت وآمد می کنندانگار نه انگار😕من بیشتر وقتها سعی می کنم اون مسیرو پیاده برم،نظرم اینه که توی اون مسیر خدانکرده جولان کشف حجاب نباشه.رفتم داخل مغازه گفتم مسوول اینجا کیه؟ی آقایی که لباسهای فرم سفید پوشیده بود به زبان ترکی صحبت کرد،وداشت من به سمت میز غذاخوری دعوت می کرد ،دوباره گفتم مسوول اینجا کیه؟،که ی آقایی اونم بالباس فرم سفید خیلی باادب گفت خانوم منم بفرمایید ،خیلی محکم گفتم آقای محترم من محلی اینجام شماگویاتازه باز کردید،واین صدای آهنگ رو نزدیک اذان 🤔خدابهتون عنایت کرده نزدیک امام رضا اومدین لطفا خاموش کنید،سریع رفت روی موبایل همون ترکمنیه که آهنگها هماهنگ با دلخواه اون پخش می شد ،آهنگ خاموش کرد،وگفت من مسوول اینجا نیستم ی کارگرم ،صاحب اینجا گفته این برنامه رو انجام بدیم،گفتم:ممنون ، به همون صاحب مغازه هم بگید اینجا هرجای شهر نیست، به اماکن زنگ میزنیم و،،گفت اینا ترکمنن گفتم شماکه زبونشون بلدین،بهشون بفهمونین، قرارنیست تاریخ ترکمنستان اینجا تکرار بشه،گفتم ی سرچی بزنین که چه جوری دهن شیعیان بستند،وبساط روضه های امام حسین از کشورشون جمع شد،بانگاه استفهام آمیزی گفت بله بله حتما. 👌👌
خاطره ی داغ امروز😌
حوالی11ظهر داشتم برمیگشتم منزل
چندتا دختر مدرسه ای که ظاهرشون میخورد راهنمایی باشن وارد اتوبوس شدن
یکیشون مقنعه رو کشف حجاب کرد
من دور بودم و نمیشد بلند داد بزنم😒
خلاصه دقایقی گذشت یه حاج خانوم که خدا حفظش کنه با لحن ملایمی بهش تذکر داد😊
دخترا جَو گیر شدن که چیکار داری و واژه های نا مناسب...🙊
منم از دور برا حمایت گفتم دخترخانما مغلطه نکنید،قانون رعایت کنید،سواد ندارین بنر زدن؟😉
یهو چندتا دیگه م حمایت کردن،کِیف کردم😀
یعنی دختر که مقنعه ش پوشید بماند
نُطُق نکشید👌
دوس نداریم شخصیت کسی خورد بشه که فقط خدا میدونه از نیت ما
اما همکاری،همراهی و پشتیبانی چادریا امروز خیلی عالی بود💪👊
خدا به هممون کمک کنه به بلوغ دینی برسیم و بدونیم امربه معروفم عین نماز اول وقت باید بجا و با بهترین شکل ممکن اجرایی شه🤲
📌 محکومیت یک زن متهم به عدم رعایت حجاب شرعی به ۲۷۰ ساعت ارائه خدمت به عنوان «نظافتچی اماکن»
🔸از روز گذشته تصویر رای قطعی یکی از شعب دادگاه کیفری دو در فضای مجازی بازنشر شده که بر اساس آن، یک زن متهم به عدم رعایت حجاب شرعی به ۲ ماه حبس محکوم شده و سپس به عنوان مجازات جایگزین حبس، انجام ۲۷۰ ساعت خدمات عمومی رایگان (نظافتچی اماکن) برای او تعیین شده است.
🔸دادرس شعبه در این رای با ادبیات قابل تاملی، عدم رعایت حجاب را «حرام سیاسی»، «کمک به تهاجم دشمن به ملت ایران»، «کشاندن جامعه به مرزهای هرزگی جنسی» و «کمک به واپاشی خانواده ایرانی» توصیف کرده است.
هدایت شده از تکلیف بزرگ
هم اکنون پخش سخنرانی امر بمعروف در این کانال 👇
https://eitaa.com/fatemi5
هموطن بی حجاب من
شاید خیلی از مردها به تو نگویند
اما من می گویم
در دل همه ی ما مردها
زن بی حجاب ، هرگز « زن نجیب » نیست ،
« زن قابل احترام » نیست ،
« زن باشرف » نیست ،
« زن باحیا » نیست ،
حتی اگر هزار سال بگذرد نیز
این طبیعت ما مردهاست.
در چشم ما زن بی حجاب ،
« زن ارزان » است ،
« زن مفت » است ،
« زن بی ارزش »
که فقط ابزار جنسی است و بس.
آنقدر بی ارزش
که به جای مغزش باید موهایش را نشان دهد تا جلب توجه کند.
در نظر همه ی ما مردها ،
زن فقط و فقط به خاطر « حیا » و « پاکی » اش
جذابیت حقیقی دارد.
نه به خاطر لخت و برهنه بودنش.
امروز که روسری برداشتی
شاید ندانی آخرش چه می شود. 🔥
👀 اما بنشین و ببین❗️
روزی که شوهرت
به همین ارزانی و مفتی 🔨 💍
تو را در اختیار دیگران می گذارد 😳
و زنهای دیگر را هم به خانه و حریم تو بیاورد.
هموطن بی حجاب من !
اگر امروز آمار طلاق و خیانت و اعتیاد و بزهکاری ۱۰ از ۱۰۰ است
بنشین و ببین
که نتیجه ی « آزادی » تو
یا درست تر بگویم
توهم آنچه که به اشتباه
از « آزادی در ذهنت فرو کرده اند »
۱۰ سال دیگر ، ۲۰ سال دیگر
در ایرانِ نجیب من ،
در ایرانِ مسلمان من بیرون خواهد زد
و روزی خواهد آمد ...
که آمار هولناک طلاق و خیانت
و اعتیاد و افسردگی
و قتل های خانگی
به همان آمریکا و انگلیس خواهد رسید. 😞
( هر ۲۰ ثانیه تجاوز به یک کودک ، هر ۲ ثانیه تجاوز به یک زن )
و آن وقت ، دیگر برگشتن به جامعه ی سالم ، جامعه ی امن و خانواده محور ، محال است.
👀 بنشین و ببین
عاقبت دروغ مسخره ای که :
❌ « در خارج ، زن و مرد مثل چوب خشک از کنار هم رد می شوند »❗️
و دروغ مضحک « بی حجابی عادی می شود »
چطور باعث عادی شدن = تجاوز و خیانت و قتل های خانگی و طلاق و زن بازی های روزانه خواهد شد.
آخر این راه همین است و بس 🕳
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🔴 و اما هموطن باحجاب من 🧕
ممنونم از فداکاری ات
برای حفظ خانواده ی ایرانی.
ممنونم که با زحمت
خود را می پوشانی
تا چشم من ،
تا قلب من
و تا آرامش همسر من حفظ شود.
ممنونم که در روزگار برخی بی عفت ها ،
هنوز حیا و شرف و پاکی در وجودتان هست
و پرچمدار هویت و اصالت و نجابتی.
سر تعظیم در برابر انسانیت و پاکیزگی ات خم می کنم.
🧕 خواهر باحیای من ،
در دنیا از حضرت زهرا (س) تقلید می کنی
و در آخرت هم حضرت زهرا (س) پشت و پناهت باشد ان شاءالله.
هدایت شده از یازهراس
سلام من یک شب رفتم زیارت درحالی که حال روحیم داغون بودازصبح خدمت بودم شب به خاطرامری رفتم حرم، کنارخادم صف پنجره فولادایستادم کمی که آرام شدم هرکس ردمیشدبهش باخوش رویی تذکرحجاب میدادم که یه عده فکرکردن خادم هستم وآدرس میپرسیدن، خادم هم تشکرکردکه کمکشون میکنم وگفتن شماچه باقدرت تذکرمیدین وبه حرفتون میکنن، کمی بعدازکلماتی که من استفاده میکردم استفاده کردولبخندمیزدوکلی دعام کرد، داخل صحن هم کمبودخادم هست ونبایدمنتظرخادم شدمن تذکرمیدادم وردمیشدم تاطرف برمیگشت ببینه کیه من رفته بودم ووقتی برمیگشتم میدیدم یاداشتن شلوارهاشونودرست میکردن یاموهاشونوجمع میکردن، حتی چندنفرهمراه آقابودن گفتن چشم، جالب بودمقنعه مشکی سرم بودفکرمیکردن نیروی رسمی هستم، البته چندشب بعدباخانواده رفتم باروسری رنگی تذکرمیدادم میگفتن چشم بعدمن تشکرمیکردم
این جمله رو از من یادگار داشته باشید:
معصیت بدبین کردن مردم به نظام و خاصه رهبری حفظهالله بدجور کتک تکوینی در همین دنیا داره...
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷فردی به سامرا رفته بود
میگفت خواب دیدن حضرت را که بما بیشتر سر بزنید
اونم سامرایی که اکثرا سنی هستند
این زایر میگه تصمیم گرفتم صبح تا شب در حرم برم و بیام با دوستان
و تصمیم گرفتیم که برویم و با مذهب های دیگه بیشتر صحبت کنیم و کتاب بهشون هدیه بدیم
چقدر خوب میشه این کار را صبح تا شب در حرم امام رضا انجام دهیم و بیشتر به حرم برویم و کتابهای مفید بخریم هدیه بدهیم یا یکی از دوستان میگه با گوشیم کلیپ های غرب و مفید میذاشتم بعد دوست شدن با زایرین و خودبخود جذب میشدن
این ایده خوبی هست مخصوصا برای این ایام که زایرین بیشتر در ایام تعطیلات برای سفر به حرم تشریف میارن
یه دخترخانم داریم توخانواده که کشف حجاب میکنه البته به دورازچشم ما، یه شب مادرش جلوماگفت چرادیراومدی گفت ازخیلی وقته منتظراتوبوس بودیم سوارنمیکرد! گفتن چرا؟ گفت چون حجاب نداشتیم😲مامانش خیلی ناراحت شد، خاله دختره گفت خوب کردن کسی که قانون رعایت نکنه بایدازخدمات محروم شه، البته بگم به همه زبون باهاش صحبت شده ولی چون پدرش اهمیتی به پوشش نمیده حرفهای مانتیجه نداده، به حرمت ماحجاب میذاره
در یکی از امامزادگان برای ورود خواهران چادر می دانند
یه خانم با دختر بچه حدودا چهار ساله وارد صحن امامزاده شدند .خانم چادر گرفت.
به دختر کوچولو🙂 گفتند : چادر خوشگل بدم بهت دخترم .
دختر چهار ساله محکم و قاطع گفت : نه نمی خواهم.
در دل گفتم : خدا یا 😔شرایط امروز زنان و دختران ما چه تاثیری بر کودکان ما گذاشته ..
چادر کوچک را به مادرش دادند و گفتند چادر پیش شما باشه احیانا اگه موقع نماز کوچولو بهانه گرفت .
لحظاتی بعد دیدم دختر کوچولو در حالی که چادر سرش بود از این ور صحن به اون صحن امامزاده از شوق می دویید و چادرش در هوای امامزاده می چرخید .
اومد پیش خادم و گفت ممنون که چادر دادید و دوباره دویید ...
زمان خروج از حرم، مادر چادر تحویل داد
دختر بچه هم همینطور
گفتند چادر دوست داری هدیه برای شما باشه دختر کوچولو .
در کنار قبور شهدای گمنام امامزاده به نیت نذر ظهور امام زمان دختر کوچولو چادر سرش کرد و رفت .
پدر منتظر بازگشت خانواده بود دید دختر کوچولوش ، محجبه با یه چادر گل گلی دست به دست مادرش که مانتو یی بود از صحن خارج شد.
خیلی زیبا بود.😊
#خاطره#
ساجده
داشتم میرفتم سمت خونه ی دختر خانمی با ی پوشش تاپ والبته ی لباس سفید مثل لباس مردانه آستین کوتاه تنش بود،ودکمه هاش باز بود،موهاش رو دوطرف باز گذاشته بود،همینطور که می رفت باد هم میزدبه موهاش،(فکر کنم خیلی احساس فیلمهای هالیوودی بهش دست داده بود،اما خیلی دراشتباه بود)
خب نشد اینجوری اونم نزدیک خونه نداریم.تا نزدیکش رسیدم گفتم خانومی فکر کنم شالت جا گذاشتی،گفت نه، جا نگذاشتم،نمیخواستم بپوشم،گفتم عجب😳
یعنی این وقت شب،نمیگی یکی بدزدت،گفت دم خونه هستم،اینجا هم مغازه زیاده،شمامواظب خودت باش،گفتم:من بااین حجابم فکر میکنی کسی به خودش اجازه بده نگاه چپ داشته باشه،گفتش همسایه ای،گفتم چرا؟!
گفت جان من گیر نده،(تعجب کرده بودم،همسایگی چه ربطی داشت😳)
من الان محلی اینجام،شالمم توکیفمه ،مامانم رفته بیرون، می خواستم ببینم بااین وضع نگاه مردانه چه جوریه؟!🤭ای وای،این اومده جامعه رو بااین وضعش امتحان کنه🧐واقعا بعضی آدما بچه میمونن.
گفتم میدونی چی میشه،اول که همسایه باشم یا برای خرید اومده باشم فرقی نمی کنه،چون من وظیفم هر کجا باشم انجام میدم،ولی بعدشُ بگم،گفتی نگاه مردانه؟یا مردا؟
مِن مِنی کرد،بامکثی گفت:حا،،،،لا،چه فرقی می کنه😐
ی طرف شونش آروم تودستم گرفتم وخندیدم وباخنده گفتم :گلم،نگو که مفهومش نمیدونی که اینجا اول باید خودم نیشگون بگیرم😄
من ی سوال دارم،الان چه اتفاقی بیفته شما باهمون راضی هستی🧐هیچ کس تورو دید انگار نه انگار ،همینطور با نگاهی که به لباسش مینداختم،متوجه شدودکمه های لباسش میبست، و سعی می کردشالش از توکیفش برداره،گفتم OK,آفرین .
لبخندی زدم وگفتم واقعا نظرت درمورد چاله هم همینطوره،ی چاله باشه ،همه بدونن وبگن به ما ربطی نداره،بزار هر کی افتاد ،افتاد ،می خواست جلو پاش نگاه کنه؟!همینطور که شالش مرتب می کرد،داشت دوتاچهارتا می کرد،فهمیده بود کارش اشتباهه😊.داشت برمیگشت بره لباسش عوض کنه👌👌
خداروشکر،خدای مهربون خودت مواظب بچه شیعه ها باش،آمین.
# خاطره#
ساجده
دیشب بعداز اتمام برنامه هام داشتم برمی گشتم خونه،ایستگاه اتوبوس واقعا شلوغ بود،انگاری آخرین خط برای رسیدن به مقصد باید پیداش میشد،👌👌
تا رسیدم ایستگاه، خط رسید،ی لحظه مکث کردم،گفتم بهتره با تاکسی برم،جو دخترانی که با بی حیایی جولان میدادن دلم به درد می آورد،دردی که خیلیامون حسش کردیم ،میدونیم که خیلیهاشون نادانن وتحت تاثیر جو دارن روسریهاشون بر می دارن ،یا بچه هایی که دوستانشون اونهارو به این سمت می کِشند،و باور کردند که با کشف حجاب و باشلوارهای کوتاه آب شدشون شاید لحظه ای حس اعتماد به نفس بهشون دست بده،ولی نمیدونن هیچی پشت این پوچی وجود نداره،وافسردگی شدید روحی بعدش گریبانگیرشون می شه ،وچه بسا در،دَم،روحشون رو مستولی کرده اما بازهم نمیفهمند.😕
توی این فکر که برم یانه،درعین اینکه داشتم میدیدم چندین نفرکشف حجاب لابلای بقیه سوارمی شدند،بهتره بااتوبوس برم بالاخره هم چادر من وهم تذکری که میدم خودش مفیده 💝سوار شدم خداروشکر کاملا قسمت خانمهاازآقایون بانرده های وسط جداشده بود،آخه اتوبوس ازآقاوخانم کاملا پرشده بود،ی نفس راحتی اینجا کشیدم وخداروشکر کردم،البته ی موضوع جالب که تمامی پسران جوری واستاده بودند که پشتشون به سمت خانمهابود واز کارو درس باهم حرف می زدند،راستش با اون وضع موهای نامنظم که دیده میشد واقعا منم حس خوبی نداشتم،نمیدونم بعضی ها باید شلخته بودنشون حتما همه ببینند،یهو گویا مویی تودهن یکی از پسرها رفته بود،دستش برد سمت دهنش وباصدای بلند گفت اَه و درحالیکه بادستش سعی می کرد مو رو از دهنش بیرون بیاره ،گفت حالم به هم زدین، ی روسری که زورتون میاد سرتون کنید،ریزش مو هم که دارید،لااقل موهاتون ببندید موهاتون همه جا هست، دوست کناریش گفت:از صبح توهوای آلوده بیرون وِلَن،خیلیاشون از دستی سراشون لخت می کنند،از این اتوبوس سوارمیشن به اون اتوبوس کارشونه 🤨من شنیدم احتمال اینکه جزو گروه های خاصی باشن هست😱 یکی دیگه باچهره ی درهم کشیده ای گفت ای بابا اینا برای ما مردا خودشون سرلخت کردند، کی حالا به اینا نگاه میکنه، بعد چندنفری زدند زیرخنده😁 ودست گرفتن کشف حجابها،اون یکی با اشاره دست موهای دم اسبی رو نشون داد وگفت من یاد دُم اسب وهردُمی بگی میفتم دراین مابین دخترای کشف حجاب یواش یواش روسریهاشون سرشون کردند،راننده که خنده و سروصدا روشنیده بود باصدای بلند گفت اونجا چه خبره؟
پسرا گفتن هیچی ،بعضی ها موی دماغ شدن،اما درستشون کردیم،وکل اتوبوس خندیدن.👌👌