هدایت شده از فرهنگ الفبايي لغت و اصطلاحات
✅#بخش علت ها
#حرف : س
💢سوء ظن نسبت به علماء 💢
@Porseman_channel
علت و علاج سوء ظن نسبت به علماء چیست؟
#حیات_طیبه
✅سوء ظن به این معناست که در مورد کسی گمان بد کنی و چیزی که خلاف واقع هست را در قالب تهمتی در درون و باطن و قلب و فکر خود داشته باشی...
سوء ظن بلای بسیار بد و بلکه قاتل خاموش اعتقادات و باورهاست...
از سوء ظن طور جدی در قرآن تحذیر شده است.
" اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است"!
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ).
📖حجرات12
در آيه 12 سوره نور مىفرمايد:
لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً:
" چرا هنگامى كه آن نسبت ناروا را شنيديد مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند"؟!
متاسفانه فضای مجازی ،محل جولان سوء ظن و سمپاشی ها شده است.
می بینیم که نسبت به علماء و روحانیت به شدت تبلیغ سوء شده و به تدریج روحیه سوء ظن به آنها را در آحاد مخاطبین خود تزریق می کنند.
👌البته مامنکر وجود عالم فاسق نیستیم که عالم را فاسد می کند.
همانطور که در بین همه اقشار و اصناف و مردم چنین هست و همه خوب یا همه بد نیستند.
اینکه گفته شود همه روحانیت فاسد و مفسدند یا همه مقدس هستند؛البته حرف درستی نیست.
لیکن تزریق این اندیشه و باور که هر ملبس به لباس روحانیت را ببینی؛پولدار و متمول و بی درد و ....هست کاملا اشتباه است و اگر کسی کمترین ارتباطی با روحانی محله خود و روحانی روضه خانگی و مسجد و مجلس ترحیم ش بگیرد؛متوجه این حقیقت می شود که چنان و چنین که شایع شده نیست.
🔴به این روایت ناب توجه فرمایید:
صُحْبَةُ الْأَشْرَارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِ بِالْأَخْيَارِ.
📚مجموعة ورام ؛ ج2 ؛ ص240
همراهی با افراد شرور مایه سوء ظن به خوبان را فراهم می سازد.
لذا مراقب دوستان بد و محیط های حقیقی و مجازی که در آنها فعالیت می کنیم باشیم.
@Porseman_channel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#علت ها در حکایت ها
❤️علت اعتراض بعض جوانان
👱🏻♂️سرد و گرم نچشیده
✍️جوانی عاشق شده بود هزینۀ زندگی اش را پدر تأمین می کرد او هنوز سرد و گرم روزگار را نچشیده بود پدرش را می دید که راجع به این مسایل بی تفاوت است فکر می کرد که عقل پدر نمی رسد و او درک ندارد، می گفت چرا او عشق و عاشقی را نمی فهمد روزی پدر خود را به ملامت کشید و گفت:
ای جان پدر! تو جلوۀ خوبان ندیده ای
روی چو ماه و زلف پریشان ندیده ای
ننشسته ای به گوشه ای از درد عاشقی
آن دم ز در رسیدن جانان ندیده ای
او خیال می کرد پدرش از عشق و عاشقی خبر !ندارد
پدر گفت:
جان !پسر تو سفره بی نان ندیده ای
جنگ عیان و گریه طفلان ندیده ای
ننشسته ای به گوشه ای از درد ،قرض خوار
آن دم ز در رسیدن مهمان ندیده ای
📚آیه الله مطهری اسلام و مقتضیات زمان ج 2 ص 126
✍️نمونه آموزش این موضوع را اینجا 👇مطالعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiid/438
https://eitaa.com/hugifig
#راهکارها در حکایت ها
💠موضوع : شناخت خدا
❤️زلیخا و عشق
✍️نقل است که چون زلیخا ایمان آورد یوسف (ع) او را به نکاح در آورد.
او از یوسف کناره گرفت و به عبادت الهی مشغول شد. یوسف به او گفت چه شد آن دوستی ها و شوق و محبت تو زلیخا :
گفت ای پیغمبر خدا من تو را وقتی دوست داشتم که خدای تو را نشناخته بودم اما چون او را #شناختم همه محبت ها را از دل خود بیرون کردم و دیگری را بر او اختیار نمی کنم.!
دلی که با تو شد همراه و همبر
چگونه مهر بندد جای دیگر
دلی کو را تو هم جانی هم هوش
از آن دل چون شود یادت فراموش
📚بابا طاهر
✍️اگر خواستار شناخت خدا هستی آموزش آن را در خطبه همام 👇مطالعه کن.
https://eitaa.com/jadiiid/257
https://eitaa.com/hugifig
#علت ها در حکایت ها
❤️عاشق بی خبر از عیب
✍️در حکایتهای کهن آمده است مردی را زنی بود که در کار عشق وی نیک رفته بود و آن زن سپیدی ای در چشم داشت اما مرد از عشق سوزانش نسبت به او از آن عیب بی خبر بود. تا روزی که عشق وی روی به نقصان نهاد پرسید این سپیدی در چشم تو از کی پدید آمد؟ زن :گفت آن گه که کمال عشق تو را نقصان آمد.
پیامبر (ص) فرمود: «حُبُّ الشيء يُعمي و يصم؛
دوستی مـر مـرد را از دیدن عیب محبوب کر و نابینا می کند.
✍️نمونه آموزش این موضوع را اینجا 👇مطالعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiid/420
https://eitaa.com/hugifig
🌷#راهکارها در داستان ها
✅موضوع : کنترل خشم
🌾داستان یکی بود یکی نبود
💠 ایمان واقعی
روزی تاجر موفقی از مسافرت برگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش آتش گرفته و کالاهای گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت زیادی به او وارد شده است.
مرد چه کرد ؟!
خدا را مقصر شمرد و یا اشک ریخت؟
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت" خدایا می خواهی که اکنون چه کنم ؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود تابلویی به بر ویرانه های خانه و مغازه آویزان کرد که روی آن نوشته بود:
مغازه سوخت اما ایمانم نسوخته است فردا شروع به کار خواهم کرد.
✍️نمونه آموزش این موضوع را اینجا 👇مطالعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiid/438
https://eitaa.com/hugifig
🌷#راهکارها در داستان ها
✅موضوع : راهکار هدایت و ارشاد
🌷بیمار طبیب را شفا داد
✍️یکی از علما بیمار شد خلیفه وقت ترسایی را به معالجه او فرستاد طبیب از وی پرسید دلت چه میخواهد گفت: آنکه تو مسلمان شوی گفت: اگر من مسلمان شوم مرض تو رفع میگردد، گفت: بلی طبیب کلمه اسلام را به زبان آورد فوراً مریض از بستر بیماری برخاست در حالی که مرضش به کلی رفع شده بود، هر دو با هم به حضور خلیفه رفتند خلیفه متعجب شد، قصه را نقل کردند خلیفه گفت: پنداشتم که طبیب را پیش بیمار فرستادم معلوم شد مریض را نزد طبیب فرستادهام.!
در اینجا حدیثی لازم است:
🌷رسول خدا فرمود:
من أسلم على يديه رجل وجبت له الجنّة.
📚نهج الفصاحة ص 744
کسی که بر دست او مردی مسلمان شود برایش بهشت واجب گردد.
📚نهج البلاغه ص ۵۹۰
برگرفته از کتاب سرگرمی ... مرحوم سید محمد مقدم
✍️این نکته را با طنز کاربردی نیز مطالعه کنید.
https://eitaa.com/jadiiid/443
https://eitaa.com/hugifig
🌷#راهکارهای #حدیثی روائی
📙حرف ع
✅موضوع : عقل و خرد
🌷راهکار بازکردن عقل و خرد
قَالَ الصَّادِقُ ع كَثْرَةُ النَّظَرِ فِي الْعِلْمِ يَفْتَحُ الْعَقْل
📚بحار الأنوار ج1 159 ص : 106
حضرت صادق (تحيّت و درود بر او باد) فرموده:
بسيار نگاه كردن در (كتابهاى) علم و دانش و #انديشيدن (در آن، در) عقل و خرد را مي گشايد (بسيار مي گرداند).
❌شناخت احمق
قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَخْتَبِرَ عَقْلَ الرَّجُلِ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ فَحَدِّثْهُ فِي خِلَالِ حَدِيثِكَ بِمَا لَا يَكُونُ فَإِنْ أَنْكَرَهُ فَهُوَ عَاقِلٌ وَ إِنْ صَدَّقَهُ فَهُوَ أَحْمَقُ
📚بحار الأنوار ج1 132 ص : 106
حضرت صادق (عليه السّلام) فرموده: هر گاه خواستى #عقل مردى (هر كسى) را در يك مجلس و نشيمنگاه #امتحان نموده و #آزمايش كنى در ميان #گفتارت او را خبر ده به چيزى كه نمي باشد (محال بوده و نمي شود باشد) پس اگر آن را انكار كرده و نپذيرفت عاقل و #خردمند است، و اگر آن را تصديق كرده و باور نمود #احمق و #بي خرد است.
💠برچسب: #عقل #خرد #امتحان #حماقت
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
#علت ها و #راهکارهای #تمثیلی #تفسیری
📙حرف ی
✅موضوع : یاد خدا
#تمثیل
💧چگونه با یاد خدا آرامش(1) جایگزین غم و غصه ها گردد؟.
🌷توجه به حضور خدا
✍️یک خانه اگر صاحبش نباشد خالی باشد گرد و غبار همه را بر میدارد دست به هر چه بزنید دست گرد آلود میشود جامه ات به هر چیزی بخورد غبار آلود میشود اما اگر صاحب خانه در خانه باشد و آدم نضیف و تمیزی باشد همه چیز برق میزند
قرآن میگوید خدا اگر در دلت باشد همه چیز برق میزند غبارغم و غصه امکان ندارد راه پیدا بکند. این بیان از مفسر شعرهاست (استاد رنجبر) در ربط آن به آیه:
رونق با غمی رسد چشم و چراغ میرسد
غم به کنارهمی رود مه به کنار میرسد
میگوید وقتی آن ماه (خدا) بیاید کنارآدم غمها غصهها کنار میروند جایی برای آنها نمیماند. چرا وقتی خدا میآید غمها غصهها کنارمیروند. چون خدا سراپا رحمت و رأفت است اگرانسان باور بکند که همه کاره خداست واین خدای همه کاره هم رحمان است جایی براین غم وغصه نمیماند؟
(1) الا بذکر الله تطمئن القلوب
💠برچسب: #یتئ خدا #غم و غصه #نظافت #قلب
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
هدایت شده از فرهنگ سازی دینی🪀
#راهکارهای #قرآنی
🌷نمونه فرهنگ سازی دینی
✅بخش مثل ها
- آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
هدف و مقصود در نزدیکی ما قرار دارد امّا به دنبال آن می گردیم.
توضیح : این دنیا فقط با جمله های مثبت و حال خوبی که به وجود آوردنش دست خودته لذت بخش و شیرینه بنابر این اگر هر روز حتی فقط یک جمله مثبت رو بتونی بهش فکر کنی و تو زندگیت عمل کنی مثل این 👇 این یعنی موفقیت شما.
تسلیم خدا
تمسك به دستگيره محكم
وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
سورة لقمان آية 22
و هر كس خود را در حالى كه نيكوكار باشد تسليم خدا كند قطعا در ريسمان استوارترى چنگ در زده و فرجام كارها به سوى خداست.
https://eitaa.com/hugifig
هدایت شده از فرهنگ نکته های #دانستنی و #هشداری
🌷دانستنی همراه با راهکار
_ به رنج اندر بود راحت، به خار اندر بود خرما. (قطران)
_ شفا بایدت، داروی تلخ نوش. (سعدی)
قصه: در کوچه¬های اصفهان پول ریخته
✍️یه مرد جوانی بود ولگرد. رفقا بهش گفتند: «بابا جون، اینکه تو صبح تا غروب راه می ری، چه فایده داره؟»
گفت: «من تو این شهر دیگه نمی¬تونم کار بکنم؛ برای اینکه گردن کلفتی کردم، از این و اون گرفتم خوردم. حالا نمی¬تونم عقب کسب و کار برم. کسب خوبی هم بلد نیستم مثل نجاری، آهنگری. باید عمله بشم یا باید حمال بشم. بعد از این لوطی¬گری، بیام عمله بشم یا حمال؟»
گفتن: «برادر بیا برو اصفهان، پول تو کوچه ریخته. درِ هر دکونی که بری پول سَبیله».
یارو گفت: «بسیار خوب».
آمد و رفت اصفهان رسید در دکون یه صرافی. دید اُوه، این قدر پول زرد و سفید و اسکناس ریخته که حساب نداره. دستمالشو پهن کرد و طشتک پول سفید و خالی کرد اون تو، چهار گوشه دستمالو گره زد. حالا صرافه داره نگاه می¬کنه، آمد راه بیفته، صرافه بند دستشو گرفت، گفت: «برادر، داری چه کار می کنی؟ روز روشنه، منم نشستم دارم نگات می¬کنم. دزدی که این جوری نمی شه!»
گفت: «خدا نکنه، من دزد نیستم، مگه نگفتن اصفهان پول ریخته، منم اومدم جمع کنم».
گفت: «به شما گفتن تو اصفهان پول ریخته، درست گفتن. تو غریب این شهری، بیا خونه من تا من بهت بگم».
شب یارو رو ورداشت برد منزلش شام، شب و خوب پذیرایی ازش کرد. یه اتاقم بهش داد تا صبح. صبح که شد، چهار تا کیسه داد دستش، گفت: «داداش جون، شام و ناهار می آی خونه ما، شام و ناهارتو می¬خوری تا من بهت بگم، آخر سال حساب می¬کنم».
صراف، چهار تا کیسه، با یه چوب که سرش سوزن داشت، با یه بیلچه داد دست جوان و گفت: «می اُفتی تو این کوچه و بازار گردش. هرجا کهنه دیدی با چوب ورمی داری، تو این کیسه می ذاری، هرجا کاغذ دیدی توی این کیسه می ذاری. هرجا پوست انار با چوب دیدی یا پشگل مشگل با چوب توی این کیسه می ذاری. این هم اتاق، کهنه ها رو یه گوشه می ذاری. کاغذها رو یه گوشه می ذاری، پوسه انار رو با پشگل مشگل یه گوشه می ذاری. صبح با این چهار کیسه می ری تا ظهر هرچی جمع کردی می آری، ناهارِتو می¬خوری، دوباره می ری تا عصری. شوم (شب) هرچه جمع کردی می آری، انبار می¬کنی».
گفت: «بسیار خوب».
سر یه سال که شد، مرد صراف رفت تاجر آورد.
تاجرِ کهنه، کهنه¬ها رو خرید. تاجر پوست انار، پوس انارها رو خرید. نونوا آورد، پشگل ها رو خرید. ریخته¬گر آورد، کاغذها رو خرید. پول های همه رو صرافه گرفت، روزی یه قران در شبانه¬روز خرج پسره رو حساب کرد؛ شامش، ناهارش، چای صبحانش، مزد رخت شوری، کرایه خوابش، کرایه انبارش، همه روزی یه قران؛ سی و شش تومن از این پول ورداشت، مابقی پول ها رو گذاشت جلوی پسره.
پسره شمرد، دید هشت صد تومن پول داره. صراف گفت: «اینها رو بریز تو طشتک، همون قدِ اون روزه که تو آمدی خالی کردی تو دستمال، حالا وردار، برو مملکت خودت سرمایه و کاسبی کن! اونی که به تو گفت: اصفهان پول ریخته، بلی ریخته، اما این جوری ریخته، نه که بری طشتک صرافو خالی کنی».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 📚https://eitaa.com/jcjvjv📚
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
✅بخش علت ها در مثل ها
📙حرف پ
✅موضوع : پشیمانی
❌غفلت و سهل انگاری
یک لحظه «هوسرانی» نادانی، یک عمر پشیمانی
یک آن غفلت و سهل انگاری ممکن است به قیمت عمری گرفتاری و ندامت تمام شود بنابراین باید هوشیار و آگاه بود.
💠برچسب: #پشیمانی #هوس #غفلت
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
🌷#علت ها و #راهکارها در مثل ها
📙حرف الف
❌موضوع : عرضاندام
- آهسته برو آهسته بیا که گربه شاخت نزند.
یعنی : جلوی دیگران عرضاندام نکن تا آسیبی به تو نرسد.
💠برچسب: #آسیب #احتیاط #ادعا
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig