🌷نمونه بروز رسانی ارائه راهکارها
✅بخش : اخلاقیات
📚منبع تمثیلات
📙حرف ع
💠موضوع : عصبیت
ماشینت که جوش می آورد ...
حرکت نمی کنی... کنار زده و می ایستی❗️
وگرنه ممکن است ماشین آتش بگیرد 🔥
خودت هم همینطوری...☝️
وقتی جوش می آوری ،
عصبی و عصبانی می شوی ؛
تخته گاز نرو❗️⛔️
بزن کنار ! ساکت باش و هیچ نگو...✋
وگرنه هم به خودت آسیب میزنی هم به اطرافیان...
📚https://eitaa.com/hugifig📚
هدایت شده از فرهنگ هزار موضوعی سخنان و نکته های حکيمانه دانشمندان
🌷نمونه بروز رسانی سخنان بزرگان
✅بخش : اخلاقیات
📙حرف گ
💠موضوع : گناه
#راهکارها
👌گناه زیاد سنگینی میآورد...
🔸دیدید بعضی ها میخواهند دورکعت نماز
صبح بخوانند انگار یک کوه پشت آنها
افتاده.. هر چه آنها را صدا میکنید،مثل
اینکه بختک روی آنها افتاده است.
⚠️اینها همه بر اثر گناهان زیاداست⚠️
✨آیت الله مجتهدی تهرانی
آیا میخواهید اثرات گناه را از بین ببرید⁉️
💠 امام علی (ع) میفرمایند:
🔹اگر میخواهید اثرات گناه از
بین برود " رازت را نگه دار و از فقر و
مشکلات خود به دیگران چیزی نگو ؛
از آزمایشات الهی ...دلخوری ها... دل
گرفتگی ها... ناراحتی ها...همه را کتمان
کن....
#مهم_این_است‼️👇
هر کس هرچه پرسید؟
بگو الحمد لله
همواره خدا را شکر کن ..این بلا ها و
مصیبت ها "اثرات گناه " را پاک میکند...
📚https://eitaa.com/danestanyhaybozorgan📚
🌷نمونه بروز رسانی و بروز سرودی اشعار آموزنده.!
📙حرف الف
💠موضوع : آگاهی بخشی
#راهکارها
✍️آقا شغل شما چیست؟
من دکتر «س. ص» متخصص اطفال
هستم.سال ها قبل، چکی از بانک نقد
کردم و بیرون آمدم؛
کنار بانک دستفروشی بساط باتری،
ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده
بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در
بساطش ریخته.
آن زمان تلفن های عمومی با سکه های دو
ریالی کار می کرد.
جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو
ریالی بده؛ او با خوشرویی پولم را با دو
سکه بهم پس داد و گفت: اینها «صلواتی»
است!
گفتم: یعنی چه؟
گفت: برای سلامتی خودت «صلوات»
بفرست و سپس به نوشته روی میزش
اشاره کرد.
(دو ریالی «صلواتی» موجود است)
باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم
مراجعه کردند و به آنها هم دوریالی مجانی
داد
گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه
دو ریالی مجانی می دهی؟
با کمال سادگی گفت:
۲۰۰ تومان؛ که ۵۰ تومان آن را در راه خدا
و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی
می گیرم و صلواتی می دهم.
مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند،
بعد از یک عمر برای پول دویدن و حرص
زدن، دیدم این دستفروش از من
خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش
را برای خدا می دهد
در صورتی که من تاکنون به جرأت می
توانم بگویم ی یک مریض مجانی نیز
نپذیرفتم.
احساساتی شدم و دست کردم جیبم، ده
تومان به طرف او گرفتم.
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت:
برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم.
این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش
گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد.
من که خیلی مغرور تشریف داشتم مثل
یخی در گرمای تابستان آب شدم.
به او گفتم : چه کاری می توانم بکنم؟
گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم.
گفت: آقای دکتر! شب های جمعه در
مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر.
نمی دانید چقدر ثواب دارد!
صورتش را بوسیدم و خودم را درون
اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم.
دگرگون شده بودم
ما کجا اینها کجا؟
از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار
مطبم نوشتند با این مضمون؛
«شبهای جمعه مریض صلواتی می پذیریم.»
دوستان و آشنایان طعنه ام زدند
اما گفته های آن دستفروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی:
«گفت باور نمی کردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش...»
راستى یك سوال:
«شغل شما چیه؟»
برای بخشنده بودن، پول مهم نیست باید
ببینیم چی داریم؟
گاهی با بخشیدن بک لبخند کوچک می
تونیم بزرگترین بخشنده باشیم
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 📚https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi📚
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
🌷نمونه بروز رسانی ارائه راهکارها
✅بخش : اخلاقیات عبادات
📙حرف الف
💠موضوع : الگو و اسوه
❇️الگوی زیبایی برای دیگران باش
سعی کن کسی که تو را می بیند،
آرزو کند مثل تو باشد.
از ایمان سخن نگو!
بگذار از نوری که بر چهره داری،
آن را احساس کند.
از عقیده برایش نگو!
بگذار با پایبندی تو آن را بپذیرد.
از عبادت برایش نگو!
بگذار اثر عباداتت را جلوی چشمش ببیند.
از اخلاق برایش نگو!
بگذار آن را از طریق مشاهده ی تو بپذیرد.
از تعهد برایش نگو!
بگذار با دیدن تو،
از حقیقت آن لذت ببرد.
بگذار مردم با اعمال تو خوب بودن را
بشناسند.
📚https://eitaa.com/hugifig📚
🌷نمونه بروز رسانی ارائه راهکارها
✅بخش : اخلاقیات
📙حرف ب
💠موضوع : بد آموزی
#نکته هشداری
❇️چرا بازداشت شدم؟
در کشور دانمارک با قطار سفر میکردم.
بچهای بسيار شلوغ میکرد.
خواستم او را آرام کنم. به او گفتم اگر آرام
باشد برای او شکلات خواهم خريد.
آن بچه قبول کرد و آرام شد.
قطار به مقصد رسيد و من هم خيلی عادی
از قطار پياده شده و راهم را کشيدم و
رفتم.
ناگهان پليس مرا خواند و اعلام کرد
شکايتی از شما شده مبنی بر اينکه به اين
بچه دروغ گفتهای به او گفتهای شکلات
میخرم، ولی نخريدی!
با کمال تعجب بازداشت شدم!
در آنجا چند مجرم ديگر مثل دزد و
قاچاقچی بودند.
آنها با نظر عجيبی به من مینگريستند
که تو دروغ گفتهای. آن هم به يک بچه!
به هر حال جريمه شده و شکلات را
خريدم و عبارتی بر روی گذرنامهام ثبت
کردند که پاک نمودن آن برايم بسيار گران
تمام شد!
آنها به دنبال يک بسته شکلات نبودند.
نگران بدآموزی بچهشان بودند و اينکه
اعتمادش را نسبت به بزرگترها از دست
بدهد و فردا اگر پدر و مادرش حرفی به او
زدند او باور نکند.!!
📔از کتاب «چرا عقب مانده ايم؟»
✍️علی محمد ایزدی
📚https://eitaa.com/hugifig📚
هدایت شده از ويژه نامه پرسمان دينی همراه با پاسخ های قرآنی روايي
🌷نمونه بروز رسانی پرسمان ها
📚منبع :تمثیلات
❇️قسمت: سخنان بزرگان
✅بخش : اخلاقیات
📙حرف الف
💠موضوع : امام
🔴 روزی از عارفی سؤال شد: چرا ما امام زمان را نمیبینیم؟
♦️عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید. شاگرد این کار را انجام داد.
➖ آیا الان میتوانید مرا ببینید؟
♦️شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم.
عارف فرمود: چرا نمیتوانی من را ببینی؟
شاگرد گفت: چون پشت من به شماست.
♦️عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید امام زمان را بینید؟!
🍒 چون شما پشتتان به امام زمان است، با گناه کردنها و نافرمانیها به امام زمان پشت کردهایم و در عین حال تقاضای دیدار امام زمان را داریم...!!!
📚https://eitaa.com/bvcfjdaa📚
هدایت شده از فرهنگ نکته های #دانستنی و #هشداری
🌷نمونه بروز رسانی نکته های دانستنی
✅بخش : اخلاقی عبادی
📙حرف ع
💠موضوع : عبادت
#راهکارها
هرگز نمازت را ترک مکن
میلیون ها نفر زیر خاک بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست ؛ تا " سجده " کنند،
فقط یک سجده
از پاهايی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..
قبرها، پر است از جوانانى که
میخواستند در پیری توبه کنند...
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 📚https://eitaa.com/jcjvjv📚
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
هدایت شده از فرهنگ نکته های #دانستنی و #هشداری
🌷نمونه بروز رسانی نکته های هشداری
❇️منبع : خاطرات
✅بخش : اخلاقیات
📙حرف ب
💠موضوع : بد آموزی
#علت ها و حکمت ها
❇️چرا بازداشت شدم؟
در کشور دانمارک با قطار سفر میکردم.
بچهای بسيار شلوغ میکرد.
خواستم او را آرام کنم. به او گفتم اگر آرام
باشد برای او شکلات خواهم خريد.
آن بچه قبول کرد و آرام شد.
قطار به مقصد رسيد و من هم خيلی عادی
از قطار پياده شده و راهم را کشيدم و
رفتم.
ناگهان پليس مرا خواند و اعلام کرد
شکايتی از شما شده مبنی بر اينکه به اين
بچه دروغ گفتهای به او گفتهای شکلات
میخرم، ولی نخريدی!
با کمال تعجب بازداشت شدم!
در آنجا چند مجرم ديگر مثل دزد و
قاچاقچی بودند.
آنها با نظر عجيبی به من مینگريستند
که تو دروغ گفتهای. آن هم به يک بچه!
به هر حال جريمه شده و شکلات را
خريدم و عبارتی بر روی گذرنامهام ثبت
کردند که پاک نمودن آن برايم بسيار گران
تمام شد!
آنها به دنبال يک بسته شکلات نبودند.
نگران بدآموزی بچهشان بودند و اينکه
اعتمادش را نسبت به بزرگترها از دست
بدهد و فردا اگر پدر و مادرش حرفی به او
زدند او باور نکند.!!
📔از کتاب «چرا عقب مانده ايم؟»
✍️علی محمد ایزدی
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 📚https://eitaa.com/jcjvjv📚
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
✅نمونه راهکارها ❇️بخش تمثیلات 📙حرف م
🤣موضوع : مشکلات
مشکلات هم روزی مانند
برگ زرد درختان پاییزی می ریزنند🪔
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 📚https://eitaa.com/jcjvjv📚
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
✅نمونه راهکارها ❇️بخش تمثیلات 📙حرف ف
💠موضوع : فرصت
👈مانند عقاب در انتظار فرصت باشید وقتی رسید خود را در آن بیندازید ❣️یک دقیقه مطالعه
عقاب، وقتی می خواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبه ی یک صخره، به انتظار یک اتفاق می نشیند.
می دانید اتفاق چیست؟
گردبادی ست که از روبه رو می آید.
عقاب، به محض اینکه آمدن گردباد را حس کرد، بال های خود را می گشاید و اجازه می دهد باد او را با خود بلند کند. به محض اینکه طوفان، قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرنده ی بلندپرواز، سر خود را به سوی آسمان بلند می کند و عمود بر طوفان می ایستد و مانند گلوله ی توپی، به سمت بالا پرتاب می شود.
او آنقدر با کمک باد مخالف، اوج می گیرد تا به ارتفاع مورد نظر برسد و آنگاه با چرخش خود به سوی قله ی مورد نظر، در بالاترین نقطه ی کوهستان، مأوا می گزیند.
او منتظر حادثه می ماند، حادثه ای که برای مرغ های زمینی، یک مصیبت و بلاست. او منتظر طوفان می نشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند.
در زندگی؛ روزهایی هست که راه نجات، یاد گرفتن بلند پروازی از عقاب است.
👤 مسعود لعلی
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 📚https://eitaa.com/jcjvjv📚
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
✅نمونه راهکارها ❇️بخش تمثیلات حرف ذ
موضوع : ذهن
ذهن را از قيد و بندها آزاد کن شكار ميمون زنده بخاطر چابكی و سرعت عمل جانور بسيار مشكل است. يكی از روشهای شكار ميمون در آفريقا اين است كه شكارچی به محل اقامت ميمونها می رود و بدون توجه به آنها در سوراخ كوچكی در يك سنگ بزرگ مقداری خوراكی می ريزد و دور می شود ميمونهای گرسنه و كنجكاو دستشان را به درون سوراخ می برند و خوراكيها را در مشت خود می ريزند اما دهانه سوراخ كوچكتر از آن است كه مشت ميمون از آن خارج شود. ميمون وحشت زده می شود و تقلا می كند تا خسته شود اما هرگز مشت بسته خود را باز نمی كند تا رها شود.
ذهن انسان هم گاه مانند مشت بسته ميمون است، در مواجهه با مشکلی وحشت زده می شود، تقلا می كند و بی تاب می شود و روی آن مسئله قفل می شود در حالی كه بهترین و آسان ترین راه چاره در رها كردن آن و آزادی ذهن از قيد و بندهای آن مشکل است.
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 📚https://eitaa.com/jcjvjv📚
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
✅بخش راهکارها
❇️منبع نکته های آرام بخش
📙حرف الف
❌موضوع : اندیشیدن
"آرامش"
پیامد اندیشیدن نیست!
بلكه "آرامش" نیندیشیدن
به گرفتاریها و چالشهایی است
که ارزش "اندیشیدن" ندارند ...
✍️با تشکر از دوستان بروز رسان معارف اسلامی
🤍┄•●❥ @harfe_delema
📚https://eitaa.com/jcjvjv📚
┈┉┅━❀💌❀━┅┉