eitaa logo
پایگاه فرهنگی حلما(مطالب کاربردی مداحی)
2.8هزار دنبال‌کننده
12 عکس
5 ویدیو
0 فایل
http://eitaa.com/hulma_ir 🌴مطالب کاربردی مداحی🌴 در کانال و وب سایتهای پایگاه فرهنگی حُلما (زینب کبری سلام الله علیها) اشعار مدح ومرثیه و.. www.hulma.ir سبکهای مداحی.. www.nohe.hulma.ir ارتباط با خادم کانال:👈 @hulma1 🌴🌴🌴
مشاهده در ایتا
دانلود
❣️✨✨✨✨﷽ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ ... 🔹 🌱ویژه نامه لیالی قدر در تلگرام👇 t.me/hulma_ir 👆👆 ؟ 🌴لطفا یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨ ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝ مطالب کاربردی مداحی در تلگرام و ... 👇👇👇 @hulma_ir ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/3821273090C0cbcc1d108
‍ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔹السَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ... 🔹 غرور غيرت مردان عاشورا على اكبر چه شد خوابيده‏ اى بر غربت صحرا على اكبر شكسته كشتى تقدير در طوفان بى پروا رها كردى مرا در موج خون تنها على اكبر رمق از زانويم رفته است و زور بازويم رفته است شكستى اى عصاى پيرى بابا على اكبر نفس بر دل شرر دارد خدا تنها خبر دارد چه بر روز من آورده غم تو يا على اكبر چه كردى با دل اهل حرم با رفتنت اى واى به گوش از خيمه آيد شور واويلا على اكبر عطش از عمق جانت شعله زد بر خرمن عمرم كه مى‏ سوزم هنوز از داغ آن لب‎ها على اكبر دلم را شاد كن پلكى بزن چيزى بگو با من پس از تو خاك عالم بر سر دنيا على اكبر اگر مادر ندارى جاى شكرش تا ابد باقى است كه مجنون مى‏ شد از داغ غمت ليلا على اكبر هواى ديده بارانى است حال سينه طوفانى كه حسرت مى‏ برد بر چشم من دريا على اكبر 🔹روبروی ناودان طلا در صحن بیت الله الحرام در جمع دوستان نشسته بودیم. یکی از رفقا که اتفاقا خانوادگی شان از ذاکران اهل‎بیت هستند گفت فلانی بارها روضه حضرت علی اکبر را از شما شنیده ام اما بخشی از روضه برایم باور کردنی نبود از طرفی هم می‎دانستم که شما روضه بی سند نمی‎خوانی و موقعیتی هم پیش نمی‎آمد که آدرس روضه را از شما بپرسم. اما برای خودم حادثه ای پیش آمد که آن روضه را با تمام وجود حس کردم و باورم شد و دیگر دنبال سند آن هم نیستم. 🔸پسر اولم که دانشجو بود بیمار شد و در بیمارستان شهید بهشتی کاشان بستری شد. یک ماه کار هر روزم بود که می‎رفتم و به او سر می‎زدم و کنار تختش بودم. یک روز تازه به خانه رسیده بودم که کمی استراحت کنم زنگ تلفن خانه به صدا در آمد. گوشی را که برداشتم برادرم پشت خط با صدایی لرزان گفت بیا بیمارستان، گفتم تازه از بیمارستان آمده ام. آشفته و گریان گفت :  دوباره بیا و تلفن را قطع کرد. گوشی از دستم افتاد. 🔹با عجله خود را به بیمارستان رساندم تا در اطاق پسرم را باز کردم دیدم همه گریه می‎کنند و یک پارچه سفید روی صورت پسرم کشیده است. دیگر نفهمیدم کنار تخت پسرم غش کردم مرا به هوش آوردند برادرم زیر بغلم را گرفته بود از در اطاق که بیرون آمدیم داخل راهرو بیمارستان دور خودم می‎چرخیدم. برادرم گفت چه شده؟ گفتم دنبال آسانسور می‎گردم. با تعجب گفت این درب آسانسور است یک ماه است می‎آیی اینجا و می‎روی مگر نمی‎بینی؟ گفتم چشمانم تار شده نمی‎توانم واضح ببینم. همان جا یاد روضه ای افتادم که شب هشتم محرم می‎خواندی! 🔸 علامه مرحوم شیخ جعفر شوشتری از قول حضرت زینب سلام الله علیها نقل می‎کند که یک لحظه دیدم حسینم دور ذوالجناح می‎چرخد! عرضه داشتم برادر چه شده؟ 🔹فرمود :  زینب جان رکاب ذوالجناح را نمی‎بینم گفتم فدایت شوم چرا؟ فرمود :  الان داغ علی اکبرم را بر دلم گذاشتند. صدای خداحافظی‎اش را شنیدم  خود را کنار پیکر اکبر رساند و آهی کشید از دل که قلب کربلا سوخت صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین کمیل کاشانی علیه السلام 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨ ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝ مطالب کاربردی مداحی درتلگرام و ....👇👇👇 @hulma_ir
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔹السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاالْفَضْلِ الْعَبَّاسَ...🔹 السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ سردار سرفراز سپاه سعادتی پرچم فراز اردوی عشق و شهادتی روز وصال جلوه‎ای از صبح روی تو شام فراق از شب زلفت روایتی ماه قبیله کرم ای آبروی حسن روشن ترین حقیقت لطف و کرامتی درباره تو هرچه سرودند و گفته‎اند باشد ز عزم و رزم و کمالت حکایتی شیر شعور خورده‎ای از سینة شرف شایسته مدال طلای لیاقتی افتاد پیش پای ولایت دو دست تو از تشنگی و زخم نکردی شکایتی آغوش جان گشوده فرا روی تیرها "کالقنفذ" است حال تنت را کنایتی از داغ تو شکست ابالفضل، پشت صبر بر روضه غم تو نباشد نهایتی دلواپس حساب و کتاب قیامتیم از ما مکن دریغ، نگاه عنایتی 🔸پدر خیلی به اولادش حساس است مخصوصا دوران کودکی که فرزند احتیاج به مراقبت بیشتری دارد. برای خیلی از پدرها این لحظه اتفاق افتاده که فرزندش در آغوش او بوده باران گرفته است. اولین کاری که به ذهن پدر می‎رسد این است که کودکش را به سینه می‎چسباند و خم می‎شود و خودش را چتر بچه‎اش می‎کند تا قطره‎های باران به صورت و بدن او نخورد. 🔹عباس، "اَبُوالقِرْبَة" است یعنی بابای مشک، مثل فرزندش آن را بر دوش گرفته و در محاصره ۴۰۰۰ تیر انداز راه نخلستان را انتخاب کرد. باران تیرها باریدن گرفت. مشک را راز شانه بر سینه چسبانید، خم شد و خودش را سپر و چتر مشک آب کرد.   تیر اندازا اونو هدف گرفتن دورشو از چهار طرف گرفتن بارون تیر از هر طرف می‎بارید روی سر مرد شرف می‎بارید تیر نه فقط به مشک آبش زدن به سینه و قلب کبابش زدن 🔸یاد لحظه ای افتاد که سکینه بنت الحسین مشک خشکیده را روی دستش گذاشته بود و ملتمسانه برای بچه‎های حرم آب خواسته بود. درد زخم شمشیرها و تیرها را فراموش کرد. 🔹آری شرمندگی برای یک مرد دردش از زخم کاری شمشیر و تیر بیشتر است،"لذا اگر به کربلا رفتید هر وقت گذارتان به حرم ابالفضل افتاد اسم سکینه را به زبان نیاورید و لا تذکرن عنده سکینه، فانه اوعدها بالماء" 🔸هیچ بهانه‎ای و دلیلی برای خیمه رفتن نداشت. حیرت زده مانده بود که عمود آهن به یاری‎اش شتافت. ماه با پیشانی شکسته به روی زمین افتاد و خورشید کمرش شکشست. این اولین بار بود که حسین با دیدن عباس غم‎های عالم دلش را می‎گرفت. آخر "کاشف الکرب عن وجه الحسین" قطعه قطعه روی خاک افتاده بود. 🔹چقدر این سکینه باهوش بوده است! وقتی پدر را با قامت خمیده دید که از میدان می‎آید متن سوالش را عوض کرد به جای این که از آب بپرسد صدا زد "این عمی العباس" اشک پدر را که دید پاسخ سوالش را گرفت و با عجله به خیمه سقاخانه برگشت... بچه‎ها اینقده آب آب نکنید بابا رو با گریه بیتاب نکنید بابا هم خودش سرآپا عطشه داره از ماها خجالت می‎کشه بابا از علقمه تنها اومده گمونم از پیش سقا اومده گونم دست عمو جدا شده پیشونی ماه او دوتا شده بچه‎ها برید تو خیمه بمونید  روضه دست بریده بخونید کمیل کاشانی علیه السلام علیه السلام 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨ ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝    مطالب کاربردی مداحی در تلگرام  و ... 👇👇👇 @hulma_ir