@hunarkadeh
رابعه عدویه با خدا ميگفت:
خداوندا اگر تو را از ترس دوزخ ميپرستم، در دوزخم بسوز و اگر به اميد بهشت ميپرستم بر من حرام گردان و اگر تو را براي تو ميپرستم جمالت را از من دريغ مکن.
دعای چهلم صحیفه سجادیه در ذکر موت یا هنگامی که خبر مرگی کسی به ایشان می رسید
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا نُعِيَ إِلَيْهِ مَيِّتٌ، أَوْ ذَكَرَ الْمَوْتَ
(۱) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ (۲) وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً (۳) وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللَّحَاقِ بِكَ حَتَّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِي نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الَّذِي نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامَّتَنَا الَّتِي نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا (۴) فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ (۵) أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.
@hunarkadeh
(۱)خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و ما را از آرزوی دور و دراز بینیاز کن و دست آرزوهای دراز را با عمل راستین از دامن حیات ما کوتاه فرما؛ تا آنکه پایان بردن ساعتی را از پی ساعتی و دریافتن روزی را که به دنبال روزی و پیوستن نفسی را به نفسی و رسیدن گامی را به گامی، آرزو نکنیم. (۲) و از فریب آرزوها ما را سالم دار و از بدیهایش امان ده و مرگ را در برابر دیدگان ما قرار داده؛ قرار دادنی دائم و همیشگی؛ و یادش را به گونهای قرار مده که روزی یادش کنیم و روزی از آن غفلت ورزیم. (۳) و از اعمال شایسته عملی برایمان قرار ده که آمدن به سوی تو را همراه با آن، آرام و آهسته شماریم؛ و برای زود رسیدن به لقای تو، حرص ورزیم؛ به طوری که مرگ برای ما محلّ انسی باشد که به آن انس گیریم؛ و مرکز الفتی باشد که به آن شوق ورزیم؛ و خویشاوند نزدیکی باشد که نزدیکی به او را دوست داشته باشیم. (۴) پس هنگامیکه مرگ را بر ما وارد کنی، ما را از دیدار چنین دیدارکنندهای خوشبخت فرما؛ و زمانی که بر ما وارد شد، ما را با او مأنوس ساز؛ و ما را به مهمانیاش به رنج و زحمت مینداز؛ و به زیارتش خوار و سرافکنده مکن؛ و آن را دری از درهای آمرزشت و کلیدی از کلیدهای رحمتت، قرار ده. (۵) ما را در زمرۀ هدایتیافتگان بمیران، نه گمراهان؛ و در سلک مطیعانی که از مرگ اکراه ندارند و در جمع توبهکنندگان از دنیا ببر، نه گناهکاران و اصرار ورزان به گناه؛ ای ضامن پاداش نیکوکاران و اصلاحکنندۀ کردار بدکاران!
کانال عرفان و هنر👇
@hunarkadeh
@hunarkadeh
درخواست رسیدگی سریع به وضعیت مقبره خوشنویسان نامی کشور
رئیسجمهور منتخب دولت سیزدهم
رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
وزیر محترم میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
ریاست محترم سازمان اوقاف و امور خیریه
شهردار محترم تهران
شهردار محترم منطقه ۲۰ تهران (شهرری)
تولیت محترم آستان امامزاده عبدالله
با سلام
متأسفانه مدت مدیدی است که آرامگاه هنرمندان نامی ما در عرصه خوشنویسی، میرزا غلامرضا اصفهانی، محمدحسین عمادالکتاب و سید حسین میرخانی، وضعیت بسیار بدی داشته و بدون هیچ متولی و متصدی ساخت و صیانت به حال خود رها شدهاند و با توجه به بیاطلاعی گسترده، در بدترین وضعیت ممکن قرار دارند. همچنین هیچگونه راهنما و تابلویی برای دسترسی به این مقبرهها که اماکن فرهنگی به حساب میآیند وجود ندارد.
آرامگاه میرزا غلامرضا اصفهانی، نابغه هنر و از خوشنویسان صاحبسبک دوره قاجاری با شهرت بینالمللی، در حال حاضر در مهدیهای دورافتاده بدون هیچ نشانه و نمادی به حال خود رها و در زیر فرشهای این مهدیه مخفی شده است و جز در ساعتهای محدود فعالیت مهدیه، امکان دسترسی و بازدید عمومی برای علاقمندان مهیا نیست.
آرامگاه عمادالکتاب، نگارنده اولین کتاب خودآموز خوشنویسی و حلقه اتصال خوشنویسی بین قدمای این هنر و معاصرین آن، در پرتترین نقطه قبرستان امامزاده عبدالله در کنار جوی و خیابان قرار گرفته و متأسفانه بدون هیچ نشانه درخوری برای رهگذران ناشناس و بیاعتبار جلوه میکند تا آنجا که اطراف آن تبدیل به محل تخلیه نخاله ساختمانی و زبالهدانی شده است.
آرامگاه استاد میرخانی، بنیانگذار انجمن خوشنویسان ایران و استاد چند تن از چهرههای ماندگار هنر ایران، وضع بهتری ندارد و در حیاط مسجد فیروزآبادی بدون هیچ نشانهای در کنار بی شمار قبر و مدفن واقع شده است. مزار ایشان در راهروی ورودی مسجد و بدون هیچ حریمی پیوسته در معرض عبور و مرور مردم است و شاید همین مورد بوده که سنگ قدیمی سفیدرنگ خوشنویسیشده مزار با سنگ سیاه با نوشتهای عادی تعویض شده است.
وضع حاضر به هیچ وجه شایسته نامداران هنر کشورمان نبوده و انتشار تصاویر مربوطه، موجی از ناراحتی را به همراه داشته است. در دنیایی که کشورهایی با داشتن کاسهای با قدمت صد سال موزهای بنا می کنند یا به قصد توسعه گردشگری و اقتصاد حاصل از آن مشاهیر و میراث فرهنگی-هنری کشور و مردمان دیگری را تصاحب میکنند، نامیمون و زننده است که ما خود این جفا را نسبت به فرهنگ و هنرمان روا داریم و بذر امید و نقشآفرینی را در جوانان و آیندهسازان کشورمان به نابودی بکشانیم.
درخواست جامعه هنری و مردم هنردوست جهت انجام اقدامات اساسی در خصوص مقبره مشاهیر خوشنویسی کشورمان به شرح زیر است:
۱- ثبت محل مزار میرزا غلامرضا اصفهانی، محمدحسین عمادالکتاب و سیدحسین میرخانی در فهرست آثار ملی و میراث فرهنگی کشور و تلاش برای ثبت آنها در فهرست میراث جهانی (میراث فرهنگی ملموس) یونسکو
۲- تخصیص فضای اختصاصی به هر یک از این مقبرهها که از ذیل مهدیه و امامزاده و… خارج شوند و امکان حضور و آمد و شد عمومی فراهم باشد.
۳- ساخت مقبرهای در خور شأن و جایگاه هنری ایشان همراه با المانهای فرهنگی و هنری که توسط معماران و طراحان مجرب و متخصص متناسب با خدمات ایشان در هنر ایران طراحی شده باشد.
۴- طراحی و نصب تابلوهای راهنما و مسیریابی جهت دسترسی به این مقبرهها در کل منطقه ۲۰ شهرداری تهران
۵- تعریف و اخذ ردیف بودجه مجزا برای ساخت، حفظ و صیانت از این مقبرهها از دولت یا شهرداری یا هر دو
همچنین میتوان نسبت به موضوع جابهجایی مقبره این سه هنرمند نامی و انتقالشان به یک مکان شایسته تصمیمگیری کرد. این امر میتواند ضمن بهینهسازی در هزینهها و زمان، در قالب طرح ایجاد و ساخت مقبره الخطاطین به عنوان قطب فرهنگی-هنری و یک مرکز گردشگری ملی و بینالمللی عملیاتی و به پیش رود.
چشمانتظار اقدام عاجل و فوری مسئولان ذیربط هستیم.
با تشکر
لطفا با امضای خود در سایت زیر ما را در این راه همراهی فرمایید
👇🏻👇🏻
https://mirasemir.com/calligraphers/
🌿
در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکدهای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
@hunarkadeh
#ابوسعید_ابوالخیر
✨✨❤️✨✨
🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار زیبا درباره غدیر
@hunarkadeh
@hunarkadeh
هر که شیرین میزید او تلخ مُرد؟
در تصوّری که امروزه تبلیغ میشود هر چه از زندگی بیشتر کام گرفته باشی با حسرت کمتری خواهی مُرد.
مطابق این تلقّی هر چه بیشتر از زندگی متنعّم شوی سبکبارتر پذیرای مرگ میشوی.
چرا که زندگی نازیسته نداری و برای مرگ تنها قلعهای ویران برجای نهادهای.
نتیجه این نگاه هجوم حریصانه به تصاحب هر چه بیشتر و کام گرفتن هر چه تمامتر است. خود را از داشتن آکندن. اما در تلقّی عارفان ما برای اینکه با حسرت کمتری از این جهت رخت بربندیم، لازم است در اثنای زندگی هنر چشم پوشیدن را بیاموزیم. تا پیش از آنکه مرگ به ناگهان ما را فقیر کند، پیشدستانه فقیر شده باشیم. میگفتند: مثنوی دکّان فقر است ای پسر...
در این تلقّی برای کنار آمدنِ آسانتر و شیرینتر با مرگ، باید به هنر بخشیدن و چشمپوشیدن آراسته شویم.
«میپنداری که آن کس که لذت برگیرد حسرت او کمتر باشد؟ حقا که حسرت او بیشتر باشد، زیرا که با این عالَم بیشتر خو کرده باشد.»
(مقالات شمس، ص۸۷)
«هر چه وصال بیشتر
فراق صعبتر و دشوارتر»
(همان، ص۷۷۳)
به تعبیر مولانا هر چه جهان مادّی به چشم ما شیرینتر باشد، مرگ ما تلختر است. شیرینی مرگ در گروِ استعلا جُستن از زندگی اینجهانی به مددِ ایمان و محبّت فعالانه است.
در نگاه مولانا هر رنج و محنتی پیک و فرستادهای است از جانب مرگ تا ما را رفته رفته برای آن بینوایی فرجامین آماده کند:
دردها از مرگها میآید رسول
از رسولش رو مگردان ای فضول
هر که شیرین میزید او تلخ مُرد
هر که او تن را پرستد جان نبُرد
(مثنوی، دفتر اول)
شاید از همین رو بود که شمس تبریزی میگفت فراق، پخته میکند و تهذیب میدهد. گویی در تجربه فراق و فقدان نوعی آمادگی است برای آن دست شستنِ آخر:
«فراقْ پزنده است... فراقْ پخته میکند و مهذّب میکند.»
(مقالات شمس، ص۱۶۳-۱۶۴)
کریستین بوبن در امتداد همین نگاه است که میگوید باید وظیفه مرگ را سبک کرد. آنچنان که وقتی سربرسد چیز چندانی برجای نباشد که از ما بستاند:
«در برابر مرگ میتوان دو واکنش داشت.
همان واکنشهایی که میتوان در برابر زندگی داشت.
_میتوان با کار، افکار، برنامههای مختلف از آنها فرار کرد.
_میتوان گذاشت تا اتفاق بیفتند- آمدنشان را نوازش کرد، گذرشان را جشن گرفت.
مرگ که چیزی دربارهاش نمیدانیم، در تاریکی یک اتاق دستاش را روی شانهمان میگذارد. یا در روشنایی دنیا، به صورتمان سیلی میکوبد- بستگی به شرایط دارد.
بهترین کاری که در انتظار فرا رسیدن آن روز میتوانیم انجام دهیم این است که وظیفهاش را سبک کنیم: که تقریباً چیزی نداشته باشد تا از ما بگیرد. که خودمان همه چیز را داده باشیم. که تنها چند شکوفهی بادام را بین انگشتانش بگیرد.»
(غیرمنتظره، کریستین بوبن، ترجمه نگار صدقی، نشرماه ریز، ص۵۲-۵۳)
صدیق قطبی
@hunarkadeh
"سلوک قرآنی"
🔅در سلوک قرآنی، تو باید از هفت موقف بگذری.
🔅 این هفت موقف را می توانی در هفت آیه سوره ی "حمد" ببینی.
حرکت از پایین به بالاست.
از هفتمین آیه، تا اولین آن.
یعنی از "ضالّین" (گمگشتگان) تا خود "بسم الله الرحمن الرحیم".
@hunarkadeh
🔅 تو با این سیر، از تاریکی به نور، از جهل به آگاهی، و از رنج به رحمت مطلق نائل می شوی.
🔅 این عروجی از اسفل به اعلی است.
🔆 ابتدا به گمگشتگی ات واقف و خود را ازسیطره ی غضب شدگان می رهانی و به حوزه ی اهل نعمت وارد می کنی،
🔅 آنگاه هدایت الهی را تسلیم وار می پذیری،
🔅 سپس از چندگانگی رها، و فقط یگانگی را پاس میداری،
🔅 قیامتت در آیه ی چهارم برپا می شود،
🔅 آنگاه رحمت واسعه تو را پذیرا شده
🔅و پس از این پیروزی، سرشار از "حمد" به پروردگار جهانیان میگردی، و همو مهربانانه تو را به مرجع اصلی ات، واصِل می نماید.
این است سیر "اِنّا لِله و اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ".
@hunarkadeh
مسعود ریاعی
❣" راه عشق "
اگر به زیبایی دل سپردی باید محنتها و مرارتهای راه عشق را نیز بپذیری، چنان که طالبان هنرها چون رقص و موسیقی و نقاشی و خوشنویسی سالها مشق و ریاضت را برای رسیدن به معشوق خویش با اشتیاق و دلدادگی تحمل میکنند تا پس از چندین شکیبایی یکی را از هزاران تن بینی که چون باد صبا شاد و سرخوش و چابک و چالاک میرقصد یا دستهایش گیسوان چنگ را چنان لطیف نوازش میکند که فرشتگان راه آسمان را گم میکنند و امواج خروشان دریا دمی میایستند تا سِحْر و افسون آهنگش را بشنوند.🍃🍃🍃🍃
برگرفته از كتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای
@hunarkadeh
@hunarkadeh
به زهرایی شبیه مادرم رفت
به مولایی شبیه حیدرم رفت
حسینم رفت اما دین بجا ماند
به تنهایی امیر لشگرم رفت
کلید گنج اسرار حسینم
چو عباسم علمدارم حسینم
حسینم گر به مقتل آرمیده
من امشب چشم بیدار حسینم
اگر چه زیر بار غم خمیدم
وگر جام بلا را سر کشیدم
اگرچه جسم بی سر دیدم اما
بغیر از عشق و زیبایی ندیدم
همین امروز دیدم دلبرم رفت
یگانه سایه ی روی سرم رفت
فرات و اشک خیمه موج می زد
لب تشنه حسینم از حرم رفت
به مقتل دیده های دخترش بود
که تیغ دشنه روی حنجرش بود
تمامه لحظه های سر بریدن
سرش بر روی پای مادرم بود ...
🅾🅾🅾سنگی که به قعر جهنم رسید🅾🅾🅾🅾
در حدیث است كه روزى جناب رسول اللّه- صلّى اللّه علیه و آله- با اصحابش در مسجد نشسته بودند، ناگهان آوازى سخت شبیه صداى فرو ریختن دیوار و فرود آمدن سنگى مثلا شنیدند و هولناك شدند.
رسول اللّه فرمود: مدّت هفتاد سال است كه سنگى از بالاى جهنّم رها شده است و اینك به قعر آن رسیده است، و این صدا از سقوط آن سنگ به قعر جهنّم بوده است. هنوز رسول اللّه از كلامش فارغ نشده بود كه فریاد و شیون از خانه منافقى برخاست كه هفتاد سال عمر كرد و در آن وقت بمرد. رسول اللّه گفت: اللّه اكبر. پس صحابه دانستند كه آن سنگ این منافق بود كه از آن روز كه خلق شده است تاكنون در جهنّم سرازیر بود و فرود می آمد و در آن وقت به قعر آن رسید.
قال اللّه تعالی: إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ. مانند این صداى هولناك در هر شبانه روز بسیار است، و لكن گوش برزخى باز نیست تا بشنود. كاملى باید كه در چشمها و گوشها تصرف كند تا بتوانند وقایع و احوال برزخى نفوس را ببینند و بشنوند. تو كه جسر ممدود بین جنّت و نارى خود را باش تا نیفتى. عاقل را اشاره كافى است. پس بدان كه خزانه سعى اعمال خود انسان است، و جزا نفس عمل است، و هر كس مهمان سفره خود است، و علم و عمل انسان سازند، و ملكات نفسانى مواد صور برزخی اند.
#هنرکده
https://eitaa.com/joinchat/292749343C9b658a7409
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منظور آفرینش و مقصود خلقتی
تقدیم به حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف
@hunarkadeh
┄┉❈❖❀🎓❀❖❈┉┄
الکَسَل : هو قدرة البدن وعدم رغبة القلب .
العجز : هو رغبة القلب وعدم قدرة البدن.
اللّهمّ إنّا نعوذ بك من العجز والکسل!
┄┉❈❖❀🎓❀❖❈┉┄
https://eitaa.com/hunarkadeh
🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍
یک استاد دانشگاه میگفت:
"یک بار داشتم برگههای امتحان را تصحیح میکردم. به برگهای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگهها با لیست دانشجویان، صاحبش را پیدا میکنم. تصحیح کردم و ۱۷ گرفت.
😳😳😳😳
احساس کردم زیاد است. کمتر پیش میآید کسی از من این نمره را بگیرد.
دوباره تصحیح کردم ۱۵ گرفت.
برگهها تمام شد.
با لیست دانشجویان تطابق دادم، اما هیچ دانشجویی نمانده بود.
فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم، تصحیح کرده ام."
گاهی باید خودمان را تصحیح کنیم ❌❌❌
@hunarkadeh
✅✅✅✅✅✅
گربهای را میخواستند که بگیرند هیچ ممکن نمیشد،
روزی آن گربه به صیدِ مرغی مشغول شد و همگی خود را بدان داده بود،
در آن حالت که او مشغول بود به صیدِ مرغ، غافِل شد او را بگرفتند.
@hunarkadeh
پس نمیباید که در کارِ دنیا به کلّی مشغول شدن،
سهل باید گرفتن و در بندِ آن نباید بودن که نَبادا این برنجد و آن برنجد،
میباید که گنج (حضرت حق) نرنجد،
اگر اینان (مردم) برنجند او شاد بگرداند،
اما اگر او برنجد نعوذُ بالله او را که گرداند؟
#فیهمافیهمولانا ......فصل ۶۳
@hunarkadeh
☆ دنیا را ساده بگیریم و انرژی حیاتی و توجه خود را تماما صرف امور دنیوی و یا کسب رضایت انسانها نکنیم، البته نباید باعث رنجش دیگران شویم ولی امکان اینکه همه از ما راضی باشند نیز وجود ندارد. پس هدف در انجام هر کاری باید رضایت و خشنودی حضرت حق باشد.
@hunarkadeh
“موسی و برّه گریزپا”
گویند در آن دوران
که حضرت موسی شبانی میکرد
برّهای بناگاه سر به صحرا نهاد
و از گله دور شد،
و موسی را بر خار و خاره به دنبال خود کشید
چندانکه پای او مجروح شد
و نفسش به شماره افتاد
و هنگامی که پس از سختی بسیار
به برّه سبکسر رسید،
او را در آغوش گرفت و بوسید و نوازش کرد
و با لحنی گرم و مهربان گفت:
ای برّه نازنین
چرا خود را به مخاطره افکندی
و مرا از عشق خود بر خار کشاندی؟
آخر در این چراگاه
گرگ و کرکس و کفتار هست
که منتظرند تا تو را تنها یابند و طعمه خود سازند.
و همینگونه نفس زنان و نوازشکنان
او را به گله گوسفندان بازگردانید.
از قضا خداوند و جمعی از فرشتگان وحی
بر این صحنه ناظر بودند.
خداوند با فرشتگان گفت:
خواهم که این شبان را به پیامبری برگزینم
از آنکه برترین صفت هر پیامبر
همین عشق به مردمان
و رنج بردن از محنت ایشان است.
شما دیدید که وقتی موسی
بدان برّه بیگناه رسید
هیچ خشمی نگرفت و هیچ تندی نکرد،
تنها آغوش بود، تنها نوازش بود.
□در قرآن آمده است:
شما را رسولی آمد از خودتان
که غصه و اندوه مردمان
او را سخت گران میآید(توبه: ۱۲۸)
و حاصل رسالت او همین است
که هر غصه و اندوه را از دلها بزداید.
دکتر الهی قمشه ای
@hunarkadeh
پیدا کردن نقطه ضعفهای دیگران
کمی هوش میخواهد،
ولی
سوءاستفاده نکردن از آنها،
مقدار زیادی شعور!
@hunarkadeh
کاش می تونستیم
خودمون را دیلت اکانت کنیم و با یک اکانت جدید و خوب وارد زندگی بشیم...
@hunarkadeh
✅✅✅
ولی قرآن می فرماید:
حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ
تا آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد، در آن حال گوید: بارالها، مرا به دنیا بازگردانید
لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
تا شاید به تدارک گذشته عملی صالح به جای آرم. (به او خطاب شود که) هرگز نخواهد شد، این کلمهای است که (از حسرت) همی بگوید (و ثمری نمیبخشد) و در برابر آنها عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند
مومنون
۹۹_۱۰۰
@hunarkadeh
✳️✳️✳️✳️🌹🌹
انصاف بده که عشق نیکوکار است
زان است خلل که طبع بدکردار است
تو شهوت خویش را لقب عشق نهی
از شهوت تا عشق ره بسیار است
#رباعیات_مولانا
@hunarkadeh
بسیار تو را خسته روان باید شد
وانگشت نمای این و آن باید شد
گر آدمیی، بساز با آدمیان
ور چون ملکی، برآسمان باید شد
#رباعیات_مولانا
@hunarkadeh
@hunarkadeh
تنبلی آرد به چشمان تو خواب
می شود آینده ات یکسر خراب
👌👌👌
کانالی هنری، اجتماعی، عرفانی و دینی خدمت شما معرفی می شود.
👇👇👇
با افتخار پذیرای شما هستیم
لطفا در کانال ما عضو شوید
https://eitaa.com/hunarkadeh
بوی گندم بوی باران می دهی
بوی عطر تازه نان می دهی
بوی دریا بوی ساحل بوی موج
بوی ابر و باد و طوفان می دهی
بوی آهنگ درای کاروان
بوی آتش در زمستان می دهی
بوی داس و بافه های زرد جو
بوی خرمن کوب دهقان می دهی
بوی کندو های شیرین عسل
بوی گل های بیابان می دهی
بوی نرگس زار دشت کازرون
بوی دریای پریشان می دهی
بوی شیر تازه دوش میش ها
بوی آب مشک چوپان می دهی
@hunarkadeh
نصرالله مردانی
هیچکس یادش نمیمونه:
حقوقت چقدر بوده.
چقدر سرت شلوغ بوده.
چند ساعت کار میکردی.
چقدر دارایی باارزش داشتی.
✅✅✅✅✅✅
ولی اینا رو یادشون میمونه:
چه حسی بهشون منتقل کردی.
لحظاتی که درکنارشون سپری کردی.
اگه خوش قولی کرده باشی.
اگه میتونستن روی حرفت حساب باز کنن.
@hunarkadeh
🌹🌹🌹🌹🌹
چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را
خون بارد این چشمان که تا بینم من آن گلزار را
خورشید چون افروزدم تا هجر کمتر سوزدم
دل حیلتی آموزدم کز سر بگیرم کار را
@hunarkadeh
#مولانا
✨✨❤️✨✨
بداهه نویسی
اين برف كه مانند نگين ميريزد
بـر پـاي امـام آخـــريـن مـيريـزد
نقلي است كه از يمن وجود مهدي
بـر روي سر اهــل زمـيـن مـيـريـزد
أللَّھُمَ عجل لولیک الفرج
@hunarkadeh