eitaa logo
بسم الله الرحمن الرحیم
584 دنبال‌کننده
280 عکس
197 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت شیطان و طناب شیخ مرتضی انصاری رحمه الله یکی از شاگردان شیخ انصاری می گوید: «در دورانی که در نجف اشرف نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که بندها و طناب های متعددی در دست داشت. از شیطان پرسیدم: "این بندها برای چیست؟" پاسخ داد: "اینها را به گردن مردم می اندازم و آنها را به سوی خویش می کشم و به دام می افکنم. دیروز، یکی از طناب ها را به گردن شیخ انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل شیخ در آن است، کشیدم، ولی افسوس که بر خلاف زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و بازگشت". هنگامی که شیطان این ماجرا را نقل کرد، از او پرسیدم: "اکنون که طناب ها را در دست داری، طناب مرا نشان بده". شیطان لبخندی زد و گفت: "امثال تو نیازی به طناب ندارد و خودشان به دنبال من می دوند !" هنگامی که از خواب بیدار شدم، در تعبیر آن به فکر فرو رفتم. عاقبت تصمیم گرفتم مطلب را برای شیخ بیان کنم. شیخ گفت: "شیطان راست گفته است، زیرا آن ملعون دیروز می خواست مرا فریب دهد که به لطف خدا از دام او گریختم. جریان از این قرار بود که دیروز به مقداری پول نیاز داشتم و از سویی، چیزی در منزل موجود نبود. با خود گفتم یک ریال از مال امام زمان(عج) نزدم وجود دارد که هنوز وقت مصرفش نرسیده است؛ آن را به عنوان قرض بر می دارم و سپس ادا خواهم کرد. یک ریال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همین که خواستم آن چیز مورد نیاز را بخرم. با خود گفتم که از کجا معلوم که بتوانم این قرض را بعداً ادا کنم؟ در همین اندیشه و تردید بودم که ناگهان تصمیم قطعی گرفتم به منزل برگردم. از این رو، چیزی نخریدم و پول را به جای اولیه اش باز گرداندم"». 📚 سیمای فرزانگان ص ۴۳۰. 🆔 @huoooo
امير مؤمنان على عَلَيْهِ السَّلَامُ: همانا ورود بلا و مصائب به سمت شيعيان ما از سرازير شدن سيل به سمت درّه، سريعتر خواهد بود. 📚 تكامل و طهارت روح / ترجمه التمحيص ؛ ص43. 🆔 @huoooo
امام باقر علیه السلام: إنّ اللَّه تعالى أوحى إلى موسى عليه السلام‏: أن لا تقتل السامريّ فإنّه سخيّ. خداوند به موسى وحى كرد: اى موسى، سامرى را مكش چون او شخصى سخاوتمند مى‏ باشد. 📚 الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى) ؛ ص127. 🆔 @huoooo
رُوِيَ‏: أَنَّ فِي بَعْضِ كُتُبِ اللَّهِ تَعَالَى مَنْ عَافَيْتُهُ مِنْ ثَلَاثَةٍ فَقَدْ أَكْمَلْتُ نِعْمَتِي عَلَيْهِ مَنْ أَغْنَيْتُهُ عَنْ مَالِ أَخِيهِ وَ عَنْ سُلْطَانٍ يَأْتِيهِ وَ عَنْ طَبِيبٍ يَسْتَشْفِيهِ. روايت شده از بعضى كتب الهيّه كه حقّ سبحانه فرمود كسى را كه عافيت دادم‏ از سه چيز بدرستى كه كامل كردم نعمت خود را بر او: ۱. كسى كه او را از مال برادرش بى‏ نياز كردم. ۲. كسى كه او را از سلطان حفظ کردم. ۳. کسی که او را از طبيب بی نیاز کردم. 📚 معدن الجواهر و رياضة الخواطر ؛ ص31. 🆔 @huoooo
حضرت صادق ع: مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً قَطُّ حَتَّى يَسْتَرْعِيَهُ الْغَنَمَ يُعَلِّمُهُ بِذَلِكَ رِعْيَةَ النَّاسِ. مبعوث نفرموده خداوند پيغمبرى را مگر آنكه او را به شغل چوپانى (در اوائل عمر) واداشته‏ تا به اين وسيله راهنمائى و هدايت مردم را به او تعليم دهد،(و عادت كند كه از اخلاق پست و بد ايشان حليم باشد و بردبارى و صبر نمايد). 📚 علل الشرائع ؛ ج‏1 ؛ ص32. 🆔 @huoooo
حضرت صادق ع: إِنَّ النَّجَفَ كَانَ جَبَلًا وَ هُوَ الَّذِي قَالَ ابْنُ نُوحٍ‏ سَآوِي إِلى‏ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ وَ لَمْ يَكُنْ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ جَبَلٌ أَعْظَمَ مِنْهُ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا جَبَلُ أَ يَعْتَصِمُ بِكَ مِنِّي فَتَقَطَّعَ قِطَعاً قِطَعاً إِلَى بِلَادِ الشَّامِ وَ صَارَ رَمْلًا دَقِيقاً وَ صَارَ بَعْدَ ذَلِكَ بَحْراً عَظِيماً وَ كَانَ يُسَمَّى ذَلِكَ الْبَحْرُ بَحْرَ نَيْ ثُمَّ جَفَّ بَعْدَ ذَلِكَ فَقِيلَ نَيْ جَفَّ فَسُمِّيَ بِنَجَفَ ثُمَّ صَارَ النَّاسُ بَعْدَ ذَلِكَ يُسَمُّونَهُ نَجَفَ لِأَنَّهُ كَانَ أَخَفَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ. نجف كوهى بزرگ بوده‏ و آن همان كوهيست كه پسر حضرت نوح گفت: پناه ميبرم و بالا ميروم بكوهى كه مرا از غرق شدن حفظ نمايد، و در آن زمان روى زمين كوهى بلندتر و بزرگتر از آن نبود، خداوند به آن كوه خطاب فرمود كه: آيا (بنده گناهكار من اگر بتو پناه بياورد) او را پناه ميدهى، كوه (از هيبت آن خطاب) در هم شكست و از جاى كنده شد و مانند ريگ گرديد و پاشيده شد در بلاد شام و در جاى آن كوه درياى بزرگى پديد آمد، و آن را «درياى نى» ميناميدند و پس از مدتى «دریای نی» خشك شد، و مردم آنجا را، «نى‏ جف» مي گفتند، يعنى «درياى خشك شده»، و اين لفظ بر سر زبانهای مردم بود تا در اثر كثرت استعمال مخفف گرديد و آن را «نجف» ناميدند. 📚 علل الشرائع ؛ ج‏1 ؛ ص31. 🆔 @huoooo
پیامبر ص: من أحب أن يكون أغنى الناس فليكن بما في يد الله أوثق منه بما في يده‏. هر كس بخواهد از همه غنی تر باشد بايد اعتمادش به آنچه نزد خداست بيشتر باشد از آنچه نزد خود دارد. 📚 تحف العقول ؛ النص ؛ ص27. 🆔 @huoooo
امام صادق عليه السلام‏: لمّا صعد موسى إلى الطور فناجى ربّه قال: يا ربّ، أرني خزائنك، قال: يا موسى، إنّما خزائني إذا أردت شيئا أن أقول‏ لَهُ: كُنْ فَيَكُونُ‏. وقتى كه موسى از كوه طور بالا رفت با خداوند مناجات كرد و گفت: خداوندا، گنجينه ‏هاى خود را به من نشان بده. خطاب آمد: اى موسى، خزاين من اين است كه وقتى چیزی را اراده مى‏ كنم، به آن چيز می گويم موجود شو، آن شى‏ء بلا فاصله بوجود مى‏ آيد. 📚 الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)؛ ص118. 🆔 @huoooo
امیر المومنین ع: لَا حَافِظَ أَحْفَظُ مِنَ الصَّمْت‏. هيچ نگهبانى بهتر از خاموشى نيست. 📚 الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏8 ؛ ص19. 🆔 @huoooo
حکایت سکوت ایت الله قاضی رحمه الله آیت الله سید محمد حسینی همدانی – صاحب تفسیر «انوار درخشان»- می‌فرمود: در مدرسه قوام حجره داشتم، مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشه تنگ مدرسه حجره کوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم، بعد معلوم شد ایشان به علت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد، فراغت بال برای تهجد و عبادت و خلوت نداشتند؛ در طول دوران تحصیل در مدرسه قوام، شبی را ندیدم که مرحوم قاضی به آرامش و خواب و استراحت بگذارند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد. در این مدت نزدیکی با مرحوم قاضی، حالات و جریاناتی از ایشان می دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و اصفهانی، در شخص دیگری ندیده بودم. او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که من از نزدیک در درس آنها و یا در کنار آنان تحصیل می کردم. مخصوصاً او را دائم السکوت و الصمت می یافتم. احیاناً از دادن پاسخ نیز طفره می رفت و گاهی احساس می کردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا اینکه تصادفاً به نکته ای برخوردم که بسیار توجه مرا جلب کرد و آن هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود، از استاد(ایت الله قاضی) پرسیدم علت چیست؟ ایشان مدتها پاسخم نداد بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که به جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم، باز به من چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند: آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛ آقا سید محمد! من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم 26 سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است! 📚 اسوه عارفان، ص 170. 🆔 @huoooo
پيامبر «ص»: أعوذ بالله من الكفر و الدين، قيل: يا رسول الله! أ تعدل الدين بالكفر؟ قال: نعم. پناه مى ‏برم به خدا از كفر و بدهكارى؛ گفتند: اى رسول خدا! آيا قرض را با كفر برابر مى‏ دانى؟ فرمود: آرى. پيامبر «ص»: لو لا رحمة ربي على فقراء أمتي، كاد الفقر أن يكون كفرا. اگر رحمت خدا شامل حال فقراى امتم نمى‏ شد، نزديك بود كه فقر به كفر بينجامد. 📚 الحياة / ترجمه احمد آرام ؛ ج‏4 ؛ ص423. 🆔 @huoooo
امام صادق عليه السلام : إذا كانَ الرَّجُلُ عَلى عَمَلٍ فَلْيَدُمْ عَلَيهِ سَنَةً ، ثُمَّ يَتَحَوَّلُ عَنهُ إن شاءَ إلى غَيرِهِ ؛ وذلكَ أنَّ لَيلَةَ القَدرِ يَكونُ فيها في عامِهِ ذلكَ ما شاءَ اللّه ُ أن يَكونَ. هر گاه شخصى عملى(یا ذکر و دعا و غیره از مستحبات) را آغاز كند، تا يك سال آن را ادامه دهد. بعد از یکسال، اگر خواست، به عمل ديگرى پردازد؛ زيرا شب قدر كه آنچه خداوند مى خواهد مقدر مى كند، در آن يك سال وجود دارد (یعنی اگر انسان عملی را یک سال ادامه دهد یقین می کند عملی را که انجام داده در شب قدر هم واقع شده و موجب استجابت هست). امام صادق ع فرمودند: إياك أن تفرض على نفسك‏ فريضة فتفارقها اثني عشر هلالا. مبادا عملى را بر خود لازم گردانى و قبل از 12 ماه از آن دست بردارى. ✍ مقصود اينست كه انجام عملى را پيش خود تصميم‏ گيرى و بدان ملتزم شوى، نه آنكه از راه نذر و عهد و يمين بر خود واجب گردانى، زيرا شكستن و برهم زدن اين امور جايز نيست و هر يك كفاره مخصوصى دارد. سید عبد الکریم کشمیری: اثر دعاها یا اذکار زمانی ظاهر می شود که یکسال کامل از استمرار آن بگذرد. 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 82. 🆔 @huoooo
ذکری برای رسیدن دنیا و زیباییهای آن امام صادق ع: عجبت لمن أراد الدنيا و زينتها كيف لا يفزع إلى قوله تعالى- ما شاء الله لا قوة إلا بالله‏ فإني سمعت الله عز و جل يقول بعقبها إن ترن أنا أقل منك مالا و ولدا فعسى ربي أن يؤتين خيرا من جنتك‏ الآية و عسى موجبة در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نمي شود بفرمايش خداى تبارك و تعالى (ما شاء الله لا قوة إلا بالله‏) (آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست) زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن مي فرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‏ بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمه: عسى در اين آيه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است). 📚 من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏4 ؛ ص393. 🆔 @huoooo
‏أن أم سلمة قالت له(لرسول الله ص) بأبي أنت و أمي المرأة يكون لها زوجان فيموتان فيدخلان الجنة لأيهما تكون فقال يا أم سلمة تخير أحسنهما خلقا و خيرهما لأهله يا أم سلمة إن حسن الخلق ذهب بخير الدنيا و الآخرة. ام سلمه به رسول خدا ص عرض كرد: پدر و مادرم به قربانت زنى كه دو شوهر از او مرده است و هر دو در بهشت‏ اند به كدام يك تعلق خواهد داشت؟ فرمود: اى ام سلمة: هر كدام را كه خُلقش بهتر و خيرش به خوانواده خود بيشتر بوده اختيار مي كند و حقيقت اين است كه خوش خُلقی خير دنيا و آخرت بهمراه دارد. 📚 الخصال ؛ ج‏1 ؛ ص42. 🆔 @huoooo
خداوند عزّ و جل مى‏ فرمايد: وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَايَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْيَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُوتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي- وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِكَتِي وَ كَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْيَا وَ هِيَ رَاغِمَةٌ. قسم به عزت و جلالم و بزرگى و عظمت و نور و برترى و به جايگاه بلندم، هيچ بنده ‏اى خواست خود را بر خواست من مقدم نكند؛ مگر اينكه كارش را پريشان كنم، و دنيايش را درهم سازم و دلش را به آن مشغول نمايم، و از آن به او ندهم مگر آنچه را برايش مقدّر كرده ‏ام. قسم به عزت و جلال و بزرگى و عظمت و نور و برترى و بلندى مقام و جايگاهم، هيچ بنده ‏اى خواست مرا بر خواست خود مقدّم نكند مگر اينكه ملائكه من از او محافظت كنند، و آسمانها و زمين را متكفل روزى او سازم، و از پس تجارت و سودجوئى هر تاجرى من پشتيبان او هستم و دنيا بر خلاف انتظارش به آستان بوسى او آيد. 📚 مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ؛ النص ؛ ص17. 🆔 @huoooo
عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِأَيِّ عِلَّةٍ أَغْرَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّنْيَا كُلَّهَا فِي زَمَنِ نُوحٍ ع وَ فِيهِمُ الْأَطْفَالُ وَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ فَقَالَ مَا كَانَ فِيهِمُ الْأَطْفَالُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْقَمَ أَصْلَابَ قَوْمِ نُوحٍ وَ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ أَرْبَعِينَ عَاماً فَانْقَطَعَ نَسْلُهُمْ فَغَرِقُوا وَ لَا طِفْلَ فِيهِمْ مَا كَانَ اللَّهُ تَعَالَى لِيَهْلِكَ بِعَذَابِهِ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ وَ أَمَّا الْبَاقُونَ مِنْ قَوْمِ نُوحٍ ع فَأُغْرِقُوا لِتَكْذِيبِهِمْ لِنَبِيِّ اللَّهِ نُوحٍ ع وَ سَائِرُهُمْ أُغْرِقُوا بِرِضَاهُمْ تَكْذِيبَ الْمُكَذِّبِينَ وَ مَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِيَ بِهِ كَانَ كَمَنْ شَاهَدَهُ وَ أَتَاهُ. عبد السلام می گوید پرسيدم از حضرت رضا عليه السّلام به چه علت و سبب خداوند دنيا را (با تمامى مردم غير از آنهائى كه با حضرت نوح بودند) غرق نمود با اينكه در ميان ايشان اطفال و مردمان بى‏ گناه بودند، فرمود: در ميان آنها اطفال نبود زيرا خداوند صلبهاى مردان و ارحام زنان ايشان را چهل سال (قبل) عقيم و نازا كرده بوده و نسلشان قطع شده بود، و غرق گرديدند در حالى كه طفلى در ميان ايشان نبود و خداوند هلاك نميكند كسى را كه گناه نداشته باشد، و (قسمت عمده آنها) که غرق شدند از جهت تكذيب كردن پيغمبر خدا حضرت نوح بود، و باقى آنها غرق گرديدند بسبب آنكه راضى بودند بر تكذيب ايشان(چون سكوت نمودند و اعتراضى نكردند) ، زيرا هر كه غائب باشد از امرى و راضى باشد بآن امر مانند كسى است كه حاضر باشد و آن امر را انجام داده باشد. 📚 علل الشرائع ؛ ج‏1 ؛ ص30. 🆔 @huoooo
رسول خدا ص: صلاة الرجل في جماعة خير من صلاته في بيته أربعين سنة قيل يا رسول الله صلاة يوم فقال صلاة واحدة ثم قال رسول الله ص إذا كان العبد خلف الإمام كتب الله له مائة ألف ألف و عشرين درجة. نماز جماعت خواندن یک مرد، از چهل سال نماز خواندن در خانه‌اش بهتر است. سؤال شد: ای رسول خدا، نماز یک روز؟ فرمود: یک نماز جماعت (نه یک روز). سپس رسول خدا ص فرمودند: وقتی بنده خدا پشت سر امام جماعت ‌باشد، خداوند برای او صد میلیون و بیست درجه می نویسد. 📚 جامع الأخبار(للشعيري) ؛ ص77. 🆔 @huoooo
حکایت اهمیت نماز جماعت اقتدا کردن شیخ جعفر کاشف الغطا رحمه الله به یک تاجر مومن     میرزا حسین نوری، می نویسد: روزی شیخ جعفر کاشف الغطا برای نماز ظهر، تاخیر کرد و مردم که از آمدن شیخ نا امید شده بودند، شروع به خواندن نماز فرادا کردند، در همین هنگام شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتی، مردم را ملامت و سرزنش کرد که چرا نماز را به فرادا می خوانید؟! مگر یک نفر عادل بین شما وجود ندارد به او اقتدا کنید؟! بعد از این گفتار، پشت سر یکی از تاجرین مومن که مشغول نماز خواندن بود ایستاد و به او اقتدا کرد. مردم نیز با دیدن این صحنه به آن تاجر، اقتدا کردند، شخص تاجر که شیخ به او اقتدا کرده بود چنان شرمنده شد که نمی دانست چگونه نماز را تمام کند.     بعد از نماز با حالت عرق ریزان، نزد شیخ نشست و عرض کرد شما با این عمل خود، مرا کشتید، شیخ به او فرمود بلند شو و نماز عصر را نیز اقامه کن.     شخص تاجر عرض کرد: مرا چه به امام   جماعت، شیخ فرمود، باید نماز عصر را بخوانی اما او با تضرع می گفت: مرا از این کار معاف کنید من قدرت این کار را ندارم.     شیخ فرمود: یا باید نماز عصر را بخوانی، یا دویست شامی (پول رایج آن زمان) برای فقرا بدهی، تاجر مومن نیز این پیشنهاد را پذیرفت و پول تقدیم کرد و شیخ نیز با فراخواندن فقرا، همه پول ها را بین فقرا تقسیم نمود سپس نماز عصر را اقامه کرد. (دویست شامی، نزدیک به دو هزار دینار است).  📚 داستانها و پندها ج۹ ص ۷۱. 🆔 @huoooo
امام جعفر صادق ع: إن المؤمن أشد من زبر الحديد إن الحديد إذا أدخل النار تغير و إن المؤمن لو قتل ثم نشر ثم قتل لم يتغير قلبه. همانا مؤمن از پاره‏ هاى آهن هم سخت‏ تر است، زيرا آهن در آتش، دگرگون مى ‏شود ولى مؤمن اگر كشته شود و زنده گردد و دوباره کشته شود، [ايمان درون‏] قلبش هرگز تغيير نمى‏ كند. 📚 صفات الشيعة ؛ ص32. 🆔 @huoooo
لَمَّا بَلَغَ أَهْلَ الْبُلْدَانِ مَا كَانَ مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَدِمَتْ لِزِيَارَتِهِ مِائَةُ أَلْفِ امْرَأَةٍ مِمَّنْ كَانَتْ لَا تَلِدُ فَوَلَدْنَ كُلُّهُنَّ. وقتى خبر شهادت امام حسين در شهرها منتشر شد تعداد صد هزار (000، 100) نفر زن نازا براى زيارت امام حسين آمدند و همه بچه ‏دار شدند. 📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏45 ؛ ص200. 🆔 @huoooo
حكايت‏ خدمت به مادر مادر بایزید بسطامی وى را به مكتب خانه فرستاد. روزى در حين خواندن قرآن به آيه‏ (أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ‏ ؛ شكرگزارِ من و پدر و مادرت باش.) رسيد، از استاد پرسيد: معنى آيه چيست؟ چون از استاد معناى آيه را شنيد، اجازه خواست تا به خانه رود و با مادرش سخنى بگويد، استاد اجازه داد. چون به خدمت مادر رسيد گفت: مادر به چنين آيه ‏اى رسيدم، من نمى ‏توانم شاكر دو نفر باشم؛ يا از خدا بخواه تا تنها خدمت‏گزار تو باشم و يا مرا رها كن تا خدمت خدا كنم. مادر گفت: همه اش خدمت خدا كن و من حق خود را نسبت به تو بخشيدم. بايزيد از بسطام بيرون شد و سى سال در باديه شام مى‏ گشت و بى‏ خوابى و گرسنگى و رياضت مى‏ كشيد و خدمت عدّه ‏اى از عرفا شاگردى نمود. چون به مدينه رفت و زيارت نمود به فكر شد تا به بسطام بازگردد و مادر را ببيند. پس به قصد زادگاه خويش به راه افتاد و سحرگاه به در خانه مادر رسيد. شنيد مادرش در حال وضو بود و با خود مى ‏گفت: خدايا آن غريب را نيكو دار. و سخنانى از اين قبيل. بايزيد شروع به گريه كرد و در را كوفت. مادر گفت: كيست، بايزيد جواب داد: غريب تو. مادرش گريان شد و در را باز كرد گفت: اى طيفور! چرا دير آمدى؟ چشمم كم‏ سو شد، از بس در فراق تو گريستم و پشتم دو تا شد از بس غم تو خوردم. بایزید مى ‏گفت: آن كارى را كه عقب‏تر از همه كارها مى‏ دانستم، از همه مقدّم بود و آن رضاى مادر بود و آن چه در غربت و مجاهدات و رياضات مى ‏يافتم در رضاى مادر بود. 📚 پاسداران حريم عشق؛ ج‏5 ؛ ص403. 🆔 @huoooo
رسول خدا ص: خلتان لا تجتمعان في منافق؛ فقه في الإسلام و حسن سمت في وجه. دو خصلت است كه در شخص «منافق» فراهم نمى ‏آيد: ۱. فهميدن احكام اسلام. ۲. سیمای انسانهای نیکوکار و صالح. 📚 النوادر (للراوندي) ؛ ص18. 🆔 @huoooo