امام جواد ع:
ثلاث يبلغن بالعبد رضوان اللّه: «كثرة الاستغفار، و خفض الجانب، و كثرة الصدقة».
سه چيز است كه بنده را به مقام رضوان الهی مى رساند :
1. استغفار زياد.
2. فروتنى.
3. صدقه دادن زياد .
✍️ رضوان یا رضوان الهی بهمعنای خشنودی و رضایت خدا از انسان، برترین نعمت بهشت است و فوق همه درجات بهشت است. به تعبیر علامه طباطبائی، بهشت بدون رضوان الهی، عذاب است نه نعمت.
📚 عوالم العلوم.
🆔 @huoooo
«أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ مِنْ جَمِيعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثامِ».
شيخ صدوق رحمه اللّه روايت كرده است:
اگر كسى اين ذكر را در ماه رجب هزار بار بگويد، خداوند متعال مىفرمايد:
اگر - گناهان شما را - نبخشم، پروردگار شما نيستم پروردگار شما نيستم پروردگار شما نيستم.
📚 المراقبات.
🆔 @huoooo
ابى وهب بصرى می گوید:
داخل مدينه شده نزد حضرت ابا عبد اللَّه عليه السّلام مشرّف شده محضرش عرضه داشتم: فدايت شوم خدمت شما رسيدم ولى به زيارت قبر امير المؤمنين عليه السّلام نرفته ام.
حضرت فرمودند: بد كارى كردى اگر از شيعيان ما نبودى به تو نگاه نمى كردم، چرا زيارت نكردى كسى را كه خداوند با فرشتگانش زيارتش مى كنند، انبياء و مؤمنين زيارتش مى نمايند؟
عرض كردم: فدايت شوم به اين امر آگاه نبودم.
حضرت فرمودند: بدان كه امير المؤمنين عليه السّلام نزد حقتعالى از تمام ائمه عليهم السّلام افضل و برتر بوده و ثواب اعمال همه ائمه براى آن حضرت منظور مى شود (يعنى امير المؤمنين ع غير از اينكه در قبال اعمال خود آن جناب حق تعالى ثواب لحاظ مى كند اعمال ائمه هدى عليهم السّلام نيز موجب حصول ثواب براى حضرتش مى باشد) در حالى كه حضرات ائمّه عليهم السّلام به مقدار اعمال صادره از خودشان فضيلت و برترى عائدشان مى شود.
📚 كامل الزيارات ؛ النص ؛ ص38.
🆔 @huoooo
تولد شیر خدا امیر المومنین ع مبارک باد.
حضرت محمد ص خطاب به فاطمه بنت اسد(مادر امام علی ع) فرمودند: برو این مولود(امام علی ع) را به عمویش حمزة بن ابی طالب ع بشارت بده.
مادر امام علی ع عرض کرد: اگر گریه کند، چه کسی به او شیر می دهد؟
حضرت فرمودند: من به او شیر خواهم داد.
عرض کرد: شما به او شیر می دهید؟
فرمودند: بله! من به او شیر می دهم.
فاطمه بنت اسد فرمودند: وقتی از عمویش حمزه ع جدا شدم و برگشتم و داخل منزل شدم، پسرم علی ع را دیدم در حالی که چهره اش نورانی و نورش به آسمان منعکس شده بود.
او را با پارچه ای پیچاندم؛ اما او آن پارچه را پاره کرد، دوباره او را با دو پارچه پیچاندم؛ اما او برای بار دوم نیز آن دو پارچه را پاره کرد. سومین بار او را با سه پارچه پیچاندم و باز آنها را پاره کرد، سپس با چهار پارچه که از پارچه های مصر و محکم بود، او را پیچاندم او نیز آنها را پاره کرد. بار پنجم با پنج پارچه ابریشمی که محکم بود او را بستم او آنها را نیز پاره کرد. سپس برای بار ششم او را با شش پارچه ابریشمی و یک پارچه چرمی پیچاندم، او نیز همه پارچه ها را به اذن خدای تبارک و تعالی پاره کرد، سپس او به اذن خدای تبارک و تعالی فرمودند: ای مادر عزیزم! دست هایم را نبند؛ زیرا من به دست هایم احتیاج دارم برای این که به وسیله انگشتانم به خدا اشاره می کنم و او را عبادت می کنم.
📚 مدینة المعاجز.
🆔 @huoooo