سومین‌گام‌"مراقبه"هست.. یعنی‌همش‌باید‌مواظب‌باشی‌نری‌سمت‌اون‌کار‌ همش‌مواظب‌باشی‌پات‌لیز‌نخوره! باید‌بیست‌وچهارساعته‌خودتو‌،توی‌محضر‌خدا‌ حس‌کنی..

یه‌‌نکته‌ی‌دیگه‌که‌باید‌بهش‌توجه‌کنی‌اینه‌که‌ بیکار‌نباشی! یعنی‌خودتو‌بیکار‌رها‌نکنی! اقا‌یک‌کلام! ادم‌بیکار‌همش‌در‌معرض‌گناهه!چرا؟! چون‌کاری‌نداره‌انجام‌بده! همش‌این‌شیطون‌ملعون‌میاد‌سراغش‌‌میگه‌ خب‌الان‌که‌بیکاری‌‌برو‌انجامش‌بده..

اینقدر‌وسوسه‌ت‌‌میکنه‌که‌میری‌انجامش‌ میدی! پس‌به‌هیچ‌عنوان‌خودتو‌بیکار‌نزار.. حتی‌توی‌اوقات‌فراغتت‌هم‌یه‌کاری‌بکن‌ولی‌ مفید‌باشه! نه‌اینکه‌بری‌گوشیتو‌برداری‌وبری‌توی‌این صفحات‌مجازی‌گشت‌وگذار‌کنی😐 گفتم‌که‌کار‌مفید! مثلا‌تا‌میبینی‌بیکاری‌برو‌یه‌کتاب‌بردار‌بخون.. حوصله‌شو‌نداری‌‌خب‌یه‌کار‌‌دیگه‌‌بکن.. مثلا‌‌کارهای‌هنری‌.. یا‌هرکاری‌که‌دوست‌داری‌و‌مفیده!

مثلا‌من‌خودم‌خیلی‌به‌نویسندگی‌علاقه‌‌دارم.. وقتی‌کاری‌ندارم‌‌‌یا‌توی‌اوقات‌فراغتم‌برای‌خودم‌ میشینم‌دلنوشته‌‌مینویسم‌یا‌موضوع‌میزارم‌راجبشون‌مینویسم.. یا‌هم‌اینکه‌میرم‌سیاه‌قلم‌کار‌میکنم..

بعضی‌ها‌هم‌هستن‌توی‌این‌مرحله‌از‌خودسازی‌ شون‌میان‌میگن‌ما‌هر‌کاری‌میکنیم‌بازم‌‌ وسوسه‌میشیم‌که‌بریم‌اون‌معصیت‌رو‌انجام‌بدیم!

درجواب‌شون‌باید‌گفت: وقتی‌هنوز‌فرکانس‌رادیوهای‌‌روح‌ودلت‌سمت‌شیطون‌تنظیمه‌چطور‌میخوای‌گناه‌نکنی؟! وقتی‌هنوز‌گوش‌هات‌‌‌روی‌رادیوصدای‌ شیطون‌تنظیمه‌‌چطور‌امکان‌داره‌که‌ وسوسه‌نشی؟! باید‌‌فرکانس‌رادیو‌دلت‌رو‌،روی‌صدا‌‌ ونجوای‌ خالقت‌تنظیم‌کنی! صدای‌خدای‌خوبت! #آخدای‌مشتی‌مهربونم

گام‌بعدی‌"محاسبه"هستش! یعنی‌چی؟! یعنی‌اینکه‌ازنفس‌مون‌‌حساب‌بپرسیم! مثلا‌ببینیم‌امروز‌با‌خودمون‌چندچند‌بودیم..؟ امروز‌چقدر،ازمسیر‌رو‌درست‌رفتیم؟ چقدر‌کج‌رفتیم؟! یه‌راه‌حل‌دارم‌واستون.. توی‌این‌مرحله‌دفتر‌محاسبه‌داشته‌باشین.. (ادم‌باید‌حساب‌وکتاب‌نفسش‌دستش‌باشه‌ دیگه!)

مثلا‌ اگه‌دفترمحاسبه‌ی‌نفس‌شهید‌زینب‌کمایی یاشهید‌عباس‌دانشگر‌‌رو‌ببینید‌متوجه‌میشین‌ منظورم‌چیه" البته‌راه های‌دیگه‌ای‌هم‌هست‌.. بستگی‌به‌‌خود‌طرف‌داره.. مثلا‌باید‌ببینه‌توی‌این‌مرحله‌چیکار‌کنه‌که‌موفق‌بشه! من‌خودم‌از‌‌همین‌دفتر‌محاسبه‌استفاده‌میکنم... خیلی‌راهکار‌خوبیه!

واما‌گام پنجم‌واخرین‌گام.. که‌بهش"معاتبه"میگن.. این‌گام‌مختص‌به‌زمانیه‌که‌اگه‌وسط‌راه‌کم‌ اوردیم‌وجازدیم‌خودمون‌ونفسمون‌رو‌تنبیه‌ کنیم! مثلا‌اگه‌یه‌وقت‌خدایی‌نکرده‌گول‌شیطون‌رو خوردیم‌‌واون‌کار‌اشتباه‌رو‌انجام‌دادیم خودمون‌رو‌حسابی‌تنبیه‌کنیم!'

یه‌جورایی‌‌بااین‌تنبیه‌ها‌نفس‌مون‌رو‌میترسونیم😁 که‌دیگه‌هوس‌‌گناه‌نکنه!

حالا‌هرکسی‌یه‌جوری‌خودشو‌تنبیه‌میکنه! ولی‌پیشنهاد‌من‌اینه‌که‌دست‌بزار‌،روی‌اون‌ چیزایی‌که‌دوستشون‌داری! مثلا‌خودت‌رو‌تا‌یه‌مدت‌از‌‌اون‌چیزی‌که‌دوست‌ داری‌محروم‌کن! من‌اکثرا‌جریمه‌ی‌مالی‌میکنم.. مثلا‌تا‌سمت‌گناهی‌میرم‌سریع‌خودم‌رو‌با‌یه مبلغ‌سنگین‌تنبیه‌میکنم‌واون‌مبلغ‌رو‌میدم به‌یک‌فردی.. ترجیحا‌هم‌بچه‌های‌فامیل😂(شوخی)

خلاصه‌به‌بیانی‌توی‌این‌مرحله‌باید‌نخ‌های‌‌ اضافی‌نفس‌تو‌باز‌کنی.. همه‌ی‌ما‌نخ‌های‌اضافی‌داریم‌که‌وصل‌به‌وجود وروحمونه.. شیطون‌توی‌این‌مرحله‌میاد‌وهربار‌،یکی‌از‌اون نخ‌ها‌رو‌میگیره‌وسعی‌میکنه‌با‌کمک‌اون‌ها‌خودشو‌بهمون‌نزدیک‌کنه! ولی‌خب‌با،بازکردن‌اون‌نخ‌های‌اضافی‌اون‌دیگه نمیتونه‌بهمون‌نزدیک‌بشه!