لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جمعهها با صدای محمدرضا سرشار از کتاب «ترکشهای ولگرد» در «حلقهوصل» لذت ببرید...
🔸قسمت اول: «معتمد محله ما»
🔹خلاصه داستان: «حکایت پسر شلوغی که برای رفتن به جبهه باید دو نفر از افراد معتمد و خوش نام محله، فرمهای او را پر کنند»
#طنز_دفاع_مقدس
🆔 @Hvasl_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جمعهها با صدای محمدرضا سرشار از کتاب «ترکشهای ولگرد» در «#حلقهوصل» لذت ببرید...
🔸قسمت دوم: «ترکش بیحیا»
🔹خلاصه داستان: وسط عملیات کربلای 5 بود. قرار بود ما هم برویم خط، حساب دشمن را برسیم...»
#طنز_دفاع_مقدس
🆔 @Hvasl_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جمعهها با صدای محمدرضا سرشار از کتاب «ترکشهای ولگرد» در «#حلقهوصل» لذت ببرید...
🔸قسمت سوم: «گودزیلای عراقی»
🔹خلاصه داستان: حکایت گروه تخریبی چی که برای خنثی کردن مین عازم خط مقدم می شوند و آنجا با یک عراقی قوی هیکل روبرو می شوند...»
#طنز_دفاع_مقدس
🆔 @Hvasl_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جمعهها با صدای محمدرضا سرشار از کتاب «ترکشهای ولگرد» در «#حلقهوصل» لذت ببرید...
🔸قسمت چهارم: «پرسپولیس هورا»
🔹خلاصه داستان: «حکایت دو بسیجی که یکی طرفدار تیم پیروزی و دیگری طرفدار تیم استقلال بود و سر این موضوع در جبهه حرفشان می شود...»
#طنز_دفاع_مقدس
🆔 @Hvasl_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جمعهها با صدای محمدرضا سرشار از کتاب «ترکشهای ولگرد» در «#حلقهوصل» لذت ببرید...
🔸قسمت پنجم: «اسیر شکم»
🔹خلاصه داستان: «چند روزی بود كه یك بی مزه، ضمن دستبرد به اموال تداركات، باقی مواد غذایی را روی خاك و خل، پخش و پلا می كرد. ظن مش مراد، بیشتر از همه به من بود. از بس كه پرونده ام سیاه بود، حق را به مش مراد می دادم. رفتم دوربین فرمانده مان را قرض گرفتم و دور از چشم بچه ها، یك جای خوب دست و پا كردم و دوربین را روی سنگر تداركات تنظیم كردم...»
#طنز_دفاع_مقدس
🆔 @Hvasl_ir