•الأشخاص الذين يدركون كل ما لديهم من مشاعر، يسهل عليهم وضع الأشياء في خدمة أحاسيسهم، لأن الأحاسيس هي أقفاص لسيادة في السماء•
•آدم هایی که از همهی احساسات خودشون آگاهند ، اشیاء به راحتی در خدمت حس های اونا قرار میگیره ، چون حس ها پنجرهای هستند از یک آقیانوسی در آسمان•
•أحب المنفى، هناك مقام
أبدي لرؤيتك، حيث كنت
منفياً إلى عينيك•
•من یک تبعید را دوست دارم
آنجا یک آرامگاه ابدی است برای
دیدن تو ، جایی که من بد به چشمان
تو تبعید شدم•
•یا من هو اختفی لفرط نورهِ ،
الظاهر الباطن فی ظهوره•
•ای آنکه از بسیاری نورانیتش پنهان است
ای پیدایی که به سبب پیدائیش ناپیداست•
•يجب أن تخلق نفسك، هذا هو طريقك
بلاكتشاف، ويجب أن تعرف أن لا تقليد،
ليس لدينا تقليد في الإسلام إلا تقليد يساعد
على الاكتشاف ويقبل العقل والحب•
•باید خودتان را خلق کنید، این مسیر کشف
شدنتان است و باید بدانید که هرگز تقلید
نکنید ، ما تقلید در اسلام نداریم مگر تقلیدی
که کمک به کشف میکند و عقل و عشق آن
را قبول میکند•
إذا كانت حريات الحياة الواعية لا تساعدك على الخلق بشكل دائم، فهذه حرية زائفة، في هذه الحالة ليس هناك اكتشاف وهذا هو الأسر•
•آزادی های آگاهانهی زندگی اگر به خلق شدن دائم شما کمک نکند این آزادی دروغین است در این حالت کشفی صورت نمیگیرد و این اسارت است•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•الألم والحزن والأسى، صاحبه يحكم نفسه•
•درد و غم و حزن ، صاحب خودش را نظم میدهد•
•أعلم أن اللقاء بيني وبينك لن يكون صدفة
وأن أفضل لقاء قلبي سيحدث لي لأن الله
مطلع على قلبي•
•من میدانم ملاقات من و تو تصادفی
نخواهد بود و بهترین ملاقات قلب
برای من رقم خواهد خورد چون
خدا حواسش به قلبم است•
•في الليل، احترس من رحلة روحك التي تتجه إليها القلوب والسماوات والعيون والبيوت•
•شب ها حواستان به پرواز روحتان باشد که به کدام قلب ها و آسمان ها و چشم ها و خانه ها سر میزند•
•الوطن، أرض الأم، الزوجة والأطفال، نعمة التنفس، الأب والأم والمشي، الدخل، رؤية ابتسامات العائلة، عناق الدموع، عناق التأوه، عناق الضحك وعناق الأم، عناق الزوجة وعناق الطفل، كل ذلك كان من أجل الراحة، التي أخذتها منا، لتخاف من آه المظلوم•
•وطن ، سرزمین مادری ، همسر و فرزند، نعمت تنفس ، پدر ، مادر و راه رفتن ، کسب در آمد ، دیدن لبخند اهل خانه ، آغوش اشک، آغوش آه ، آغوش خنده و آغوش مادر آغوش همسر و آغوش فرزند ، همه برای آرامش بود، که تو از ما گرفتی ، از آه مظلوم بترس•
•أبكي لحزنك وقلة عملي من أجلك•
•من هم برای غم تو گریه میکنم
و هم از کم کاری هایم برای تو•
•البكاء على غزة، لكن التفاؤل والإبتسامة، لأن الله يرى، وأنت تحاول أيضاً، وهذا يسهل عليك، وهذا هو الجمع بين البكاء والضحك•
•برای غزه گریه کنید اما خوشبین باشید و لبخند بزنید چون خدا میبیند و شما هم در تلاش هستید بر تو این سختی آسان میشود و این باهم بودن اشک و خنده شیرین است•
•هناك نبض بين سطورنا
لا يعرفه أحد، لكني أعيه وأحبه•
•بين خط های ما نبضی هست
که هيچ کس نمی شناسه ولی
من به آن آگاهی دارم و
آن را دوست دارم•
•إذا أردتَ اجتِياز الأسلاك الشائِكة، فعليكَ العُبُور أَوَّلاً مِن أسلاك نفسِك الشائِكة•
•اگه میخوای از سیم های دشمن عبور کنی، باید اول از سیم های خودت عبور کنی•
•تظن أن صوتك الحزين لا يرتفع فوق سقف غرفتك، بل يصعد إلى السماء، فاعلم أن صوتك يغزو السماء بصدق قلبك وانكساره•
•تو فکر میکنی که صدای حزین تو از سقف اتاقت هم بالاتر نمیرود اما تا آسمان ها بالا میرود بدان که به میزان اخلاص و شکستگی قلب صدایت اسمان ها را فتح میکند•