قلبي احتياطي رماد من نيران الحب بلا نور، تعال بالدموع والجهود وحول الرماد إلى نار حبك.. قلب‌م ذخیره ای از خاکستر آتش های عشق های بی فروغ است ، با گریه‌ها و تلاش‌ها بیا و خاکستر را تبدیل به آتش عشق خودت کن ..

رجعني للأيام الخوالي عندما كنت أشم سماءك.. مرا به روزگار کهنه‌ای برگردان که بوی آسمان تو را میدادم ..

ومازلت لا أستطيع تحمل غيابك.. هنوز نتوانسته ام با نبودنت کنار بیایم.. ‌

فوق كظم الغَيظ بتجي مرتبة إسما التّهوين هوّنَ علَيَّ ما نزلَ بي أنّه بِعَين ﷲ . ﷲ شايفني..؟ عندو علِم؟ اكيد عندو علِم.. وشايفني خلص أني ماشي حالي.. بتهون المصيبة. #الشّهِيدالقَائدالسَّيدحسَّن‌نصرُالله

في كل واحد منا عالم له رب وعلينا أن نغوص في طبقاته العميقة لنجد الحياة.. میان هر کدام از ما عالمی وجود دارد که ربی دارد و باید در لایه‌های عمیق آن غرق شد تا حیات یافت..

‏اللَّهُمَّ بِمُوسَىٰ بْنِ جَعْفَرٍ، عَجِّل لِوليّكَ الفرَج..

وصلت كلماتي إلى أسوار أزقة المدينة المسدودة، لم يعد هناك فجر.. كالقمر الذي ينطفئ هذه الأيام.. حرف‌های‌م به دیوارهای کوچه‌های بن بست شهر رسیده ، دیگر طلوعی ندارد.. مثل ماه که در این ایام خاموش می‌شود ..

وكان المهم بالنسبة له أن يزرع بذرة أفكاره في هذا العالم بين أرض الأرواح، لتبقى كلماته في نبض المدينة، وهذه بداية الحب له.. چیزی که برای‌ش مهم بود این بود که در این عالم دانه‌ای از افکارش را میان سرزمین روح‌ها بکارد، تا واژه‌هایش در نبض‌های شهر باقی بماند ، و این شروع عاشقانه است برای‌ش ..