🍁🍁🍁🍁شاید🍁🍁🍁🍁🍁
#پارت_پنجم
#گاندو
نمیدونم چرا با اون تیپ اومد بیرون اصلا چرا این بار این برخورد خانم بهروز و مامانم انقدر روم تاثیر گذاشته بود
حالم یه جوری بود انگار توسط یکی تسخیر شده بودم کی و چرا نمیدونم به خودم که اومدم هوا تاریک شده بود و وارد یه خیابون فرعی شده بودم که کاملا خلوت بود مثل شهر ارواح دوتا مرد داشتن سمتم می اومدن ترسیده بودم با تمام توان دوید که محکم به یکی بخورد کردم نگاه که کردم پسر نوجوانی بود که به نظر مذهبی بود ازش معذرت خواهی کردم که دید اون دوتا مرد دارن میان
پسره: اونا مزاحمتون هستن
پانیز: ب بله
کیفش رو سمتم گرفت و گفت:میشه یه دقیقه این رو بگیرید
سرم رو به نشانه بله تکون دادم به سرعت کیفش رو داد بهم و سمتشون رفت دوتا کری باحال واسشون خوند نامردا چاقو داشتن و به بازوش چاقو زدن و زدن به چاک
با نگرانی سمتش رفتم چیزی پیدا نکردم که به بازوش ببندم شالم رو در اوردم و پارش کردم و بخشیش رو بستم به دسته پسره و بعد هم به اورژانس زنگ زدم
پانیز:شرمنده تورو خدا ببخشید
پسره :اختیار دارید خواهرم
صدای آژیر آمبولانس به گوشم رسید بدو رفتم سمت ماشین و ازشون خواستم بیان پیش پسره اومدن و پسره رو بردن و البته من میخواستم نرم باهاش ولی اون آقایی که مسئول اورژانس بود به من گفت که باید حتما برم چون چاقو خورده
تو ماشین نشسته بودم
پسره :م میشه اون کیف منو بدید
پانیز:ب بله بفرمایید
پسره از تو کیفش چفیه ای در اورد و به سمت من گرفت و گفت:خواهرم لطفاً اینو سرتون کنید
متوجه شدم که معذبه ازش گرفتم و تشکر کردم و سرم کردمش
تو اتمام تایمی که باهاش بودم حتی نگاه هم به هم نکرده بود برام جالب بو خیلی از پسرای دیگه ای که دیده بودم چش آدم رو در میوردن
کیفش دستم بود، برده بودنش اتاق عمل. مردی سمتم اومد و گفت: ببخشید خانم شما همراه این آقا بودید
پانیز:بله چطور
مرد:میشه همراه من بیاید
پانیز:مشکلی پیش اومده ؟
مرد:خیر یه سری توضیحات لازمه که بدید
پانیز:باشه چشم
به همراه اون آقا به اتاقی رفتم
مرد:خب شما این پسر رو میشناسید؟
پانیز:خیر
مرد: خب پس..
نگذاشتم ادامه بده پریدم وسط حرفش و گفت:نه باور کنید دارم راس میگم من تو خیابون داشتم راه میرفتم که دو تا مرد دنبالم افتاده بودن که این آقا پسر کمکم کردن نامردا چاقو داشتن و به بازوش چاقو زدن
مرد:خیلی خب بفرمایید
از جام بلند شدم و رفتم دم اتاق عمل که یه پرستار اومد سمتم و گفت یه تعداد دارو باید براش بگیرم خدارو شکر به اندازه کافی پول همراهم داشتم دارو هارو تهیه کردم و تحویل پزیرش دادمشون
خانم پرستار:نام بیمار؟
پانیز:نمیدونم یه دیقه
در کیفش رو باز کردم چند جلد کتاب بود کتاب پایه دهم ``ه هم پایه منه ``
رو کتاب نوشته بود سعید شهریاری
پرستار :اسم بیمار ؟
پانیز:سعید ، سعید شهریاری
پرستار متولد چه یالی هستن ؟
پانیز:نمیدونم
پرستار:یه شماره تلفن میشه بدی
پانیز:ضماره ای ازش ندارم میخواید شماره مدرسه ش رو بدم ؟
پرستار:میخوای بدی بده ولی یه شماره همراه هم میخوام
پانیز:باشه چشم بهوش اومد ازش شماره میگیرم
پرستار:خیله خب پس این فرم رو بگیرید و تکمیلش کنید
فرم رو از پرستاره گرفتم و رفتم از دکه کنار بیمارستان چند تا کمپوت و آبمیوه و کیک گرفتم
رفتم سمت اتاق شهریاری که دیدم به هوش اومده
پانیز :ع به هوش اومدید ؟ بهترید ؟
بدونه اینکه نگاهی بهم کنه جواب داد:ممنون خداروشکر
رفتم سمت کمدی که کنار تختش بو و گفتم :کیف و لباس هاتون رو میزارم تو این کمده و در کمپوت آناناسی رو واز کردم و ریختمش تو کاسه و به همراه یه چنگال به سمتش گرفتم و گفتم:به فرمایید خیلی ممنون بابات امشب نمیدونم لطف تون رو چطور جبران کنم
کمپوت رو از دستم گرفت و همینجور که سرش پایین بود گفت:نه خواهرم جبران برای چی من وظیفه ام رو انجام دادم
پانیز: لطف کردید راستی شرمنده ازم اسم بیمار رو میخواستند منم مجبور شدم در کیفتون رو باز کنم
شهریاری:اشکالی نداره
پانیز: آقای شهریاری پرستار گفت تا یکی دو ساعت دیگه مرخص میشید منم زنگ زدم آقا ابراهیم که شمارو ببرن خونتون
شهریاری:ممنون نیازی نبود خودم میرفتم
احساس کردم که راحت نیست من تو اتاقم برای همین گفتم:من برون هستم کاری داشتید صدام کنید میام
از اتاق بیرون رفتم و روی صندلی هایی که جلوی درب اتاق بود نشستم
...
وای این دختره از کجا پیدا شد چقدر حرف میزد خداروشکر فهمید راحت نیستم وگرنا تا صبح میخواست حرف بزنه آهان راستی این آقا ابراهیم کیه ؟ خدا به دادم برسه . ولی خب خداروشکر دختره از این بچه پرو هایی که زرت پسر خاله میشن نبود
خدا مدیر کانال را ببرد😳 (آمین)
وادمینهای کانال راببرد😳(آمین)
واعضای این کانال را ببرد😳 (آمین)
وهرآنکس که این موضوع را میخواند ببرد 😳 (آمین)
و کسی که این پیام را گذاشت را ببرد😳
همه رو دسته جمعی ببرد😳
.
.
.
.
.
.
.
به کربلا، یه زیارت باحال بکنیم و برگردیم.
☺ آمین...☺
☁☀ ☁ ☁ ☁
☁ ☁ ☁ ☁
_🌲��🌳______🌳__🌲
🌴 / \
🌴 / | \
🌴 /🚘 \
🌴 / | \
/ 🚘\
/ 🚘 | \
/ 🚘 🚘 \
/ |🚍 \
/ 🚘 \
/ | \
/ | 🚘
برای گروه های دیگر هم ارسالش کنید،دعای شیرینیست........
اون اتوبوس زرده ماهستیم😃😃😃😃😃
:-( بسم الله الرحمن الرحیم;-)
سلام.
ما یک کانال برای ماه محرم زدیم.
کانال و به عشق اباعبدالله الحسین .♥️
امید وارم از فعالیتمون راضی باشید ..
هرکی تو این کانال خواست می تونه ادمین بشه و بهمون کمک کنه پس به ایدی پایین حتما بگه
@fangando
همه باهم کمک کنیم در این راه
ازتون ممنونم..
اگه عاشق پروفایل و استوری محرم هستی حتما بیا اینجا
@Mohaaram
این بنر و پخش کنین ممنون 🌸
~به عشق اباعبدالله به پا خیزیم~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاشکی اربعین بادست ساقی;-)
مهمونم کنی چای عراقی💔
محبوبی حسینـ
#ادمین_یا_زینب
اربعین حسینی
نشر حداکثری
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_حسین
🏴✨مسابقه بزرگ اربعین✨🏴
شرکت کننده شماره3⃣1⃣
♦️جوایز:
نفر اول⬅هد روسری مشکی پولکی
نفر دوم⬅هد روسری مشکی ساده
نفر سوم ⬅ساق دست پرنسسی مشکی
نفر چهارم⬅بن خرید 40000تومانی
نفر پنجم⬅بن خرید30000 تومانی
نفرششم⬅بن خرید20000تومانی
نفر هفتم⬅بن خرید10000تومانی
نفر هشتم نهم ودهم ⬅ارسال رایگان خریدشون
برای شرکت در مسابقه لینک زیر را لمس کنید😇👇🏻
━━━━⪻✿⪼━━━━
✦✦گـالـرے حـ🌹ـــجـــاب حـــورا🍃✦✦
https://eitaa.com/joinchat/1358299200C3408e7befb🌈🧕🐚
━━━━⪻✿⪼━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسڪرین شات بگیر ببین کی
در میاد
برا من داوود بود😉
نخونده رد نشو🙏🙏🙏
سلام به گاندویی های ماجرا جو🤞
یه کانال دارم از گاندو که لنگه اش رو نمیتونی از هیچ جا پیدا کنی 😳
💚پیج اصلی بازیگران گاندو رو میده😳
💕شماره هاشون و رمان و عکس و فیلم های اصلا دیده نشده و زیرخاکی 😳🤫
زودی بکوب روی لینک و بدو بیا👌
اومدممممممم🏃♀🏃♀🏃♀
🕵♂💚 @Ghandoo 💚🕵♂
سلام━وقتتون بهخیر🌺
# داستان کوتاه :
شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟
استاد: ........
ادامه حکایت رو داخل ڪانال هیئت «پیروان قران و عترت» مطالعه بفرمایید
به کانال ما تشریف بیارید که متعلق به خودتونه
✨🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸✨
#معرفتے
🌤@ghoran_va_etrat
🌺@ghoran_va_etrat
🌹@ghoran_va_etrat
🕊@ghoran_va_etrat
🙏🙏🙏لطفا تشریف بیارید بزارید رو بیصدا🔇 ریپورتم نکنید خداخیرتون بده بزرگوار🙏 قصد مزاحمت ندارم °•°•°•°•°•°•°•°°•
این فقط یه دعوته🌹🌹🌹😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصمیم هوشمندانه ایه😏👌
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظریف رو نابود کرد اقا ممد 😂
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس خوندن من
درس خوندن بقیه🤣
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اقا رسول تو زیر پای مادر
میخواد ازدواج کنه 😂
عکس العمل باباش 😐😂
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم گفتن های اقا رسول 🙄😐
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردان ماموریت سخت
مردان روز کارزاریم ✌️✌️🖤
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرخصی خبری نیس اقا داوود😐
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای چه صدا گذاری خفنیه 😍😂
ینی عالیه🤣
#ادمین_یا_زینب
@RRR138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نامه رو لیلا فقط بخونه...
#گاندو