🏴شهادت جانسوز برادر امام رضا (علیهالسلام) سید السادات الاعاظم
حضرت احمد بن موسی الکاظم شاهچراغ (علیهالسلام) را خدمت امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) و همه شیعیان تسلیت عرض مینمایم◾️
✔️#هفدهم_رجب_شهادت_حضرت_شاهچراغ علیه السلام
.
هفدهم رجب سال ۲۰۲هجری قمری مطابق با دوازدهم بهمن سال ۱۹۶هجری شمسی حضرت #شاهچراغ_احمد_بن_موسی برادر #امام_رضا علیهم السلام درشهر شیراز به #شهادت رسیدند.
زمانی که #مأمون_عباسی ملعون، امام رضاعلیه السلام را علیرغم میل باطنیشان ازمدینه به مرو منتقل کرد. حضور بابرکت امام هشتم درخراسان باعث شد که اغلب علویان وشیعیان با اشتیاق بسوی ایران حرکت کنند تابدیدار حضرت رضا علیه السلام برسند.
حضرت احمد بن موسی علیهما السلام نیز به همراه دوتن از برادرانشان حضرت #سید_محمد و حضرت #سید_علاء_الدین_حسین علیهماالسلام وگروه زیادی از برادرزادگان و شیعیان، بالغ برسه هزار نفر ازطریق بصره عازم خراسان شدند واز هرشهر ودیاری که میگذشتند، برتعداد همراهانشان افزوده میشد، به طوری که تعداد یاران حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام به پانزده هزارنفر رسید.
مأمون ملعون با اطلاع ازحرکت وجمعیت آنان بسیار ترسید وبه جمیع حکام وعمال خود دستور داد هرکجا اولاد حضرت #زهرا سلام الله علیها رایافتند آنان رابکشند.
وقتی حکم به حاکم فارس قتلغ خان که مردی سفاک و خونریز بود رسید. وی بالشکری انبوه ازشهر خارج شد وبا کاروان #اهلبیت علیهم السلام جنگ وجدال کرد.
بااینکه سپاه دشمن چندبرابر بود ولی طی چند روزتا سه نوبت لشکردشمن شکست سختی خورد وعقب نشینی کرد.
دراین نبرد، عده ای از امامزادگان واصحاب حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام زخمی وتعدادی نزدیک به سیصدنفر به شهادت رسیدند.
سپاهیان قتلغ_خان_ملعون تجدید قواکرده وباحیله ونیرنگ در گذرگاههای شهر کمین کردند. وقتی لشکرحضرت به شهر رسید، آنها رامحاصره وحمله کردند.
بدستور حضرت شاهچراغ علیه السلام هرکدام از اولاد اهلبیت علیهم السلام به وضعی به اطراف شهر فرارکردند وبسیاری هم مواضع مختلف به شهادت رسیدند.
مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس ودیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این لشکر هستند.
حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام نیزمورد تعقیب دشمن قرارگرفت وقتلغ خان باشمار زیادی ازسپاهیان خود به آنها هجوم بردند. اماایشان شجاعانه درمقابل یک شهردشمن به تنهایی تا چندروز به نبرد پرداختند. دشمن چون دید ازعهده برنمی آید، شکافی زد به مکانی که ایشان معمولا درآنجا استراحت میکردند. از پشت سر به فرق مبارکشان شمشیر زدند وسپس خانه رابر روی سرشان خراب کرده وبدن مطهرشان زنده بر زیرآوار و توده های خاک ماند وشهید گشتند.
هم اکنون نیز همان محل شهادت، حرم وبارگاه ایشان است.
📚شبهای پیشاور ص۱۱۵ تا۱۲۰
.
➖➖➖➖➖➖➖➖
✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨
.
#ف_اردکانی
(مامان #محمد_احسان ۱۳، #محمد_حسین ۱۱/۵ ، #زهرا ۱۰، #زینب ۷/۵، #محمد_سعید ۳/۵ ساله)
💐💚💐💚💐💚💐
مادر ستون اصلی خونه است.
اگر از درون پوسیده باشه، کسی توی اون خونه احساس امنیت و آرامش نداره.
اما اگر استوار و سالم باشه، همه خیالشون راحته که سقف بالای سرشون به این راحتیها متزلزل نمیشه.
توی بارداری پنجمم، متزلزل و افسرده بودم و روحیه و نشاطم رو به کلی باخته بودم. تاثیر این بینشاطی رو روی همسر و فرزندانم میدیدم.😔
اما عاقبت به خودم اومدم و تصمیم کبری😁 گرفتم که نشاط رو در خودم زنده کنم.
اول به دنبال راهکارهایی گشتم که سریعتر و بهتر به امور منزل برسم که قبلا توضیح دادم. (با جستجوی کلمه مدیریت زمان میتونید بهش دسترسی پیدا کنید)
بعد هم به دنبال راهکارهایی که نشاط رو در خودم ایجاد کنم، با کلی تفکر و تحقیق به این نتایج رسیدم:
🔸قدم اول: آغاز صبحی دل انگیز
✓ اول صبح رو با مسواک و وضو آغاز کنم
✓ اگر قصد بیرون رفتن نداشتم، کمی آرایش رقیق و پوشیدن لباسی که بهم حس خوبی میده و استفاده از عطر و ادکلن
✓ سلامی گرم و با توجه، به گنجینههای عالم هستی، ائمه معصومین علیهمالسلام و نیت خادمی این عزیزان
✓ پخش صوت معنوی مثل زیارت عاشورا و... در خانه
✓ خوندن یک صفحه قرآن
🔸قدم دوم:
پهن کردن بساط صبحانه در گوشهای از منزل
و بعد اجرای قوانین و قدمهای مدیریت زمان و...
🔸قدم سوم: کنترل ذهن
✓ راه ندادن افکار منفی به ذهن و فکر نکردن به خاطرات بد (درسته خیلی سخته ولی شدنیه👌🏻)
✓ به ازای هر فکر منفی و ناپسند انجام یک کار معنوی (مثلاً ۱۰ تا صلوات یا خوندن یک سورهی کوچک از قرآن)
✓ مرور خاطرات خوب، مربوط به نامزدی، تولد بچهها و... با دیدن آلبومها و...
✓ داشتن حسن ظن به خداوند متعال: در روایات داریم به خدا هر طور گمان داشته باشیم همونطور با بندهاش رفتار میکنه.
✓ برنامه داشتن برای شکرگزاری: نعمتهای خدا از سفیدی نمک تا سیاهی ذغال رو به یاد بیارم و خدا رو به خاطرش شکر کنم.
✓ کنترل ورودیهای ذهنی: هر خبری، هر فیلم و کلیپی یا هر صوت و کلامی رو وارد ذهنم نکنم.
✓ نگاه به مسائل از زاویهی زیباتر: خیلی از مشکلات و گرههای ذهنی ما با این کار باز میشه. فرض کنید فرزندمون با مداد روی دیوار رو خطخطی کرده به جای عصبانیت، میتونیم سر دوربین رو بچرخونیم و از دید فرزند کوچولومون که هنوز چندان فرق خوب و بد رو نمیدونه یا میخواد توجه مامان رو جلب کنه، به این داستان نکاه کنیم.☺️
✓تغییر برخی ساختارهای ذهنی: بعضی مسائل به غلط توی ذهن ما یا دیگران منفی شدن. کافیه در موردشون منطقیتر فکر کنیم و تا جایی که در چارچوب نافرمانی خدا نباشه، ذهنیتمون رو در موردشون تغییر بدیم. مثلاً فرض کنید همسرمون میخواد با دوستاش به یه تفریح یا مسافرت مجردی بره، با واکنش منفی نود درصدی مواجه میشه. در حالیکه آقایون احتیاج دارن گاهی! (نه همیشه) دور از مشغله و مسؤولیتهای خانه و خانواده به تفریح یا مسافرت مجردی بپردازن.
یا اینکه وسایل خونه حتما باید چنان باشه، اگر مبل نداشته باشیم خییییلی زشته و...
✓ داشتن ذهن پویا: با مطالعه و حتی حل معما و مسائل ریاضی به صورت ذهنی، به عنوان مثال سعی کنید رمزهای پویا و شمارههای پنج شش رقمی رو با یک نگاه کوتاه حفظ کنید. حفظ آیات و روایات که یک تیر و دو نشان بسیار جذابیه👌🏻
✓ مشخص کردن و نوشتن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت و برنامهریزی برای رسیدن به اونها
🔸قدم چهارم: توجه به تغذیه
✓ پختن غذا به نیت نذری
✓ خوردن مکملها (طبیعی یا شیمیایی) که رکعت هجدهم نمازهای یومیه است (انقدر واجب)
✓ قرار دادن کاسه متبرک به آیات حک شده در کلمن آب و افزودن مقداری گلاب👌🏻
🔸قدم پنجم: انتقال نشاط به دیگران
برای انتقال نشاط مهمترین گام، اولین برخورده...
اولین برخورد با همسرمون که از سر کار برگشته یا فرزندانمون که از خواب بیدار شدن یا حتی توی فضای مجازی ،یک *سلام پرررانرژی* میتونه منتقل کنندهی نشاط باشه. قبلش لازمه اخمامون رو باز کنیم و گله و شکایتها رو قورت بدیم.😉
سلام پرانرژی یعنی:
✓ سلامی که به اندازهی کافی بلند و رسا باشه
✓ با لبخند همراه باشه
✓ همراه با الفاظ زیبا باشه، مثلاً: سلام پسر عزیزم، سلام دختر گلم، سلام عشقم و...
#روزنوشتهای_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
📆 روز ترویه و توطئهی ترور امام حسین علیهالسلام و حرکت آن بزرگوار از مکه به عراق؛ ( ۸ #ذی_الحجة ۶۰ ق)
🌹خطبهی اباعبدالحسین صلواتاللهعلیه به هنگام خروج از مکهی مکرمه
♦️ حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در فرمایشی از خودشان خبر دادند.
همینکه موسم حج نزدیک شد و حجاج گروه گروه وارد مکه شدند، در اوایل ماه #ذی_الحجة خبر رسید که یزید بن معاویه، #عمرو_بن_سعد_بن_عاص را در ظاهر امیر و سرپرست حاجّ قرار داده ولی در واقع به او مأموریت داده که هر کجا توانستی، هر نقطهای امکان داشت، امام را ترور کن.
پس این مصیبت جدید وارد شده بر حاجیان ما (شهادت حجاج در #منا ) مبدأ آن مال آنجاست، مبدأ آن یزید بن معاویه و مأمورین او هستند که برای ترور وارد مکه میشوند نه برای حج و عمره و عبادت!.
به امام خبر رسید که یک چنین تروری در انتظار شماست؛ لذا حضرت تصمیم گرفت که احترام خانهی مکه را به خاطر او نشکنند، حریم مکهی معظمه از زمان ساخته شدنش به دست حضرت #ابراهیم (علیهالسلام)، خدا این خانه را خانهی خودش فرموده، طواف را طواف عرشی قرار داده، مردم را برای بندگی به آنجا دعوت کرده نه برای کشتار و آزار مردم!.
این بود که حضرت دریغ داشت که این کار دربارهی او انجام بگیرد و حریم خانهی خدا شکسته شود. بنابراین تصمیم گرفت که روز سهشنبه هشتم ذیالحجة از مکه خارج بشود.
آنوقت در بین #بنی_هاشم و افرادیکه در همراهش بودند، آنها را جمع کرد و صحبت از مرگ کرد!.
فرمود: «الحمدلله و ماشاءالله و لا قوة الا بالله و صلی الله علی رسوله»؛ کلاسِ درس مرگ از اینجا برای مردم گشوده شد؛
«خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة».
در هیچ عبارت و شعری پیدا نمیشود که کسی اینطور مرگ را عزت و آبرو داده باشد.
میفرماید: اگر بخواهیم لباس مرگ را برای خودمان تشبیه کنیم، در مردها چنین چیزی نیست، ولی در خانمها و دوشیزگان وقتی یک گردنبند طلایی از پدر یا در موقع ازدواج به آنها میرسد، افتخار به آن میکنند، لذت میبرند و زینت قرار میدهند.
«خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة»
برای انسان چنین گردنبندی اسباب آبرو، اسباب زینت، اسباب راحتی، به نام مرگ خدا قرار داده.
«و ما اَولهَنی اِلی اَسلافی»؛ نمیدانید چه چیزی در باطن من موج میزند از علاقهی به مادرم #زهرا، از علاقهی به پدرم، از علاقهی به جدم، و برادرم! میخواهم پرواز کنم!؛ «ما اَولهَنی اِلی اَسلافی اشتیاقَ یعقوبَ اِلی یوسفَ»؛ فقط در مردها میتوانم یک مرد پیدا کنم، مثال بزنم، آن هم جدایی یعقوب از یوسف است. چقدر یعقوب جدایی کشید تا چشمانش از بین رفت و سفید شد؟!
«خُیِّرَ [خیِرَ] لی مَصرعاً»؛ یک جایگاهی به نام افتادنْگاه برای من فراهم شده! «انَا لاقیهِ»؛ باید بروم آنجا بیفتم!.
آنجا کجاست؟ آنجا گودی قتلهگاه است!. پس نظر من این است که من دارم پرواز میکنم به سوی محبوبهای خودم. خروج من الآن از مکه و بیابانها در ظاهر آواره شدن است، ولی من رو به مقصد خود دارم حرکت میکنم.
«کأنی باَوصالی، تتقَطَّعُها عُسلانُ الفَلواتِ»؛ مثل اینکه دارم میبینم گرگهایی به من حمله کردهاند و دارند ماهیچههای من را با دندانهایشان تکهتکه از من جدا میکنند!.
«بین النواویس وکربلاء فیملان منی اَکراشاَ جوفا و اجربةً سُغَّبا. لا محیص عن یوم خط بالقلم، رضی الله رضانا اهل البیت»؛ همینکه خدا برای ما یک نقشهای قرار داده، ما به چشم خود قبول داریم به سوی او پرواز میکنیم.
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
۹۴٫۷٫۲۳
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی