eitaa logo
ریحانه
29 دنبال‌کننده
40 عکس
18 ویدیو
5 فایل
🌸واحد خواهران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان 🌱کارگروه زنان و خانواده🌱 کانال تلگرام: https://t.me/iasu_reyhanee
مشاهده در ایتا
دانلود
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
‌﷽ ‌ 💌توسل به امام زمان(عجل الله) ▪️رهبر انقلاب: امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصی‌تان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. به ولیّ‌عصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم. 🌐 Website: Iasu.ir 🆔 Channel: @lasu_ir
‌﷽ ‌ روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان 🌻 🌱ختم جزء ۲۲ قرآن کریم 💌هدیه به شهیده زهرافارسی بندری 🌱شماره ۱ : آیات ۳۱ تا ۳۵ سوره احزاب (صفحه ۴۲۲ قرآن) 🌱شماره ۲ : آیات ۳۶ تا ۴۳ سوره احزاب (صفحه ۴۲۳ قرآن) 🌱شماره ۳ : آیات ۴۴ تا ۵۰ سوره احزاب (صفحه ۴۲۴ قرآن) 🌱شماره ۴ : آیات ۵۱ تا ۵۴ سوره احزاب (صفحه ۴۲۵ قرآن) 🌱شماره ۵ : آیات ۵۵ تا ۶۲ سوره احزاب (صفحه ۴۲۶ قرآن) 🌱شماره ۶ : آیات ۶۳ تا ۷۳ سوره احزاب (صفحه ۴۲۷ قرآن) 🌱شماره ۷ : آیات ۱ تا ۷ سوره سبا (صفحه ۴۲۸ قرآن) 🌱شماره ۸ : آیات ۸ تا ۱۴ سوره سبا (صفحه ۴۲۹ قرآن) 🌱شماره ۹ : آیات ۱۵ تا ۲۲ سوره سبا (صفحه ۴۳۰ قرآن) 🌱شماره ۱۰ : آیات ۲۳ تا ۳۱ سوره سبا (صفحه ۴۳۱ قرآن) 🌱شماره ۱۱ : آیات ۳۲ تا ۳۹ ثوره سبا (صفحه ۴۳۲ قرآن) 🌱شماره ۱۲ : آیات ۴۰ تا ۴۸ سوره سبا (صفحه ۴۳۳ قرآن) 🌱شماره ۱۳ : آیات ۴۹ تا ۵۴ سوره سبا و ۱ تا ۳ سوره فاطر (صفحه ۴۳۴ قرآن) 🌱شماره ۱۴ : آیات ۴ تا ۱۱ سوره فاطر (صفحه ۴۳۵ قرآن) 🌱شماره ۱۵ : آیات ۱۲ تا ۱۸ سوره فاطر (صفحه ۴۳۶ قرآن) 🌱شماره ۱۶ : آیات ۱۹ تا ۳۰ سوره فاطر (صفحه ۴۳۷ قرآن) 🌱شماره ۱۷ : آیات ۳۱ تا ۳۸ سوره فاطر (صفحه ۴۳۸ قرآن) 🌱شماره ۱۸ : آیات ۳۹ تا ۴۴ سوره فاطر (صفحه ۴۳۹ قرآن) 🌱شماره ۱۹ : آیات ۴۵ سوره فاطر و ۱ تا ۱۲ سوره یس (صفحه ۴۴۰ قرآن) 🌱شماره ۲۰ : آیات ۱۳ تا ۲۷ سوره یس (صفحه ۴۴۱ قرآن)
روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان 🌻 🌱ختم جزء ۲۳ قرآن کریم ✅🌱شماره ۱ : آیات ۲۸ تا ۴۰ سوره یس (صفحه ۴۴۲ قرآن) ✅🌱شماره ۲ : آیات ۴۱ تا ۵۴ سوره یس (صفحه ۴۴۳ قرآن) ✅🌱شماره ۳ : آیات ۵۵ تا ۷۰ سوره یس (صفحه ۴۴۴ قرآن) ✅🌱شماره ۴ : آیات ۷۱ تا ۸۳ سوره یس (صفحه ۴۴۵ قرآن) ✅🌱شماره ۵ : آیات ۱ تا ۲۴ سوره صافات (صفحه ۴۴۶ قرآن) ✅🌱شماره ۶ : آیات ۲۵ تا ۵۱ سوره صافات (صفحه ۴۴۷ قرآن) ✅🌱شماره ۷ : آیات ۵۲ تا ۷۶ سوره صافات (صفحه ۴۴۸ قرآن) ✅🌱شماره ۸ : آیات ۷۷ تا ۱۰۲ سوره صافات (صفحه ۴۴۹ قرآن) 🌱شماره ۹ : آیات ۱۰۳ تا ۱۲۶ سوره صافات (صفحه ۴۵۰ قرآن) 🌱شماره ۱۰ : آیات ۱۲۷ تا ۱۵۳ سوره صافات (صفحه ۴۵۱ قرآن) ✅🌱شماره ۱۱ : آیات ۱۵۴ تا ۱۸۲ سوره صافات (صفحه ۴۵۲ قرآن) 🌱شماره ۱۲ : آیات ۱ تا ۱۶ سوره ص (صفحه ۴۵۳ قرآن) 🌱شماره ۱۳ : آیات ۱۷ تا ۲۶ سوره ص (صفحه ۴۵۴ قرآن) 🌱شماره ۱۴ : آیات ۲۷ تا ۴۲ سوره ص (صفحه ۴۵۵ قرآن) 🌱شماره ۱۵ : آیات ۴۳ تا ۶۱ سوره ص (صفحه ۴۵۶ قرآن) 🌱شماره ۱۶ : آیات ۶۲ تا ۸۳ سوره ص (صفحه ۴۵۷ قرآن) 🌱شماره ۱۷ : آیات ۸۴ تا ۸۸ سوره ص و ۱ تا ۵ سوره زمر (صفحه ۴۵۸ قرآن) 🌱شماره ۱۸ : آیات ۶ تا ۱۰ سوره زمر (صفحه ۴۵۹ قرآن) 🌱شماره ۱۹ : آیات ۱۱ تا ۲۱ سوره زمر (صفحه ۴۶۰ قرآن) ✅🌱شماره  ۲۰ : آیات ۲۲ تا ۳۱ سوره زمر (صفحه ۴۶۱ قرآن)
روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان 🌻 🌱ختم جزء ۲۴ قرآن کریم هدیه به شهیده صدیقه رودباری 🌱شماره ۱ : آیات ۳۲ تا ۴۰ سوره زمر (صفحه ۴۶۲ قرآن) 🌱شماره ۲ : آیات ۴۱ تا ۴۷ سوره زمر (صفحه ۴۶۳ قرآن) 🌱شماره ۳ : آیات ۴۸ تا ۵۶ سوره زمر (صفحه ۴۶۴ قرآن) 🌱شماره ۴ : آیات ۵۷ تا ۶۷ سوره زمر (صفحه ۴۶۵ قرآن) 🌱شماره ۵ : آیات ۶۸ تا ۷۴ سوره زمر (صفحه ۴۶۶ قرآن) ✅🌱شماره ۶ : آیات ۷۵ سوره زمر و ۱ تا ۷ سوره غافر (صفحه ۴۶۷ قرآن) ✅🌱شماره ۷ : آیات ۸ تا ۱۶ سوره غافر (صفحه ۴۶۸ قرآن) ✅🌱شماره ۸ : آیات ۱۷ تا ۲۵ سوره غافر (صفحه ۴۶۹ قرآن) 🌱شماره ۹ : آیات ۲۶ تا ۳۳ سوره غافر (صفحه ۴۷۰ قرآن) 🌱شماره ۱۰ : آیات ۳۴ تا ۴۴ سوره غافر (صفحه ۴۷۱ قرآن) ✅🌱شماره ۱۱ : آیات ۴۱ تا ۴۹ سوره غافر (صفحه ۴۷۲ قرآن) 🌱شماره ۱۲ : آیات ۵۰ تا ۵۸ سوره غافر (صفحه ۴۷۳ قرآن) 🌱شماره ۱۳ : آیات ۵۹ تا ۶۶ سوره غافر (صفحه ۴۷۴ قرآن) 🌱شماره ۱۴ : آیات ۶۷ تا ۷۷ سوره غافر (صفحه ۴۷۵ قرآن) 🌱شماره ۱۵ : آیات ۷۸ تا ۸۵ سوره غافر (صفحه ۴۷۶ قرآن) 🌱شماره ۱۶ : آیات ۱ تا ۱۱ سوره فصلت (صفحه ۴۷۷ قرآن) 🌱شماره ۱۷ : آیات ۱۲ تا ۲۰ سوره فصلت (صفحه ۴۷۸ قرآن) 🌱شماره ۱۸ : آیات ۲۱ تا ۲۹ سوره فصلت (صفحه ۴۷۹ قرآن) 🌱شماره ۱۹ : آیات ۳۰ تا ۳۸ سوره فصلت (صفحه ۴۸۰ قرآن) ✅🌱شماره  ۲۰ : آیات ۳۹ تا ۴۶ سوره فصلت (صفحه ۴۸۱ قرآن)
عزیزان درصورتی که در ختم شرکت کردید شماره ای که قرائت فرمودید را به آیدی ادمین ارسال کنید🌸 قبول حق🌱🤍 @reyhanee_admin
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 📻رادیو چکاد 🌺حافظ منشین بی‌مِی و معشوق زمانی🍃 🌺که‌ایّامِ گل و یاسمن و عیدِ صیام است🍃 💌 عید سعیدفطر بر تمامی فطرت های بیدار مبارک باد. 📻همکاران این نسخه از رادیو چکاد: ریحانه اصلاحی حکیمه دولتخواه حدیثه سادات حسینی 🌐 Website: Iasu.ir 🆔 Channel: @Iasu_ir، @iasu_reyhanee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ﷽ ‌📖کتاب صوتی °•°•{من میترا نیستم}•°•° 🎬 قسمت چهارم 🎙گوینده :آیه 📌کاری از کارگروه رادیو چکاد
((فرزند ششم)) سر بچه ششم باردار بودم که یک خانه شرکتی دو اتاق، در ایستگاه ۴ فرح آباد، کوچه ۱۰، پشت درمانگاه شرکت نفت به ما دادند. خانه ما نبش خیابان بود. همه می‌دانستیم که قدم تو راهی خیر بوده که بعد از سال‌ها ، از مستاجری و اساس کشی نجات پیدا کرده بودیم. از آن به بعد خانه مستقل دست مان بود و این آخرین خوشبختی و راحتی برای خانواده ۸ نفره ما بود . مدتی بعد از اساس کشی به خانه جدید ،درد زایمان به سراغم آمد. دو روز تمام، درد کشیدم .جیران ، سواد درست حسابی نداشت و کاری از دستش بر نمی‌آمد .برای اولین بار و بعد از ۵ زایمان طبیعی در خانه . مرا به مطب دکتر مهری بردند.آن زمان، یک آبادان بود و یک خانم مهری ...
مطب او در لِین یک احمد آباد بود. من تا آن موقع ،خبر از دکتر و دوا نداشتم؛حامله می‌شدم نُه ماه تمام شب و روز کار می‌کردم، نه دکتری و نه دوایی. جیران می‌آمد و بچه را به دنیا می‌آورد. بعد از دو روز تحمل درد و ناراحتی ،خانم مهری آمپولی به من زد، به خانه برگشتم و با همان حال مشغول کارهای خانه شدم. نزدیک اذان مغرب، حالم به قدری بد شد که حتی نتوانستم خودم را به خانه مادرم برسانم. جعفر رفت و جیران را آورد . در غروب یک شب گرم خرداد ماه، برای ششمین بار، مادر شدم و خدا یک دختر قشنگ قسمت و نصیبم کرد. جیران به نوبت او را در بغل بچه‌ها گذاشت و به هر کدامشان یک شکلات داد. پسر بزرگم مهران ، بیشتر از بقیه بچه‌ها ذوق خواهر کوچکش را داشت. هر کدام از بچه‌ها که به دنیا می‌آمدند، جعفر یا مادرم به نوبت برایشان اسم انتخاب می‌کردند. من هم این وسط مثل یک آدم هیچکاره سکوت می‌کردم .جعفر بابای بچه ها بود و حق پدری داشت، از طرفی مادرم هم یک عمر آرزوی مادر شدن داشت و همه دلخوشی‌اش من و بچه‌هایم بودیم، نمی‌توانستم دل مادرم را بشکنم. او که خواهر و برادری نداشت ،من را زود شوهر داد ،تا بتواند به جای بچه‌های نداشته‌اش، نوه‌هایش را بغل کند. جعفر هم به جز مادر و تنها خواهرش کسی را نداشت. تقریباً هر دوی ما بی‌کس و کار بودیم و فامیل درست حسابی نداشتیم. جعفر اسم پسر اولم را مهران گذاشت او به اسم‌های اصیل ایرانی علاقه داشت. مادرم که طبعش را می‌دانست اسم پسر دومم را مهرداد گذاشت تا دامادش هم از این انتخاب راضی باشد و شانس اسم گذاری بچه‌ها را از او نگیرد. جعفر اسم دختر اولم را مهری و مادرم اسم بعدی را مینا گذاشت ،جعفر اسم پنجمین فرزندمان را شهلا و مادرم هم آخرین دخترم را میترا گذاشت. من نه خوب می‌گفتم و نه بد .همیشه سعی می‌کردم کاری کنم که بین شوهرم و مادرم اختلاف و ناراحتی پیش نیاید . تنها راه برای سازش آنها، گذشتن از حق خودم بود و بس. این روش همیشه ادامه داشت. کم، کم به نادیده گرفتن خودم در همه زندگی عادت کردم.
مادرم اسم میترا را برای دخترم انتخاب کرد، اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت .بارها به مادرم می‌گفت:(( مادربزرگ ،اینم اسم بود برای من انتخاب کردی ؟اگه تو اون دنیا از شما بپرسن چرا اسم منو میترا گذاشتی چه جوابی میدی ؟من دوست دارم اسمم زینب .باشه من می‌خوام مثل حضرت زینب باشم!)) زینب که به دنیا آمد ،سایه بابام هنوز روی سرم بود ،در همه سال‌هایی که در آبادان زندگی کردم، او مثل پدر و حتی بهتر از پدر واقعی به من و بچه‌هایم رسیدگی می‌کرد. او مرد مهربان و خداترسی بود و از ته دل دوستش داشتم. بعد از ازدواجم هر وقت به خانه مادرم می‌رفتم، بابام به مادرم می‌گفت :((کبری تو خونه شوهرش مجبوره هرچی هست بخوره، اما اینجا که میاد تو براش کباب درست کن تا قوت بگیره .شاید کبری خجالت بکشه از شوهرش چیزی بخواد .اینجا که میاد هرچی خواست براش تهیه کن.)) دور خانه‌های شرکتی ،شمشادهای سبز و بلندی بود. بابام هر وقت که به خانه ما می‌آمد ،در می‌زد و پشت شمشادها قایم می‌شد .در که باز می‌کردیم، می‌خندید و از پشت شمشادها خودش را نشان می‌داد. همیشه پول خود در جیب‌هایش داشت و به دخترها سکه می‌داد. بابام که امید زندگی و تکیه‌گاه من بود ،یک سال بعد از تولد زینب از دنیا رفت. مادرم به قولی که سال‌ها قبل در نجف به بابام داده بود، عمل کرد . خانه‌اش را فروخت و با مقداری از پول فروش خانه، جنازه بابای عزیزم را به نجف برد و در زمین وادی السلام دفن کرد . در سال ۴۷ یک نفر که کارش بردن اموات به عراق و خاکسپاری آنها در آنجا بود ،۳ هزار تومان برای این کار از مادرم گرفت. در بین آبادانی‌ها، خیلی از مردها وصیت می‌کردند که بعد از مرگ، در قبرستان وادی السلام قم یا نجف دفن شوند .مادرم بعد از دفن بابام در نجف، سه روز به نیابت از او به زیارت دوره ائمه رفت.