eitaa logo
『شہید ابࢪاهیـــم هـادے』
956 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
74 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @Mohammad_Alinia_313 همسایه‌مون← @Eashagh_reza (اعشاق الرضا(ع)) همسایه‌مون← @Ashghaneemamezaman313 همسایه‌مون← @feraghe_hossein همسایه‌مون← @Sajad110j ݪینک ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17205132310756
مشاهده در ایتا
دانلود
3.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسم به لحظه ی لایمکن الفرار از عشق! که پر شده از جهان از حســــــــــــــــین! یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است ای روضه مجسمِ گودال قتلگاه(:💔🕊️ به نیابت از همه شهدا مدافع حرم سلامی بدیم به عمه جان 🕊🥀 🎥 شهدایی 🌹شادی روح همه شهدا صلوات ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ 🖤͜͡ 🖤 @ibrahim_hadi
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽| 💢شعر حاج محمود کریمی در مورد شرافت و مردانگی در مراسم عید غدیر.
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽| 💢شعر حاج محمود کریمی در مورد شرافت و مردانگی در مراسم عید غدیر.
آنچه مهم است حفظ راه شهداست، یعنی پاسداری از خون شهدا، این وظیفه اول ماست …
🥀 رفته ای.. پر کشیده ای تا عشق.. زنده شد نام تو فقط با عشق.. ❣️کوله بارت چه بود؟ تنها عشق آه از این غیرت، که رفته ای با عشق... هر ڪه را عشق ز راهے به سر دار بَرَد... 🥀
بعضی از روزهای جمعه تلفن همراهش خاموش بود. وقتی دلیلش رو میپرسیدم‌ میگفت: ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدم.اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم؟! 📎به روایت همسر شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "شادی روح امام راحل و شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
یکبار قرار بود با بچه ها برویم موج های آبیِ نجف آباد. سانس استخر از هشت شب شروع می شد تا دوازده. . . به بچه های گروه پیام داد که: نماز رو چکار کنیم؟ ساعت هشت و نیم اذانه... جواب دادم: تو بیا، بالاخره یه کاریش می کنیم گفت: شرمنده من نمازم رو می خونم بعدش میام... گفتم: همه باید سر ساعت هفت و نیم جلوی استخر باشن اگه دیر اومدی؛ باید همه رو بستنی بدی... ! قبول کرد؛نمازش را خواند و بعد هم به عنوان جریمه همه را بستنی داد:)
یه روز اومد پیشم، میدونستم به تازگی رفته سپاه بهش گفتم:حالا چرا رفتی سپاه؟ گفت میخوام میانبر بزنم تا زودتر بجایی که میخوام برسم. گفتم به کجا میخوای برسی ؟! گفت: به شهادت. لحظه ای سکوت کرد دوباره گفت: من برای این اومدم به سپاه، که سپاه من را برسونه به شهادت، برسونه به حاج احمد کاظمی. برای اومدنم به سپاه هم رو انداختم به حاجی، خودش دستم را گرفت. برای شهادتم هم رو میندازم به حاجی مطمئنم خودش دستمو رها نمیکنه مطمئنم دستم را میگیره.. خاطره ای از حجت الاسلام راجی در رابطه با [ حضور در سپاه... ]
بعـضی‌وقتـٰادل‌کنـدن‌ازیـہ‌سری‌ چیزای‌خـوب‌باعث‌میشهـ‌ یـہ‌سری‌چیزای‌بھـتر‌ بهـ‌دست‌بیاریم :)🌱