پایبست خانه...
🔰خبر بازگشت افرادی همچون رضا #رشیدپور و محمدرضا #گلزار به #صداوسیما که در ایام ناآرامیهای ۱۴۰۱، از منتقدین نظام بودند و خداحافظی محمدرضا #شهبازی از صداوسیما در اعتراض به این اخبار واکنشهای متعددی در پی داشت و باعث ناراحتی کاربران جریان انقلاب نسبت به بازگشت حامیان اغتشاشات به تلویزیون شد و صداوسیما را به ترجیح نفع مالی و جذب مخاطب به هر قیمتی، متهم کرده است.
🔰رویکرد صداوسیما در حمایت از #سلبریتیها، استفاده از آنها برای جذب مخاطب و نحوه مواجهه با چهرههایی که علیرغمِ داشتن مخاطب زیاد، التفات کمتری به معیارهای محتوایی دارند، به محل نزاع مخاطبان بالقوه آن شده تبدیل است. برخی معتقدند تریبون رسانه ملی نباید در اختیار افرادی با سابقه حمایت از اپوزیسیون قرار گیرد و تولید محتوا ذیل گفتمان انقلاب را مقدم بر افزایش یا ریزش #مخاطب میدانند. اما عده دیگری هم سوق پیداکردن مخاطب به رادیو و تلویزیون داخلی و ارائه محتوای جذاب را امری مهمتر تلقی میکنند و قائل به پوشش حداکثری عقاید و سلایق در صداوسیما هستند. حال سؤال اینجاست که سازمان صداوسیما باید نسبت به چهرهها و تولید محتوا چه رویکردی اتخاذ کند؟ و در واقع ادعای کدام گروه درست است؟
📚برای ارائه پاسخ درخور به هر مسئلهای باید به سراغ مبنا و ریشهای آن رفت و ارائه راهکار برای برونرفت از مشکل را از آنجا آغاز کرد. طبق تعاریف علم #ارتباطات، ادارۀ #رسانه مدلهایی دارد که هر کدام از آنها الزاماتی را در پی خواهد داشت که شامل شیوههای مشخصی از فعالیت و نظارت است و خطمشی آن رسانه را مشخص میکند. بدین شکل که مخاطب نیز نسبت به رویکرد آن رسانه و محتوایی که از آن دریافت میکند، آگاهی پیشینی دارد. طبق نظریه هنجاری دنیس مککوایل، این مدلها شامل: اقتدارگرا، مسئولیت اجتماعی، لیبرال، توسعهبخش، مشارکت دموکراتیک رسانهها و تمامیتخواه کمونیستی است که هر کدام از این مدلها، رویکردی مجزا نسبت به ساختار، محتوا و نظارت دارند.
📖طبق مدل #لیبرال، هر آنکه که توانایی اقتصادی داشته باشد امکان تأسیس رسانه دارد و هدف از فعالیتش اطلاعرسانی، سرگرمی و فروش است و مالکیت آن نیز عمدتاً خصوصی است. برخلاف این رویکرد، هدف اصلی مدل اقتدارگرا، تقویت و پیشبرد اهداف دولت قدرتمند بوده و افرادی که از حق امتیاز و کمک سلطنتی بهرهمند باشند، امکان تأسیس رسانه دارند. مدل تمامیتخواه شباهت زیادی به اقتدارگرایی دارد؛ حفظ منافع حزب #سوسیالیست هدف اصلی آن است و امکان تأسیس رسانه صرفاً برای وفاداران حزب، فراهم است. نظریه مسئولیت اجتماعی مشابهتهایی با مدل لیبرال دارد؛ اما بهجای تمرکز بر توانایی اقتصادی در تأسیس رسانه، بر توانایی اجتماعی تأکید میکند و خطقرمزهای نظارتی را نیز منوط به عقاید جامعه میداند. اساس نظریه توسعهبخش نیز بر بهرهگیری از رسانهها در جهت توسعه، تحکیم استقلال و #هویت_فرهنگی، کمکردن روند تجاریشدن ارتباطات، عدم استفاده از زور و اجبار در رسانهها و دوسویه کردن جریان بینالمللی اخبار بوده و فرایند دموکراتیکی بر تأسیس آنها حاکم است. نظریه رسانههای مشارکتی هم از حق کاربرد رسانهها در مقیاسهای کوچک اجتماعی دفاع کرده و بهجای مخاطبان کلان، طرفدار مخاطبان خُرد است و عکسالعملی در برابر تمرکزگرایی تجاری و انحصار رسانههاست.
♦️حال تطبیق عملکرد صداوسیما با این مدلها خالیازلطف نخواهد بود. اولین سؤالی که پیش میآید این است که نحوه فعالیت صداوسیما مطابق کدامیک از مدلهای رایج در علم ارتباطات و سپهر رسانه است؟ یا اینکه کدام مدل شباهت بیشتری به آن دارد؟
♦️در چالشی که نسبت به حضور #چهرهها در صداوسیما به وجود آمده نیز مبنای قضاوت همین مدلهای رسانهای است که متأسفانه محل ابهام و نامشخص است. در واقع تا زمانی که مشخص نشود سازمان صداوسیما بر اساس چه مدلی اداره میشود و هدف اصلی آن چیست، نه میتوان گفت که کدامیک از طرفین بحث محق هستند و نه بحث در این باره سودمند خواهد بود. ابتدا باید رویکرد، اهداف و چارچوبهای صداوسیما تعیین شود تا سپس اتفاقات بعدی را بر اساس آن داوری کنیم وگرنه هر قضاوتی مشمول دخالت نظر شخصی بوده و صحت آن زیر سؤال خواهد بود.
‼️اگر اداره رسانه ملی در ذیل هیچکدام از مدلهای مرسوم در دنیای ارتباطات و رسانهها نمیگنجد؛ آیا وقت آن نرسیده است که صاحبنظران و اساتید برجسته علوم ارتباطات را گرد هم آوریم تا بستری برای تدوین مدل فعالیت صداوسیما فراهم شود؟
🖋 علی رسولزاده
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
وبگاه | اینستاگرام | تلگرام | توئیتر | ویراستی