فحوا | Fahva
خطاطی و ترجمه
منجی فرهنگِ ایرانیان تازهمسلمان
یکی از وجوه درایت ایرانیان هنگامۀ ورود اسلام به ایران، استفاده از شیوههایی برای حفظ میراث فرهنگیشان از گزند مهاجمان عرب بود، آن هم بهگونهای که حساسیت قوم مهاجم را برنینگیزد. در اینجا اختصاراً دو شیوۀ جالبتوجه را به عنوان نمونه ذکر میکنیم تا درایت ایرانیان در این مسیر، بیش از پیش هویدا شود:
نخست: ایرانیانِ خردمند بهخوبی دریافته بودند که با تسلط تازیان عرب بر سرزمینشان و نتیجتاً حاکم شدن زبان عربی به عنوان زبان دیوانی بر سرتاسر قلمرو اسلامی، برای آنکه میراث مکتوبشان از روزگاران گذشته حفظ شود، یکی از راههای آن، ترجمۀ این مکتوبات به زبانِ قوم غالب است تا بدین واسطه، از گزند نابودی در امان بماند. به طور مثال، عبداللهبنمُقَفَّع (روزبه)، کاتب عیسیبنعلی عباسی، تعدادی کثیری از کتب فارسی را از زبان پهلوی به عربی برگرداند؛ چنانکه نیک میدانیم اگر او آثاری چون «التاج» (در سیرت انوشیروان)، «خداینامه» (در سیرت پادشاهان) یا «الأدب الكبير و الأدب الصغیر» را به عربی ترجمه نکرده بود، امروز احتمالاً جز نامی از آنها باقی نمانده بود؛ چنانکه بسیاری از کتب دیگرِ ایران کهن، همین سرنوشت عایدش شد.
دوم: آن دسته از ایرانیان فرهیخته که نوشتن میدانستند، برای زنده نگه داشتن خط اصیل ایرانی، همان خط رایج در عهد ساسانیان را با اِعمال تغییراتی احیا کردند که نهایتاً به ابداع خط «پیرآموز» منجر شد (یعنی خطی که از فرط سادگی، یادگیریاش حتی برای پیران هم میسّر بود)؛ منتها از آنجا که در دهههای نخستینِ ورود اسلام به ایران، به دلایل متعددی (از جمله تعصبِ تازیانِ بیابانگرد در قبال مظاهر تمدن فاخر ایرانی) هرگونه گرتهبرداری از تمدن باستانی ایران، نوعی کفر و زَندَقه محسوب میشد، لذا ایرانیان سعی کردند با تیزهوشی، چارهای بیندیشند تا خط اجدادیشان، از گزند فرهنگِ فقیرِ تازیان در امان بماند.
آنان چاره را در آن دیدند که از این خط برای نگارش قرآن بهره گیرند تا دیگر کسی نتواند میراث مکتوبشان را که حالا در قالب آیات الهی تبلور یافته بود، نابود کند. اما حضور این خط جدید، به کتابت قرآن خلاصه نشد؛ بلکه تدریجاً خطاطان و خوشنویسان ایرانی، از خط پیرآموز برای نگارگریِ کتیبههای اماکن مقدسِ اسلامی نیز استفاده کردند که ترقّی در این مسیر، سبب پیدایش فُرمهای جدیدتر و زیباتری از رسمالخط پیرآموز شد.
بدین ترتیب ایرانیانِ نومسلمان، با این چارهاندیشیِ مدبرانه، هم خط دیرینۀ خود را از گزند نابودی رهانیدند، هم به بالندگیِ بیشتر خط از حیث معیارهای زیباییشناسی کمک کردند.
📚 منابع:
- محمدجواد مشکور؛ محمدابراهیم باستانی پاریزی؛ عبدالحسین نوایی، تاریخ روابط فرهنگی ایران.
- علی سامی، نقش ايران در فرهنگ اسلامی.
#حکمرانی_فرهنگ_در_تاریخ_ایران
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
کارت برندۀ کیمدی؛ کلکسیون رویاهای نوجوانان
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
صحنۀ دربار عباسی یا صحنۀ دربار ساسانی؟!
عباسیانِ نخستین، میراثدار فرهنگ و درایت ایرانیان
#حکمرانی_فرهنگ_در_تاریخ_ایران
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir