اگر دیداری هم نباشد
حتی اگر
لمسی هم نباشد
بیدلیل برای بعضیها
همیشه جایی
در دلهایمان هست.
گریه کردنم موقع فیلم دیدن یا کتاب خوندن از روی احساساتی بودنم نیست، بلکه دارم خودمو توی تموم اون کاراکتر های قربانی میبینم و تصورمیکنم
مداد رو خیلی عمیق فشار نده
چون ممکنه ردهایی از خودش بزاره که پاک کردنشون خیلی سخت باشه.
چطور ممکنه انقدر شخصیت کودکی ما با ما فرق داشته باشه؟:)
اصن خیلی سخته برام باورکنم اونم من بودم ۶ سالگیم هم من بودم ۱۲ سالگیم هم من بودم ۱۴ سالگیم هم من بودم .