🔶 دولت سیزدهم؛ اقتدار علیه مستضعفان و تواضع مقابل مستکبران.
🔸 متن کامل سخنرانی مهدی زارع، نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی در دیدار با رئیس جمهور به مناسبت ۱۶ آذر| قسمت اول
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»
(سوره مبارکه حدید؛ آیه ۲۵)
با سلام و احترام.
🔸 امسال نیز رئیس محترم جمهور به مانند سالهای گذشته در موسم ۱۶ آذر خود را ملزم به حضور در دانشگاه دانسته و در جمع دانشجویان حاضر شد تا مطالبات دلسوزانه آنان را بشنود و نسبت به آنان پاسخگو باشد؛ هرچند ما همچنان از عدم حضور عموم دانشجویان بطور آزاد و همچنین عدم اجازه ورود رسانههایی غیر از رسانه رسمی دولت در این جلسه از شما گلایهمندیم و این نحوه از برگزاری جلسه را بیاحترامی به عموم دانشجویان میپنداریم.
🔹 در سالیان گذشته و حتی در ایام انتخابات، بارها با ادبیات گوناگون، به شما در مورد بیگفتمان بودن دولتتان انذار داده بودیم. حالا و ۲ سال پس از شروع به کار دولت سیزدهم، اگر بخواهیم پربسامدترین ایده شما و منصوبین و مشاورینتان در دفاع از عملکرد دولت و تبیین دستاوردهایش را بررسی کنیم، با ایده «اقتدار در تصمیمگیری» مواجهیم.
🔸 لکن وقتی به تصمیمگیریهای سیاسی و سیاستی دولت جنابعالی نگاه میکنیم، میبینیم چنین ایدهای نه به عنوان دال مرکزی دولت، که به نوعی تفسیرگر اقدامات ضدمردمی و ناعادلانه دولت بودهاست. در مواقعی که برای تثبیت عدالت و مبارزه با رویههای تبعیضآمیز نیازمند به دولتی مقتدر بودهایم، دولت شما نه تنها عزم و اراده راسخی از خود نشان نداده، بلکه در برابر زیادهخواهان و حلقههای تداول قدرت و ثروت سر خم میکند.
🔹 دولت تنها زمانی مقتدر است که بخواهد سیاستی علیه مستضعفین اتخاذ کند. مثلا زمانی که بخواهد کسری بودجه را با افزایش ناعادلانه دستمز جبران کند، یا زمانی که بخواهد ارز ۴۲۰۰ را حذف کند و از راهکارهای حمایتی پس از آن سر باز زند، و یا زمانی که بخواهد مشکل صندوقهای بازنشستگی را ابتدا به ساکن با افزایش سن بازنشستگی حل نماید. اما زمانی که سخن از مبارزه در برابر تبعیض و بیعدالتی، در صفآرایی با قدرتمندانِ ثروتمند میشود، از دولت مقتدر خبری نیست. مثل زمانی که نتوانستید از ابلاغیه اصولی معاونت سیاسی وزیر کشور دفاع کنید و او را برکنار کردید، یا زمانی که از اجرای «شفافیت حقوق و مزایای کارکنان کشور» مطابق با برنامه ششم باز ماندید و هیچ چیز از آن را در برنامه هفتم منعکس نکردید. با چنین ذوقی در سیاستورزی و تفسیر از مقتدر بودن، بعید نیست که راهکار کلیدی شما برای اصلاح ناترازی انرژی در کشور، افزایش قیمت بنزین و سایر حاملهای انرژی باشد؛ نه اصلاحات اساسی و هزینهبر برای بهبود ساختار مصرف انرژی!
🔸 ادعای شما چنین بود که اقتدار بدون عدالت در صراط مستقیم قرار نمیگیرد؛ حال چگونه است که در سیاستهای کلان کشور و کنشهای سیاسی دولت جنابعالی، اقتدار از مدار عدالت خارج گشته، در برابر قدرتمندان خاضع است و در برابر مستضعفان قاطع؟
🔹 ناتوانی ایده شما تحت عنوان «دولت بااراده و تصمیمگیر» در توصیف شرایط حاکم بر سیاستورزی در دولتتان، باری دیگر بر بیایده بودن دولت سیزدهم صحه میگذارد. همچنین نشان میدهد گفتمانی نبودن دولت جنابعالی، بستر مناسبی برای شکلگیری و قوت یافتن جریانات ضدعدالت و ضد جمهوریت ایجاد کرده است. جریاناتی که حالا توانستهاند با تمسک به ادبیاتی نظیر اقتدار در تصمیمگیری، مشروعیتی به خود در نظام حکمرانی کشور ببخشند.
🔸 @iisociology
🔶 مردمیبازی ریشه ناعدالتخواهی دولت سیزدهم.
🔸 متن کامل سخنرانی مهدی زارع، نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی در دیدار با رئیس جمهور به مناسبت ۱۶ آذر| قسمت دوم و پایانی
🔸 در شرایطی که جریانات فکری-سیاسی ضد عدالت و عدالتخواهی در بستر بیگفتمان بودن دولت بازپروری شدهاند و قدرت گرفتهاند، برگزاری انتخابات مجلس، چالشهای ما و شما را بیش از پیش خواهد کرد. وقتی دولت نتواند با استفاده از دال مرکزی حکمرانیاش با جریانات سیاسی نسبت برقرار کند، جریانات سهمخواه و منفعتطلب به راحتی خواهند توانست تحت عبای شما به صحنه انتخابات وارد شوند. این اتفاق نتیجهای جز به محاق رفتن هرچه بیشتر عدالت و جمهوریت در عرصه حکمرانی کشور نخواهد داشت.
🔹 شرایط نامطلوب موجود تا زمانی که شخص شما و بدنه دولت به روح صحیحی در نحوه سیاستورزی خود دست نیابید، به شرایطی عادلانه و منصفانه بدل نخواهد شد.
🔸 عقیده ما مبتنی بر آیات قرآن، احادیث ائمه اطهار و گفتارهای امامین انقلاب، بر این ایده استوار است که تا بسترها برای کنشگری معطوف به عدالت، آن هم برای آحاد جامعه محیا نشده باشد، نیل به آرمانشهری پرعدل و داد ناممکن خواهد بود.
🔹 بسترها برای مشارکتدهی مردم در امر حکمرانی کشور در جایجای قانون اساسی کشور تعبیه شده است و تنها نیازمند ارادهایست که بخواهد ساختارهایی دقیق برای فعال کردن این اصول را سامان ببخشد. درست است که ما در اصل ۸ قانون اساسی امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان وظیفهای همگانی تلقی کردهایم، اما چون سختارهای قانونی متناسب با آن را محیا نکردهایم، چنین وظیفهای در حد مسائل بیالویت و کمکارکرد فروکاسته شده. یا اصول مردمسالارانه دیگری از قانون اساسی که به علت ساختارسازیهای غلط، عملا از کارکرد خارج گشتهاند؛ مانند اصل ۲۷ قانون اساسی با موضوع حق اعتراض و همچنین اصل ۱۰۴ با موضوع تشکیل شوراهای اصناف. همچنین نباید فراموش کرد که امروزه صحبت کردن از برخی اصول مردمسالارنه قانون اساسی ناممکن شده است و سخنگو را در مظان اتهام به ضدانقلاب بودن قرار میدهد.
🔸 این نکته مهم را باید متذکر شد که تحقق عینی مردمسالاری دینی دقیقا از مجرای اصلاحات مورد اشاره و برخی مسائل مشابه میگذرد؛ نه از طریق تشکیل ساختارهای بیمبنا و تمام نمایشی. زمانی که چالشهای پیش روی مردمسالاری در کشور، مشکلاتی ابتدایی و مبرهن است، دستگاه دولت نیازی به تعریف معاونتی تحت عنوان مردمیسازی ندارد. اگر دولتی عزم واقعی برای تقویت عدالتخواهی اجتماعی داشتهباشد میتواند در بازهای کوتاه به حل ساختاریِ اهم معضلات در مسیر عدالتخواهی اجتماعی جامه عمل بپوشاند. آقای رئیسی! توقع ما از شما مردمیسازی حکمرانی در کشور است نه مردمیبازی.
🔹 در آخر این نکته را مورد تاکید قرار میدهیم که حتی اگر عدالتخواهترین رئیس جمهور ممکن نیز کشور را به دست گیرد، تا زمانی که نتواند به سازوکارهای جمهوریتی برای عدالتخواهی سر و شکل دهد، اقدامات موثر و معطوف به عدالتی در کشور رقم نخواهد خورد.
🔸 @iisociology
4_5985609227073226721.pdf
417.9K
طبقه مرفه جدید
مجتبی نامخواه
@iisociology
هزینه ۵ میلیاردی همایش یکونیم روزه.
برای حدود ۷۰ مدیر مالیاتی، بدون احتساب هزینه بلیط
خرید ۴۰۰ میلیون سوغاتی صنایع دستی
خرید آجیل ۳۳ میلیون
خرید گل ۱۲ میلیون
صندلیهای محل همایش هتل پنجستاره مناسب مدیران نبوده، ۷۰۰ میلیون تومان صندلی خریدن!
اینترنت ۲۳ میلیون
اجاره میز پینگپنگ و داور ۲ میلیون!
در واقع یک تور شیرازگردیِ یک و نیم روزه، برای هر نفر ۶۰ میلیون خرج کردن.
این همایش ۲۶ مهرماه برگزار شده، دقیقا همون روز که بخشی از مردم در حمایت از فلسطین در خیابانهای شیراز راهپیمایی میکردن!
@iisociology
اسرائیل و اندلس.
ظاهرا این تصویر در محافل عبری به منظور تحریک اروپا برای حمایت از اسرائیل منتشر شده است.
در این تصویر، سه گزاره به وضوح تفکیک شده است: ۱- اسلام (رود، دریا) ۲- اسرائیل (سدّ که مانع هجوم دریا به پایین است) ۳- اروپا که به لطف وجود سد به حیات خود ادامه می دهد. البته سدی که دستکم در این تصویر ترک برداشته است.
این تصویر برای من بیش از همه یادآور اتحاد تاریخی اروپا برای مقابله با گسترس نفوذ اندلس اسلامی به سراسر اروپاست.
در آن نبرد، از پادشاهی پرتغال و آراگون تا لئون ها و کاستیل ها و فرانسوی ها در اتحادی صلیبی، یکدست شدند تا مانع فروپاشی اروپایی شوند که از شرق در قسطنطنیه زخم خورده بود و در غرب نیز سپاهیان خلافت شرقی قدم به قدم دایره حضور خود را در آن گسترش می دادند.
چه بسا این عکس به دنبال بازنمایی همان دغدغه تاریخی است. با این تفاوت که در آن ماجرا اروپایی ها پس از ورود به اندلس، نه تنها روی خوشی به یهودیان نشان ندادند بلکه پیش از همه، این یهودیان بودند که از اندلس اخراج شدند.
✍ محمد فنایی اشکوری
@iisociology
🔰 درباره معنای بیمعنای| بخش اول.
⚠️ درباره معنای انقلابی بودن، یکدست بودنِ همه جا و همه چیز، ضدیت با کارگر، متوجه موضوع نشدن، صندوقهای بازنشستگی، کنترل و موارد دیگر
در وضعیتی عجیب گرفتار شدهایم: تراژدی تهی بودن امر انقلابی از امر اجتماعی و عدالتزدایی از امر انقلابی به کمدی میل کرده است.
«افزایش سن بازنشستگی» که در جهان راهحلی ضد کارگری برای حل ناترازی صندوقهای بازنشستگی است را به مثابه گفتار و موضعی انقلابی تبلیغ میکردند، کم بود؛ حالا آن را به مثابه مطالبه دانشجویی جا میزنند.
در پاریس تاکید لیبرالهای الیزه بر افزودن تنها دو سال بر سن بازنشستگی، یک میلیون نفر از کارگران را به اعتراضهای خیابانی کشانید.
در ایران اما از دولت سابق تا مکتب نیاوران، تا دولت و مجلس متصف به انقلابی، جملگی غرق در نگاههایی ضدکارگری، چنین راهکاری را تجویز میکنند.
حالا خبر رسید پس از نامه بسیج دانشجویی «دانشگاه امام صادق علیهالسلام»، از طرف 24 تشکل دانشجویی نیز نامهای منتشر شده که مصوبه مجلس در زمینه افزایش سن بازنشستگی را تحسین کرده و «نشاندهندۀ انقلابی بودن مجلس» خواندهاند!
باری نائبرئیس مجلس در توجیه رأی موافق خود به مصوبه افزایش سن بازنشستگی گفته بود: «برخی نمایندگان متوجه موضوع نشدند و رأی دادند، از جمله خود بنده». موضع مضحکی که از سوی چند نماینده دیگر نیز تکرار شد. حالا اما همین متوجه نشدن، که گویی نه یک اشتباه، بلکه یک انتخاب در تهیکردن معنای انقلابی از امر اجتماعی است، در این نامههای موسوم به دانشجویی تکرار میشود.
نمایندگانی که در وضعیت «متوجه نبودن موضوع» در حال نابودی نظام بازنشستگی، تأمین اجتماعی و بیمهای کشور هستند، اهمیت چندانی ندارند اما این دو نامه را باید جایی ذخیره کنیم. چرا که بهترین روایتگر وضعیت اجتماعی و جنبش دانشجویی ماست.
از نامه پیشین که ارزش بررسی نداشت بگذریم، نامه اخیر آشکارا نشانه ادامه همان نفهمیدن است: نامه مشتی آمار و استدلال معوج درباره صندوقهای بازنشستگی کشوری و نیروهای مسلح ردیف کرده و گویی اصلا نفهمیده که همه بحث و نقد درباره مصوبه فوق، در زمینه صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی است نه صندوق کشوری و نیروهای مسلح!! باور کنیم این نامههای سراسر گاف و ضعیف، مثل روایت نایبرئیس مجلس جملگی محصول نفهمیدن موضوع است؟! مگر میشود؟ یعنی در 24 تشکل دانشجویی یک نفر نبوده که متوجه شود همه وجوه ضدکارگری و ضد اجتماعیِ این مصوبه در مورد بیمهشدگان و بازنشستگی تامین اجتماعی است؟
این درست همان نقطهای است که به وضوح میتوانیم ببینیم عقبماندگی کنونی ما در عدالت تنها محصول غفلتها نبوده؛ تنها محصول متوجه موضوع نشدن و رای دادنها نبوده؛ بلکه محصول ارادههایی است که آشکارا همه چیز را، از پاستور تا بهارستان تا تشکلهای دانشجویی را یک دست و آلت دست کرده و اگر کسی نظری خارج از این یک دستی داشته باشد، مجبور است با کسانی بحث کند که به کل خود را به نفهمیدن زدهاند.
هیچگاه و هیچگاه این چنین ناامید نبودهام، با چه کسی حرف بزنیم؟ در این 24 تشکلِ «انقلابی» و در آن مجلسِ «انقلابی»، یک و فقط یک نفر نبوده که بهشان بگوید موضوع چیست؟
مسئله آنانی هستند که دانشجو را مؤذن جامعه نمیپسندند، بلکه به آنان به چشم پادو میگگرند. تشییع کنندگان جسد سیاستهای ضد اجتماعی!
بگذریم این نامه، که ماقبل نقد است، اما اینجا به یادگار بماند از چیزی که به نام جنبش دانشجویی «انقلابی» خلق کردهاند؛ همچنان که آن مصوبه و مواضع نمایندگان مجلس به عنوان نشانهای از وضعیت باقی خواهد ماند.
✍ مجتبی نامخواه
@iisociology
🔰 درباره معنای بیمعنایی| بخش دوم و پایانی.
⚠️ درباره معنای انقلابی بودن، یکدست بودنِ همه جا و همه چیز، ضدیت با کارگر، متوجه موضوع نشدن، صندوقهای بازنشستگی، کنترل و موارد دیگر.
یک ماه قبل در مناظرهای پیرامون موضوع اصلاح صندوقهای بازنشستگی، ملتمسانه تمنا کردم، در شرایطی که دولت و مجلس، یک حرف میزنند که همان حرف دولت سابق است، اجازه بدهید بسیج دانشجویی و تشکلهای دانشجویی حرف دیگری بزنند. اینان که کار خود را خواهند کرد، بگذارید لااقل دانشجویان طرف کارگران بمانند. کاری نکنید که از لانه جاسوسی هم همان حرف بهارستان، که همان حرف پاستور است، که همان حرف نیاوران است، که همان حرف الیزه است بیرون بیاید.
دو هفته بعد از آن مناظره، نامهای خواندم از بسیج دانشجویی هشت دانشگاه بزرگ تهران که درباره شیوه حضور سران قوا در برنامههای ۱۶ آذر دانشگاهها نوشته بودند: «بسیج دانشجویی این حجم از کنترل و ممنوعیت را در برنامههای دانشجویی ویژه عموم دانشجویان برنمیتابد.»
نمیدانم شاید همان اراده معطوف به «کنترل» است که مجلس انقلابی را به وضعیت «بعضی نمایندهها متوجه موضوع نشدند و رأی دادند، از جمله خودِ بنده» کشانده و متوجه امر اجتماعی نبودن را به دیگر جاها کشانده است؛ حتی به حرکتهای دانشجویی که سراسر درد عدالت دارند و فریادگر حرف جامعهاند.
به هر روی این نامه، بماند به یادگار: ضدکارگران بودن اتفاقی نیست، پای یک ایدئولوژی منسجم در میان است و البته بیش و پیش از آن منافعی انبوه.
در آخر، اگر چه آشکار شدن اراده معطوف به کنترل در جنبش دانشجویی محل نگرانی است اما اینان که موضوع را نفهمیده و بر عدالت شمشیر کشیدهاند را دوام نیست و امیدی هم اگر هست به همین دانشجویان درویش است.
«دولتی را که نباشد غم از آسیبِ زوال
بی تکلف بشنو دولتِ درویشان است»
نامه 24 تشکل دانشجویی در حمایت از مصوبه مجلس درباره افزایش سن بازنشستگی
B2n.ir/f93033
نامه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام به آیت الله جنتی در حمایت از مصوبه مجلس درباره افزایش سن بازنشستگی
B2n.ir/u87594
✍ مجتبی نامخواه
@iisociology
فیلتر و فروش فیلترشکن ضد اخلاق است.
اینکه هم فضای مجازی بسته شود و هم فیلترشکن فروخته شود با اخلاق سازگار نیست. در فضایی که اندیشه ردّ و بدل میشود، در فضایی که شما میتوانید خواستههای خود را مطرح کنید و خواستههای دیگران را پاسخ دهید، این فضا، فضای حقیقی است.
علامه جوادی آملی
@iisociology
♦️ [جای خالی مستضعفین..]
1⃣ وقتی هنوز دانشجو نشده بودم چندماهی کارگر مغازه اصغر آقا بودم که از چیپس و پفک گرفته تا میوه و خشکبار میآورد و مشتریهای جورواجوری داشت. یکی از مشتریها زنی متفاوت بود. صورت تکیده و لبهای سیاه که لباسهای مندرسی بر تن داشت و هر روز میآمد یک 50 تومنی دانشگاه تهرانی به من میداد و چند نخ سیگار میگرفت. بعداز ظهرها هم کیسهای دستش بود و آشغال کاهوها و سیبزمینی و میوه گندیدههای جلوی مغازه را جمع میکرد و اگر احیانا کسی حواسش نبود چند تا میوه سالم هم لابلای آنها قایم میکرد و میرفت. هیچ وقت اسمش را نپرسیدم و اصغرآقا هم نگفت اسمش چیست، فقط میگفت اگر چیزی خواست بهش تخفیف بده، معتاد بیچارهای است.
.
2⃣ «...» از آشناهایمان تازه ازدواج کرده و با شوهرش به تهران آمده بود و در محلهای شدیدا فقیرنشین اتاق 12 متری برای زندگی اجاره کرده بودند. در همان اتاق 12 متری باردار شد و فرزندش به دنیا آمد. مادرم میگفت اگر صدقه داشتید بدهید به من که برای «...» کنار بگذارم. شیرش خشک شده و پول شیرخشک هم به سختی تامین میکنند. خودش که گرسنه است، خدا را خوش نمیآید آن بچه بیگناه هم گرسنه بماند.
.
3⃣ خانم «م» را چند سالی است میشناسم. زن زحمتکش میانسالی که پسر معلول و دارای بیماری نادر بیست و اندی ساله دارد و همسرش هم چند سال است زندگی را رها کرده و حالا بار همه چیز از اجاره و مخارج خانه گرفته تا درمان پسر بر دوش خانم «م» افتاده است. چطور خرج زندگی را میدهد؟ با نظافت خانه دیگران از صبح تا شب و کمکهای اطرافیان به او میکنند تا به اندازه چند کیلو میوه و خورد و خوراک، از زندگی جلوتر بیفتد. خانم «م» آنقدر نجیب، سختکوش و حلالخور است که برخی از آنها که او را میشناسند در مواردی که حاجتی دارند برایش نذر میکنند و اتفاقا نذر برای خانم «م» خیلی هم مجرب است!
🔹 فرزند دومش تازه به دنیا آمده بود. صاحبخانه تا خبر را شنید به شوهرش زنگ زد و تبریک گفت. آخر تبریک گفت راستی آقای فلانی، میدانی از این ماه اجاره خانه باید بیشتر شود. صاحبخانه سال بعد قرارداد را تمدید نکرد و پولی که داشتند کفاف ادامه زندگی در همان منطقه را نداد. به مناطق حاشیهایتر رفتند.
🔸 چکیده سخنان نمایندگان بانوان در دیدار رهبری را میخواندم: تولید هوش مصنوعی تخصصی زنان، لزوم رساندن جایگاه زن مسلمان به جوانان غربی، تقویت زنان ورزشکار و...
🔸 کاش خانم «م»، همان که گفتم نذر برایش حاجت میدهد یا آن زن معتاد که نامش را نپرسیدم یا زنی که از فقر شیرش خشک شده بود یا یکی از میلیونها زن بیصدای دیگر هم یکی از سخنرانان بودند یا حداقل یک نفر در میان این صحبتهای سفید، از سیاهی هم میگفت.
✍ علیرضا ملوندی
🔸 @iisociology
🔰 برای مادران روستایی..
🔹 هر بار میروم روستا صبح ها که خوابیم مادرم بلند میشود میرود گوسفندها را علف میدهد، شیرشان را میدوشد و... عصرها که می آیند با کلی زحمت داخل آغل میکند و... با دست خودش در تنور نان میپزد، علاوه بر کار خونه که برعهده اوست در کشاورزی و زرشک پاک کردن هم پای پدر کمک میکند و...
🔹 مادرم شش کلاس بیشتر سواد ندارد اما بارها گفتهام من او را جز عاقلترین زنانی میدانم که در اطرافم دیدم که بعضا دکتری دارند و... . نه چون مادر من است بلکه چون بر اصول انسانی حرکت میکند.
🔹 متن قبلی روی نکته درستی دست گذاشته، در فضای سیاستگذاری، در مناسبات رسمی در مثل همین سخنرانی ها مقابل رهبر انقلاب جای زنان روستایی مثل مادر من اصلا نیست، اساسا در نگاه بخشی از روشنفکران و حتی سیاستگذاران انقلابی که در تهران برای ما تصمیم میگیرند اساسا هزاران زن روستایی بزرگ جز زنان موفق ایرانی-اسلامی به حساب نمیآیند تا تریبونی به آنها داده شود یا دعوت شوند کسی درد و حرفشان را بشنود. به قول آن دیالوگ: ما زیر پونس نقشه هستیم.
🔹 خواستم یک نمونه ملموس مثال بزنم بدانید بین فضای رسمی حکمرانی با میدان چقدر فاصله است
📸 من و مادر در حال جمع کردن انبار آغل گوسفندان
✍ محمدامین رضایی
🔸 @iisociology