⏺ رزومه دکتر حمید پارسانیا در سایت دانشگاه تهران 3 :
◀️ فعالیتهای اجرایی
🔹 تدوین سند نقشه مهندسی فرهنگی کشور، 1392/11/30، 1392/11/30، ایران، تهران
◀️ کتابهای تالیفی
🔹 Parsani, Hamid. "existence and the fall." London: Icas press, 2006.
🔹 پارسانیا، حمید. "حدیث پیمانه: پژوهشی نو در انقلاب اسلامی." : نشر معارف، 1380.
🔹 پارسانیا، حمید. "پلورالیسم." قم: معاونت اموزشی و پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی، 1385.
🔹 پارسانیا، حمید. "حقیقت و دموکراسی." قم: معاونت آموزشی و پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی، 1385.
🔹 پارسانیا، حمید. "روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی." : کتاب فردا، 1390.
🔹 پارسانیا، حمید. "انواع و ادوار روشنفکری." قم: کتاب فردا، 1391.
🔹 پارسانیا، حمید. "جهان های اجتماعی." قم: کتاب فردا، 1391.
🔹 پارسانیا، حمید. "معرفت دینی." تهران: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی، 1393.
#کتاب_ها
#دکتر_حمید_پارسانیا
@hparsania
⏺ رزومه دکتر حمید پارسانیا در سایت دانشگاه تهران 4 :
◀️ مقالات چاپ شده در نشریات داخلی:
🔹 پارسانیا، حمید. "بازسازی علم مدرن و بازخوانی علم دینی." راهبرد فرهنگ 1، 3 (1387): 17-33.
🔹 پارسانیا، حمید. "علم دینی از منظر حکمت اسلامی." راهبرد فرهنگ 2، 6 (1388): 19-31.
🔹 پارسانیا، حمید. "فص یونسی در حکمت نفس انسانی." حقوق و مصلحت -، 1 (1388): 89-126.
🔹 پارسانیا، حمید. "علم و هویت." اسراء 1، 1 (1388): 29-37.
🔹 پارسانیا، حمید. "بومیسازی جامعهشناسی." معرفت فرهنگی اجتماعی 1، 1 (1388): 7-16.
🔹 پارسانیا، حمید و قاسم ابراهیمی پور. "رابطه نظریه و مشاهده در علوم اجتماعی بر اساس حکمت صدرایی." معرفت فرهنگی اجتماعی 1، 3 (1389): 89 ـ 118.
🔹 پارسانیا، حمید. "صدرالمتالهین و تقریر سینوی برهان صدیقین." حقوق و مصلحت 2، 4 (1389): 69-80.
🔹 پارسانیا، حمید. "برهان امکان و وجوب و نقدهای کانت و هیوم." حکمت معاصر 1، 1 (1389): -.
🔹 پارسانیا، حمید. "تقریرهای برهان آنسلم در فلسفه جدید غرب." اسراء -، 5 (1389): 21-38.
🔹 پارسانیا، حمید. "تعین اجتماعی معرفت در نهج البلاغه." اسلام و علوم اجتماعی 3، 5 (1390): 7-47.
🔹 پارسانیا، حمید و مهرداد توکلی راد. "کارکردها و پیامدهای نذر در جامعه روستایی (بررسی موردی روستاهای تابعه شهرستان فومن استان گیلان)." نشریه توسعه محلی ( روستایی - شهری)توسعه روستایی سابق سوم، 2 (1390): 69-86.
🔹 پارسانیا، حمید و مهدی سلطانی. "بازخوانی جهانهای اجتماعی جامعهشناسی پدیدهشناختی بر اساس حکمت متعالیه." معرفت فرهنگی اجتماعی 3، 1 (1390): 107 ـ 128.
🔹 پارسانیا، حمید. "تجربة روشنفکری جلال آلاحمد و گشودن راه برای رسیدن به معیارهای خودی." معرفت فرهنگی اجتماعی 3، 2 (1391): 49 ـ 76.
🔹 جمشیدیها، غلامرضا، فاطمه هلالی و حمید پارسانیا. "ارزیابی و گونه شناسی دیدگاه شرق شناسان همدل با دانش اجتماعی مسلمانان." فصلنامه مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی 1، 2 (1391): 7-49.
🔹 پارسانیا، حمید. "نقد برداشت یونانی از ابن خلدون." نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان 1، 1 (1391): 47-71.
🔹 پارسانیا، حمید و منصوره خائفی. "ملکالشعراء بهار و روح سرگردان ایرانی." معرفت فرهنگی اجتماعی 3، 4 (1391): 39 ـ 66.
🔹 پارسانیا، حمید و محمد طالعی اردکانی. "روششناسی بنیادین و روششناسی کاربردی در علوم اجتماعی." معرفت فرهنگی اجتماعی 4، 2 (1392): 73 ـ 96.
🔹 پارسانیا، حمید. "روش شناسی اندیشۀ اجتماعی ابن رشد." اسلام و مطالعات اجتماعی اول، 1 (1392): 52-84.
🔹 پارسانیا، حمید و اصغر اسلامی تنها. "عقلانیت سکولار و قدسی در ساحت جهان دانی، جهان داری و جهان آرایی." آیین حکمت 5، 16 (1392): 7-43.
🔹 پارسانیا، حمید. "نظریه و فرهنگ: روش شناسی بنیادین تکوین نظریه های علمی." راهبرد فرهنگ اول، 23 (1392): 7-28.
🔹 پارسانیا، حمید و حسین اژدری زاده. "بررسی مبانی اجتماعی نظریۀ معرفت علوی." معرفت فرهنگی اجتماعی 4، 16 (1392): 31-50.
🔹 پرهیزکار، غلامرضا و حمید پارسانیا. "سیاست علمی در ایران پس از انقلاب اسلامی (با تاکید بر علوم انسانی در اسناد بالادستی)." معرفت فرهنگی اجتماعی 5، 17 (1392): 71-96.
🔹 لطیفی، علی، حمید پارسانیا و محمد داودی. "روش شناسی دانش تربیت اسلامی بر اساس رویکرد استنباطی دکتر خسرو باقری." فصلنامه روش شناسی علوم انسانی 19، 77 (1392): 7-38.
🔹 پارسانیا، حمید. "نقش و جایگاه عقل در اخلاق از نظر فارابی." اخلاق وحیانی دوم، 6 (1393): 81-98.
🔹 لطیفی، علی، حمید پارسانیا و محمد داودی. "روش شناسی دانش تربیت اسلامی بر اساس رویکرد اسلامی سازی معرفت." تربیت اسلامی 9، 18 (1393): 153-175.
🔹 پارسانیا، حمید و ایمان عرفان منش. "روش شناسی بنیادین معرفت اجتماعی سید قطب." نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان 2، 2 (1393): 75-109.
🔹 پارسانیا، حمید. "فارابی در روایت سیدجواد طباطبائی: سه تفسیر سه استنتاج." نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سوم، دوم (1394): 211-243.
◀️ جوایز و افتخارات(در زمینههای مختلف مانند: طرح, مقاله, ...)
🔹 کتاب جهان های اجتماعی، ملی، سایر، 1392/11/05
#مقالات
#دکتر_حمید_پارسانیا
@hparsania
⏺ معرفی کتاب «حدیث پیمانه» حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمید پارسانیا
◀️ انقلاب اسلامی ایران با توجه به ایجاد دگرگونی بنیادی در ابعاد مختلف جامعه و نیز ویژگی ممتازی که نسبت به سایر انقلاب های بزرگ دنیا دارد، از جنبه های مختلف قابل بررسی است که یکی از آنها شناخت جریان ها و نیروهای اجتماعی و سیاسی، اعم از نیروهای مذهبی، روشنفکران، سازمان ها، احزاب و گروه های مختلفی است که در تحولات انقلاب شرکت داشته اند.
🔹البته باید در بررسی جریان ها و نیروهای سیاسی- اجتماعی با نگاهی دقیق، میزان تأثیرگذاری آنها را در رخدادهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی در نظر گرفت تا تحریفی در این زمینه اتفاق نیفتد.
🔹این پژوهش علاوه بر توجه به جریانهای صدر اسلام و نیز اصول اعتقادی و حرکت سیاسی تشیع، ویژگی های نیروهای اجتماعی و سیاسی ایران در دوره های مختلف تاریخ معاصر، صفویه، قاجاریه، پهلوی اول و دوم و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به تفصیل بررسی کرده و به تبیین هویت، ریشه های تاریخی، منابع قدرت و عوامل ظهور و افول آن پرداخته است.
🔹مذهب و عصبیت، غرب و غربزدگی، منورالفکری و استبداد استعماری، روشنفکری در جابجایی قدرت، سنت و تجددطلبی دینی، نیروهای اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران از فصلهای این کتاب هستند.
🔹حرکت سیاسی تشیع، واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجاریه، جریان شناسی ماسونی ها، نیروهای اجتماعی ایران در تاریخ بیست ساله پهلوی اول، نیروهای اجتماعی و مذهبی ایران از سال 1320 تا 1332 و از 1332 تا 1342 و همچنین 1342 تا 1357، ویژگی روشنفکری در ایران، تاریخچه حرکت های نوگرایانه دینی درایران، جریان های روشنفکری در ایران، انقلاب اسلامی و استکبار جهانی، انقلاب اسبامی و نیروی روشنفکری و انقلاب اسلامی و نیروهای مذهبی و... از جمله موضوعاتی هستند که نویسنده کتاب به تحلیل و تبیین آنها پرداخته است.
⏪ فایل کتاب #حدیث_پیمانه استاد #حمید_پارسانیا👇👇👇
@hparsania
⏺بازسازی علم مدرن و بازخوانی علم دینی⏺
◀️ مقاله مدعی است بر اساس تعریف های پستمدرن از علم نیز امکان علم دینی و یا قدسی وجود ندارد.
🔹 پدید آمدن علم قدسی دارای الزاماتی است و این علم تنها با عبور از معنای پوزیتیویستی علم محقق نمیشود.
🔹 برای شکلگیری علم دینی باید از مفروضات پنهان اندیشه های پستمدرن نیز عبور کرد.
🔹 علم دینی و معنوی با تفسیر دیگری از علم سازگار است که فراتر از دنیای مدرن و اندیشه های پستمدرن امکان بروز و حضور می یابد.
🔹 تفسیر و تعریفی که فرهنگ و تمدن اسلامی از دیرباز با آن آشنا بوده و اینک با مرجعیت علم مدرن از دسترس سازمانهای رسمی علم کشورهای اسلامی خارج شده است.
◀️ متن کامل #بازسازی_علم_مدرن_و_بازخوانی_علم_دینی
دکتر #حمید_پارسانیا
👇👇👇
@hparsania
📕 انواع و ادوار روشنفکری| بخش اول
💠 روشنگری، روشنفکری و منورالفکری، جدای از لفظ خود نظر به مفاهیمی دارند که به شدت نظری و تئوریک هستند. وجود معانی مختلف برای لغات واحد، زمینۀ کژتابی مفهومی و مغالطات لفظی را بهدنبال میآورد. در شرایطی که جریانهای مختلف اجتماعی پیرامون هریک از این معانی به رقابت میپردازند، عوامل و انگیزههای مختلف اجتماعی بر دامنۀ کژفهمیها و مغالطات میافزاید.
شرایط معاصر تاریخی، عوامل فراوانی را برای بدفهمی و مغالطه بهوجود آورده است. کاوش پیرامون این عوامل به نوبۀ خود یک تحقیق اجتماعی و ادبی مستقل است.
💎 این اثر به شرح این عوامل نمیپردازد اما تلاش دارد تا معنای روشنی از این مفاهیم به دست دهد و تطورات تاریخی مربوط به هریک از این لغات را با شرح زمینههای فرهنگی و اجتماعی مربوط به آنها بیان کند و گروههایی را که پیرامون معانی مربوط به این لغات شکل گرفتهاند، شناسایی و دنبال کند.
◀️ کتاب، مشتمل بر دوازده فصل است. هر فصل پاسخگوی مسائل و پرسشهای خاصی است که به شرح زیر به آنها پرداخته میشود.
🔹 مقدمه؛
🔸 این فصل تصویری اجمالی از مباحث کتاب ارائه میدهد و مطالب و مسائل مربوط به هریک از بخشهای آن را به اجمال بیان میکند. خواننده با این مقدمه میتواند، با ترتیب مباحث و جایگاه هریک از فصلها آشنا شود.
🔹 معنای روشنفکری؛
🔸 معنای لغوی روشنفکر و فهم عرفی از آن چیست؟ مصادیق مختلف و مشکک نور و مراتب متفاوت و متغایر فکر ازیکسو، و تجلیات متکثر انوار به حسب اسما و صفات خداوند بر قلوب آدمیان که در دورههای مختلف تاریخی رخ میدهد، ازدیگرسو، معنای عرفی نخستین را بهسوی معانی دیگری سوق میدهد که در قالب اصطلاحات متفاوت شکل میگیرند. این اصطلاحات، که ناظر به مقاطع و مراتب مختلفی از فکر و اندیشه هستند با غفلت از جهات مشترکی که در آنها هست بهصورت معانی مغایر و گاه متضاد ظاهر میشوند.
🔹 مقاطع روشنگری مدرن؛
🔸 معنای روشنگری مدرن (Enlightenment) و ابعاد ایجابی و سلبی آن کدام است؟ بعد سلبی روشنگری مدرن اولاً معنای آن را در قبال مراتبی از فکر و روشنایی قرار میدهد که در فراسوی آن قرار میگیرد و ثانیاً آن را در معرض آسیبهایی قرار میدهد که در دورههای مختلف تاریخی، به ترتیب فرصت ظهور و بروز پیدا میکنند.
🔹 دورههای روشنفکری مدرن؛
🔸 روشنفکری (Intellectuality)چیست؟
معنای Intellect و عقل در قبل از جهان مدرن و پیش از پدید آمدن روشنگری مدرن چه بوده است و عقل در حاشیۀ روشنگری مدرن چگونه بازخوانی شده است و تفاوت دو معنای جدید و قدیم آن چیست؟
🔸 روشنفکری مدرن با دویست سال سابقۀ تاریخی خود، چهار دوره تاریخی را طی میکند، اول، دورۀ حماسه و پیامبری. در این مقطع جهان مدرن را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم میکند. دوم، دورۀ تراژدی است که از فردای پیروزی با بازگشت از شوروی آغاز میشود. سوم، دورۀ افول است. این دوره زمان بعد از جنبش روشنفکری دهۀ شصت تا فروپاشی بلوک شرق را دربرمیگیرد. چهارم، دوره دلالی است که نقش قلمبهمزدان را در جهت توجیه جهان موجود، دربرمیگیرد.
🔹 مقاطع منورالفکری ایرانی؛
🔸 پیدایش و ظهور روشنگری مدرن در غرب با شیوۀ حضوروبروز آن در جامعۀ ایرانی چه تفاوتهایی دارد؟ منورالفکری لقبی است که برای دلالت بر روشنگری مدرن در ایران بهکار گرفته میشود.
🔸 عملکرد جریان منورالفکری در ایران را در هفت مقطع تاریخی میتوان دنبال کرد: اول، از آشنایی تا مشروطه؛ دوم، تا پایان حاکمیت رضاخان؛ سوم، سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲؛ چهارم، فاصلۀ کودتای سی تیر تا قیام پانزده خرداد؛ پنجم، دوران پانزده ساله پیش از انقلاب؛ ششم، دهۀ نخست انقلاب و هفتم، دوران پس از فروپاشی بلوک شرق.
🔹 دورههای روشنفکری ایرانی؛
🔸 منورالفکری و روشنفکری مدرن در ایران چه وجوه اشتراک و افتراقی دارند و تفاوتهای کارکردی روشنفکری مدرن در غرب و در ایران چیست؟ مسائل اجتماعی ناشی از حضور روشنفکری کدام است و چرا روشنفکران ایرانی نتوانستند رقیبان منورالفکر خود را از موضع قدرت خلع کنند؟
🔸 حماسۀ روشنفکری در ایران هنگامی آغاز میشود که حماسه جهانی آن به تراژدی تبدیل شده است و تراژدی آن با قیام مردم آذربایجان در برابر «پیشهوری»، و تعامل رفیق «استالین» با دولت «قوام» آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه مییابد. دوره افول تا فروپاشی بلوک شرق استمرار پیدا میکند و از آن پس دوره دلالی آغاز میشود.
🔹 تطورات روشنفکری دینی در ایران؛
🔸 نسبت روشنگری و روشنفکری مدرن با دین چیست و ماجراهای تاریخی آنها چگونه بوده است؟ تفاوت عملکرد روشنگری و روشنفکری تحت تأثیر چه عواملی تبیین میشود؟ منورالفکری و روشنگری در ایران چه نسبتی را با دیانت برقرار کرده است و تفاوت عملکرد منورالفکران و روشنفکران در این تعامل چگونه بوده است؟همچنین دورههای روشنفکری دینی، چگونه طی شده است؟
@hparsania
📕 انواع و ادوار روشنفکری| بخش دوم
🔹 چیستی روشنفکری حوزوی؛
🔸 با نظر به معانی مغایر و گاه متضادی که روشنفکری دا
رد، ترکیب روشنفکری حوزوی پیچیدگی و دشواری بیشتری نسبت به روشنفکری دینی خواهد داشت و بههمیندلیل این ترکیب بیش از ترکیب روشنفکری دینی نیازمند به ایضاح مفهومی است.
🔸 روشنفکری حوزوی در برخی از معانی، ریشه در سنت عقلانی و اجتهادی جهان اسلام دارد و در برخی دیگر از معانی هویتی مدرن و منورالفکرانه و یا روشنفکرانه پیدا میکند. تبیین مفهومی معانی مربوط به این ترکیب زمینه را برای مباحث مربوط به هریک از آن معانی فراهم میسازد.
🔹 سنت روشنفکری حوزوی؛
🔸 روشنفکری در معنای دینی خود، که با ادراک عقلی و شهود حقایق کلی قرین و همراه است، ریشه در سنت تاریخی تفکر جهان اسلام دارد. این معنا از روشنفکری در دوران معاصر نیز در دو عرصۀ اندیشه و عمل فعال و کارآمد بوده است. عملکرد سنت روشنفکری حوزوی چگونه بوده است؟ حکمت صدرایی در تاریخ معاصر ایران چه نقشی داشته است؟ فقه اجتماعی و سیاسی تشیع در قبل و بعد از مشروطه چه مسیری را طی کرده است؟
🔸 سنت حوزوی روشنگری به دلیل عقبۀ فرهنگی و تاریخی و جایگاه اجتماعی خود در طی قرن بیستم توانست دو انقلاب مردمی اجتماعی را در آغاز و پایان قرن ایجاد کند. انقلاب نخستین (مشروطه) گرچه ناکام ماند، لکن انقلاب دوم نقطۀ عطف تاریخی جدیدی برای ایران، جهان اسلام و بلکه جامعه بشری ایجاد کرد.
🔹 منورالفکری حوزوی؛
🔸 منورالفکری هنگامیکه بهمعنای روشنگری مدرن بهکار میرود ترکیب آن با وصف حوزوی ترکیبی ناسازگار و چالش برانگیز است.
🔹 روشنفکری مدرن حوزوی؛
🔸 روشنفکری حوزوی بهعنوان بخشی از روشنفکری دینی تابعی از اصل جریان روشنگری مدرن است و تفاوت روشنفکری حوزوی با منورالفکری حوزوی از نوع تفاوت روشنفکری و منورالفکری است. چهار مقطعی که برای روشنفکری مدرن و جریانات متأثر از آن وجود داشت، در روشنفکری حوزوی نیز بهگونهای فشرده وجود دارد.
🔹 گونهشناسی نظری–اجتماعی روحانیت معاصر شیعه؛
🔸 این بخش از کتاب یادداشت مستقلی است که در آن نظر به عملکرد و یا موقعیت فرهنگی و اجتماعی روحانیت معاصر شیعه نمیشود و تنها به رویکردهای نظری آنان مینگرد.
📘 معرفی کتاب انواع و ادوار روشنفکری استاد حمید پارسانیا
💠 @hparsania
💠 کاستیها و آسیبهای مطالعات جامعهشناختی در مؤسسات حوزوی
🔸 دوشنبه، سوم اردیبهشت ۱۳۹۷ گروه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع، با همکاری انجمن علمی دانشجویی جامعهشناسی، نشستی با عنوان «مؤسسات حوزوی و جامعهشناسی تشیع» و با ارائهی مباحث توسط دکتر سارا شریعتی، حجج اسلام حمید پارسانیا و محمود تقیزاده داوری و نیز دکتر کمال رضوی برگزار نمود.
🔹 دکتر شریعتی: عمر عنوان جامعهشناسی تشیع زیاد نیست؛ ولی تاریخچه آن به قدری است که بتوانیم درباره دو مرحله از این تاریخچه صحبت کنیم؛ مرحله اول، مرحله طرد و رد است و مرحلهی بعد هم، پذیرش انتقادی. موضع طرد و رد گرایشی بوده که طی آن رویکردهای علوم اجتماعی به دین موضع گیری داشتهاند و گویا لفظ جامعهشناسی را لفظی سکولار و الحادی قلمداد میکردهاند و برایشان، جامعهشناسی تشیع، ناموجه بهنظر میرسیده است. خوشبختانه، امروزه از این مرحله رد شدهایم و به مرحله دوم، یعنی پذیرش رویکرد اجتماعی به تشیع رسیدهایم.
🔹 دکتر رضوی: در مطالعاتی که انجام دادم، توانستم پنج مخرج مشترک را برای دو مؤسسه امام خمینی و شیعهشناسی (و احیاناً دیگر مؤسسات حوزوی با رویکرد علوم اجتماعی) استخراج نمایم؛ مخرج مشترک اول اتخاذ پیشفرضهای آزموننشده و غیرتجربی کلامی، الهیاتی و سیاسی در مطالعاتشان؛ مخرج مشترک دوم استفاده و تمسک ابزاری از مفاهیم و نظریههای علوم اجتماعی (مثلاً به نظریات گیدنز و پارسونز ارجاع داده میشود؛ اما در نهایت، نتیجهگیریها براساس پیشفرضهای نویسندگان است)؛ مخرج مشترک سوم جعل و برساخت مفاهیمی که در جامعهشناسی متعارف نیست (مثل عبارت «شبهسازمان» برای معرفی روحانیت)؛ مخرج مشترک چهارم فقدان جهتگیری روششناسی مشخص؛ مخرج مشترک پنجم: برخورد گزینشی با تاریخ.
🔹 حجتالاسلام تقیزاده داوری: واژه تشیع به دو معناست؛ یکی از معانی آن، پیروی از کسی است و معنای دیگر که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، حلشدن و ذوبشدن است. در اصطلاح، شیعه به کسی گفته میشود که از علی(ع) و اولادش پیروی میکند. باید توجه داشته باشیم که لازمهی شیعهگری، اعتقاد قلبی به امیرالمؤمنین(ع) است.
🔹 #استاد_پارسانیا: بهنظرم دوگانهای که خانم دکتر شریعتی برای رد و پذیرش انتقادی جامعهشناسی شیعی بیان کردند، قابل نقد است. در این بحث، دوگانه دیگری قابل تصور است: دوگانهی ابژه و سوژه. اگر ابژه را اسلام تعریف کنیم، سوژه چه کسی خواهد بود؟ تشیع بهعنوان یک فرهنگ با هستیشناسی و مبنای خاص خودش نسبت به اندیشه اجتماعی آیا فعال است یا فقط ابژهای ساکت است؟ همان مؤسساتی که فکر میکنید در برابر ورود جامعهشناسی مقاومت کردند، اولین مراکزی بودند که علوم اجتماعی و جامعهشناسی را وارد فضای کنونی کردند و بیشتر، رویکردشان رویکرد نظری به حوزه مطالعاتی است.
🌐 متن کامل گزارش نشست👇👇
🌐 http://mobahesat.ir/16136
💠 @hparsania
💠 تقدم متقابل حکمت و عدالت
💎 عدالت، فضیلتِ عقل عملی است.
🔹 برتری نفس مَلکی بر دو نفس سبعی و بهیمی به معنای برتری فضائل مختص به نفس ملکی بر فضائل آن دو نفس است. نفس ملکی که همان نفس ناطقه انسانی است به دلیل تجرد خود از قوه عقلی است و عقل از دو جهت ادراک و تحریک به دو بخش نظری و عملی تقسیم می شود.
🔹 حکمت، فضیلتِ مختص به عقل نظری است و عدالت، فضیلتِ مختص به عقل عملی. حکمت، دانستن حقایق موجودات است آن گونه که هستند و این فضیلت به حسب موضوع معرفت، خود به دو قسم نظری و عملی تقسیم می شود. حکمت در علم النفس، مراتب و قوای نفس را شناسایی میکند و در علم اخلاق، فضائل مربوط از قوا و از جمله فضائل مختص به عقل نظری و عملی را؛ یعنی حکمت و عدالت را شناسایی می کند.
🔹 به این اعتبار می توان گفت که فضیلت حکمت بر همه فضائل برتری و تقدم داشته و به حسب حقیقت خود از دیگر فضائل ممتاز است. در واقع حکمت، معرفت ناب عقلی به حقایق امور است.
🔹 عدالت، فضيلتِ عقل عملی است و عبارت است از: تصرف معرف نفس ناطقه در مراتب، شئون و قوای مختلف بر اساس فضیلت مختص به هریک از آنها. عدالت نیز مانند حکمت بر دیگر فضائل و از جمله بر فضیلت حکمت تقدم دارد؛ زیرا با تدبیر عادلانه عقل عملی است که عقل نظری نیز از قوه به فعل می رسد و علوم نظری و عملی و از جمله فضائل گوناگون را شناسایی می کند.
🔹 عدالت به رغم جایگاه برتری که نسبت به دیگر فضائل دارد برخلاف حکمت یک فضیلت مستقل در قبال دیگر فضائل نیست؛ بلکه مجموعه فضائل مربوط به همه قوا را شامل می شود. با عملکرد و حضور عقل عملی است که فضائل هریک از قوا محقق می شود و نیز نسبت صحیح بین فضائل تامین می گردد.
🔹 تقدم حکمت بر همه فضائل و از جمله عدالت و همچنین تقدم عدالت برهمه فضائل و از جمله حکمت ، این تقدم متقابل حکمت بر عدالت و عدالت بر حکمت را موجب می شود؛ این تقدم متقابل به دو اعتبار مختلف است؛ نفس انسان از آن جهت که باید حکمت را تحصیل کند به استعمال و تصرف عقل عملی نیاز دارد و حکمت از آن جهت که شناخت حه می باشد، شناخت فضائل و از جمله فضیلت عدالت را دربر می گیرد.
✍ استاد حمید پارسانیا
💠 @hparsania
1_10272873.pdf
251.2K
💠 ترجمه و شرح باب ثانی از کتاب الحروف فارابی
✍ استاد حمید پارسانیا
1⃣ جلسه اول
💠 @hparsania
1_10272916.pdf
205.6K
💠 نسبت کلام با فلسفه و ملت
2⃣ جلسه دوم ترجمه و شرح کتاب الحروف فارابی
✍ استاد حمید پارسانیا
💠 @hparsania
1_10272923.docx
48.7K
💠 کلام، فلسفه و علم مدنی
3⃣ جلسه سوم ترجمه و شرح کتاب الحروف فارابی
✍ استاد حمید پارسانیا
💠 @hparsania
1_10272942.docx
50.2K
💠 وجوه اشتراک و امتیاز علم فقه و کلام
4⃣ جلسه چهارم ترجمه و شرح کتاب الحروف فارابی
✍ استاد حمید پارسانیا
💠 @hparsania
1_10274029.doc
160.3K
💎 چیستی علم دینی
✍ استاد حمید پارسانیا
💎 @hparsania
📽 رصد مسائل مربوط به رسانه ها در ایران
🌐 https://www.aparat.com/v/gGROc
👤 استاد حمید پارسانیا
🔷 گردهمایی اساتید ارتباطات و رسانه انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
🔸 1395/6/5
💠 @hparsania
📽 مسأله رسانه و بایسته های نظری آن
🌐 https://www.aparat.com/v/n0WH9
👤 استاد حمید پارسانیا
🔷 گردهمایی اساتید ارتباطات و رسانه انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
🔸 1395/6/5
💠 @hparsania
📽 طلاب حوزه های علمیه و علم ارتباطات
🌐 https://www.aparat.com/v/EwDsG
👤 استاد حمید پارسانیا
🔹 در گردهمایی اساتید ارتباطات و رسانه انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه
🔸 1395/6/5
💠 @hparsania
📽 بررسی ابعاد فرهنگی و آموزشی سند 2030
🌐 https://www.aparat.com/v/5kx12
👤 استاد حمید پارسانیا
🔹 نشست بررسی ابعاد فرهنگی آموزشی سند 2030 انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
💠 @hparsania
💠 فروپاشی نخبگانی با خیزش اجتماعی.
🌐 گزارش سخنرانی استاد حمید پارسانیا در نشست تحلیل جامعه شناختی آخرین وضعیت انقلاب اسلامی با تأکید بر وقایع اخیر/ 14 تیر 1397
🔹 پارسانیا بحث خود را با موضوع فروپاشی حوزه نخبگانی سیاسی و بازآفرینی و خیزش حوزه اجتماعی مطرح کرد. او از دو شکاف اجتماعی در سه دهه اخیر یاد کرد. یکی از این دو شکاف مربوط به فاصله بین نخبگان، خواص و مدیران سیاسی و اجتماعی کشور با حوزه عمومی و مردم است و شکاف دیگر مربوط به فاصله بین نخبگان، خواص و مدیران سیاسی و اجتماعی با یکدیگر است. به نظر پارسانیا هر کدام از این دو شکاف در دورههای هشتساله یا ده ساله خود را نشان دادهاند، هر چند که اغلب تفسیر درستی از آنها نشده است.
🔹 او درباره انشقاق بین حوزه اجتماعی و عمومی با نخبگان سیاسی گفت: در دوران جنگ شاهد فاصلهای کمتر بین این دو حوزه هستیم نخستین انشقاق در این حوزه در سال 71 در اعتراضاتی شکل گرفت که از کوی طلاب مشهد آغاز شد و سپس این انشقاق به ترتیب در سه دوره هشت ساله یعنی در سه مقطع انتخابات 76، 84 و 92 خود را نشان داد. در این سه مقطع، مردم اعتراض خود را به نخبگان سیاسی و الگوی مدیریتی واحد آنها، نشان دادند.
🔹 شکاف دوّم، مربوط به نزاع بین نخبگان سیاسی با یکدیگر است. این شکاف، در مقاطعی غیر از انتخابات، یعنی در حوادث سال 78 و 88 خود را نشان داد. حادثه سال78 از نوع حوادث مقاطع انتخابات نبود؛ یعنی حادثهای عمومی و فراگیر نبود. این حادثه مربوط به تهران، آنهم در میانه شهر از کوی دانشگاه تا خیابان انقلاب بود. حادثه کاملاً نخبگانی و سیاسی بود و کانون فرماندهی آن، برخی از معاونتهای دولت و یا وزارت علوم بودند و هدف آن نیز عبور از خیابان جمهوری بود. حادثه سال88 نیز حادثهای مربوط به شهرهای بزرگ و بیشتر مربوط به بالای شهر تهران بود و طرفهای این حادثه اینبار، سران و محورهای اصلی مدیریت کشور و نخبگان سیاسی بودند.
🔹 نخبگان سیاسی، اغلب به رقابتهای مربوط به خود نظر داشتهاند و مسائل روزمره زندگی مردم ما کمتر مسأله آنها بوده است. آنها متأسفانه هیچگاه قرائت درستی از مقاومتهای عمومی مردم در انتخاباتهای مکرر نکردهاند و مقاومت مردم نسبت به الگوهای مدیریتی خودشان را هزینه رقابتهای سیاسیشان کردهاند.
🔹 پارسانیا، حوادث جاری جامعه را با نوع حوادث سال 78 و 88 متفاوت دانست و گفت: این حادثه مربوط حوزه نخبگانی کشور نیست و به حوزه عمومی جامعه بازمیگردد. این حادثه مطالبه عمومی جامعه جامعه از الگوهای مدیریت ثابت و مستمری است که نزاعهای سیاسی نخبگانی نیز کمتر در آن تأثیرگذار بوده و هست.
🔹 پارسانیا در بخش دوم صحبت خود به علّت ناکارآمدی مدیریتی کشور پرداخت و این امر را ناشی از بیتوجهی مدیران به تفاوت دو عرصه سیاستگذاری و خطمشیگذاری دانست و بر این نکته تأکید کرد که قانون اساسی به گونهای است که اجازه استقرار سیاستگذاری را به هیچیک از قوا نمیدهد و حال آن که مدیران کشور رقابتهای قبیلهای خود را اغلب با ادبیات سیاستگذارانه توجیه کرده و از این افق به چالش با یکدیگر میپردازند. بهزعم او نتیجه طبیعی این وضعیت، غفلت از خطمشیگذاری و تدوین و اجرای سیاستهای اجرایی (و نه سیاستهای کلان) در عرصه مدیریت و غفلت از مسائل جاری مردم است.
🔹 پارسانیا از نمونههای متعددی یاد کرد که بیتوجهی مدیران قوای مختلف را نسبت به خطمشیگذاری و دخالتهای غیرقانونی و ناروای آنان را در عرصه سیاستگذاری نشان میدهد.
🔹 این مدل از مدیریت، آسیب واقعی و عینی خود را در حوزه عمومی وارد میسازد و ساختار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حوزه عمومی را تخریب می کند و اینک خیزش عمومی مردم، این مدل از مدیریت اجتماعی را در معرض فروپاشی قرار میدهد و فرصت مناسبی را برای تغییر و تحول بنیادین آن که به گونهای رسوبکرده و سخت و درعینحال فرتوت است، ایجاد میکند.
🌐 http://sobhe-no.ir/newspaper/508/13/20238
💠 @hparsania
4_5913542295776396338.docx
33.9K
💠 مسائل مربوط به آموزش فلسفه در حوزه های علمیه
✍ استاد حمید پارسانیا
💠 @hparsania
1⃣ چکیده هفت موج اصلاحات| بخش اول
💠 فصل اول: عدالت خانه
💎 نظریه مشارکت رقابت آمیز
🔹 شیعیان بر اساس اندیشه سیاسی خود در مقاطعی از تاریخ گذشته در بخشهای وسیعی از دنیای اسلام با گریز از مراکز قدرت، سیاستی منفی را در پیش گرفتهاند و در مقاطعی دیگر نیز به سوی سیاستهای مثبت و فعال گام برداشتهاند. با استفاده از همین مبانی بود که عالمان شیعه در دوران قاجار ابتدا طرح عدالتخانه و سپس مشروطه را برای تأمین مشارکت فعال و در عین حال رقابتآمیز مردم با دولت قاجار، عنوان کردند.
🔷 جنبش تنباکو تجربه موفقی بود که امکان حضور فعال مردم را در عرصه سیاست اثبات کرد. این جنبش گرچه سیاستی منفی بود که در قالب تحریم تنباکو انجام شد، لكن یک عمل انفعالی و سلبی محض نبود، بلکه یک مقاومت منفی بود، و مقاومت در حد ذات خود یک عمل اجتماعی فعال است. این مقاومت به رهبران مذهبی نشان داد که امکان رقابت فعال نیز وجود دارد و مشروطه، نظریه سازمان یافته این رقابت بود.
🔹 در این نظر گسل دولت و ملت به طور کامل حذف نمی شد، لكن حضور مردم در بخشی از اقتدار اجتماعی برای مشارکت رقابت آمیز با دربار قاجار تئوریزه میگردید.
🔹 برداشت عالمان دینی از مشروطه چیزی جز صورت مدون و تغییر نام یافته عدالت خانه نبود. عدالت خانه عنوانی بود که مشروطه با تقاضای آن آغاز شد. مشروطه لفظی بود که از ناحیه برخی دیگر از نظر به پردازان عنوان شده و رهبران دینی، این لفظ را به معنای مورد نظر خود به کار بردند.
🔷 مشروطه نظام مطلوب دینی نبود و هنگامی هم که لفظ مشروعه در کنار آن گذارده شده ، برخی از عالمان دینی از اضافه کردن این قید با این استدلال خودداری کردند؛ آنان می گفتند: مشروطه هرگز مشروعه و دینی نیست این استدلال را همان کسانی به کار می بردند که هم متدین بودند و هم از مشروطه دفاع می کردند.
🔷 هنگامی که برخی از مراجع طرفدار مشروطه، آن را غیر مشروع میخواندند. مرادشان جدایی دین از سیاست و با مطلوب بودن یک حاکمیت غیردینی و غیر شرعی نبود؛ مراد آنها این بود که مشروطه یک نظام در حد ذات خود غير مشروعی است که در شرایط فعلی همراهی و مشارکت با آن مشروع بوده و مطابق با دیانت است.
🔹 هنگامی که در جنبش عدالتخانه لفظ مشروطه مطرح شد، اغلب و یا همه مراجع نجف از قبول آن استنکاف ورزيدند. عالمانی که در تهران بودند در گفت و گوهای بعدی آنان را مجاب کردند که مشروطه چیزی از سنخ همان عدالتخانه است؛ یعنی نظامی است که گرچه ولایت جور در آن حضور دارد. لکن مردم با حضور در بخشی از اقتدار به کنترل ظلم پرداخته و لااقل مانع از رفتار و عمل ظالمانه آن می شوند.
🔹 در نظام مشروع دینی هم ولایت باید نصبی الهی و هم والی باید رفتاری عادلانه و در چارچوب شریعت داشته باشد. مشروطه نظامی بود که در شرایط محرومیت از خصوصیت نخست، دست کم ویژگی دوم را تأمین میکرد.
🔹 شیخ فضل الله نوری درباره مخالفت اولیه عالمان نجف و همراهی بعدی آنان با مشروطه می گوید: «علمای بزرگ که در مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچ یک همراه نبودند. همه آنها را با اقامه دلایل و براهين، من همراه کردم.»
🔷 هنگامی که شیخ فضل الله نوری، لفظ مشروعه را در کنار مشروطه گذاشت، مرادش این نبود که مشروطه می تواند یک حکومت مطلوب شرعی باشد، بلکه مراد او این بود که مجلس نباید نقش پارلمان های غربی را ایفا کند و خود را در حکم مقنن بداند. مجلس باید نقش عدالتخانه را ایفا کرده و راه کارهای اجرای شریعت را دنبال کند.
✍ استاد پارسانیا
💠 @hparsania
2⃣ چکیده هفت موج اصلاحات| بخش دوم
💠 فصل اول: عدالت خانه
💎 نظریه مشارکت رقابت آمیز
🔹 قید [مشروعه] را شیخ فضل الله به این دلیل افزود که احساس می کرد برخی از نظریه پردازان مشروطه چنین نقشی را برای مجلس قائل نیستند.
🔹 شيخ مشايخ ما «میرزای نائینی نیز که در حوادث بعدی مشروطه رساله تنبیه الامه و تنزيه المله را برای تبیین تئوریک آن نوشت، در رساله ارزشمند خود، ضمن تصریح بر این که حکومت مشروع در عصر غیبت با ولایت فقیهان جامع الشرایط است، مشروطه را نوعی سلطنت جائره غاصبه میخواند که اجرای آن از باب تزاحم و دلم افسد به فاسد لازم است.
🔹 ایشان درباره نیابت فقیهان در عصر غیبت، نسبت در فکر این نیست که برای حذف گسل بین مردم و دولت دینی را که در متن زیست و حیات مردم است ، تا افق سیاست و گسترش دهد ، او از نخبگان سیاسی و دولت مردانی که در پناه شمشیر خان قاجار بر اریکه قدرت نشسته اند می خواهد برای نظم دادن به جامعه و حل مشکلاتی که اینک از مقایسه جامعه ایران با دنیای مدرن و مسلط غرب به چشم می آید و به نسخه او عمل کنند.
🔹 دارویی که در نسخه او تجویز شده یک قرص یا کپسول واحد است که باید استعمال شود و آن هم استفاده از عقل وزرای خارجه است ؛ البته بهتر است که وزیر از خارج بیاورند.
🔹 تئوری و نظری که آخوندزاده کپی میکرد و نسخهای که ملکم خان تجویز مینمود به هیچ وجه نمیتوانست نتایجی مشابه آنچه که در غرب پدید آورده بود به دنبال آورد، زیرا این نظر در این جامعه نه زمینههای معرفتی و فلسفی مربوط به خود را داشت و نه شرایط فرهنگی و اجتماعی مناسب را برای اجرا و پیاده کردن دارا بود.
🔹 در ایران حکمت صدرایی که حاصل امتزاج و آمیزش جریانهای تفسیری ، حدیثی ، عقلی ، فلسفی ، کلامی و عرفانی این جامعه بود آفاق معرفتی جامعه را در تصرف خود داشت و باور و اعتقاد دینی با ذکر و یاد زنده و پویای عاشورا در ذهن و جان اقشار مختلف جامعه رسوخ داشت.
🔹 دولت مردانی که در حاشیه حضور قوی و پررنگ این فرهنگ با عناوینی نظیر جائر، ظالم و فاسق شناخته می شدند با عمل به این نسخه برای حل مشکلات خود به سوی سیاستی گام می گذاردند که در فرهنگ دینی مردم با عنوان کفر و الحاد شناخته میشود، اجرای این سیاست نه تنها مساله و مشکل اساسی دولت و ملت را در جامعه ایران حل نمی کند، بلکه بر ابعاد مشکل می افزاید.
🔹 سیاست مزبور در صورتی در جامعه ایران موفق می شد که قبل از هر چیز می توانست بنیان های فرهنگی را که با اندیشه و احساس جامعه عجین شده بود، دگرگون سازد. موفقیت این روش در غرب نیز بر همین اساس بود و اگر این موفقیت در غرب حاصل آمد دو دلیل عمده داشت:
🔹 دلیل اول این بود که مذهب در غرب از آفت ها و آسیب های درونی رنج می برد و آن آفت ها زمینه مساعدی را برای نقد و هجوم به آن پدید می آورد. برخی از آن آفت ها از ناحیه نحوه ارتباط نظری و عملی مسیحیت با قدرت بود و بعضی دیگر در نسبت مسیحیت با عقل نهفته بود.
🔹 دلیل دوم این بود که هجوم به مذهب در غرب هجومی همه جانبه و گسترده بود که در یک دوره زمانی طولانی استمرار یافت. یعنی همان مذهب آسیب پذیر غربی تا مدتی طولانی پایگاه های فرهنگی و مردمی خود را برای حضور در سیاست حفظ کرد. کمرنگ شدن و حذف این پایگاه، تنها با کار طولانی فیلسوفان، هنرمندان، طی مدت رنسانس و بعد از آن اتفاق افتاد.
🔹 دولت مردان و نخبگان سیاسی جامعه ما در حرکت اصلاحی خود راهی را برگزیدند که جز از ویرانه های فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی عبور نمیکرد و این راه کار را در قبال جنبش عدالتخانه قرار دادند؛ جنبشی که ریشه در فرهنگ بومی داشت و با بسیج مردمی_ نه توده ای _ همراه می شد. آنها با رویکرد شتاب زده و عجولانه خود راهی را که غرب در مدت چهار سده طی کرده بود، به مدت بیست و چهار ساعت با یک ماه می خواستند طی کنند.
✍ استاد حمید پارسانیا
💠 @hparsania
بسمهتعالی
با عرض سلام.
انشاءالله کانال دوباره فعال خواهد شد. همچنین در پیامرسان «بله»، کانال استاد راهاندازی شده است.
پیوند کانال در پیامرسان «بله»:
ble.ir/hparsania
پیوند کانال در پیامرسان «ایتا»:
eitaa.com/hparsania