eitaa logo
جامعه‌شناسی انتقادی اسلامی
1.5هزار دنبال‌کننده
105 عکس
26 ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📽 رصد مسائل مربوط به رسانه ها در ایران 🌐 https://www.aparat.com/v/gGROc 👤 استاد حمید پارسانیا 🔷 گردهمایی اساتید ارتباطات و رسانه انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 🔸 1395/6/5 💠 @hparsania
📽 مسأله رسانه و بایسته های نظری آن 🌐 https://www.aparat.com/v/n0WH9 👤 استاد حمید پارسانیا 🔷 گردهمایی اساتید ارتباطات و رسانه انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 🔸 1395/6/5 💠 @hparsania
📽 طلاب حوزه های علمیه و علم ارتباطات 🌐 https://www.aparat.com/v/EwDsG 👤 استاد حمید پارسانیا 🔹 در گردهمایی اساتید ارتباطات و رسانه انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه 🔸 1395/6/5 💠 @hparsania
📽 بررسی ابعاد فرهنگی و آموزشی سند 2030 🌐 https://www.aparat.com/v/5kx12 👤 استاد حمید پارسانیا 🔹 نشست بررسی ابعاد فرهنگی آموزشی سند 2030 انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 💠 @hparsania
💠 فروپاشی نخبگانی با خیزش اجتماعی. 🌐 گزارش سخنرانی استاد حمید پارسانیا در نشست تحلیل جامعه شناختی آخرین وضعیت انقلاب اسلامی با تأکید بر وقایع اخیر/ 14 تیر 1397 🔹 پارسانیا بحث خود را با موضوع فروپاشی حوزه نخبگانی سیاسی و بازآفرینی و خیزش حوزه اجتماعی مطرح کرد. او از دو شکاف اجتماعی در سه دهه اخیر یاد کرد. یکی از این دو شکاف مربوط به فاصله بین نخبگان، خواص و مدیران سیاسی و اجتماعی کشور با حوزه عمومی و مردم است و شکاف دیگر مربوط به فاصله بین نخبگان، خواص و مدیران سیاسی و اجتماعی با یکدیگر است. به نظر پارسانیا هر کدام از این دو شکاف در دوره‌های هشت‌ساله یا ده ساله خود را نشان داده‌اند، هر چند که اغلب تفسیر درستی از آن‌ها نشده است. 🔹 او درباره انشقاق بین حوزه اجتماعی و عمومی با نخبگان سیاسی گفت: در دوران جنگ شاهد فاصله‌ای کمتر بین این دو حوزه هستیم نخستین انشقاق در این حوزه در سال 71 در اعتراضاتی شکل گرفت که از کوی طلاب مشهد آغاز شد و سپس این انشقاق به ترتیب در سه دوره هشت ساله یعنی در سه مقطع انتخابات 76، 84 و 92 خود را نشان داد. در این سه مقطع، مردم اعتراض خود را به نخبگان سیاسی و الگوی مدیریتی واحد آن‌ها، نشان دادند. 🔹 شکاف دوّم، مربوط به نزاع بین نخبگان سیاسی با یکدیگر است. این شکاف، در مقاطعی غیر از انتخابات، یعنی در حوادث سال 78 و 88 خود را نشان داد. حادثه سال‌78 از نوع حوادث مقاطع انتخابات نبود؛ یعنی حادثه‌ای عمومی و فراگیر نبود. این حادثه مربوط به تهران، آن‌هم در میانه شهر از کوی دانشگاه تا خیابان انقلاب بود. حادثه کاملاً نخبگانی و سیاسی بود و کانون فرماندهی آن، برخی از معاونت‌های دولت و یا وزارت علوم بودند و هدف آن نیز عبور از خیابان جمهوری بود. حادثه سال‌88 نیز حادثه‌ای مربوط به شهرهای بزرگ و بیشتر مربوط به بالای شهر تهران بود و طرف‌های این حادثه این‌بار، سران و محورهای اصلی مدیریت کشور و نخبگان سیاسی بودند. 🔹 نخبگان سیاسی، اغلب به رقابت‌های مربوط به خود نظر داشته‌اند و مسائل روزمره زندگی مردم ما کمتر مسأله آن‌ها بوده است. آن‌ها متأسفانه هیچ‌گاه قرائت درستی از مقاومت‌های عمومی مردم در انتخابات‌های مکرر نکرده‌اند و مقاومت مردم نسبت به الگوهای مدیریتی خودشان را هزینه رقابت‌های سیاسی‌شان کرده‌اند. 🔹 پارسانیا، حوادث جاری جامعه را با نوع حوادث سال 78 و 88 متفاوت دانست و گفت: این حادثه مربوط حوزه نخبگانی کشور نیست و به حوزه عمومی جامعه باز‌می‌گردد. این حادثه مطالبه عمومی جامعه جامعه از الگوهای مدیریت ثابت و مستمری است که نزاع‌های سیاسی نخبگانی نیز کمتر در آن تأثیرگذار بوده و هست. 🔹 پارسانیا در بخش دوم صحبت خود به علّت ناکارآمدی مدیریتی کشور پرداخت و این امر را ناشی از بی‌توجهی مدیران به تفاوت دو عرصه سیاست‌گذاری و خط‌مشی‌گذاری دانست و بر این نکته تأکید کرد که قانون اساسی به گونه‌ای است که اجازه استقرار سیاست‌گذاری را به هیچ‌یک از قوا نمی‌دهد و حال آن که مدیران کشور رقابت‌های قبیله‌ای خود را اغلب با ادبیات سیاست‌گذارانه توجیه کرده و از این افق به چالش با یکدیگر می‌پردازند. به‌زعم او نتیجه طبیعی این وضعیت، غفلت از خط‌مشی‌گذاری و تدوین و اجرای سیاست‌های اجرایی (و نه سیاست‌های کلان) در عرصه مدیریت و غفلت از مسائل جاری مردم است. 🔹 پارسانیا از نمونه‌های متعددی یاد کرد که بی‌توجهی مدیران قوای مختلف را نسبت به خط‌مشی‌گذاری و دخالت‌های غیرقانونی و ناروای آنان را در عرصه سیاستگذاری نشان می‌دهد. 🔹 این مدل از مدیریت، آسیب واقعی و عینی خود را در حوزه عمومی وارد می‌سازد و ساختار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حوزه عمومی را تخریب می کند و اینک خیزش عمومی مردم، این مدل از مدیریت اجتماعی را در معرض فروپاشی قرار می‌دهد و فرصت مناسبی را برای تغییر و تحول بنیادین آن که به گونه‌ای رسوب‌کرده و سخت و درعین‌حال فرتوت است، ایجاد می‌کند. 🌐 http://sobhe-no.ir/newspaper/508/13/20238 💠 @hparsania
4_5913542295776396338.docx
33.9K
💠 مسائل مربوط به آموزش فلسفه در حوزه های علمیه ✍ استاد حمید پارسانیا 💠 @hparsania
1⃣ چکیده هفت موج اصلاحات| بخش اول 💠 فصل اول: عدالت خانه 💎 نظریه مشارکت رقابت آمیز 🔹 شیعیان بر اساس اندیشه سیاسی خود در مقاطعی از تاریخ گذشته در بخش‌های وسیعی از دنیای اسلام با گریز از مراکز قدرت، سیاستی منفی را در پیش گرفته‌اند و در مقاطعی دیگر نیز به سوی سیاست‌های مثبت و فعال گام برداشته‌اند. با استفاده از همین مبانی بود که عالمان شیعه در دوران قاجار ابتدا طرح عدالتخانه و سپس مشروطه را برای تأمین مشارکت فعال و در عین حال رقابت‌آمیز مردم با دولت قاجار، عنوان کردند. 🔷 جنبش تنباکو تجربه موفقی بود که امکان حضور فعال مردم را در عرصه سیاست اثبات کرد. این جنبش گرچه سیاستی منفی بود که در قالب تحریم تنباکو انجام شد، لكن یک عمل انفعالی و سلبی محض نبود، بلکه یک مقاومت منفی بود، و مقاومت در حد ذات خود یک عمل اجتماعی فعال است. این مقاومت به رهبران مذهبی نشان داد که امکان رقابت فعال نیز وجود دارد و مشروطه، نظریه سازمان یافته این رقابت بود. 🔹 در این نظر گسل دولت و ملت به طور کامل حذف نمی شد، لكن حضور مردم در بخشی از اقتدار اجتماعی برای مشارکت رقابت آمیز با دربار قاجار تئوریزه میگردید. 🔹 برداشت عالمان دینی از مشروطه چیزی جز صورت مدون و تغییر نام یافته عدالت خانه نبود. عدالت خانه عنوانی بود که مشروطه با تقاضای آن آغاز شد. مشروطه لفظی بود که از ناحیه برخی دیگر از نظر به پردازان عنوان شده و رهبران دینی، این لفظ را به معنای مورد نظر خود به کار بردند. 🔷 مشروطه نظام مطلوب دینی نبود و هنگامی هم که لفظ مشروعه در کنار آن گذارده شده ، برخی از عالمان دینی از اضافه کردن این قید با این استدلال خودداری کردند؛ آنان می گفتند: مشروطه هرگز مشروعه و دینی نیست این استدلال را همان کسانی به کار می بردند که هم متدین بودند و هم از مشروطه دفاع می کردند. 🔷 هنگامی که برخی از مراجع طرفدار مشروطه، آن را غیر مشروع میخواندند. مرادشان جدایی دین از سیاست و با مطلوب بودن یک حاکمیت غیردینی و غیر شرعی نبود؛ مراد آنها این بود که مشروطه یک نظام در حد ذات خود غير مشروعی است که در شرایط فعلی همراهی و مشارکت با آن مشروع بوده و مطابق با دیانت است. 🔹 هنگامی که در جنبش عدالتخانه لفظ مشروطه مطرح شد، اغلب و یا همه مراجع نجف از قبول آن استنکاف ورزيدند. عالمانی که در تهران بودند در گفت و گوهای بعدی آنان را مجاب کردند که مشروطه چیزی از سنخ همان عدالتخانه است؛ یعنی نظامی است که گرچه ولایت جور در آن حضور دارد. لکن مردم با حضور در بخشی از اقتدار به کنترل ظلم پرداخته و لااقل مانع از رفتار و عمل ظالمانه آن می شوند. 🔹 در نظام مشروع دینی هم ولایت باید نصبی الهی و هم والی باید رفتاری عادلانه و در چارچوب شریعت داشته باشد. مشروطه نظامی بود که در شرایط محرومیت از خصوصیت نخست، دست کم ویژگی دوم را تأمین میکرد. 🔹 شیخ فضل الله نوری درباره مخالفت اولیه عالمان نجف و همراهی بعدی آنان با مشروطه می گوید: «علمای بزرگ که در مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچ یک همراه نبودند. همه آنها را با اقامه دلایل و براهين، من همراه کردم.» 🔷 هنگامی که شیخ فضل الله نوری، لفظ مشروعه را در کنار مشروطه گذاشت، مرادش این نبود که مشروطه می تواند یک حکومت مطلوب شرعی باشد، بلکه مراد او این بود که مجلس نباید نقش پارلمان های غربی را ایفا کند و خود را در حکم مقنن بداند. مجلس باید نقش عدالتخانه را ایفا کرده و راه کارهای اجرای شریعت را دنبال کند. ✍ استاد پارسانیا 💠 @hparsania
جامعه‌شناسی انتقادی اسلامی
1⃣ چکیده هفت موج اصلاحات| بخش اول 💠 فصل اول: عدالت خانه 💎 نظریه مشارکت رقابت آمیز 🔹 شیعیان بر اسا
2⃣ چکیده هفت موج اصلاحات| بخش دوم 💠 فصل اول: عدالت خانه 💎 نظریه مشارکت رقابت آمیز 🔹 قید [مشروعه] را شیخ فضل الله به این دلیل افزود که احساس می کرد برخی از نظریه پردازان مشروطه چنین نقشی را برای مجلس قائل نیستند. 🔹 شيخ مشايخ ما «میرزای نائینی نیز که در حوادث بعدی مشروطه رساله تنبیه الامه و تنزيه المله را برای تبیین تئوریک آن نوشت، در رساله ارزشمند خود، ضمن تصریح بر این که حکومت مشروع در عصر غیبت با ولایت فقیهان جامع الشرایط است، مشروطه را نوعی سلطنت جائره غاصبه میخواند که اجرای آن از باب تزاحم و دلم افسد به فاسد لازم است. 🔹 ایشان درباره نیابت فقیهان در عصر غیبت، نسبت در فکر این نیست که برای حذف گسل بین مردم و دولت دینی را که در متن زیست و حیات مردم است ، تا افق سیاست و گسترش دهد ، او از نخبگان سیاسی و دولت مردانی که در پناه شمشیر خان قاجار بر اریکه قدرت نشسته اند می خواهد برای نظم دادن به جامعه و حل مشکلاتی که اینک از مقایسه جامعه ایران با دنیای مدرن و مسلط غرب به چشم می آید و به نسخه او عمل کنند. 🔹 دارویی که در نسخه او تجویز شده یک قرص یا کپسول واحد است که باید استعمال شود و آن هم استفاده از عقل وزرای خارجه است ؛ البته بهتر است که وزیر از خارج بیاورند. 🔹 تئوری و نظری که آخوندزاده کپی می‌کرد و نسخه‌ای که ملکم خان تجویز می‌نمود به هیچ وجه نمی‌توانست نتایجی مشابه آنچه که در غرب پدید آورده بود به دنبال آورد، زیرا این نظر در این جامعه نه زمینه‌های معرفتی و فلسفی مربوط به خود را داشت و نه شرایط فرهنگی و اجتماعی مناسب را برای اجرا و پیاده کردن دارا بود. 🔹 ‌در ایران حکمت صدرایی که حاصل امتزاج و آمیزش جریان‌های تفسیری ، حدیثی ، عقلی ، فلسفی ، کلامی و عرفانی این جامعه بود آفاق معرفتی جامعه را در تصرف خود داشت و باور و اعتقاد دینی با ذکر و یاد زنده و پویای عاشورا در ذهن و جان اقشار مختلف جامعه رسوخ داشت. 🔹 دولت مردانی که در حاشیه حضور قوی و پررنگ این فرهنگ با عناوینی نظیر جائر، ظالم و فاسق شناخته می شدند با عمل به این نسخه برای حل مشکلات خود به سوی سیاستی گام می گذاردند که در فرهنگ دینی مردم با عنوان کفر و الحاد شناخته می‌شود، اجرای این سیاست نه تنها مساله و مشکل اساسی دولت و ملت را در جامعه ایران حل نمی کند، بلکه بر ابعاد مشکل می افزاید. 🔹 سیاست مزبور در صورتی در جامعه ایران موفق می شد که قبل از هر چیز می توانست بنیان های فرهنگی را که با اندیشه و احساس جامعه عجین شده بود، دگرگون سازد. موفقیت این روش در غرب نیز بر همین اساس بود و اگر این موفقیت در غرب حاصل آمد دو دلیل عمده داشت: 🔹 دلیل اول این بود که مذهب در غرب از آفت ها و آسیب های درونی رنج می برد و آن آفت ها زمینه مساعدی را برای نقد و هجوم به آن پدید می آورد. برخی از آن آفت ها از ناحیه نحوه ارتباط نظری و عملی مسیحیت با قدرت بود و بعضی دیگر در نسبت مسیحیت با عقل نهفته بود. 🔹 دلیل دوم این بود که هجوم به مذهب در غرب هجومی همه جانبه و گسترده بود که در یک دوره زمانی طولانی استمرار یافت. یعنی همان مذهب آسیب پذیر غربی تا مدتی طولانی پایگاه های فرهنگی و مردمی خود را برای حضور در سیاست حفظ کرد. کمرنگ شدن و حذف این پایگاه، تنها با کار طولانی فیلسوفان، هنرمندان، طی مدت رنسانس و بعد از آن اتفاق افتاد. 🔹 دولت مردان و نخبگان سیاسی جامعه ما در حرکت اصلاحی خود راهی را برگزیدند که جز از ویرانه های فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی عبور نمیکرد و این راه کار را در قبال جنبش عدالتخانه قرار دادند؛ جنبشی که ریشه در فرهنگ بومی داشت و با بسیج مردمی_ نه توده ای _ همراه می شد. آنها با رویکرد شتاب زده و عجولانه خود راهی را که غرب در مدت چهار سده طی کرده بود، به مدت بیست و چهار ساعت با یک ماه می خواستند طی کنند. ✍ استاد حمید پارسانیا 💠 @hparsania
🔴 عصر نظام سازی توحیدی و افول آمریکا 🔺 جهت ثبت نام ارسال نام، مدرک تحصیلی، نام دانشگاه یا حوزه و سال تولد به سامانه: #5000283716 🔺 شهر قم (۱۶ جلسه) 🔺 بهمن و اسفند ماه 1397 #پژوهشگاه_فقه_نظام #پژوهشکده_شهید_صدر 🆔 @jiiss_ir 💠 حمید پارسانیا 💠 @hparsania
بسمه‌تعالی با عرض سلام. ان‌شاءالله کانال دوباره فعال خواهد شد. همچنین در پیام‌رسان «بله»، کانال استاد راه‌اندازی شده است. پیوند کانال در پیام‌رسان «بله»: ble.ir/hparsania پیوند کانال در پیام‌رسان «ایتا»: eitaa.com/hparsania
10_1622.pdf
591.1K
امت اسلامی بدون یک مواجههٔ جهانی نمی‌تواند تکَوّن پیدا کند ویژه‌نامهٔ «عالم سلیمانی»، کاری از روزنامهٔ فرهیختگان @hparsania
بسمه‌تعالی عرفان هرگاه در بستر فقهیِ تشیع قرار گرفته، جریان‌های سیاسی فعالی را، همچون حرکت سیاسی سربداران و فعالیت‌های سیاسی پیروان شیخ صفی‌الدین اردبیلی که به تکوین دولت صفویه منجر شد، به دنبال آورده است. «عرفان و سیاست»، ص۱۱۹ نوشتهٔ حجت‌الاسلام‌والمسلمین حمید پارسانیا کانال «عرفان و سیاست» در تلگرام: @erfanVAsiasat @hparsania
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه‌تعالی حاج قاسم سلیمانی الگوی قهرمان‌سازی را در دنیای غرب هم عوض کرده است. حجت‌الاسلام پارسانیا، مهمان برنامهٔ «فتح خون»، به مسئلهٔ تازه‌ای دربارهٔ اشاره می‌کند؛ یعنی قدرت تغییر الگوپردازی قهرمانی در سطح جهانی. پیوند به وبگاه «آپارات»: aparat.com/v/TuKCL @ofogh_tv @hparsania
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه‌تعالی شهید سلیمانی یک انسان استثنایی نبود. از آسمان نیامده بود بلکه از دل همین مردم انقلابی ظهور کرد. حجت‌الاسلام پارسانیا در برنامهٔ «فتح خون» به واکاوی شخصیت این مرد بزرگ پرداخته و ابعاد مختلف زندگی او را موشکافی کرده است. پیوند به وبگاه «آپارات»: aparat.com/v/TuKCL @ofogh_tv @hparsania
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه‌تعالی در طول تاریخ بیشترین تحقیر ملت ایران از سوی برخی روشنفکران و با ادبیات مدرن بوده است. در صورتی که ایران الگوهایی مثل سردار سلیمانی را پرورش داده است. فیلم کامل این گفت‌وگو از طریق پیوندهای زیر قابل‌بارگیری است: aparat.com/v/TuKCL eitaa.com/hparsania/100 @hparsania
47.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسمه‌تعالی فیلم کامل گفت‌وگو با استاد پارسانیا در برنامهٔ «فتح خون»، پیرامون شخصیت سردار حاج قاسم سلیمانی @hparsania
بسمه‌تعالی برهان شفا پیوند به صوت‌های «تدریس برهان شفا توسط استاد پارسانیا»: http://www.irip.ir/Home/Single/9148 @hparsania
بسمه‌تعالی نباید دینداری به مناسک فروکاسته شود. نباید دینداری را به سویه مناسک و آیین‌های بیرونی آن فروبکاهیم؛ بلکه نسبت آن با باطن دینداری را هم باید ببینیم. به‌علاوه، در ‌این‌ ایام کرونایی، باید زایش‌ این باطن و ‌ایجاد آیین‌ها و فعالیت‌های نوین اجتماعی مبتنی بر دین را مشاهده کنیم. امری که نمونهٔ قبلی آن را در کنش‌های گستردهٔ دیندارانه در پشتیبانی از جنگ تحمیلی سراغ داریم. در گذشته هم هستهٔ اسلام سنتی، توسط علما بر مراسمات و آیین‌های نوپدید اشراف داشته و انحرافات آن را کنترل کرده است. چنین نیست که مناسک نوپدید ارتباطی با دینداری عالمان نداشته باشد. از منظر دیگر، پدیده‌ای مانند تقیه نشان می‌دهد که با وجود از دسترس خارج‌شدن مناسک مورد قبول دین در شرایط تقیه، بازهم امکان حفظ دین وجود دارد. تحلیل‌ این همه در شرایطی است که توجه شود دین و دینداری نباید به ظاهر و لایه مناسکی دین کاسته شود. رایاهمایی (وبینار) «دینداری اجتماعی در [ماه] رمضان کرونایی»، با حضور حمید پارسانیا و تقی آزادارمکی برگزار شد: mshrgh.ir/1064180 @hparsania
بسمه‌تعالی تغییر مفهوم واژهٔ قرآنی «ملت» در دوران معاصر 🔹 مفهوم ملت در معنای تاریخی آن، در مقابل نحل، بر مجموعه‌ای از انسان‌ها اطلاق می‌شود که بر مدار املای الهی و وحی خداوند، وحدت و انسجام پیدا می‌کنند. 🔹 فارابی در رسالهٔ الملة، «ملت» را همان «مدینهٔ فاضله‌» می‌داند. از دیدگاه او، عقل و وحی مراتب ظهور حقیقت واحده‌ای هستند. وحی الهامی است که صاحب عقل مستفاد به‌عنوان رئیس اول و یا رئیس مماثل از آن بهره می‌برد. عقل مفهومی در مراتب تجریدی و تجربی خود، در تعامل با عقل مستفاد و وحی، خصوصاً در شرایط غیبت رئیس مماثل، کنش‌های مدینهٔ فاضله را که همان ملت است سازمان می‌دهد. 🔹 از منظر فارابی، «مدینهٔ فاسقه» با عدول عملی و «مدینهٔ ضاله» با تحریف نظری و «مدینهٔ جاهله» با حذف معرفت عقلی و وحیانی پدید می‌آید. 🔹 در دوران معاصر، به‌دلایل اجتماعی و تاریخی قابل‌بررسی، در فارسی کلمهٔ ملت معادل nation و ملی‌گرایی معادل ناسیونالیسم قرار گرفته است. این در حالی است که در زبان عربی برای ترجمهٔ آن از شعب و قوم و مانند آن استفاده کرده‌اند. 🔹 کلمهٔ nation ریشه در کلمهٔ ناسیو دارد و ناسیو از تبار و خون مشترک حکایت می‌کند؛ اما معنای مدرن آن محصول بازخوانی و بازسازی صورت تاریخی کلمه است. بُعد اجتماعی این کلمه در گذشتهٔ تاریخ، بیشتر از یک تفسیر اسطوره‌ای بهره برده است. این کلمه در جهان مدرن با چشم‌پوشی از ابعاد قدسی هستی، هویتی سکولار و دنیوی پیدا کرده است. ترجمهٔ فارسی آن به ملت، با آن که خود محصول برخی از عوامل اجتماعی و تاریخی است، چالش‌های فرهنگی و معرفتی و هویتی مهمی را در تاریخ معاصر ایران به دنبال آورده است. شهید مطهری بحث انتقادی خود را نسبت به ناسیونالیسم برای تبیین و حل همین چالش‌ها سازمان داده است. @hparsania
Voice 008.m4a
31.35M
مطهری، هویت ملی و ناسیونالیسم ۲۹فروردین۱۳۹۷ @hparsania
بسمه‌تعالی عقل سرخ یادنامهٔ علوم اجتماعی ایران برای حاج قاسم سلیمانی و جهان پس از شهادتش زیر نظر حمید پارسانیا و به اهتمام سید مجید امامی و آرزو نیکوئیان منتشر شد. در این کتاب، مقاله‌ها و یادداشت‌های اصحاب علوم انسانی و اجتماعی در باب شخصیت و جهان‌مردی شهید سلیمانی، ابعاد و احوال ظهور دوبارهٔ یک قهرمان و پهلوان در سپهر فرهنگ و سیاست، پیروزی خون بر شمشیر، ... جمع‌آوری شده است. علاقه‌مندان به تهیهٔ کتاب می‌توانند به وبگاه انتشارات دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) به نشانی http://ketabesadiq.ir/ مراجعه کنند. @hparsania
004 - حمید پارسانیا.mp3
20.13M
جمهوری اسلامی، اگر مطهری بود ۱۴اردیبهشت۱۳۹۸ @hparsania
﷽ اگر شهید مطهری اکنون حضور داشت، بر چه مسئله‌ای تمرکز می‌کرد؟ (بخش یکم) شهید مطهری [متفکری ذیل] سنت فلسفی فعالی است که در شیعیان وجود دارد. سنت عقلی‌فلسفی جهان اسلام هنگام مواجهه با جهان مدرن، به‌تناسب دهه‌های مختلف، مسائلی که برایش به وجود می‌آید را مطرح می‌کند. مثلاً در دههٔ ۳٠، این سنت چه مسئله‌ای داشت که مطهری کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را نوشت؟ دههٔ ۴٠ چه مسائلی داشت؟ بیشتر جنبهٔ سیاسی آن فعال شد. جبر و اختیار و حسینیه ارشاد و بحث‌های انقلابی اسلام بود و بحث‌های فلسفی در حاشیه آن قرار گرفت. در دههٔ ۵٠ دوباره مباحث جدی فلسفی (اسفار و بحث‌های حرکت) مطرح شد. اواخر دههٔ ۵٠، موضوعات تغییر یافت و می‌توانیم سؤال کنیم که در دههٔ ۶٠ چه موضوعاتی مطرح می‌شد؟ اگر مطهری اکنون حضور داشت، چه چیزهایی برایش مسئله بود؟ مثلاً مطهری در دههٔ ۵۰ ضمن استقبال از اقبال [لاهوری] یک‌مرتبه شروع به نقد می‌کند و یا در دههٔ ۴۰ بیشتر نگاه تعیینی دارد و بعد نگاه انتقادی می‌یابد. ابتدا نگاهش به شریعتی انتقادی نیست اما بعدها بحث «فطرت» را در برابر بحث «بازگشت به خویشتن» شریعتی مطرح می‌کند. با مارکسیست‌شدن مسلمانان و بازگشت آنان، یک‌مرتبه بحث‌های سیاسی فروکش می‌کند و مسئلهٔ «حرکت جوهری» در برابر «حرکت دیالکتیکی» مطرح می‌شود و از این موضع وارد بحث می‌شود. چالش‌های حوزهٔ حکمت اسلامی به‌لحاظ اندیشهٔ اسلامی را می‌توان در سه سطح جهانی و جهان اسلام و ایران دید. مثلاً در دههٔ ۵۰، در سطح جهانی، جریان پوزیتیویسم غالب است و اگر از حکمت اسلامی بپرسید که چالش‌ آنها در این فضا چیست، ناخوانی با جریان پوزیتیویسم را می‌گویند. البته باید توجه داشته باشیم که ما در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ مواجههٔ جهانی نداشتیم و با مارکسیسم مواجه می‌شدیم. آن هم به این علت که از طریق شوروی وارد استان‌های شمالی شد و بازتابی داشت. اولین مسائل ما در سطح جهانی، مسئلهٔ فناوری و بعد دانشگاه بود که دارالفنون را درست کردیم و بحث‌های حقوقی و بحث‌های فلسفی آن‌ها خیلی دیرتر آمد. اولین بار سیر حکمت در اروپا را در دههٔ ۲۰ جناب فروغی می‌نویسد و قبل از او مرحوم شعبانی تاریخ فلسفه نوشته بود. در مشروطه بیشتر قدرت سیاسی و نظامی و این مسائل مطرح بود. آشنایی ما با غرب واژگونه بود. ذیل جریان اندیشهٔ معرفتی غرب، صدر جریان ایران بود. یعنی در حالی که یک تفکر یا مدرنیته باید با جریان اندیشه‌های فلسفی و هنری خودش بیاید و بعد انقلاب صنعتی و سیاسی آن، اما ابتدا استعمار را می‌بینیم و بعد صنعت و در آخر متوجه لایه‌های عمیق‌تر نظری آن می‌شویم. مسائل مطرح در سطح جهان، عقلانیت مدرن و ویژگی‌های آن است. یعنی مرگ متافیزیک، سوبژکتیوشدن معرفت، تاریخی‌شدن آن و غیره است؛ هرمنوتیک‌های مفسر‌محور است. حوزهٔ ارتباطات است که در حال اصل‌قرارگرفتن است و جای متافیزیک را گرفته. بحث ساختارگرایی و پساساختارگرایی است. آن چیزی که در جهان مدرن می‌بینیم آلتوسر مطرح می‌کند و به‌دنبال آن، جامعه/فرد به صورت کنشگر/ساختار مطرح می‌شود. یعنی با غلبهٔ ساختارگرایی، به‌جای جامعه ساختار می‌آید و به‌جای فرد از عامل صحبت می‌شود. شروع این مسئله از حوزهٔ علوم ادبی است. اگر اقتضائات حکمت صدرایی را دنبال کنید، اندیشه دقیقاً واژگونه می‌شود. یعنی مطهری اجازه نمی‌دهد که بحث عامل و ساختار جای فرد و جامعه را بگیرد. در حوزهٔ تفکر فلسفی، ساختار روابط است و رابط نمی‌تواند ذات ایجاد کند؛ بلکه ذات، رابط را ایجاد می کند. در واقع مرگ ذات و ذات‌گرایی که در آنجا رخ می‌دهد را قبول نمی‌کند. ما با دیدن ذات‌های جدید، حکایت از ذوات جدید می‌کنیم. لذا اگر ساختاری را می‌بینیم که قابل‌تقلیل به ذوات ما نیست، می‌فهمیم که یک کل دیگر و ذات دیگری غیر از ذات افراد وجود دارد که با همه ترکیب شده است. یعنی در نگاه مطهری به دورکیم که برای جامعه وجودی قائل است، کل به عنوان یک ساختار دیده نمی‌شود؛ بلکه کل به عنوان یک ذات دیده می‌شود و ساختار در حاشیه آمدن ذات است. بحث‌هایی که در تئوری‌های زبانی وجود دارد که قاعدتاً چالش‌های جدی است و مواجههٔ با اندیشه‌های آن‌سوی آب بیشتر می‌شود. شهید مطهری باید وارد این بحث‌ها می‌شد. مثلاً آن موقع علامه طباطبایی با هگل و مارکسیسم از طریق ادبیات عرب آشنا می‌شود اما شهید مطهری هگل را از طریق استیس و ترجمهٔ آقای عنایت می‌شناسد. مطهری نقطهٔ فلسفی آن را می‌گیرد و بر آن تأمل می‌کند. آنجا مواجههٔ مستقیم نداریم اما اکنون فرق کرده است. @hparsania